< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

88/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع : رؤیت هلال

 

در اين کلمه ای که ديروز بحث شد که در روايت گفته که : « تظنّی » با اينکه اين از باب ظنّ يظنّ و مضاعف است، به باب تفعل که می رود قاعده اقتضاء می کند که تظنّن باشد مثل ترنّم و امثال اينها ولی تظنّن کفته شده .

بنده به قاموس مراجعه کرده ام درآنجا درباب ظنّ يظنّ که باب تفعّل است می شود تظنّن اما گاهی نون مبدل به ياء می شود وتظنّن می شود تظنّی ، پس باب ظنّ يظنّ است و مضاعف است و قاعده اقتضا می کند که اين درباب تفعّل، تظنّن باشد و اصلش هم تظنّن است منتهی گاهی نون تبدّل پيدا می کند ومنقلب به ياء می شودوتظنّن می شود تظنّی .

مطلب ديگری که مقدمتاً عرض می کنم اينکه ما دربحث ماه عرض کرديم که علمای علم هيئت می گويند ماه درحرکت خودش يعنی بعداز اينکه هلال شد و حرکت کرد درحرکتش که به دور زمين می چرخد،آن نقطه ای راکه ما اول شب هنگام غروب در نظر گرفتيم، فردا شب 52 دقيقه ديرتر به آن نقطه می رسد، ديگر در اين مسئله شب وروز فرقی نمی کند و اوايل و اواخر ماه فرقی نمی کند بلکه اين مسئله مربوط به حرکت ماه است، يعنی ماه در حرکتش هرشب نسبت به شب قبل در حدود شش هفتم ساعت که تقريباً 52 دقيقه است عقب تر ديده می- شود و درطلوعش تأخير داردو چون درشب است ما طلوع می گوئيم اما مقصود ما تأخر حرکت ماه است يعنی تقريباً هر شب نسبت به شب گذشته شش هفتم ساعت يعنی 52 دقيقه ديرتر ديده می شود، تا در اواخر ماه شما نزديک صبح ماه را درافق می بينيد و بعدهم که به محاق می رود ، فلذا صاحب جواهر وعلمای ديگر علم هيئت دربحث قبله يک مطلب بسيار مهمی در بحث تشخيص قبله فرموده اند که درآينده هم به درد ما می خورد يعنی شمااز قبله ماه رابدست می آوريد واز ماه قبله را،يعنی مثلاً اگر شما بخواهيد بفهميدکه قبله کدام طرف است، در ايران وعراق اگر شب هفتم هنگام مغرب روبه قبله هستيد وهمچنين اگر درشب چهاردهم ماه نصف شب روبه ماه بايستيدروبه قبله هستيدودرشب بيست ودوم هم درطلوع فجر اگر روبه ماه بايستيد روبه قبله ايستاده ايد، اين يک راهي است برای بدست آوردن قبله از روی ماه البته گاهی هم ماه از روی قبله مشخص می شود که در چه شبی قرار دارد،به اين صورت که ما قبله را می دانيم اگرشب هفتم هنگام غروب روبه قبله بايستيم وماه در اين هنگام روبه قبله باشد می فهميم که شب هفتم است وباز اگرشب 14 نصف شب روبه قبله بايستيم وماه روبروی ما باشد می فهميم که شب چهاردهم است ودرشب بيست ودوم هم اگر روبه قبله ايستاديم وماه روبه روی ما بود می فهميم که شب بيست ودوم است،پس هم ازقبله می توان ماه رابدست آورد وهم از ماه می توان قبله رابدست آورد . پس علمای علم هيئت می گويند ماه درحرکت خود هرشب نسبت به شب قبل خود 52 دقيقه نسبت به آن نقطه که ديشب در آن قرار داشت تأخر دارد .

با توفيق پروردگار تا به حال بحث کرديم ومطالبی را مقدمتاً عرض کرديم که اين رابيان کنيم که هلال که اول ماه ثابت می شود يک چيز بيشتر نيست وآن اين است که اگرماه از محاق دربيايد وبه شکل هلال متشکل بشود اين می شود اول ماه که اين يک واقع محفوظ دارد ويک چيز هم بيشتر نيست برای کل سکنه زمين.

خوب رواياتی که خوانديم ومی خوانيم چند دسته است، دسته اول رواياتی بودند که دلالت داشتند بر اينکه رؤيت معيار و ميزان اول ماه بودن است ، خوب اين را ما قبول

 

داريم اما بعداً بحث می کنيم که رؤيت طريقت دارد يا موضوعيت دارد چرا که بعداً می گوئيم که اگر شاهدی هم شهادت بدهد ماه ثابت می شود،بنابراين معلوم می شود که اين رؤيت درست است که تکرار شده و اولين چيزي است که انسان به آن توجه می کند ولی اين طور نيست که موضوعيت داشته باشد بلکه طريق است، ما علم طريقی وموضوعی را درست فهميديم وخوانديم بنابراين رؤيت شما موضوعيت ندارد که اگر نديدي ، ماه نيست بلکه اگر نديدی شما طريق نداری ، حالا روايات مربوط به رؤيت را می خوانيم تابرسيم به روايات ديگر .

عرض کرديم که درباب سوم از ابواب احکام شهر رمضان که درجلد هفتم وسائل 20 جلدی می باشد رواياتی دربارة مسئله رؤيت هلال وجود داردکه دلالت دارند براينکه صم للرؤيه وأفطر للرؤيه وأمثال اين تعابير ، ورواياتی هستند که دلالت دارند براينکه رؤيت ميزان ثبوت اول ماه است اما نه ميزان منحصر ولی ميزان است وبالاخره طريق است مخصوصاً درآن زمان که اين رؤيت تقريباً تنها راه بوده .

بنده فهرست روايات را عرض می کنم که شما مطالعه بفرمائيد ؛ روايت اول که از ابی عبدالله(عليه السلام) است : « فإذا رأيت الهلال فصم وإذا رأيته فأفطر » و دوم از ابی جعفر(عليه السلام) است : « إذا رأيتم الهلال فصوموا وإذا رأيتموه فأفطروا وليس بالرأی والتظنّی » که هردوی آنها صحيح هستند بعد روايات سوم وچهارم وپنجم وروايت ششم که اين روايت ششم از سماعه است که خودش ثقه است ولی خبرش خبری است که درآن معصوم (عليه السلام) ذکر نشده ، خبرهای سماعه نوعاً مضمره است يعنی در اول معصوم را ذکر کرده بعد سئلته و سمعت و از اين تعابير دارد و بعد خبر هفتم وهشتم ونهم که ظاهراً خبر نهم دلالت برمانحن فيه ندارد ولی در بحث بعدی مطرح می شود و بعد دهم و يازدهم و دوازدهم وسيزدهم ، اما چهاردهم که باز دلالتی بر ما نحن فيه ندارد و بعد پانزدهم تا می رسد به خبر بيست و هشتم ، اکثر اين روايات دلالت براين دارند که صم للرؤيه وأفطر للرؤيه و أخبار دربارة رؤيت صحيح هستند و زياد هم هستند و شکی هم در اين موضوع نداريم که يکی از راهها رؤيت است .

اما باب پمجم از ابواب احکام شهر رمضان در ص189 ج 7 وسائل 20 جلدی ، أخباری در اين باب وجود دارند که دلالت بر اين دارند که اگر شاهدی آمد و شهادت داد که ماه راديده ، بايد قضا بجا بياوريد، شما خيال کردی که امروز آخر شعبان است و از فردا روزه گرفتی بعداً افرادی آمدند وگفتند که همان روز که شما روزه را خورده ای ما ماه رمضان راديده ايم،حضرت فرموده اند بايد قضای آن روز را بجا بياوری، اين دلالت دارد براين که رؤيت شخص موضوعيت ندارد و همچنين دلالت دارد بر ثبوت هلال ماه ولو بالبيّنه. خوب باز يک بحث ديگری که بعداً به درد ما خواهد خورد اين است که در آنجايي که اشخاصی آمدند وگفتند ماه راديده ايم و حضرت هم فرمودند که قضا بکن، آيا آنها با شما درافق يکی هستند ؟يا اينکه از جايي آمده اند که باشما درافق فرق دارند. اين اخبار اطلاق دارند وبيان می کنند که حتی اگر کسانی از انصار وازشهرهای ديگر هم آمدندوگفتند که ماه ديده شده ،شما بايد قضای روزه خود رابجا بياوری .

کسانی که قائلند وحدت افق ميزان است ،اين اخبار راحمل براين می کنند که افق بايدوحدت داشته باشد، وکسانی هم که وحدت افق را مؤثر نمی دانند ، می گويند اگر اختلاف افق هم باشد ،کل جاهايي که برايشان شب است اول ماه محسوب می شود، شب را هم از اينجهت می گوئيم که دراسلام ماه و روز از شب آغاز می شود مثلاً شب جمعه و بعدروز جمعه، شب اول ماه و بعد روز اول ماه ، پس اگر روز باشد به درد نمی خورد چون ماه از شب شروع می شود .

 

خوب اول خبر چهارم از باب پنجم احکام شهر رمضان را می خوانيم که ازص189 آغاز می شود.وروايت اين است : وعنه : يعنی شيخ طوسی باسناده و عرض کرديم که شيخ طوسی روايات را از کتب می گرفته ،برخلاف کافی که درهر خبری وسائط را ذکر می کند، اين خبر راشيخ طوسی ازکتاب عمروبن عثمان گرفته ، و عنه عن عمروبن عثمان : يعنی از شيخ طوسی از عمروبن عثمان که کوفی وثقه بوده و از طبقه ششم بوده، عن المفضل : که بسيار شخص خوبی است ، وعن زيدالشّحام : که ثقه است و ازطبقه 5 می باشد ، جميعاً عن أبی عبدالله (عليه السلام) أنه سئل عن الأهله، فقال هی أهله الشهور، فاذا رأيت الهلال فصم ،وإذا رأيته فأفطر ،قلت :أرأيت إن کان الشهر تسعه وعشرين يوماً اُ قضی ذلک اليوم؟ اگر ماه 29 روز شد ،يعنی من فهميدم که امروز اول ماه رمضان است و29 روز روزه گرفتم وبعداً نفهميدم که آيا ماه 29 روزه بوده که من درست گرفته ام يا اينکه 30 روزه بوده که روز اول ماه را خورده ام ، أرأيت به معنی أخبرنی است ، أرأيت إن کان الشهر تسعه وعشرين يوماً أقضی ذلک اليوم؟ فقال لاإلّا أن يشهد لک بيّنه عدول ،فإن شهدوا أنتم رأوا الهلال قبل ذلک فاقض ذلک اليوم : خورديد که خورديد اشکالی ندارد اما اگرمثلاً شما استصحاب کرديد ماه شعبان را و30 روز شد و شما هم خورديد ، بعد معلوم شدآن روزآخری که شما خورديد جزء رمضان بوده، مثلاً بيّنه آمد و شهادت به اين مطلب داد، چون هرموقع که برای شما مطلب مشتبه شد، اگر شعبان است استصحاب شعبان می کنيد ومی خوريد واگر رمضان است استصحاب رمضان می کنيد ومی گيريد ، پس شما استصحاباً روزه خود را خورديد، حضرت می فرمايد اشکالی ندارد إلّا أن يشهد لک بيّنه عدول فإن شهدوا أنّهم رأوا الهلال قبل ذلک فاقص ذلک اليوم : اگر آمدند وگفتند که ماه را ما ديده ايم آن يک روز راکه شما فکر کردی آخر شعبان بوده وبعد فهميدی اول رمضان بوده، قضايش رابجا بياور .

اينها أخباری هستند که بسيار به درد ما می خورند ودلالت دارند براين که رؤيت شما موضوعيت نداردو همچنين دلالت دارند براين که به هردليلی وبه هربيّنه ای که ثابت بشود هلال است، شما اگر خورده باشی بايد قضاکنی ،اين خبرچهارم بود که عرض کرديم .

خبرنهم باب اين است : وباسناده عن الحسين بن سعيد : شيخ طوسی روايت را ازکتاب حسين بن سعيد گرفته که اهوازی است البته دراصل اهل کوفه بوده بعد آمده اند وساکن اهواز شده اند، حسين بن سعيد 30 کتاب نوشته بوده وبسيار جليل القدر بوده ، عن محمدبن فضيل : که شخص بسيار خوبی است ، عن أبی الصباح : که اسمش ابراهيم بن نعيم بوده که اين هم ثقه است و آنقدر راستگو بوده که امام صادق (عليه السلام) آن را ميزان می ناميدند يعنی اگر ما بخواهيم صداقت رابا غيرش بسنجيم ،أبی الصباح ميزان سنجش صداقت است ، وعن صفوان : که عطف به حسين بن سعيد است يعنی شيخ طوسی کتاب ديگری هم ديده که همين کتاب صفوان بن يحيي است که از طبقه 6 است ، عن أبن مسکان ،عن الحلبی جميعاً : که جميعاً يعنی حلبی و أبی الصباح هردو عن أبی عبدالله (عليه السلام) نقل کرده اند در واقع اين جميعاً دو نصفه سند را به هم پيوند می دهد ، عن أبی عبدالله (عليه السلام) فی حديث قال: قلت: أرأيت إن کان الشهر تسعه و عشرين يوماً أقضی ذلک اليوم؟ فقال: لاإلّا أن يشهد لک بيّنه عدول: فإن شهدوا أنهم رأوا الهلال قبل ذلک فاقض ذلک اليوم .

اين روايات مربوط به اين است که اگر شخصی خودش ماه را نديد وروزه گرفت وبعد معلوم شدکه آن روز ماه را افرادی ديده اند مثلاً از شهرهای ديگر آمدند وگفتند که ما ديده ايم ، دراين صورت بايدقضا بجا بياورد. خوب أخبار 4و9و11و13و17و19و20و21

 

ازباب پنجم دلالت دارند براينکه اگر شخص خودش ماه رانبيند وکسانی بيايند وبگويند که ماه را ديده ايم ،بايد آن روز راقضا کند. پس معلوم می شود که رؤيت شخص شما موضوعيت ندارد بلکه رؤيت طريق است يعنی از هر طريقی که ثابت بشود، چه خودتان ببينيد وچه اشخاص ديگري شهادت بدهند که ما ديده ايم .

خلاصه اينکه از اين روايات وبعداً روايات ديگر بدست می آيد که ثبوت هلال ميزان است ، يعنی هلال ماه يک وجود واقعی دارد که آن در اول ماه است ،يعنی ماه از محاق دربيايد و متشکل بشود به شکل هلال که اين يک چيز هم بيشتر نيست، حال اگر شما ببينيد ديدنتان يک طريقی است برای پی بردن به آن امر واقعی و اگر هم شما خودتان نديديد بلکه بيّنه آمده اند و شهادت دادند که ديده اند که البته شهادتشان هـم حجت است چـه بيّنه نزديک باشند چه دور ،اين هم باز برای پی بردن است که ما هم همين رامی خواهيم يعنی پی بردن به هلال وثبوت آن برای ما . از طرفی هم بعداً ما از روايات استفاده خواهيم کرد که افق دراينجا مؤثر نخواهد بود و عجيب اين است که مسئله اختلاف افق اصلاً نبوده تا زمان شيخ طوسی .

يکی ازچيزهايي که لازم است اين است که ما در هر مسئله ای تتبّع کنيم وببينيم که ازکجا آمده است چون هرمسئله ای يک سيرتاريخی دارد ،اين مشی حضرت آيت الله العظمی بروجردی بود ، ايشان برای هرمسئله ای يک سيرتاريخی ذکر می کردند. بعضی از مسائل است که درکلمات ائمه (عليهم السلام) تصريح به آنها شده مثل نماز جمعه و... اما دراين مسئله افق هيچ تصريحي از طرف ائمه (عليهم السلام) صورت نگرفته ،پس اين مسئله نبوده وما وقتی قبل از شيخ طوسی کلمات صدوق و شيخ مفيد درمقنعه را می خوانيم می بينيم که چنين چيزي نبوده ، مثلاً شيخ مفيد گفته است که اگر شما خودت ماه را نديدی وبعد کسی آمد و مدّعی رؤيت شد، روزه ات را قضا کن . شيخ طوسی آمده وگفته است که: إن کانت متقاربه، يعنی اگر مختلف بودند ثابت نمی شود، شيخ طوسی چون خيلی عظمت داشته بعد از ايشان بعضی تحت تأثير کلماتش قرار گرفتند و افق را ميزان دانستندو مطرح کردند و بعضی هم نه ، اين بستگی به اجتهاد شما دارد که کدام راه را انتخاب کنيد خوب گفتيم که اين مسئله چهارم از فصل 12 کتاب صوم است که درآنجا صاحب عروه مانند شيخ طوسی اختلاف افق را مؤثر دانسته و گفته اگر در افق متقاربند کفی وإلّا فلا.

در اين مسئله آيت الله العظمی بروجردی و امام رضوان الله عليه حاشيه ندارند ولی آقای خوئی گفته اندفرقی ندارد چه افق متقارب باشند يا متباعد و تصريح به اين مطلب کرده اند وبنده هم طبق اطلاعات قاصر خودم گفته ام که الأقوی کفايه مطلقا ، مطلقا يعنی اينکه اگر در بلاد شرقی ديده بشود برای غربی ها اول ماه است ولی اگر در غرب ديده بشود برای شرقی ها اول ماه نيست، زيرا ماه از غرب به شرق حرکت می کند پس دربلاد غربی زودتر ماه ديده می شود مثلاً در مصرو اردن زودتر از ايران ديده می شودودرايران زودتر از هندوپاکستان .

خوب ما بايد با فضل پروردگار طوری بحث کنيم که اين ابعاد روشن بشود ، که اين موضوع اگر کاملاً بحث بشود وأنظار ديگرهم دلائل خودشان را درمعرض افکار قرار بدهند إنشاءالله تعالی يک وحدت نظری بوجود خواهد آمد. ...

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo