< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

89/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنی پیرامون روز عرفه: روز عرفه دارای امتیاز مخصوصی است. دعا در اسلام مخصوصا در مکتب تشیع جایگاه بسیار بلندی دارد و درسی است که انسان را متنبه و بیدار می کند و به کمال می رساند. دعای روز عرفه هم که از سید الشهداء نقل شده است دارای مضمون بسیار بلندی است. مانند (اللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنَايَ فِي نَفْسِي وَ الْيَقِينَ فِي قَلْبِي وَ الْإِخْلَاصَ فِي عَمَلِي وَ النُّورَ فِي بَصَرِي وَ الْبَصِيرَةَ فِي دِينِي) یا (عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَرَاكَ عَلَيْهَا رَقِيباً وَ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيبا) موضوع دیگر شهادت حضرت مسلم است که در این روز آنقدر به موضوع اول می پردازند که موضوع دوم مغفول واقع می شود. امروز باید به هر دو جهت توجه شود.

بحث فقهی:

موضوع: مواردی که روزه قضا دارد ولی کفاره ندارد.

بحث در مواردی است که روزه باطل است ولی فقط قضا دارد نه کفاره. در جلسه ی قبل به دومین مورد رسیده بودیم و مقداری آن را بحث کردیم.

صاحب عروة در این قسم می فرماید: الثاني: إذا أبطل صومه بالإخلال بالنية مع عدم الإتيان بشئ من المفطرات أو بالرياء أو بنية القطع أو القاطع كذلك .

ادله ی کفاره سه قید دارد: اول این است که متوجه باشد روزه است و عمدا یکی از مفطرات را مرتکب شود. (صرف قصد ارتکاب یکی از مفطرات کافی نیست.)

در جلسه ی قبل در مورد نیت قطع و قاطع سخن گفتیم و آن اینکه نیت قطع به این است که روزه دار تصمیم می میگیرد از این لحظه به بعد روزه نباشد و نیت روزه دار بودن را منقطع می کند. نیت قاطع این است که یکی از قواطع روزه مانند خوردن آب را نیت کرده باشد.

سابقا گفتیم که امام رحمه الله تبعا لصاحب جواهر قائل بود که نیت قطع مبطل است ولی نیت قاطع مبطل نیست. صاحب عروة قائل است که مطلقا باطل می شود و ما قائل هستیم که مطلقا باطل نمی شود. دلیل آن هم بستگی به تفسیر صوم دارد. اگر بگوئیم که آیا صوم علاوه بر عدم ارتکاب مفطرات آیا یک نیت استمراری هم احتیاج دارد که در نتیجه اگر یک لحظه این نیت شکسته شود صوم از بین می رود یا نه؟ اگر چنین باشد حتی اگر یک لحظه آن نیت قطع شود صوم هم از بین می رود.

به نظر ما نیت در صوم معتبر است ولی دلیلی نیست که این نیت باید همواره به شکل مستمر باقی باشد. در روایات ما مفطرات جداگانه بحث شده است و در روایتی بحث نیت نیامده است و فرد مزبور هم در خارج مفطراتی را مرتکب نشده است بلکه فقط وسوسه شده بود که روزه نباشد ولی بعد افطار نکرد. در ذهن متشرع هم چنین نیست که چنین فردی روزه اش باطل باشد و اگر کسی تصمیم بگیرد افطار کند و یا روزه نباشد و بعد پشیمان شود کسی روزه ی او را باطل نمی داند. بله اگر تصمیم به روزه نبودن اگر چند ساعت طول بکشد ممکن است قائل به بطلان روزه ی او شویم.

شیخ در کتاب خمس در ص 125 تا 126 می فرماید: در نماز هم اگر کسی تصمیم بگیرد نمازش را قطع کند و بعد پشیمان شود نمازش صحیح است. صوم هم همین گونه است و شیخ در نماز به اصل برائت تمسک کرده است.

سپس صاحب عروة در بیان سومین مورد می فرماید: الثالث: إذا نسي غسل الجنابة و مضى عليه يوم أو أيام كما مر .

یعنی اگر کسی غسل جنابه بر گردنش باشد و فراموش کند و یک یا چند روز بگذرد و بعد یادش بیاید باید روزه ی هایی که با حالت جنابت گرفته است قضا کند و کفاره بر گردنش نیست.

باب 30 از ابواب من یصح منه الصوم (بَابُ حُكْمِ مَنْ نَسِيَ غُسْلَ الْجَنَابَةِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ حَتَّى مَضَى مِنْهُ أَيَّامٌ أَوِ الشَّهْرُ كُلُّهُ)قبلا این بحث را مفصلا بیان کردیم.

مورد چهارم: الرابع : من فعل المفطر قبل مراعاة الفجر ثم ظهر سبق طلوعه و أنه كان في النهار سواء كان قادرا على المراعاة أو عاجزا عنها لعمى أو حبس أو نحو ذلك أو كان غير عارف بالفجر و كذا مع المراعاة و عدم اعتقاد بقاء الليل بأن شك في الطلوع أو ظن فأكل ثم تبين سبقه بل الأحوط القضاء حتى مع اعتقاد بقاء الليل و لا فرق في بطلان الصوم بذلك بين صوم رمضان و غيره من الصوم الواجب و المندوب بل الأقوى فيها ذلك حتى مع المراعاة و اعتقاد بقاء الليل .

این در مورد کسی است که برای سحر بیدار شد و تحقیق نکرد که فجر طلوع کرده است یا نه و سحر را که خورد بعد متوجه شد که صبح شده بود. او فقط باید قضا کند و کفاره ندارد.

اما مطابق قاعده: شارع فرموده است که صوم به معنای امساک از طلوع فجر تا غروب است و او چنین نکرده است و این امساک را رعایت نکرده است بنابراین علی القاعده باید روزه اش باطل باشد. (در میان موانع بعضی از آنها در صورت علم موجب بطلان می شوند و بعضی در هر حال مبطل هستند مثلا اگر کسی برای نماز وضو نداشته باشد و نماز بخواند در هر حال نمازش باطل است و در ما نحن فیه هم قاعده اقتضا می کند که چون فرد امساک را رعایت نکرده است هر چند متوجه نبوده است روزه اش باطل باشد. بله روایت هم بر بطلان دلالت می کند)

چون روایت اطلاق دارد فرد چه قادر به تحقیق بوده و یا نه مثلا در حبس بوده و یا اصلا نمی دانسته که فجر کی طلوع می کند در همه ی این موارد باید روزه ی آن روز را قضا کند.

حتی مراعات کرد ولی شک داشت که آیا صبح شده است یا نه و یا ظن داشت که طلوع شده باشد در این دو مورد هم چون شک و ظن به طلوع داشته و با این وضع خورده است او هم باید قضا کند.

صورت دیگر این است که اگر تحقیق کند و اعتقاد پیدا کند که لیل است و غذا بخورد و بعد بفهمد که صبح بوده است او هم باید روزه ی آن روز را قضا کند.

دلالت روایات: باب 44 از ابواب ما یمسک عنه الصائم (وسائل ج 7 ص 81)

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ تَسَحَّرَ ثُمَّ خَرَجَ مِنْ بَيْتِهِ وَ قَدْ طَلَعَ الْفَجْرُ وَ تَبَيَّنَ قَالَ يُتِمُّ صَوْمَهُ ذَلِكَ ثُمَّ لْيَقْضِهِ الْحَدِيثَ اسناد شیخ طوسی به حسین بن سعید صحیح است. (روش شیخ کلینی این بود که تمامی راویان را ذکر می کرد ولی شیخ صدوق فقط راوی آخر را ذکر می کرد و وسائط بین خود و آن راوی را در آخر کتاب به نام مشیخه ذکر می کند و شیخ طوسی از کتاب افراد نقل می کند و اسناد خود به آن کتاب را در جای دیگر ذکر می کند و برای یافتن آن مثلا می توان به آخر جامع الرواة مراجعه کرد که طرق شیخ طوسی به صاحب کتب را بیان می کند و می گوید که کدام طرق صحیح است و کدام موثق و هکذا.)

مراد از حماد در این حدیث، حماد بن عثمان است (نه حماد بن عیسی) و مراد از حلبی در این روایت همان عبید الله بن علی است که بزرگ خاندان حلبی است.

به هر حال این روایت مطلق است و شقوق مختلف را شامل می شود چه فرد عالم باشد یا نه و یا تحقیق کرده باشد یا نه و هکذا.

ح 2: بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ كَتَبَ الْخَلِيلُ بْنُ هَاشِمٍ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع رَجُلٌ سَمِعَ الْوَطْءَ وَ النِّدَاءَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ (یعنی شب کسی بیدار شد و صدای رفت و آمد و صدای نداء و مناجات را شنید) فَظَنَّ أَنَّ النِّدَاءَ لِلسَّحُورِ فَجَامَعَ وَ خَرَجَ فَإِذَا الصُّبْحُ قَدْ أَسْفَرَ فَكَتَبَ بِخَطِّهِ يَقْضِي ذَلِكَ الْيَوْمَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ابراهیم بن مهزیار اهوازی است و غیر از علی بن مهزیار است. علی بن مهزیار بسیار جلیل القدر است و نماینده ی امام بوده است و قبر او در اهواز است.

ان شاء الله در جلسه ی بعد این بحث را ادامه می دهیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo