< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

91/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : امر سابع _ ابتیاع بعقد فاسد
 
 
 شیخ اعظم انصاری(ره) در امر سابع فرمودند : « السابع : لو کان التالف المبیع فاسداً قیمیّاً ، فقد حُکی الإتّفاق علی کونه مضموناً بالقیمة . و تدلّ علیه : الأخبار المتفرّقة فی کثیرٍ من القیمیّات ... » .
  در مقابل شیخ اعظم آیت الله خوئی فرمودند در قیمی نیز اصل بر این است که مثل مورد ضمانت می باشد مگر اینکه مثل متعذّر شود .
 حضرت امام(ره) فرمودند در قیمی هر کدام از مالک و ضامن بین مثل و قیمت مخیََّر هستند ، علی أیُّ حالٍ هر سه نفر این بزرگوران برای اثبات نظریه خوشان به سراغ روایات رفتند .
 حضرت امام(ره) اخبار را به چند دسته تقسیم کرده اند ؛ دسته اول اخباری هستند که در باب رهن وارد شده اند ، ایشان این اخبار را در ص583 از جلد اول کتاب بیعشان ذکر کرده اند و به آنها برای اثبات مدعای خودشان استدلال کرده اند .
 اخبار مذکور در کلام امام(ره) در ص129 از جلد 13 وسائل 20 جلدی ودر باب 7 از ابواب رهن ذکر شده اند ، خبر 2 از این باب 7 این خبر است : « و عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلٍ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ(ع) عَنِ الرَّجُلِ يَرْهَنُ الرَّهْنَ بِمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ هُوَ يُسَاوِي ثَلَاثَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَيَهْلِكُ أَ عَلَى الرَّجُلِ أَنْ يَرُدَّ عَلَى صَاحِبِهِ مِائَتَيْ دِرْهَمٍ قَالَ نَعَمْ لِأَنَّهُ أَخَذَ رَهْناً فِيهِ فَضْلٌ وَ ضَيَّعَهُ قُلْتُ فَهَلَكَ نِصْفُ الرَّهْنِ قَالَ حِسَابَ ذَلِكَ قُلْتُ فَيَتَرَادَّانِ الْفَضْلَ قَالَ نَعَم‌ » .
 حدیث سنداً صحیح است ، ما درفقه قاعده ای داریم که دلالت دارد بر اینکه اگر مال در دست امین تلف شود ضامن نیست مگر اینکه تعدّی و تفریط کرده باشد و مرتهن نیز امین است منتهی فرض روایت بر این است که مرتهن تعدّی و تفریط کرده و مال راهن را از بین برده لذا ضامن آن می باشد یعنی در فرض کلام باید 200 درهم اضافی را به راهن پس بدهد ، خوب واما شاهد ما در روایت آن است که حضرت قیمت را ملاک برای سنجیدن ضمانت قرار داده یعنی با اینکه ممکن است طلب راهن مثلی باشد ولی باز حضرت قیمت را محور و ملاک قرار داده است .
 خبر بعدی که حضرت امام(ره) ذکر کرده خبر 1 از همین باب 7 می باشد ، خبر این است : « مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ قَوْلِ عَلِيٍّ (ع) يَتَرَادَّانِ الْفَضْلَ فَقَالَ كَانَ عَلِيٌّ (ع) يَقُولُ ذَلِكَ قُلْتُ كَيْفَ يَتَرَادَّانِ فَقَالَ إِنْ كَانَ الرَّهْنُ أَفْضَلَ مِمَّا رُهِنَ بِهِ ثُمَّ عَطِبَ رَدَّ الْمُرْتَهِنُ الْفَضْلَ عَلَى صَاحِبِهِ وَ إِنْ كَانَ لَا يَسْوَى رَدَّ الرَّاهِنُ مَا نَقَصَ مِنْ حَقِّ الْمُرْتَهِنِ قَالَ وَ كَذَلِكَ كَانَ قَوْلُ عَلِيٍّ (ع) فِي الْحَيَوَانِ وَ غَيْرِ ذَلِك » . همان طور که می بینید در این خبر نیز برای سنجیدن ضمانت ملاک و محور قیمت قرار داده شده است .
 خبر 3 از همین باب 7 و همچنین اخبار 1 و 5 از باب 10 از ابواب رهن نیز بر همین مطلب دلالت دارند که آنها را خودتان مطالعه کنید .
  امام(ره) می فرماید این اخبار به اندازه ای اطلاق دارند که حتی دلالت دارند بر اینکه ضمانِ مثلی نیز به قیمت است زیرا در آنها ذکر نشده آن چیزی که به رهن گذاشته شده مثلی بوده یا قیمی بوده ، خوب اینها دسته اول از اخباری بودند که امام(ره) به آنها برای اثبات اینکه ضمان به قیمت است استدلال کرده بودند ، بقیه بحث بماند برای روز شنبه إن شاء الله تعالی ... .
 
 اخلاق :
 
 دیروز روز شهادت امام باقر(ع) بود ، تاریخ ائمه(ع) مطالب بسیار آموزنده ای دارد اما متأسفانه در حوزه های علمیه ما به آن پرداخته نمی شود چقدر خوب بود که در حوزه درسهایی برقرار بود و به این امر مهم پرداخته می شد مثلا خطبه شقشقیه و یا خطبه حضرت زینب(س) در مجلس یزید و یا خطبه حضرت زهراء(س) درباره قضیه فدک مورد بررسی قرار می گرفت چرا که این خطبه ها شامل مطالب بسیار مهمی هستند که حتی برای امروز ما نیز بسیار مفید و تأثیر گذار هستند چراکه رفتار و گفتار و تقریر آن بزرگواران تماماً برای ما حجّت می باشد ، البته ظاهراً حوزه علمیه نیز کشش چنین ابحاثی را ندارد مثلاً اگر بحث فقهی و یا اصولی شروع شود اکثراً حاضر می شوند اما اگر بحث دیگری مثل أبحاثی که ذکر شد شروع شود افراد حاضر نمی شوند و به نظر بنده علتش آن است که اکثراً فکر می کنند این ابحاث را خودشان می فهمند لذا دیگر نیازی به استاد ندارند در حالی که یک حدیثی که ما با دید ساده به آن می نگریم استاد با دقت نظر بالا به آن می نگرد و نکته ها و مطالب بسیاری را از آن استخراج می کند .
 آیت الله شهید مطهری(ره) در اول شرح نهج البلاغه اش نوشته ، من مدتی که رفتم اصفهان مهمان یک نفر در حجره اش بودم ، به من گفت آقای شیرازی نامی است که نهج البلاغه را تدریس می کند شما هم بیا برویم در درس ایشان شرکت کنیم ، من گفتم نهج البلاغه که دیگر درس رفتن نمی خواهد خودمان می توانیم آن را مطالعه کنیم اما ایشان به من گفت درس نهج البلاغه آقای شیرازی چیز دیگری است و ما خیلی می توانیم از درس ایشان استفاده کنیم ، خلاصه با اصرار دوستم به درس ایشان حاضر شدم و دیدم راست می گوید مطالبی را آقای شیرازی بیان می کنند که خودم با مطالعه کردن آنها را نفهمیده بودم خلاصه اینکه باید یک تحولی در حوزه بوجود بیاید و تاریخ و احادیث اهل بیت(ع) به عنوان درس بیان شود .
 خوب و اما درباره حضرت باقر(ع) باید عرض کنیم که در کتاب عیون اخبار رضا (ع) جلد 1 ص 40 از چاپی که نزد بنده است روایاتی درباره امامت حضرت رضا (ع) ذکر شده منتهی با حضرت باقر(ع) نیز ارتباط دارند ، بعد از ذکر سند که مفصل است ذکر شده که وقتی حضرت باقر(ع) به حالت احتضار افتادند امام صادق(ع) را فراخواندند تا اینکه عهد امامت را برای ایشان ذکر کنند ، زیدبن علی برادر امام باقر(ع) نیز در مجلس حاضر بود و به امام باقر(ع) گفت شما نیز کار امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را انجام بدهید یعنی همانطورکه امام حسین(ع) امامت را به برادرش داد شما نیز امامت را به من که برادرتان هستم بدهید نه به امام صادق(ع) که فرزند شما هستند ، البته در اصول کافی نیز ذکر شده که بعد از قضیه کربلا همه حضرت سجاد(ع) را امام خود می دانستند اما محمدبن حنفیّه آمد و گفت من امام هستم یعنی همانطورکه بعد از امام حسن(ع) برادرش امام حسین(ع) به امامت رسید الان نیز بعد از امام حسین(ع) امامت به من که برادرش هستم می رسد نه علی بن الحسین(ع) که فرزند امام حسین(ع) است ! حضرت سجاد(ع) خیلی او را نصیحت کرد اما او زیر بار نرفت و گفت من باید امام باشم ، حضرت سجاد به او گفت بیا با هم به کنار کعبه برویم هر کس که حجرالأسود به امامت او گواهی داد امام است ، بالإتفاق رفتند مردم نیز جمع شدند ، حضرت سجاد به محمدبن حنفیه گفت ابتدا تو برو و از حجرالأسود سؤال کن ، محمد رفت ولی جوابی نشنید ، بعد حضرت خودشان رفتند و گفتند ای حجر ما دو نفر از تو سؤال می کنیم که هر کس از ما امام بر حق و منصوب از طرف خداوند است برای ما بگو و گواهی بده ، حجرالأسود با زبان فصیح بیان کرد که بعد از امام حسین(ع) علی بن الحسین(ع) امام بر حق می باشد ، خوب و اما همانطور که عرض شد زید نیز به بالین امام باقر(ع) آمد و همین ادعا را کرد ، حضرت باقر(ع) به زید فرمودند یا أبالحسن امر امامت از امور ثابت و مشخصی است که از طرف خداوند معین و مشخص شده ، سپس حضرت باقر(ع) جابربن عبدالله انصاری را فراخواندند و به او گفتند ای جابر تو نزد فاطمه زهراء(س) رسیده ای و لوحی که نزد ایشان بوده را دیده ای آن را برای ما بیان کن ، جابر گفت من برای تهنیت تولد امام حسین(ع) نزد فاطمه زهراء(س) رفته بودم که دیدم لوحی أخضر در دست ایشان هست که از آن نور ساطع می باشد ، از ایشان پرسیدم این لوح چیست ؟ ایشان فرمودند این لوح را جبرئیل برای من آورده که در آن اسم 12 امام نوشته شده ، جابر می گوید من به حضرت عرض کردم آیا من هم می توانم آن را ببینم ؟ حضرت فرمودند بله ببین ولی به آن دست نزن زیرا به این لوح فقط باید پیغمبر(ص) و وصی او واهل بیت(ع) دست بزنند ، جابر می گوید من به آن لوح نگاه کردم و دیدم 12 سطر در آن بود و در هر سطری نام یکی از امام ها نوشته شده بود ، جابر می گوید به حضرت عرض کردم اجازه می دهید من این لوح را استنساخ کنم ؟ حضرت فرمودند بله اشکالی ندارد ولی به آن دست نزن و من لوح را استنساخ کردم و الان نزد خودم دارم ، حضرت باقر(ع) به جابر گفت آن لوح را بیاور جابر آورد و زیدبن علی آن را مشاهده کرد و تسلیم شد .
 روایت مذکور در عیون اخبار رضا(ع) به چند صورت مختلف نقل شده ، نقل دیگر آن است که روزی حضرت باقر(ع) به پسرشان امام صادق(ع) فرمودند نزد جابر برو و به او بگو من می خواهم آن لوحی که نزد شماست همان لوحی که از فاطمه زهراء(س) استنساخ کرده ای را ببینم لذا یا شما به خانه ما بیا و یا اینکه من به خانه شا می آیم ، جابر عرض کرد باعث افتخار من است که شما به خانه من بیایید ، حضرت به خانه جابر رفت و گفت آن لوح را بیاور و بعد فرمود البته اصل لوح فاطمه زهراء (س) نزد من هست منتهی می خواهیم آنها را با هم مقابله کنیم که بعد این کار را کردند و دیدند حتی یک کلمه کم و زیاد نداشت .
  مطلب دیگری که می خواهم عرض کنم آن است که ما دو تا جابر داریم ؛ یکی جابربن عبدالله انصاری است و یکی جابر بن یزید جعفی است از اصحاب حضرت باقر(ع) می باشد و عجیب آن است که نقل شده که جابر جعفی 70 هزار حدیث حفظ بوده یعنی حتی از محمدبن مسلم که 30 هزار حدیث حفظ بوده نیز بیشتر حدیث حفظ بوده ، در وسائل ما 30 هزار حدیث و در مستدرک ما 22 هزار حدیث ذکر شده اما جابر به تنهایی 70 هزار حدیث از حضرت باقر(ع) شنیده بوده خلاصه اینکه مطالب بسیاری در مورد او وجود دارد ، ذکر شده که جابر جعفی در آخر عمرش آمد خدمت حضرت باقر(ع) و حضرت خیلی به ایشان احترام گذاشتند ، به حضرت عرض کرد گاهی احادیثی که به من یاد داده اید روی سینه من سنگینی می کند و نمی توانم آنها را برای کسی نقل کنم ، حضرت به او فرمودند مثل امیرالمؤمنین(ع) چاهی بکن و آن احادیث را به چاه بگو ، ذکر شده جابر خداحافظی کرد و رفت ، یک منزل از مدینه دور شده بودند که شخصی آمد و یک نامه مهر شده به او داده جابر نامه را خواند و داخل جیبش گذاشت ، اطرافیانش از او پرسیدند این نامه چه بود ؟ به آنها چیزی نگفت ، حضرت باقر(ع) نوشته بودند وقتی به کوفه رسیدی خودت را به دیوانگی بزن ذکر شده وقتی جابر به کوفه رسید دیدند مثل بچه ها سوار بر چوبی شده و چند تکه استخوان هم به گردنش آویزان است و به این طرف و آن طرف میدود ، همه تعجب کردند ، اما ذکر شده نامه ای از طرف هشام به والی کوفه رسید که در آن ذکر شده بود ، شخصی به نام جابر از اصحاب امام باقر(ع) هست این نامه که به شما رسید او را بکشید و سرش را برای ما بفرستید ، والی کوفه آمد و دید جابر دیوانه شده باخود گفت الحمدلله که خون جابر به گردن ما نیافتاد ، بدین وسیله امام باقر(ع) جان جابر را نجات داد .
 خوب و اما مطلب آخر اینکه الان الحمدلله نظام اسلامی در کشور ما برقرار است و حفظ نظام نیز از اوجب واجبات است و مردم نیز به نظام اسلامی علاقه دارند و پشتیبان آن هستند به طوری که در سفر رهبر معظم انقلاب دامت برکاته به خراسان شمالی علاقه مردم به نظام را دیدید البته از اول انقلاب تا به حالا نیز در جریانات مختلف مردم پشتوانه نظام اسلامی بوده اند لذا باید مردم را راضی نگه داشت ، و یکی از دلگرمی های مردم این است که سران سه قوه و مسئولین نظام با هم صمیمی باشند و اتحاد و وحدت داشته باشند مخصوصاً در حال حاضر که این نظام برای ملتهای دیگر الگو شده بسیار ناپسند است که مسئولین با هم اختلاف داشته باشند فلذا حوزه علمیه قم با کمال تواضع به سران سه قوه اعلام می کند که با هم متحد باشید و یا حد أقل اختلاف نظرهایتان را رسانه ای نکنید چرا که برای حفظ این نظام وحدت و صمیمیّت شما و اعلام آن لازم است ... .
 
 والحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی محمد آله الطاهرین
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo