< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

88/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع : فصل فی النیة

 

همانطور که عرض شد صاحب عروة در اول هر فصلی از عروة به عنوان تفریع بر فروع اصولی را ذکر می کند که آنها مبادی مسائل می باشند و بعد فروعی را بر آن مبادی و اصول تفریع می کند ، هر قدر که فرع بیشتری ذکر شود مطلب روشن تر می شود و اجتهاد به یک معنی همین می باشد که فقیه قدرت تفریع فروع را بر آن اصول داشته باشد ولی کار ما این است که آن فروع را به اصول بر می گردانیم یعنی می خواهیم ببینیم آن فروعی که ایشان ذکر کرده اند با آن اصولی که در ذهن ما هست منطبق می باشد یا نه و به چه کیفیتی به آن اصول باز می گردد و کجا مطابق است و کجا مطابق نیست ، خلاصه ایشان تفریع بر فروع کرده اند و ما در بحثمان هم سعی می کنیم بفهمیم که چگونه تفریع فروع شده و هم اینکه چگونه ما باید این فروع را به آن اصول بازگردانیم .

اما مسئله 18 این است که : « لو أصبح یوم الشک بنیة الإفطار ثم بان له أنه من الشهر فإن تناول المفطر وجب علیه القضاء، و أمسک بقیة النهار وجوباً تأدباً ، و کذا لو لم یتناوله ولکن کان بعد الزوال، و إن کان قبل الزوال و لم یتناول المفطر جدد النیة و أجزأ عنه» . اگر شخصی بدون قصد روزه و با نیت افطار یوم الشک را صبح کرد و بعد از اینکه چند ساعتی از روز گذشت متوجه شد که امروز روز اول رمضان بوده سه صورت ایشان در اینجا ذکر کرده اند ؛ اول اینکه این شخص افطار کرده یعنی مفطری انجام داده و بعد معلوم شده که ماه رمضان بوده که در اینجا واجب است که قضای آن روز را بجا بیاورد ولی حالا که معلوم شده اول رمضان است واجب است که تأدباً تا پایان روز امساک کند ، پس در اینجا دو مطلب وجود دارد اول وجوب قضا و دوم وجوب امساک تا پایان روز ، دلیل اولی که روشن است چون که شخصی افطار عمدی کرده و دیگر نمی توانیم چیزی را به حساب روزه بگذاریم چون حساب روزه آن است که از طلوع فجر تا غروب آفتاب امساک کرده باشد که در اینجا این چنین نیست فلذا باید بعداً قضای آن روز را بجا بیاورد ، اما در مطلب دوم که فرموده اند باید تأدباً امساک کند مورد بحث است چون خیلی ها هستند وقتی که روزه را قضا می کنند دیگر امساک برای آنها واجب نیست مثل مریض که داروهای خود را هم پیش از ظهر و هم بعد از ظهر می خورد و یا مثل مسافر که روزه اش را می خورد و قضایش را بعداً بجا می آورد اما این آدم بایستی هم الآن امساک کند و هم بعداً قضایش را بجا بیاورد حالا می خواهیم ببینیم که دلیل وجوب امساک در اینجا چیست ؟ .

دلیل این مطلب برمی گردد به آن روایتی که قبلاً در مسئله 12 خواندیم ، در آنجا خواندیم که در زمان پیغمبر(ص) أصبح الناس مردم صبح کردند در حالی که روزه نگرفته بودند بعد شهد اعرابی که امروز رمضان است، پیغمبر(ص) فرمودند کسی که چیزی نخورده فلیصم و کسی که چیزی خورده فلیمسک ، خوب این روایت از لحاظ دلالت خیلی خوب می باشد و بسیار روشن است . گفتیم که این روایت را هم محقق در معتبر نقل کرده و هم در کتب عامه ذکر شده که از جمله کتب عامه کهاین روایت در آن نقل شده سنن بیهقی بود و البته گفتیم که ادعای اجماع هم در این مسئله شده و شیخ در خلاف و علامه در منتهی ادعای اجماع کرده اند و ظاهراً عمده دلیل در این مطلب اجماع می باشد چرا که آن روایت اعرابی عامی و مرسل می باشد .

آیت الله خوئی در مستند العروة در مسئله 12 این روایت را قبول نکردند و فرمودند که این روایت عامی است و مرسل است فلذا در اینجا هم ایشان اشکال می کنند و می گوید که ما دلیلی بر وجوب امساک تا غروب تأدباً نداریم منتهی در مسئله اجماع وجود دارد و کسی مخالف آن نیست . پس هم در مسئله اجماع وجود دارد و هم آن روایت عامی که خواندیم دلیل بر امساک می باشد ، که البته آقای خوئی در اینجا اجماع را قبول کرده اند و معتبر دانسته اند و ایشان علاوه بر اجماع یک دلیل دیگر هم دارند و آن اینکه ما در بحث جماع داریم که اگر کسی در روز ماه رمضان جماع کرد تا غروب امساک کند در اینجا ما می توانیم بگوئیم که این مطلب مخصوص جماع نیست بلکه هر کسی مفطری را انجام داد امساک واجب است إلا ما خرج بالدیل ، ولکن در نظر ما همان اجماع و اتفاق علماء و عمل مشهور به آن خبر اعرابی معتبر می باشد .

صورت دوم آن است که شخص چیزی نخورده باشد که خود این دو صورت پیدا می کند اول اینکه نخورده و بعد از ظهر بان أنها من الشهر و دوم اینکه نخورده و قبل از ظهر بان أنها من الشهر ، اگر چیزی نخورده و قبل از ظهر بان أنها من الشهر کافی است و می تواند نیت روزه کند و دلیلش را هم در مسئله 12ذکر کردیم و آن اینکه اولاً اصل اولی در کتاب صوم روزه گرفتن از طلوع فجر تا غروب با نیت می باشد یعنی شرعاً روزه به این صورت تحقق پیدا می کند منتهی در بعضی از جاها شارع مقدس ارفاقاً روزه هایی را که به این صورت نبوده پذیرفته و ماهم تابع دلیل می باشیم مثل مسافر که پیش از ظهر وارد وطنش می شود و مفطری هم انجام نداده که در اینجا می تواند نیت صوم کند و یا مثل مریض که پیش از ظهر خوب شود ، بعد باید عرض کنیم که ما در مسئله 12 سه صورت فرض کردیم یک صورت این بود که در روزه واجب معین آخرین وقت برای نیت کردن طلوع فجر می باشد که البته در اینجا یک استثناء هم داشتیم و آن درباره شخص ناسی و جاهل بود که می توانست تا قبل از ظهر نیت کند ولی عالم و عامد باید در همان طلوع فجر نیت کند ، که البته آیت الله خوئی در جاهل و ناسی هم اشکالی داشتند که نقل شد ، صورت دوم در واجب غیر معین مثل نذر و قضاء و کفاره بود که در اینجا صاحب عروة فرمودند که تا ظهر برای نیت کردن وقت دارد و ما روایات فراوانی از باب دوم به عنوان دلیل برای این مسئله ذکر کردیم ، صورت سوم در صوم مندوب بود که عرض کردیم حتی تا پنج دقیقه مانده به غروب برای نیت کردن وقت دارد البته به شرطی که مفطری انجام نداده باشد . صاحب عروة در این مسئله هم بحث را طبق همان مبنایی که در مسئله12 داشتند مطرح کرده اند و می گویند کسی که چیزی نخورده اگر پیش از ظهر بفهمد که ماه رمضان است کافی است و می تواند نیت صوم کند اما اگر بعد از ظهر بفهمد باید امساک کند و بعدا قضایش را هم بجا بیاورد بنابراین ایشان سه فرع در مسئله مطرح کردند که یک به یک عرض شد .

اما مسئله 19 : « لو صام یوم الشک بنیة أنه من شعبان ندبا أو قضاء أو نحوهما ثم تناول المفطر نسیانا و تبین بعده أنه من رمضان أجزأ عنه أیضا ، ولا یضره تناول المفطر نسیانا ، کما لو لم یتبین و کما لو تناول المفطر نسیانا بعد التبین » . قبلا عرض کردیم که با توجه به استصحاب یمکن که یوم الشک جزء شعبان باشد ، حالا اگر کسی در یوم الشک قصد کرد که به نیت شعبان ندبا یا قضاء أو نحوهما روزه بگیرد ثم تناول المفطر نسیانا و بعد معلوم شد که آن روز رمضان بوده أجزأ عنه ، ما روایات فراوانی داریم که اگر روزه دار نسیانا چیزی بخورد ضرری به روزه اش نمی رسد که این روایات عام است و شامل تمامی اقسام روزه می شود فلذا در اینجا هم لا یضره تناول المفطر نسیانا چونکه روایات فراوانی در این رابطه داریم ، بعد ایشان در انتهای مسئله می فرمایند که ؛ کما لم یتبین وکما لو تناول المفطر نسیانا بعد التبین ، پس افطار نسیانا در هیچ موردی مبطل روزه نیست .

أما مسئله 20 : « لو صام بنیة شعبان ثم افسد صومه بریاء و نحوه لم یجزه من رمضان و إن تبین له کونه منه قبل الزوال » . اگر به قصد شعبان روزه بگیرد ولی آن روزه را به ریاء و امثال آن باطل کند دیگر این روزه به درد نخواهد خورد و مجزی نخواهد بود حتی اگر قبل از ظهر بفهمد که امروز رمضان بوده چون همانطور که قبلا عرض کردیم روزه آن است که از طلوع فجر تا مغرب با قصد قربت امساک کند یعنی مجموع این روزه وکل آنات آن باید با قصد قربة انجام شود در حالی که این شخص بعضی از آنات را با قصد ریاء انجام داده و آن عام مجموعی را به هم زده که این منافی با قصد قربة می باشد .

أما مسئله 21 : « اذا صام یوم الشک بنیة شعبان ثم نوی الافطار و تبین کونه من رمضان قبل الزوال قبل أن یفطر فنوی صح صومه ، و أما إن نوی الافطار فی یوم من شهر رمضان عصیانا ثم تاب فجدد النیة قبل الزوال لم ینعقد صومه ، وکذا لو صام یوم الشک بقصد واجب معین ثم نوی الافطار عصیانا ثم تاب فجدد النیة بعد تبین کونه من رمضان قبل الزوال » . اگر یوم الشک را به نیت شعبان روزه گرفت و بعد از قصدش برگشت و نیت کرد که افطار کند و اتفاقا قبل از ظهر معلوم شد که آن روز جزء رمضان است اگر قبل از اینکه افطار کند دوباره نیت صوم کند روزه اش صحیح است ، اما اگر در ماه رمضان عصیانا قصد کرد که روزه اش را بخورد ولی بعد توبه کرد و نیتش را تجدید کرد دیگر روزه اش صحیح نیست و منعقد نخواهد شد که بعدا دلائل این فرع را عرض خواهیم کرد و اصل این بحث بر می گردد به نیت قطع و قاطع که در مسئله بعدی مفصلا مطرح خواهد شد ، بعد ایشان در پایان این مسئله می فرمایند که همچنین لم ینعقد صومه اگر در یوم الشک به نیت واجب معین مثل نذر معین روزه گرفت و ثم نوی الافطار عصیانا ثم تابی فجدد النیة بعد تبین کونه من رمضان قبل الزوال .

این مسئله را مطالعه کنید تا فردا درباره آن بحث کنیم إنشاء الله .....

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo