< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

90/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : فی خصوص ألفاظ عقد البیع
 
 حضرت امام(ره) فرمودند که قبول در بیع نقشی ندارد ، ما در بیع دو چیز می خواهیم ؛ یک معنی و یک إنشاء که این بوسیله ایجاب بوجود می آید و عقد بوسیله آن محقَّق می شود لذا دیگر لازم نیست إنشاء جدیدی به عنوان قبلتُ و رضیتُ بوجود بیاید و همینقدر که مشتری به إنشاء موجب راضی است کافی می باشد و عقد و معامله محقَّق و مشمول سیره و اطلاقات و عمومات می شود .
  بحث دیگری که شیخ انصاری(ره) و دیگران مطرح کرده اند این است که آیا لازم است که ایجاب بر قبول مقدم باشد یا نه؟ هل یُعتبر تقدیم الإیجاب علی القبول مطلقا أو لا کذلک أو یُفصَّل ؟ ( تفصیل بین عقود إذنیه و غیر إذنیه ) .
  شیخ انصاری(ره) تفصیل قائل شده و فرموده اگر قبول به لفظ إشتریتُ و تملَّکتُ باشد می تواند مقدم بر ایجاب بشود اما اگر به لفظ قبلتُ و رضیتُ باشد نمی تواند مقدَّم بر ایجاب بشود .
  خوب حالا ما در تعقیب این بحث عرض می کنیم ؛ اولاً همانطور که گفتیم إنشاء قبول در معامله رکن نیست لازم نمی باشد بلکه مشتری فقط باید راضی باشد و برآنچه که موجب انجام داده صحة بگذارد .
  مطلب دوم اینکه لازم نیست حتماً قبول از طرف مشتری باشد بلکه : فأی ٍّ من المشتری أو البایع تقدَّم و أنشأ المعاملة بلفظٍ یصحُّ الإقتداء به و رضیَ الآخر به تمَّت المعاملة ، و اگر به روایاتی که خواندیم مراجعه کنیم می بینیم که در آنها سه ایجاب از طرف مشتری و دو ایجاب از طرف بایع داشتیم ؛ اول خبر سماعة در باب بیع ثمار و بیع تمر بود که مشتری می گفت : « أشتری منک هذه الرطبة » و بعد بایع قبول می کرد ، دوم در مورد جاریه آبقه بود ( خبر 1 از باب 11 از ابواب عقد البیع ) که در آن مشتری می گفت : « أشتری منکم جاریتکم فلانة بکذا » ، سوم باز خبری در باب بیع ثمار (خبر 9 از باب 11 از ابواب بیع ثمار ) بود که مشتری برای خریدن زراعت و سنبل می گفت : « أبتاعُ منک مایخرج من هذا الزرع » ، خلاصه اینکه مسلَّماً در سه خبر ایجاب از طرف مشتری است و بعد بایع قبول می کند لذا لازم نیست که همیشه ایجاب را بایع بگوید و بیشتر عنایت ما باید به روایات أهل بیت(ع) باشد .
  در دو خبر نیز ایجاب از طرف بایع بود ؛ اول در جواز بیع اللَّبن فی الضَّرع ( خبر 2 از باب 8 از ابواب عقد البیع ) بود که در آن بایع (صاحب لبن ) به صیغه أمر ایجاب را می خواند و می گفت : « إشتر منِّی هذا اللَّبن » ، و دوم خبر 1 از باب 14 از ابواب احکام عقود بود که در آن امام صادق(ع) که بایع بود برای خریدن متاعی که از مصر آمده بود فرمودند : « فإنِّی أبیعُکمُ هذا المتاع » ، بنابراین با توجه به روایات مذکور معلوم می شود که لازم نیست همیشه قبول از طرف مشتری باشد بلکه مشتری نیز می تواند لفظ ایجاب را بگوید .
 مطلب سوم این است که شیخ انصاری(ره) فرمودند اگر قبول به لفظ قبلتُ و رضیتُ باشد حتماً باید متأخَّر از ایجاب باشد ، شیخ دو دلیل بر این مطلب ذکر کرده ؛ اول اینکه قبول به معنای مطاوعه و پذیرفتن است لذا لایُعقل إلّا مع تقدیم الفعل علیه یعنی باید چیزی باشد تا آن را بپذیرد مثل إنکسار که باید بعد از کسر باشد ( شکستگی بعد از شکستن ) یعنی شیخ مانحن فیه را به کسر و إنکسار قیاس کرده .
 دلیل دوم : قبول چیزی است که اثر معامله بر آن متوقِّف است ( ایجاب + قبول = اثر معامله ) لذا اگر قبول مقدم شود لازمه اش این است که اثر قبل از مؤثِّر و مقدَّم بر او باشد .
  حضرت امام(ره) در کتاب بیعشان هر دو دلیل شیخ را رد کرده و فرموده ؛ بله مطاوعه در معامله لازم است ولی چه کسی گفته که حتماً قبول باید از طرف مشتری و مطاوعه باشد ؟! و در روایاتی که ما خواندیم مشتری ایجاب را می گفت و بایع قبول می کرد .
  ثانیاً مقایسه مانحن فیه به کسر و إنکسار قیاس مع الفارق می باشد زیرا کسر و إنکسار از امور تکوینی و حقیقی هستند ولی مانحن از امور اعتباری می باشد و عقلاء چنین چیزی ( لزوم تقدم ایجاب بر قبول ) را اعتبار نمی کنند .
  حضرت امام(ره) مطلب دیگری را ضمن این بحث بیان کرده اند و آن این است که ایشان فرموده اند تحقیق این است که قبول به یکی از دو نحو بر ایجاب مقدم شود ؛ یکی به نحو اشتراط مثل اینکه بگوید : إن ملَّکتنی هذا بهذا قبلتُ ، یعنی مثل واجب مشروط می باشد ( واجب مشروط آن است که تحقق وجوب در آن مشروط به حصول شرط می باشد مثل : إذا دخل الظهر وجب صلاة الظهر ) و دیگر به نحو تعلیق مثل اینکه بگوید قبول کردم اگر در فلان وقت بفروشی یعنی مثل واجب معلَّق باشد ( واجب معلَّق آن است که در آن خود واجب مشروط و موقوف به حصول شرط می باشد مثل وجوب حج بواسطه حصول استطاعت اما خود فعل حج را باید در 9و 10 و 11 ذی الحجه بجا آورد ) ، حضرت امام (ره) هر دو صورت ( به نحو واجب مشروط و به نحو واجب معلَّق ) را برای تقدّم قبول بر ایجاب تصوّر کرده و فرموده به هر دو نحو تقدم قبول بر ایجاب صحیح می باشد ، البته در صورتی که به نحو واجب مشروط باشد قبول وقتی محقَّق می شود که طرف دیگر ایجاب را بخواند ، خلاصه اینکه حضرت امام(ره) می فرماید توهّم اینکه باب ایجاب و قبول مثل باب کسرو إنکسار است توهّم باطلی می باشد ( صاحب توهم شیخ اسدالله تستری در مقابیس الأنوار است ) زیرا کسر و إنکسار از امور تکوینیه است ولی ایجاب و قبول از امور اعتباریه می باشد لذا ممکن است قبول مقدَّم بر ایجاب بشود علی نحوین أی بنحو واجب المعلَّق أو واجب المشروط ، إنتهی کلام امام(ره) .
 بقیه بحث بماند برای جلسه بعد إن شاء الله ...

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo