< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

89/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مواردی که روزه قضا دارد ولی کفاره ندارد.

بحث در مواردی است که روزه باطل است ولی فقط قضا دارد نه کفاره. در جلسه ی قبل به هفتمین مورد رسیده بودیم و مقداری آن را بحث کردیم.

صاحب عروة می فرماید: السابع: الإفطار تقليدا لمن أخبر بدخول الليل و إن كان جائزا له لعمى أو نحوه و كذا إذا أخبره عدل بل عدلان بل الأقوى وجوب الكفارة أيضا إذا لم يجز له التقليد

این مورد مربوط به کسی است که فرد خودش نمی تواند متوجه شود که شب شده است یا نه مثلا فرد نابینا است و یا در حبس است و از فرد دیگری تقلید و تبعیت کرد و به قول او اعتماد کرد و بعد متوجه که شب بوده است و او مفطری را مرتکب شده است. در این مورد اگر کشف خلاف نمی شد، فرد معذور بود ولی حال که کشف خلاف شده است معلوم می شود که خلاف واقع عمل کرده بود و روزه اش مجری نیست.

بعد صاحب عروة در خاتمه می فرماید: اگر کسی تقلید و تبعیت از غیر برایش جایز نباشد و با این وضع از کسی تقلید کند و بعد کشف خلاف شود مثلا بتواند خودش تحقیق کند ولی نکند اقوی این است که کفاره هم بر او واجب است.

در این مورد فرد اگر شک داشته باشد که لیل شده است یا نه استصحاب نهار دارد و تا حجت شرعی بر لیل نداشته باشد نمی تواند افطار کند بله اگر دو عدلین یا فردی عادل بگوید کلام آنها حجت شرعی است و در صورت کشف خلاف فقط قضا به گردن اوست ولی اگر یک فردی که عدالتش ثابت نیست اگر خبر دهد و او هم اکتفا کند و افطار کند بعید نیست که کفاره هم بر گردنش واجب شده باشد.

در فرض مزبور حتی تبعیت صائم از فرد مزبور جایز نیست و هر جا که چنین باشد یعنی در تبعیت حجت شرعی وجود ندارد و واضح است که اکتفا کردن به آن موجب کفاره هم می شود. در این موارد علاوه بر حکم وضعی که قضا است حکم تکلیفی هم که همان وجوب کفاره است بر او بار می شود.

مورد هشتم: الثامن: الإفطار لظلمة قطع بحصول الليل منها فبان خطأه و لم يكن في السماء علة

این در مورد جایی است که در آسمان علتی مانند ابر و امثال آن نباشد و هوا به قدری تاریک شود که فرد قطع پیدا کند که شب شده است و افطار کند و بعد متوجه شود که در آن ساعت هنوز شب نشده بود. در این مورد هم فقط قضا بر گردن او واجب است.

قبلا گفتیم که اگر تحقیق کند و بعد قطع پیدا کند که هنوز صبح نشده است و بعد سحر بخورد و بعد متوجه شود که صبح بوده است گفتیم در آن صورت قضا هم بر گردن او نیست. فرد مزبور هر چند ما بین حدین امساک نکرده بود ولی شارع به او ارفاق کرده است و خبر سماعه بر آن دلالت داشت.

مورد دوم هم این مورد است که فرد مستصحب النهار است و به دلیل مانعی که در آسمان بود مانند ابر و فرد به همین دلیل قطع پیدا کرد که مغرب شد و افطار کرد و بعد خلاف آن پدیدار شد.

البته در روایات آمده که در آسمان ابر باشد حال آیا حکم منحصر به ابر است یا اینکه ابر یکی از مصادیق است.

صاحب عروة قائل به وسعت شده است و می گوید اگر در آسمان علتی باشد باز حکم همان است مثلا اگر در آسمان گرد و غباری باشد و امثال آن همانند این است که در آسمان ابر باشد.

اما مرحوم امام و آیة الله بروجردی قائل هستند که این حکم مخصوص به ابر است.

بعد صاحب عروة می فرماید: و كذا لو شك أو ظن بذلك منها بل المتجه في الأخيرين الكفارة أيضا لعدم جواز الإفطار حينئذ.

در این فرع صاحب عروة شک و ظن را هم به قطع ملحق می کند ولی بعد می فرماید که بهتر این است که در این دو مورد کفارة هم بدهد. زیرا انسان روزه دار بدون عذر شرعی و حجت شرعی نباید افطار کند مخصوصا که فرد مستصحب النهار است و با استصحاب نهار نباید روزه را افطار کند.

سپس صاحب عروة می فرماید: و لو كان جاهلا بعدم جواز الإفطار فالأقوى عدم الكفارة و إن كان الأحوط إعطاؤها

اگر جاهل قاصر است کفاره ندارد و اگر جاهل مقصر باشد اقوی این است که باید کفاره دهد. به هر حال احوط این است که جاهل قاصر کفاره دهد هر چند قضا یقینا به گردن او بار است

آنگاه صاحب عروة به مسئله ی علت و مانع در آسمان اشاره می کند و می فرماید: نعم لو كانت في السماء علة فظن دخول الليل فأفطر ثم بان له الخطأ لم يكن عليه قضاء فضلا عن الكفارة

دلالت روایات: باب 51 از ابواب ما یمسک عنه الصائم

ح 3: بِإِسْنَادِهِ (شیخ طوسی) عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ صَامَ ثُمَّ ظَنَّ أَنَّ الشَّمْسَ قَدْ غَابَتْ وَ فِي السَّمَاءِ غَيْمٌ (ابر) فَأَفْطَرَ ثُمَّ إِنَّ السَّحَابَ انْجَلَى فَإِذَا الشَّمْسُ لَمْ تَغِبْ (ابر کنار رفت و آفتاب پدیدار شد) فَقَالَ قَدْ تَمَّ صَوْمُهُ وَ لَا يَقْضِيهِ محمد بن فضیل ثقه است و ابی الصباح نامش ابراهیم بن نعیم است و ثقه می باشد و او به اندازه ای موثق بود که امام صادق علیه السلام به او (میزان) خطاب کرده بود.

ح 4: بِإِسْنَادِهِ (شیخ طوسی) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ صَائِمٍ ظَنَّ أَنَّ اللَّيْلَ قَدْ كَانَ وَ أَنَّ الشَّمْسَ قَدْ غَابَتْ وَ كَانَ فِي السَّمَاءِ سَحَابٌ فَأَفْطَرَ ثُمَّ إِنَّ السَّحَابَ انْجَلَى فَإِذَا الشَّمْسُ لَمْ تَغِبْ فَقَالَ تَمَّ صَوْمُهُ وَ لَا يَقْضِيهِ ابن فضال فطحی است و ثقه

ابی جمیله ثقه نیست و در مورد او کذاب گفته شده است و سایر روات ثقه هستند. این روایت به ابی جمیله ضعیف است ولی این روایت مورد عمل اصحاب است.

همان طور که مشخص است در این دو روایت از غیم و سحاب سخن به میان آمده است.

صاحب عروة بعد از ذکر این هشت صورت که قضا دارد نه کفاره می گوید: و محصل المطلب أن من فعل المفطر بتخيل عدم طلوع الفجر أو بتخيل دخول الليل بطل صومه في جميع الصور (زیرا فرد موظف بود بین فجر و مغروب امساک کند ولی او این کار را نکرده است.) إلا في صورة ظن دخول الليل مع وجود علة في السماء من غيم أو غبار أو بخار أو نحو ذلك (البته صاحب عروة استثناء دوم را ذکر نکرد و آن جایی است که فرد مستصحب اللیل باشد و مراعات و تحقیق کرده باشد از این رو عبارت فی جمیع الصور صحیح نیست و صاحب عروة دو مورد را استثنا کرده بود ولی در اینجا فقط یک استثناء را ذکر کرد) من غير فرق بين شهر رمضان و غيره من الصوم الواجب و المندوب و (این واو استینافی است) في الصور التي ليس معذورا شرعا في الإفطار كما إذا قامت البينة على أن الفجر قد طلع و مع ذلك أتى بالمفطر أو شك في دخول الليل أو ظن ظنا غير معتبر و مع ذلك أفطر تجب الكفارة أيضا فيما فيه الكفارة.

ان شاء الله در جلسه ی بعد به روایات معارض در مورد وجود علت در سماء اشاره می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo