< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

90/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قضای روزه از کسی که تمکن از گرفتن نداشته است

 صاحب عروة در مسئله ی 12 می فرماید: إذا فاته شهر رمضان أو بعضه‌ بمرض أو حيض أو نفاس و مات فيه لم يجب القضاء عنه و لكن يستحب النيابة عنه في أدائه و الأولى أن يكون بقصد إهداء الثواب‌.

 این مسئله در مورد کسی است که در ماه رمضان مریض شد و یا زنی بود که حائض شد و نتوانست روزه بگیرد و در ماه رمضان یا آخر آن و یا در عید فوت کند لازم نیست کسی از او آن روزها را قضا کند. (اگر بعد از ماه رمضان فوت کند و تمکن از قضا پیدا کند باید ولد اکبر آن روزها را از طرف او قضا کند.)

 علت عدم قضا این است که او در ماه رمضان مکلف نبود زیرا مریض و یا حائض و نفساء بود و در قرآن هم می خوانیم: (فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَر) و بعد هم متمکن از روزه گرفتن نشدند از این رو قضا بر آنها واجب نشده بود و در نتیجه کسی هم لازم نیست از طرف آنها قضا کند.

 روایات فراوانی داریم و صاحب جواهر هم ادعای تواتر کرده است. وسائل ج 7 ص 240 باب 23 از ابواب شهر رمضان

 حدیث 2: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَدْرَكَهُ رَمَضَانُ وَ هُوَ مَرِيضٌ فَتُوُفِّيَ قَبْلَ أَنْ يَبْرَأَ (قبل از اینکه خوب شود فوت کرده است) قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ لَكِنْ يُقْضَى عَنِ الَّذِي يَبْرَأُ ثُمَّ يَمُوتُ قَبْلَ أَنْ يَقْضِيَ.

 این روایت صحیح السند است و طبقات رواة آن هم مرتب می باشد.

 صدر روایت تصریح در این دارد که اگر کسی قبل از تمکن فوت کند لازم نیست کسی از او قضا کند. در ذیل حدیث امام علیه السلام می فرماید: قضا از کسی واجب است که بعد از ماه رمضان خوب شود و تمکن از گرفتن روزه پیدا کند و نگیرد و فوت کند.

 حدیث 4: کلینی عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ مَرِضَتْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ أَوْ طَمِثَتْ (حائض شد) أَوْ سَافَرَتْ فَمَاتَتْ قَبْلَ خُرُوجِ شَهْرِ رَمَضَانَ هَلْ يُقْضَى عَنْهَا قَالَ أَمَّا الطَّمْثُ وَ الْمَرَضُ فَلَا وَ أَمَّا السَّفَرُ فَنَعَمْ. سند این روایت صحیح است و ابو حمزه ی ثمالی نام او ثابت بن دینار است و از اجله ی اصحاب می باشد و در حدیث آمده که مانند لقمان و یا سلمان است او پدر سه شهید به نام های نوح و منصور و حمزه می باشد.

 امام علیه السلام در این حدیث بین قضای روزه که از سفر حاصل شده باشد و بین حیض و مرض فرق گذاشته است. صاحب عروة هم در مسئله ی مزبور فقط مرض و حیض و نفاس را مطرح کرده است. ان شاء الله مسئله ی سفر را بعدا ذکر می کنیم.

 بعد صاحب وسائل اضافه می کند: رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ مِثْلَهُ

 حدیث 9: بِإِسْنَادِهِ (شیخ طوسی) عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرِيضِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَا يَصِحُّ حَتَّى يَمُوتَ قَالَ لَا يُقْضَى عَنْهُ وَ الْحَائِضِ تَمُوتُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ قَالَ لَا يُقْضَى عَنْهَا این روایت صحیحه است.

 حدیث 13: بِإِسْنَادِهِ (شیخ طوسی) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ (فطحی و ثقه است) عَنْ مُحَمَّدٍ وَ أَحْمَدَ ابْنَيِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِمَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ يَمُوتُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ قَالَ لَيْسَ عَلَى وَلِيِّهِ أَنْ يَقْضِيَ عَنْهُ مَا بَقِيَ مِنَ الشَّهْرِ وَ إِنْ مَرِضَ فَلَمْ يَصُمْ رَمَضَانَ ثُمَّ لَمْ يَزَلْ مَرِيضاً حَتَّى مَضَى رَمَضَانُ وَ هُوَ مَرِيضٌ ثُمَّ مَاتَ فِي مَرَضِهِ ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَى وَلِيِّهِ أَنْ يَقْضِيَ عَنْهُ الصِّيَامَ فَإِنْ مَرِضَ فَلَمْ يَصُمْ شَهْرَ رَمَضَانَ ثُمَّ صَحَّ بَعْدَ ذَلِكَ وَ لَمْ يَقْضِهِ ثُمَّ مَرِضَ فَمَاتَ فَعَلَى وَلِيِّهِ أَنْ يَقْضِيَ عَنْهُ لِأَنَّهُ قَدْ صَحَّ فَلَمْ يَقْضِ وَ وَجَبَ عَلَيْهِ علی بن الحسن فطحی مذهب است و در مورد او گفته شده است که در آخر عمر توبه کرد و دوازده امامی شد. آنها قائل به سیزده امام هستند و بعد از امام جعفر صادق علیه السلام قائل به امامت عبد الله بن جعفر هستند و بعد امام صادق را امام می دانند.

 در مورد بنی فضال روایت شده است که امام حسن عسکری فرموده است: (خذوا ما رووه و ذروا ما رأوه) یعنی به روایت های آنها عمل کنید ولی ایده ی آنها را کنار بگذارید.

 به هر حال حدیث مزبرو مرسله است.

 همچنین روایت های 14، 15، 10 و 16 همین مضمون را در بر دارند.

 بعد صاحب عروة در فرع دوم می فرماید: و لكن يستحب النيابة عنه في أدائه و الأولى أن يكون بقصد إهداء الثواب‌.

 باید توجه داشت که نیابت در مورد چیزی صحیح است که فرد چیزی به ذمه اش باشد و انجام نداده باشد. نائب هم خود را به منزله ی منوب عنه قرار می دهد. از این رو در این مسئله ممکن است این اشکال مطرح شود که منوب عنه چیزی در ذمه اش نبوده است تا نائب از طرف آن، آن را به جا آورد.

 بعد باید دید چه دلیلی بر استحباب نیابت وجود دارد.

 صاحب جواهر در ج 17 ص 403 این بحث را مطرح کرده است. ایشان ابتدا در ص 402 می فرماید: و كذا لا خلاف و لا إشكال في انه لا يصح صوم الحائض و النفساء بل الإجماع بقسميه عليه و النصوص متواترة في الحائض المتحد حكم النفساء معها على ما بيناه في محله.

 بعد در صفحه ی 403 می فرماید: الاولى من فاته شهر رمضان أو بعضه بمرض فان مات في مرضه لم يقض عنه وجوبا بلا خلاف أجده فيه نصا و فتوى، بل الإجماع بقسميه عليه و لكن استحب القضاء عنه عند الأصحاب على ما في المنتهى.

 نراق در مستند در ج 10 ص 439 بحث استحباب قضا را مطرح کرده است و می فرماید: نصّ الشيخ و الحلّي و ابن حمزة و الفاضلان على استحبابه و أسنده في المنتهى إلى أصحابنا و ظاهر جماعة من متأخّري المتأخّرين العدم استنادا إلى نفي‌ القضاء عنه في الأخبار المتقدّمة.

 بعد صاحب مستند استحباب را قبول نمی کند.

 به هر حال وجه عدم استحباب همان اشکالی است که مطرح کردیم و به صاحب عروة هم که قائل به استحباب شده است عده ای از محشین مانند آیة الل گلپایگانی اشکال کرده اند ولی امام و آیة الله بروجردی حاشیه ای نزده اند و استحباب را قبول کرده اند.

 صاحب وسائل هم در ج باب 25 و 26 از ابواب من یصح منه لاصوم در این مورد روایات متعددی را نقل کرده است که حائض و نفساء روزه اشان صحیح نیست و باید روزه را ترک کنند.

 باب 23

 حدیث 12: بِإِسْنَادِهِ (شیخ طوسی) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي‌ عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ مَرِضَتْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ مَاتَتْ فِي شَوَّالٍ فَأَوْصَتْنِي أَنْ أَقْضِيَ عَنْهَا قَالَ هَلْ بَرَأَتْ مِنْ مَرَضِهَا قُلْتُ لَا مَاتَتْ فِيهِ قَالَ لَا تَقْضِي عَنْهَا فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْهُ عَلَيْهَا قُلْتُ فَإِنِّي أَشْتَهِي أَنْ أَقْضِيَ عَنْهَا وَ قَدْ أَوْصَتْنِي بِذَلِكَ قَالَ كَيْفَ تَقْضِي شَيْئاً لَمْ يَجْعَلْهُ اللَّهُ عَلَيْهَا فَإِنِ اشْتَهَيْتَ أَنْ تَصُومَ لِنَفْسِكَ فَصُمْ روایت مزبور صحیح است.

 ذیل روایت که امام علیه السلام می فرماید: (فَإِنِ اشْتَهَيْتَ أَنْ تَصُومَ لِنَفْسِكَ فَصُمْ) معنایش این نیست که خودت اگر خواستی برای خودت روزه بگیر زیرا در این هنگام ارتباطی بین سؤال و جواب امام علیه السلام وجود ندارد. معنایش این عبارت این است که به عنوان نیابت از او نمی توانی روزه بگیری ولی اگر خواستی روزه بگیری و او را هم نیت کرده ای اشکال ندارد.

 نیابت به دو گونه است: یکی اینکه فرد خودش را نازل منزله ی منوب عنه قرار می دهد (نه فعل خودش را نازل منزله ی فعل منوب عنه و غالب نیابت ها از این قبیل است.)

 نوع دیگر این است که فرد خودش را نازل منزله ی منوب عنه قرار می دهد و نماز می خواند ولی نیابت را نیت نمی کند. (و ثواب را به او هدیه می دهد.)

 صاحب مستند هم در این مورد می فرماید: فإذن الأظهر: عدم استحبابه أيضا، و المسامحة في أدلّة السنن إنّما تكون إذا لم يكن دليل على النفي.

 تسامح در ادله ی سنن عبارت از احادیث من بلغ است که اگر کسی در مورد استحباب حدیثی بشنود و به آن عمل کند خداوند ثواب آن را به او می دهد هر چند پیامبر اکرم (ص) آن حدیث را نفرموده باشد.

 نراقی قائل است حتی اگر قائل به تسامح در ادله ی سنن هم شویم باز نمی توانیم در ما نحن فیه قائل به استحباب شویم زیرا روایات تصریح به نفی نیابت دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo