< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

88/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : فی تعریف الصوم

 

صاحب عروة بعد از اینکه فرمودند صوم در رمضان واجب است و از ضروریات دین می باشد فرموده اند : و وجوبه فی شهر رمضان من ضروریات الدین ومنکره مرتد یجب قتله ومن أفطر فیه لا مستحلاً عالماً عامداً یعزر بخمسة وعشرین سوطاً فإن عاد عزر ثانیاً ، فإن عاد قتل علی الأقوی وإن کان الاحوط قتله فی الرابعة وإنما یقتل فی الثالتة أو الرابعة إذا عزر فی کل مرتین أو الثلاث وإذا ادعی شبهة محتملة فی حقه درئ عنه الحد .

بحث در این است که اگر شخصی افطار روزه را حلال نمی داند و منکر ضروری دین بودن روزه نیست بلکه آن را واجب می داند أما عالماً و عامداً افطار کرده باید تعزیر شود. چند مطلب در اینجا وجود دارد اول اینکه چه دلیلی بر تعزیر داریم ؟ که عمده دلیل در اینجا صحیحه برید العجلی می باشد و اختلافی هم در اینکه باید تعزیر بشود وجود ندارد چون این یک مرتبه ای از امر به معروف ونهی از منکر است وجامعه هم بالاخره مسئول دارد ، یعنی امام (علیه السلام) و حاکم شرع ، فلذا نباید شخصی که روزه خواری می کند به حال خودش رها بشود بلکه باید تعزیر بشود.

صاحب وسائل صحیحه برید العجلی را که خبر اول از باب دوم از ابواب احکام شهر رمضان می باشد در ص178 از جلد 7 وسائل 20 جلدی ذکر کرده، خبر این است : « محمد بن یعقوب ، عن عدة من أصحابنا ، عن أحمدبن محمد، عن ابن محبوب، عن هشام بن سالم، عن برید العجلی قال: سئل أبو جعفر(ع) عن رجل شهد علیه شهود أنه أفطر من شهر رمضان ثلاثه أیام ، قال: یسئل هل علیک فی إفطارک إثم ؟ فإن قال لا فان علی الامام أن یقتله وإن قال نعم فإن علی الامام أن ینهکه ضرباً. ورواه الصدوق باسناده عن الحسن بن محبوب مثله » . خبر سنداً صحیح است جون این روایت را کلینی نقل می کند از عده ای که عرض کردیم در بین این عده افراد بسیار برجسته ای وجود دارند که اسامی آنها در اواخر جلد 2 جامع الروات ذکر شده، از احمدبن محمد که مراد احمدبن محمد عیسی است که از اجلای طبقه 7 می باشد ، از ابن محبوب که مراد حسن بن محبوب است که کوفی است و از طبقه 6 می باشد ، از هشام بن سالم که از اجلای طبقه 5 می باشد، از برید بن معاویه عجلی که کنیه اش ابوالقاسم است و علامه در خلاصه درباره وی این عبارات را به کار برده : روی عن الباقر والصادق علیهما السلام وجه من أصحابنا ثقة فقیهّ له محلٌ عند الائمة(ع) .

در روایت این طور آمده که از امام (ع) سؤال شده از کسی که عده ای علیه او شهادت داده اند که سه روز در ماه رمضان روزه اش را خورده ، امام (ع) فرموده اند که از آن شخص بپرسید که آیا تو که روزه ات را خورده ای مرتکب کناه شده ای یا نه؟ اگر گفت که نه باید او را بکشند ، چون روزه را حلال می داند. پس منکر ضروری دین شده فلذا مرتد است . و اگر گفت بله من که روزه ام را خورده ام مرتکب گناه شده ام ، یعنی وجوب روزه را قبول دارد وقبول دارد که ترک واجب کرده، در این صورت امام باید عقوبت شدیدی بر او جاری کند و مقدارش هم بستگی به امام دارد که ممکن است برحسب اشخاص و یا مناطق و... فرق بکند. بنابراین خبر سنداً صحیح است و دلالتاً هم بسیار روشن است ودلالت بر مطلب مورد بحث ما دارد واگر تنها همین بود مطلب روشن بود و می گفتیم : من أفطر فیه لا مستحلاً عالماً عامداً عذر بمایراه الحاکم ، منتهی در مقابل این خبر یک خبر دیگری داریم که خبر اول از باب 12 من ابواب ما یمسک عنه الصائم ص37 از جلد 7 وسائل 20 جلدی می باشد ، خبر این است : محمدبن یعقوب عن علی بن محمد بن بندار ، عن إبراهیم بن إسحاق الأحمر عن عبدالله بن حماد عن المفضل بن عمر، عن أبی عبدالله(ع) : این خبر ضعف سند دارد چون ابراهیم بن اسحاق احمر تضعیف شده ونجاشی گفته: کان ضعیفاً و شیخ هم در رجال گفته: کان ضعیفاً ، کلینی و استادش محمدبن بندار ثقه هستند و عبدالله بن حماد هم در معجم رجال حدیث جلد 10 ص 175 توثیق شده.

درباره مفضل بن عمر باید عرض کنم که آیت الله العظمی خوئی در جلد یک کتاب الصوم مستند العروة ص 2 به شدت مفضل بن عمر را تضعیف کرده، أما در معجم رجال حدیث جلد 18 ص 303 بحث مفصلی درباره مفضل می کند و می گوید که هم روایات مادحه و هم ذامّه درباره او داریم ولی مفضل از اجلای اصحاب ابی عبدالله(ع) می باشد وشیخ مفید هم در ارشاد مفضل را از اجلای اصحاب ابی عبدلله(ع) به حساب آورده، همچنین در معجم رجال حدیث گفته شده: کفی فی مدحه توحید المفضل. وأما درباره آن روایات ذامّه باید عرض کنیم که از این گونه روایات درباره زراره ومحمدبن مسلم وبرید هم وجود دارد ودلیلش هم این است که ائمه(ع) گاهی بعضی از افراد را با اینکه دارای عظمت وجلالت بودند مذمت می کردندتا اینکه دشمنان اهل بیت(ع) بالأخص بنی عباس آسیبی به آنها نرسانند، مثلاً پسر زراره آمد خدمت امام صادق(ع) وگفت پدرم خیلی ناراحت است چون گاهی می شنود که شما او را مذمت می کنید فلذا پدرم اشک می ریزد و می گوید که چرا امام صادق (ع) برعلیه من حرف می زند؟ حضرت فرمودند سلام من را به پدرت برسان وبگو که تو کشتیبان این کشتی پر طوفان هستی ونزد من جایگاه محفوظی داری ولی اگر من تو را مذمت نکنم دشمنان تو را نابود می کنند ، فلذا آقای خوئی می فرمایند که روایت ذامه ای که در مورد مفضل داریم مثل همان روایات ذامه ای است که درباره زراره وغیره داریم. در تنقیح المقال مامقانی آمده است که عده ای رفتند خدمت امام صادق(ع) در مدینه و گفتند که مفضل وابسته به شما و از اصحاب شماست اما به قهوه خانه ها و مکانهایی که افراد اراذل و لات در آنجا ها هستند می رود و با آنها مجالست دارد، حضرت فوراً قلم و دوات خواستند ویک نامه ای نوشتند وگفتند این را ببرید و به مفضل بدهید، عده ای از افراد برجسته من جمله زراره و غیره گفتند چون نامه امام صادق(ع) است همه با هم برویم به منزل مفضل و این نامه را به او بدهیم تا اینکه مفضل از این کارهایش خود داری کند، با این خیال آمدند و نامه را به مفضل دادند، او هم گرفت و باز کرد و بوسید و به چشمش مالید و بعد گفت می دانید که حضرت در این نامه چه چیزی نوشته اند؟ نوشته اند که یک پول گزاف و زیادی لازم دارم، مفضل به بقیه گفت نظر شما چیست وچه کار باید بکنیم؟ زراره و بقیه گفتند که باید این نامه را ببریم در بازار و به تجار نشان بدهیم و جلسه ای بر قرار کنیم و آنها را دعوت کنیم تا این پول را فراهم کنیم و برای امام(ع) بفرستیم، همین که خواستند بروند واین کار را انجام بدهند مفضل گفت صبر کنید، و بعد غلامش را فرا خواند و به او گفت برو به قهوه خانه و به چند نفر از سران اوباش بگو که مفضل شما را خواسته ، خلاصه آمدند و در مقابل مفضل زانو زدند و نشستند ، مفضل جریان را به آنها گفت، تا نام امام صادق(ع) را شنیدند منقلب شدند و گریه کردند و نامه را گرفتند و به چشمانشان مالیدند و گفتند ما می رویم و زود بر می گردیم، رفتند و دامنهایشان را پر از پول کردند و آوردند وگفتند که این را خدمت حضرت بفرستید و به ایشان بگوئید که هر وقت هر امری داشته باشند ما در خدمت ایشان هستیم، فلذا امام صادق(ع) با این نامه خواستند به اصحابشان بفهمانند که رفتن مفضل و امثاله به قهوه خانه ومکانهای نظیر آن، این تاثیر را دارد وباعث ارشاد وهدایت افرادی که در آنجا هستند می شود وآنها را به اهل بیت(ع)علاقه مند می کندو مقام اهل بیت(ع)رابه آنها می شناساند. پس آقای خوئی در مستندالعروة مفضل را تضعیف کرده ولی در معجم رجال حدیث او را توثیق کرده وگفته مفضل از اجلای اصحاب ابی عبدالله (ع) می باشد فلذا این خبر از جهت مفضل ضعفی ندارد بلکه ضعفش به خاطر وجود ابراهیم بن اسحاق احمر می باشد.

خوب متن خبر این است : عن ابی عبدالله (ع) فی رجل أتی امرأته و هو صائم و هی صائمة : یک شخصی با زنش آمیزش کرده در حالی که هر دوی آنها روزه بوده اند، فقال : إن کان استکرهها فعلیه کفارتان ، وإن کان طاوعته فعلیه کفارة وعلیها کفارة، وإن کان أکرهها فعلیه ضرب خمسین سوطاً نصف الحد، وإن کان طاوعته ضرب خمسة وعشرین سوطاً و ضربت خمسة وعشرین سوطاً : این حدیث دلالت دارد بر این که اگر کسی روزه خودش را با جماع افطار کرد چه مرد و چه زن باید او را با 25 ضربه تازیانه تعزیر کنند. ورواه الصدوق باسناده عن المفضل بن عمر، که در جامع الروات اسناد صدوق به مفضل ضعیف دانسته شده، و رواه الشیخ باسناده عن محمدبن یعقوب ، و رواه المفید فی المقنعه مرسلاً نحوه .

بعد صاحب وسائل می فرماید : أقول : ذکر المحقق فی المعتبر أن سندها ضعیفٌ ، لکن علمائنا ادعوا علی ذلک اجماع الامامیه فیجب العمل بها، و تعلم نسبة الفتوی إلی الأئمة (ع) باشتهارها .

بنابراین در عین حالی که سند خبر ضعیف است ولی از یک پشتوانه بسیار قویی برخوردار است ، پس این خبر در مقابل آن صحیحه برید بن معاویه قرار می گیرد فلذا در اینجا سه نظر بوجود می آید : اول نظر آیت الله خوئی می باشد که ایشان گفته اند چون خبر ضعیف است فلذا مطروح می باشد اگر چه مشهور علما به آن عمل کرده باشند و 25 ضربه تازیانه ثابت نیست بلکه هر مقداری که حاکم شرع صلاح بداند ثابت است. قول دوم که قول بیشتر محشین و شراح عروة می باشد این است که فقط در این مورد خاص یعنی جماع 25 ضربه تازیانه ثابت است ولی در بقیه مفطرات ثابت نیست. قول سوم هم قول خود صاحب عروة می باشد که ایشان قائلند که 25 ضربه تازیانه عمومیت دارد یعنی برای تمام مفطرات ثابت است اعم از جماع وغیره من المفطرات الصوم . بنده هم قائل به قول دوم هستم یعنی 25 ضربه تازیانه فقط در مورد جماع ثابت است .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo