< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

88/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : رؤیت هلال

 

بحث ما درباره رواياتی است که درباره ماه داريم که عمده دليل هم برای اين مطلب همين روايات هستند، بحث در اين بود که آيا در ثبوت هلال مسئله وحدت افق اعتبار دارد يا اختلاف افق مؤثر نيست واينکه اگردريک نقطه ای رؤيت هلال محقق شد برای کل کسانی که در سطح زمين ساکن هستند با اينکه افق مختلف است اول ماه می شود يا نه،چراکه ازلحاظ طول وعرض جغرافيايي تفاوتهای فراوانی درسطح زمين بين بلاد مختلف وجود دارد، پس آيا اين تفاوتها واين اختلاف افق دراينجا تأثيری دارد يا اينکه وحدت افق اعتبار دارد وهرکجا که ماه ديده شده فقط بلادی که با آن محل هم افق هستند برای آنها عيداست و اول رمضان است.

خوب در اين بحث عمده دليل همين رواياتند که به چند دسته تقسيم می شوند. يکی از مسائل مهم مربوط به وسائل الشيعه که حضرت آيت الله العظمی بروجردی عنايت به اين مطلب داشتند اين بود که وسائل اخبار را دربابهای متفرق ذکرکرده با اينکه می شود اينها را دريک باب ذکر کند،ظاهراً صاحب وسائل عنايت داشته اند که برای هرفرعی از فروع فقهی يک باب درست کنند، اما چون بعضی از روايات به چند مطلب اشاره دارند ايشان ناچار شده اند که روايات را تقطيع کنند وهر قطعه رادر باب مناسب خودش ذکر کند وبعد حواله بدهند وبگويند يأتی مايدل عليه و امثال اين الفاظ که بيشتر اين حواله ها هم مبهم هستند،چرا که اگر روايت باهمه قطعاتش ذکر بشود گاهی صدر قرينه ذيل است وبالعکس أما همه اينهادر وسائل از دست رفته ،ولذا آقای بروجردی عنايت کردند به نوشتن جامع أحاديث شيعه.

وسائل شيخ کتابی است که قرنها مورد مراجعه بوده وحالا هم ازآن رسميت واهميت نيفتاده چرا که هنوز نوعاً علما ازوسائل آدرس می دهند وماهم ازهمين کتاب بحث می کنيم أما بايد به نکاتی که عرض کردم توجه داشته باشيد. در مانحن فيه رواياتی که داريم چند دسته اند، يک دسته دال بر اين هستند که رؤيت اعتبار دارد، يعنی گفته اند : صم للرؤية وأفطر للرؤية .

سنی ها به چيزهايي اعتماد می کردند که ائمه (عليهم السلام) قبول نداشتند والان هم قول منجمين برای ما حجت نيست وما وقتی به تقويم مراجعه می کنيم به آن اکتفا نمی کنيم ومنتظر می شويم که رؤيت و غيره حاصل شود. خلاصه اينکه دراخبار فرموده اند : صم للرؤية وأفطر للرؤية و برای رأی وتظنی به معنی گمان اعتباری قائل نشده اند .

درباب پنجم ازابواب احکام شهر رمضان ص189 از جلد7 وسائل 20جلدی ،اخبار 4و9و11و13و17و19و20و21 مورد نظرماست که اينها اخباری هستند که مايدل علی اعتبار الرؤية و يک مطلب ديگر هم دارند که، يستفاد از آن مطلب اينکه رؤيت موضوعيت ندارد بلکه طريق است، وباز آن اخبار يدل علی وجوب القضاء إذا قامت البينة علی الرؤية ، يعنی اين اخبار اين مطلب را هم بيان می کند که اگر شما نديديد ولی بينه قائم شد و شاهدان عدلين گفتند که ماديده ايم در اين حالت رؤيت آنها جای ديدن خودشما را می گيرد. دسته ديگر از اخبار دلالت دارند که شهادت درثبوت هلال قبول است، البته غير از شهادت نساء چون درباب بحثی هست که در بعضی ازجاها شهادت نساء قبول است مثلاً درآن چيزهايي که زنها بهتر به آنها پی می برند مثل حامله بودن واينکه ولد متولد شده پسراست يادختر وامثال اينها. درباب اموال هم اگر زنی با مرد شهادت بدهد، که دو زن قائم مقام يک مرد هست ومطالب ديگری که مفصلاً درباب شهادات مطرح شده. پس اخباری داريم که دلالت دارند برقبول شهادت فی ثبوت هلال که اين اخبار درباب يازدهم از ابواب احکام شهر رمضان در ص208 جلد7 از وسائل 20 جلدی ذکر شده اند.

دسته ديگری از اخبار که خيلی مهم هستند ودر بحث ما بيشتر مورد اعتماد خواهند بود، اخباری هستند که دلالت دارند براينکه اگر شما روزه را دراول ماه خورديد وفکر کرديد که مثلاً شعبان 30 روز است و بعد معلوم شد که آن روز که شما خورده ايد اول ماه رمضان بوده يعنی عده ای آمدند و گفتند که درفلان شهر در همان روزی که شما روزه را خورده ايد ما در شب قبلش ماه را ديده بوديم ،درچنين صورتی فرموده اند که بايد قضايش را بجا بياوريد .

در اين زمينه روايات فراوانی داريم که در بحث ما هم خيلی کارايي دارند ازاين جهت که در اين روايات وارد شده که اگر از شهر ديگری آمدند وگفتند ويا اينکه اهل أمصار آمدند و گفتند ، پس می بينيم که ائمه (عليهم السلام) نفرمودند با شما هم افق باشند يادور باشند يا نزديک ، اگر وحدت افق اعتبار داشت بايد حداقل در يکی از اين اخبار کثير آن را فرموده باشند اما اين قيد وجود ندارد ،پس عدم ذکر اين قيد در اين همه اخبار دليل بر آن است که اين قيد اعتبار ندارد. اين مطلب از زمان شيخ طوسی به بعد مطرح شده و بعضی قبول کرده اند وبرخی ديگر آن را نپذيرفته اند، از نظر سير تاريخی مسئله هم حتي يک قائلی نبوده که بحث افق را مطرح وآن را اعتبار کرده باشد.

درباب 12 ازابواب احکام شهر رمضان،در ص211 از جلد7 وسائل20 جلدی ، خبر اول صحيحه أبو بصير است : محمد بن الحسن : يعنی شيخ طوسی ، بإسناده عن الحسين بن سعيد : شيخ در طبقه 12 است ولی حسين بن سعيد در طبقه 6، أما همانطور که عرض کرديم شيخ طوسی اخبار را از کتب آنها می گرفته و به آن اصول هم طريق داشته که ما بايد اين طريقها را بدانيم که البته در آخر تهذيب و همچنين آخر جلد 2جامع الروات اين طرق نوشته شده، عن حماد : که منظور حمادبن عيسی می باشد ، البته يک جای ديگر هم برخورد کرديم به حماد ولی نفهميديم که حمادبن عثمان است يا حمادبن عيسی.هرچند که هر دوی آنها خوب هستند، حالا اين راچگونه بايد تشخيص بدهيم؟ راهش اين است : همانطور که می دانيم در علم رجال مشترکات زياد است ولی ما بايد ببينيم که هر شخصی از چه کسی نقل می کند و چه کسی هم از او نقل می کند و همچنين بدانيم استادش کيست و شاگردانش چه کسانی هستند . برای تشخيص اينها بهترين راه معجم 23 جلدی آقای خوئی است که در آن به اين صورت مطالب ذکر شده ؛ طبقته فی الحديث و من يروی عنه : يعنی کسی که اين راوی از او نقل می کند و همچنين کسی که از اين راوی نقل می کند وإلی آخره ، پس در نتيجه تمييز مشترکات در علم رجال يکي از موضوعات مهم است . عن حمادبن عيسی : که از أجلای طبقه 5 است ، عن شعيب عقرقوفی : که پسر خواهر ابوبصير است، عن ابی بصير : حالا بايد ببينيم که ابوبصير مطلق کيست؟ يک کتابی هست به نام جوامع الفقهية که بسيار قطور است و در آن کتابهای متعدد فقهی مثل هدايه و مقنعه صدوق و مراسم سلار و إنتصار و... جمع آوری شده، يکی از کتابهايي که در بين آنهاست رساله ای است که سيد ابوتراب خوانساری در آن زمان درباره ابو بصير نوشته . در روايات ما ابوبصير زياد ذکر شده است وما چندتا ابوبصير داريم، ابوبصير مطلق که ثقه هم است به ابوبصير يحيي بن قاسم اسدی می گويند، اما ابوبصير ديگر ليث بن بختری مرادی است که معمولاً کامل معرفی می شود . پس يحيي بن قاسم اسدی که از اجلای روات ودر طبقه 4 می باشد عن ابی عبدالله (عليه السلام) : أنه عن اليوم الذی يقضی من شهر رمضان : چه روزی از ماه رمضان است که اگر ما روزه را خورديم بايد قضا کنيم؟ قال لاتقضه : امام (عليه السلام) فرموده اند لازم نيست شما قضا بجا بياوريد . مسئله به اين صورت می شود که شما آخر شعبان را استصحاب کرده ايد و خورده ايد، تا اينجا طبق فرمايش امام (عليه السلام) اشکالی ندارد وقضا هم ندارد، إلا أن يشهد شاهدان عدلان من جميع أهل الصلاة متی کان رأس الشهر : مگر اينکه2 شاهد عادل که أهل نماز هم هستند بييايند وبگويند آن روزی که شما به عنوان آخر شعبان خورده ايد اول ماه رمضان بوده، وقال : لا تصم ذلک اليوم الذی يقضی إلا يقضی أهل الأمصار : روزه در آن روز که شما خوردی واجب نيست مگراينکه در شهرهای ديگر ثابت شده باشد که آن روز اول رمضان بوده، فإن فعلوا فصمه : پس اگر آنها روزه گرفته اند تو هم روزه بگير .

خبر دوم همين باب صحيحه عبدالرحمن بن حجاج که إبن أبی عبدالله هم به او می گفتند است که او ازثقات خبر صحيحه هم است ، در آنجا گفته شده که : أهل بلد الآخر : اگر اهل شهرهای ديگر روزه گرفتند شماهم ، فاقضه : قضاکن. خبرسوم اين باب هم باز همين است که درآن گفته شده : إلا أن يقضی أهل الأمصار فإن فعلوا فصمه : اگر اهل امصار يعنی بلد آخر روزه گرفتند شما بايد قضاکنيد .

و اما در باب هشتم از ابواب احکام شهر رمضان ص201جلد 7 وسائل 20 جلدی، در خبر سوم اين باب که صحيحه اسحاق بن عمار می باشد اين طور آمده که : فإن شهد أهل بلد آخر أنهم رأوه فاقضه : اگر اهل شهر ديگر گقتند که ماه را ديده ايم شما بايد قضا بجا بياوری وديگر ذکر نشده که باشما هم افق باشند يا نباشند ويا دور يا نزديک باشند. و اما درباب يازدهم از ابواب احکام شهر رمضان ص209 جلد7 وسائل 20 جلدی ، در خبر دهم باب اينطور آمده که : و إذا کانت فی السماء علة قبلت شهادة رجلين يدخلان و يخرجان من مصر: اگر در آسمان علتی مثلاً ابری هست وشماماه را نديدی و فکر کردی که آخر شعبان است و خوردی ولی بعد دو نفر از شهر ديگری آمدند وشهادت دادند که اول رمضان آمده ، شما بايد قضا بجا بياوری. در خبر سيزدهم از باب يازدهم آمده که : تجوز شهادة رجلين إذا کانا من خارج المصر : اگر دو مرد از خارج شهر شما آمدند وشهادت دادند که ماه را ديده اند ، و کان بالمصر علة : ودر شهر شما هوا ابری بود، وأخبرا أنهما رأياه : آن دو نفر گفتند که ماه را ديده ايم ، وأخبرا عن قوم صاموا للرؤية وأفطروا للرؤية : در اينجا روزه خودتان را که به گمان اينکه آخر شعبان بوده خورده بوديد بايد قضا کنيد. پس از اخباری که در اين باب زيادهستند ودلالت بر اين دارند که شهادت در ثبوت هلال قبول است استفاده می شود که رؤيت خود شخص ميزان نيست و موضوعيت ندارد بلکه اگر شاهدی هم شهادت به رؤيت بدهد هلال ثابت می شود ، بنابراين اخبار اين باب را می توان به چنددسته تقسيم کرد: يک دسته دال بر خود رؤيت هستند ودسته ديگر دلالت دارند براينکه شهادت به رؤيت قبول است و يستفاد از آنها که خود رؤيت موضوعيت ندارد ودسته ديگری هم هستند که دلالت دارند براين مطلب که، اگر از شهر ديگری آمدند و گفتند که شما اشتباه کردی که خوردی وآخر شعبان نبوده بلکه اول رمضان بوده پس بايد قضا کنی.

متناسب با بحثمان بنده مسئله 4 از فصل 12 کتاب صوم عروة الوثقی را که مربوط به طريق ثبوت هلال رمضان می باشد ، برای تصور بهتر مسئله مورد بحثمان می خوانم، در آنجا آمده که : إذا ثبت رؤيته فی بلد آخرو لم يثبت فی بلد، فإن کانا متقاربين کفی وإلا فلا : اگر رؤيت ماه در شهر ديگر ثابت شد ولی در شهر خودمان ثابت نشد، اگر اين دوشهر نزديک به هم باشند کفی وإلا فلا،إلا إذا علم توافق افقها وإن کانا متباعدين : مگر اينکه توافق افقشان را بدانيم هر چند که نسبت به هم دور باشند .

عرض کرديم که افق را هم از همان طول و عرض بلاد می فهميم ، مثلاً شهر مشهد از لحاظ روز وشب نيم ساعت از تهران جلوتر است اما شهرهاي ديگر که از لحاظ طول با مشهد يکي نيستند ولی بامشهد هم عرض هستند ،تمام آنها درروز وشب مثل مشهد هستند. در اين مسئله حاشيه های مختلفی بر عروه نوشته شده ، اما حضرت آيـــــت الله بروجردی و حضرت امام رضوان الله عليه در اينجا حاشيه ای ندارند ولی آيت الله خوئی فرموده اند : لا يبعد الکفاية مطلقا : ايشان اصلاً افق را معتبر نمی داند ولی صاحب وسائل معتبر می داند تفصيل اين مطلب را اگر می خواهيد بايد مراجعه کنيد به جلد 2 مستدرک عروه آقای خوئی .

در مورد آيت الله خوئی (اعلی الله مقامه) نکته جالب که بايد عرض کنيم اين است که ايشان در اغلب جاها حرف تازه دارند ومقهور شهرت و اجماع و... نشده اند .

بنده هم در حاشيه ای که دارم گفته ام : الأقوی الکفاية مطلقا .

آقای اراکی هم دراينجا حاشيه دارند که : أو کان بلد الرؤية شرقياً بالنسبه بالبلد اگر بلد رؤيت ، شرقی باشد برای غربی ها ثابت است زيرا ماه در حرکت خودش از غرب طلوع می کند فلذا غربی ها قبل از شرقی ها آن را می بينند پس اگر شرقی ها ديدند به طريق اولی برای غربی ها اول ماه ثابت است. آيت الله ميلانی هم در حاشيه ای که بر عروه دارند همين تفصيل را داده اند منتهی بقيه اش بماند برای جلسه بعدی. ...

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo