< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

89/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مواردی که روزه قضا دارد ولی کفاره ندارد.

بحث در مواردی است که روزه باطل است ولی فقط قضا دارد نه کفاره. در جلسه ی قبل به چهارمین مورد رسیده بودیم و مقداری آن را بحث کردیم.

صاحب عروة می فرماید: الرابع : من فعل المفطر قبل مراعاة الفجر ثم ظهر سبق طلوعه و أنه كان في النهار سواء كان قادرا على المراعاة أو عاجزا عنها لعمى أو حبس أو نحو ذلك أو كان غير عارف بالفجر و كذا مع المراعاة و عدم اعتقاد بقاء الليل بأن شك في الطلوع أو ظن فأكل ثم تبين سبقه بل الأحوط القضاء حتى مع اعتقاد بقاء الليل و لا فرق في بطلان الصوم بذلك بين صوم رمضان و غيره من الصوم الواجب و المندوب بل الأقوى فيها ذلك حتى مع المراعاة و اعتقاد بقاء الليل .

این فرع در مورد کسی است که تصور کرده است شب باقی است و سحر خورد و یا یکی از مفطرات را مرتکب شد و بعد متوجه شد که در آن موقع صبح شده بود. گفتیم طبق قاعده این روزه صحیح نیست. همچنین گفتیم اگر شک در بقاء لیل داشته باشد و بعد استصحاب کند این استصحاب فقط حرمت ارتکاب مفطر را از بین می برد ولی حکم وضعی که عدم صحت روزه است به جای خود باقی است. هکذا از دو عادل خبر دهند که روز نشده است که بعد از کشف خلاف باز طبق قاعده باید روزه باشد و طبق قاعده نمی توان قائل به اجزاء شد زیرا مامور به تمام و کمال اتیان نشده است. البته واضح است که امر واقعی دلیل بر اجزاء است و هکذا امر اضطراری و حتی گاهی امر ظاهری و هر جا دلیل باشد امر ظاهری دلالت بر اجزاء می کند از این رو باید به سراغ روایات رویم و محدوده ی اجزاء را متوجه شویم.

اما دلالت روایات: دیروز گفتیم که خبر سماعه که خبر سوم از باب 44 از ابواب ما یمسک عن الصائم است بین مراعات و تحقیق کردن و عدم آن فرق گذاشته شده است که در صورت تحقیق و عدم تبین فجر اگر فرد مرتکب مفطر شود و بعد متوجه شود که در صبح بود روزه اش صحیح است ولی اگر مراعات نکرده باشد روزه اش را باید قضا کند. این دلیل تعبدی است و بر خلاف قاعده می باشد.

اقوال عامة: در این مسئله بین ما و عامه نیز اختلاف است و سید مرتضی در انتصار که در آن متفردات امامیه را ذکر می کند این مسئله را ذکر کرده است و در مسئله ی 14 از کتاب صوم می فرماید که اگر کسی خیال کرد شب باقی است و صبح نشده است و یکی از مفطرات را مرتکب شد و بعد کشف خلاف شد اگر تحقیق کرده باشد و لم یتبین له الفجر روزه اش صحیح است و اگر تحقیق نکرده باشد قضا دارد. ولی ابو حنیفه و شافعی قائل است که در هر حال روزه را باید قضا کند. مالک می گوید: اگر روزه مستحبی است قضا ندارد و اگر واجب است قضا دارد و ابو حسن بصری قائل است که مطلقا قضا ندارد.

البته عنایت به اقوال عامه از این جهت مهم است که موارد تقیه در کلمات ائمه مشخص می شود. بله مالک و احمد حنبل بعد از امام صادق علیه السلام روی کار آمده اند ولی ابو حنیفه و شافعی معاصر بوده اند. هکذا اقوال عامه منحصر به ائمه ی چهارگانه ی عامه نیست بلکه در زمان اهل بیت فقهای عامه ی دیگر مانند اوزاعی و امثال آن بسیار بودند و اقوال ائمه گاه ناظر به آنها نیز بود. در زمان شیخ طوسی و سید مرتضی، بزرگان عامه دیدند که اقوال آنها بسیار متشتت و پراکنده است از این رو چهار نفر از بزرگان عامه را به نام حنفی، حنبلی مالکی و زیدی را انتخاب کردند و اقوال آنها را مدون نمودند.

مورد پنجم: صاحب عروة می فرماید: الخامس: الأكل تعويلا على من أخبر ببقاء الليل و عدم طلوع الفجر مع كونه طالعا.

پنجمین موردی که قضا دارد ولی کفاره ندارد موردی است که کسی به قول فردی اعتماد کند که می گوید هنوز شب باقی است و چیزی بخورد و بعد متوجه شود که شب نبوده است.

صاحب جواهر ج 17 ص 170 در این مورد می فرماید در مورد کسی که خبر می دهد باید بحث شود که آیا عادل است یا فردی است عادی. صاحب جواهر از محقق ثانی و شهید ثانی و غیرهما نقل می کند که اگر دو عدل بگویند که شب باقی است و بعد کشف خلاف شود روزه صحیح است ولی بعد ایشان این قول را قبول نمی کند زیرا می فرماید که وقتی کشف خلاف شود معلوم می شود که قول عدلین صحیح نبوده است.

نقول این مانند کسی است که دو عادل بگوید که این آب طاهر است و شما با آن آب وضو گرفتید و بعد متوجه شوید که این آب نجس بوده در این صورت طهارت فرد باطل است و نمازش هم باطل می باشد. مسئله ی صوم هم مانند این است.

دلالت روایات:

باب 46 از ابواب ما یمسک عنه الصائم.

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع آمُرُ الْجَارِيَةَ (أَنْ تَنْظُرَ طَلَعَ الْفَجْرُ أَمْ لَا) فَتَقُولُ لَمْ يَطْلُعْ بَعْدُ فَآكُلُ ثُمَّ أَنْظُرُ فَأَجِدُ قَدْ كَانَ طَلَعَ حِينَ نَظَرَتْ قَالَ اقْضِهِ أَمَا إِنَّكَ لَوْ كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي نَظَرْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ شَيْ‌ءالبته در این روایت که سخن از قضا هست گفته شده است که چه بسا این روایت منحصر به ماه رمضان باشد زیرا قضا در ماه رمضان معنا ندارد نه در روزه ی مستحب و امثال آن در روزه ی مسحبی و یا روزه ی نذر غیر معین می توان گفت که روزه ی آن روز باطل است و باید روز دیگری را روزه بگیرد.

به هر حال در این روایت تعبدا بین اینکه خود انسان تحقیق کند و یا فرد دیگری تحقیق فرد گذاشته است که در صورت اول بعد از کشف خلاف روزه صحیح است ولی در مورد دوم نه.

با توجه به این روایت بین تحقیق خود فرد و غیر او فرق است و بین خبر عادل و یا عدلین و غیر آن فرقی نیست.

قسم ششم: السادس: الأكل إذا أخبره مخبر بطلوع الفجر لزعمه سخرية المخبر أو لعدم العلم بصدقه.

این مسئله در مورد کسی است که فردی به او خبر می دهد که فجر طلوع کرده است ولی او خیال می کند که مخبر مزاح می کند و یا دروغ می گوید و بعد می فهمد که مخبر درست گفته بود او باید قضا کند.

باب 47 از ابواب ما یمسک عنه الصائم.

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى‌ عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَصْحَابُهُ يَتَسَحَّرُونَ فِي بَيْتٍ فَنَظَرَ إِلَى الْفَجْرِ فَنَادَاهُمْ أَنَّهُ قَدْ طَلَعَ الْفَجْرُ فَكَفَّ بَعْضٌ وَ ظَنَّ بَعْضٌ أَنَّهُ يَسْخَرُ فَأَكَلَ فَقَالَ يُتِمُّ وَ يَقْضِي.

این روایت صحیح است.

البته واضح است که در این موارد کفاره نیست زیرا کفاره در موردی است که بعد از اینکه فرد روزه است عمدا آن را افطار کند ولی بحث ما در آغاز و شروع است و اگر شک هم کنیم که در ما نحن فیه کفاره هست یا نه اصل عدم آن است.

مورد هفتم: السابع: الإفطار تقليدا لمن أخبر بدخول الليل و إن كان جائزا له لعمى أو نحوه و كذا إذا أخبره عدل بل عدلان بل الأقوى وجوب الكفارة أيضا إذا لم يجز له التقليد

از این قسم به بعد سخن در پایان روزه است ولی در اقسام شش گانه ی قبلی سخن در آغاز روزه بود.

این مورد مربوط به کسی است که فرد خودش نمی تواند متوجه شود که شب شده است یا نه مثلا فرد نابینا است و یا در حبس است و از فرد دیگری تقلید و تبعیت کرد و به قول او اعتماد کرد و بعد متوجه که شب بوده است و او مفطری را مرتکب شده است. در این مورد هم او باید قضا کند و روزه ی آن روز صحیح نیست. بله تقلید و تبعیت این افراد از دیگران جایز است زیرا خودشان نمی توانند واقع را متوجه شوند و تکلیفا تقلید اینها از دیگران جایز است ولی اگر کشف خلاف شود باید آن روز را قضا کنند.

همچنین اگر فرد عادل و یا دو عادل خبر به غروب آفتاب دهند و بعد کشف خلاف شود در این صورت هم روزه ی آن روز باطل است زیرا عدل و یا عدلان واقع را نمی توانند عوض کنند و در هر حال امساک از صبح تا شب محقق نشده است و به هر حال اجزاء حاصل نشده است.

بعد صاحب عروة یک قدم فراتر می گذارد و می گوید اگر کسی تقلید و تبعیت از غیر برایش جایز نباشد و با این وضع از کسی تقلید کند و بعد کشف خلاف شود مثلا بتواند خودش تحقیق کند ولی نکند اقوی این است که کفاره هم بر او واجب است.

ان شاء الله این فرع را فردا بررسی می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo