< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الجهاد

88/03/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : اخلاق
 
 در آستانه ي سالگرد ارتحال امام عظيم الشأن (اعلي الله تعالي مقامه) هستيم. ايام ارتحال امام به ياد خاطره هايي, جريانهايي مي افتيم. يک دنيا فضيلت و اخلاق, برجستگيها, ويژگيهاي خاصي که خداوند متعال در اين شخصيت بزرگ به وجود آورده بود. از اين جهت بسيار لازم است که به اين شخصيت با عظمت و کارهايي که انجام داد مخصوصاً ما طلاب حوزه ي علميه ي قم توجه کنيم و آنها را سرلوحه ي کارهاي خودمان قرار بدهيم. کتابي است به نام "ثورة الفقيه و دولته" يعني انقلاب نهضت يک فقيه به چه شکلي صورت گرفته و دولتي که آن فقيه ايجاد کرده به چه کيفيت بوده. دانشمنداني و نخبگاني از تمام دنيا هر يک از يک زاويه شخصيت امام (رضوان الله عليه) را مورد بررسي قرار دادند. اسم کتاب ثورة الفقيه _ثوره با ثاء مثلث يعني نهضت و انقلاب_ ثورة الفقيه و دولته. قيام يک فقيه به چه شکلي بوده که اينقدر عالمگير شده و دولتي که به وجود آورده به چه کيفيت بوده. کتابي است که علمايي از کشورهاي مختلف حتي از کشورهايي که شايد کمونيستي باشند, اما همه شان در برابر ابعاد شخصيتي امام, آن قدر با عظمت است, خاضعند. بلکه شگفتي همه ي آنها را برانگيخته. خصوصيات خود امام از لحاظ اخلاص و شجاعت و زهد و قيام امام به چه شکلي بوده, بدون تکيه به هيچ قدرتي توانسته اينقدر تأثيرگذار باشد. اصلاً بعضي ها گفتند اين انقلاب مثل يک مکتبي است. براي اينکه در اين مکتب آنقدر مزايا وجود دارد, تغيير نگرش ها, ايجاد تحول ها و تهييج مستضعفان جهان براي خيزش و احقاق حق خودشان. خلاصه الآن فرصت زيادي نداريم که ما بيش از اين درباره ي ابعاد شخصيت امام (رضوان الله عليه) ما صحبت کنيم. ولي همين قدر که گفته ام, به شما عرض کرده ام, ما بايستي کتاب صحيفه ي نور را از اول تا آخر 22 جلد است, مطالعه کنيم براي شناخت امام و کار امام. از مرکز نشر آثار امام بخواهيد و ديگر دفتر تبيان که 50 جلد است. کلمات امام را دسته بندي کرده اند 50 جلد شده. براي هر صنفي، هر موضوعي يک دفتري تشکيل شده,50 جلد و ديگر وصيت نامه ي امام که راهگشاي زندگي همه مخصوصاً ما طلاب و علماست. يک جلدش که قطور است حوزه ي علميه و روحانيت. که بايد روحانيين در چه وضعي باشند و با چه ترتيبي گام بردارند تا بتوانند تأثيرگذار باشند. ايشان چند جا تصريح کردند که اين انقلاب جرقه اي است وشعله اي است. اين کم کم وسعت بيشتري پيدا خواهد کرد و تمام جهان را فرا خواهد گرفت و اين مقدمه ي ظهور امام عصر است. ايشان هيچ وقت حرف گزاف نمي گفتند. ايشان بر اساس آن اطلاع و آن مهارتي که در اخبار اهل بيت : دارد کار خودش را که مستضعفان جهان بايد متشکل باشند, متحد باشند, بيدار باشند, آمادگي, ايستادگي داشته باشند که اين زمينه ي ظهور امام عصر است, کار خودش را اين طور مي دانست با يک دنيا اخلاص.
  نامه اي در کتابي که بنده دارم "علماي اسلام" نامه اي آيت الله العظمي آقاي ميلاني براي ايشان زماني که در ترکيه تبعيد بود نوشته. بنده هم تحت عنوان "نامه ي مرجعي براي مرجعي". بعد از بسم الله الرحمن الرحيم آيت الله ميلاني خوشا به حال آن سرزميني که در ترکيه شما در آن اقامت داريد. چقدر آن سرزمين مقدس است که شما به آنجا گام گذاشته ايد و به سر مي بريد. <ان الله جعل افئدة الناس تهوي اليک> اين دعاي حضرت ابراهيم بود که موقعي که حضرت ابراهيم فرزند خودش را, ذريه خود را در کنار خانه ي کعبه قرار داد, آن موقع آنجا يک بياباني بود, شهر مکه ساخته نشده بود رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‌ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِم اين دعاي ابراهيم است. پروردگارا دلهاي مردم را به طرف آنها متمايل بگردان. ائمه : گفتند در تفسير اين آيه روايات داريم که <نحن دعوة ابراهيم> ائمه : فرمودند ما هستيم دعوت ابراهيم و خداوند دلهاي مردم را به طرف ما متمايل کرده. اينجا آيت الله طباطبايي به امام خطاب مي کند که <ان الله جعل افئدة الناس اليک>. درست است که شما در ترکيه در حال تبعيد هستيد ولي تمام دلها، دلهاي آزاديخواهان، دلهاي افراد بيدار به طرف شما متمايل است. بعد هم مي گويند که خداوند متعال براي هر پيغمبري, پيغمبران بزرگ قيامي فراهم کرد. حضرت ابراهيم در برابر نمرود وَ تَاللَّهِ لَأَكيدَنَّ أَصْنامَكُم بتها را شکست و نمرود و نمروديان را مغلوب کرد. حضرت موسي در برابر فرعون که أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى مي گفت قيام کرد, فرعون و فرعونيان را در همان رود نيل غرق کرد. پيغمبر معظم اسلام در براي کسري ها و قيصرها و ابوجهل ها و ابولهب ها قيام کرد, آنها را مغلوب کرد و شکست داد. سيدالشهداء در برابر يزيد و يزيديان مکتب غلبه ي خون بر شمشير را تأسيس کرد و شما دنباله ي همان راه را پيش گرفتيد. شما مطمئن باشيد _آيت الله ميلاني به ايشان مي گويد_ مطمئن باشيد کار شما دنباله ي کار انبياء عظام است و کار شما به نتيجه خواهد رسيد و دنيا را منقلب خواهد کرد. امواجي در سراسر دنيا ايجاد خواهد کرد.
  خلاصه ما در برابر سالگرد يک چنين شخصيتي هستيم که خاطره هاي فراواني, بنده خودم در نوفل لوشاتو که در خدمت امام بودم يک شب تلويزيون فرانسه يعني در سراسر دنيا پخش مي شد. نشان داد اول جلال و تشکيلات پاپ را. بنده خودم در ايتاليا در رم به همان مرکز پاپ رفته ام. کاخهايي است, تشکيلاتي است. خيلي وسيع که پاپ در آنجا سکونت دارد. تشکيلات پاپ از تشکيلات يک رئيس جمهور بالاتر است. آن را تلويزيون نشان داد به مردم اروپا و دنيا که اين تشکيلات با عظمت مال پاپ است. بعد امام را نشان داد. يک عبا و عمامه. گفت يک تکه نان به اندازه ي کف دست هم مخارج روزانه ي اين شخص است. با همين نعلين و عمامه در مقابل استکبار جهاني قيام کرده و مي خواهد يک رژيم 2500 ساله را سرنگون کند و خواهد کرد. چون آن طور که زهد و شجاعت و قاطعيت اين مرد اين کار را خواهد کرد. آن روز به دنيا شناساند امام را. واقعاً آن روز کاخهاي استکباري از اين جريان لرزيد که اينقدر امام با آن زهد و قاطعيت و شجاعت, اينقدر کارش تأثيرگذار بود ولي پاپها چه کار مي کنند.
  خلاصه ما در برابر ابعاد شخصيت بسيار با عظمتي قرار داريم که بايد ما همين گفتم اين سه تا کتاب را مطالعه کنيد. در راستاي اين فکر و اين انديشه گام برداريد و امام را درست بشناسيد. يکي صحيفه ي نور, دوم دفتر تبيان, سوم وصيت نامه. امام در وصيت نامه ي خودشان که حاصل تجارب اين همه عملکردهاست, بعد از اينکه يک رژيم 2500 ساله را سرنگون کردند, يک نظام قدرتمند را به جاي آن برقرار ساختند, هشت سال جنگ تحميلي که تمام قدرتهاي استکباري به صدام کمک مي کردند, روسيه ي آن روز, آمريکا آلمان, فرانسه, انگلستان, حتي بعضي از کشورهاي اسلامي مثل مصر و اينها که ما اسيرهايي داشتيم از اردن از مصر, اينها همه کمک مي کردند به صدام بلکه اين چراغ را خاموش کنند. مي دانستند که آينده براي آنها يک آينده ي ناگواري است. چون همين قدرتها بودند که در صدر اسلام بعد از عظمت اسلام توانستند که بالاخره با سياستهاي خودشان اسلام را زير سيطره ي خودشان قرار بدهند و نور اسلام را خاموش کنند. مي دانستند که دوباره همان تلألؤ و همان انفجار به وجود آمده. به صدام کمک مي کردند بلکه بتوانند اين انقلاب را بخوابانند. اما يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون به عرض بنده مطالعه ي اين سه کتاب را گفتم. در وصيت نامه شان مي فرمايند توصيه ي من به علما به حوزه ها اين است در برابر هيج انتخابي بي تفاوت نباشند. در تمام صحنه ها حضور داشته باشند. علما و حوزه هاي علميه. الآن ما در برابر انتخابات رياست جمهوري قرار گرفتيم. امام مي فرمايند چه انتخاب رياست جمهور چه انتخابات مجلس شوراي اسلامي چه انتخابات خبرگان رهبري در تمام اينها کل مردم, چون يکي از حسنها و مزاياي اين انقلاب مردمي بودن است. امام براي مردم خيلي اهميت قائل بودند. از اين جهت مردم بايد حضور داشته باشند, شما حضور داشته باشيد, مردم را به حضور دعوت کنيد. بعد اضافه مي کنند که اين يک وظيفه است و يک تکليف است. کوتاهي کردن در شرکت در انتخابات گناهي است از گناهان کبيره. چون سرنوشت ساز است. شما خودتان بايست سرنوشت خودتان را در دست بگيريد و ورق بزنيد. حتي يک رأي هم در اين انتخابات اثرگذار است. از اين جهت ما در برابر چنين جرياني در 22 خرداد قرار داريم. دشمنان هم با ذره بين خودشان, با مکر و حيله هاي خودشان, ما را زير نظر دارند و خيلي هم پول خرج مي کنند که بلکه انتخابات کمرنگ شود و اين را سوژه اي قرار بدهند براي خاطر ضعف اين مملکت و اين نظام با اين عظمت. ما بايد هوشيار باشيم. اين يک جهادي است در برابر دشمنان اسلام, استکبار و صهيونيست ها که مي دانند تمام حرکتها منشأش از ايران است عليه آنها. اينها الآن نقشه هاي فراوان و سرمايه گذاري فراوان دارند. طوري بايد نباشد که دشمن خوشحال شود. ما بايد دشمن را عصباني بکنيم. از اين جهت آن شاخصه ها که بنده عرض کردم: اول داشتن سابقه ي بسيار روشن, انقلابي. دوم متدين و متعهد به آرمان اسلام, آرمان انقلاب, آرمان امام. تعهد و تقيد به اين موضوع بسيار مهم است که ارزشها مخصوصاً ارزشهاي انقلابي همه و همه محفوظ بماند. سوم شجاع بودن که بتواند از اسلام و از انقلاب دفاع کند. در برابر قدرتها هر قدر شجاع تر باشد باعث عظمت و سرافرازي اين نظام و اين ملت و اين اسلام خواهد بود. از اين جهت سومين شاخصه شاخصه ي شجاعت و جرأت و شهامت است. چهارم فعال بودن يعني براي خدمت به مردم. يکي از ابعاد شخصيتي امام اين بود که سياستمداران را خدمتگذار معرفي مي کرد. هر سياستمداري بايد خودش را خدمتگذار بداند. مخصوصاً خدمت به زاغه نشين ها، فقرا، محرومين، مستضعفين که آنها همه شان در تأسیس اين نظام سهم بيشتري دارند. از اين جهت کسي که واقعاً در فکر خدمت به مردم باشد, مخصوصاً مردم مستضعف و محروم فعاليتش همه در اين محور باشد. پنجم اينکه متواضع بودن, مردمي بودن. با مردم انس و الفت داشتن از درد و رنجهاي مردم آگاه بودن. در فکر حل مشکلات مردم بودن. اينها صفاتي است که ما خودمان شخصي را معين نکرديم, از هيچ کانديداي خاصي پشتيباني نکرديم ولي توصيه ي ما به اين است که شرکت حداکثري شرکت همگان باشد و همه حضور داشته باشند و رأي بدهند. دوم اينکه شاخصه ها را خصائص را و شرائط را بسنجند کسي که داراي اين صفتها باشد که عرض کرديم به آن رأي بدهند. اين عرائض ما بود اميدواريم ان شاء الله تعالي خداوند توفيق بدهد همه در اين راستا که راستاي اسلام است همه مان گام برداريم و حرکت کنيم ان شاء الله تعالي.
  امروز هم روز چهارشنبه است. ما فکر مي کنيم مانند هر سال ديگر بعد از 15 خرداد ديگر بحثهاي حوزوي تعطيل باشد. ولي بايد از وقت خودمان حتي يک دقيقه يک دقيقه باشد استفاده کنيم. همه برنامه داشته باشيد براي مطالعاتتان. امروز دنيا احتياج بيشتري به علم و تحقيقات و پژوهش دارد. در دو عرصه شما بايد کار کنيد. هم در عرصه ي علوم حوزوي هم در عرصه ي اجتماع. مسائل مربوط به نظام اسلامي, مربوط به انقلاب, مسائل مربوط به کيد و مکر و نقشه هاي دشمن و در برابر آنها ما موضع صحيح و موضع مناسب گرفتن کار ما طلبه ها دو سه برابر شده. مسئوليت ما سنگين تر, البته فضائل هم بيشتر. ما نهج البلاغه مي گفتيم ولي خواستم اول يک حديثي مربوط به حضرت فاطمه در اين ايام که ارتباط با آن صديقه ي کبري دارد عرض کرده باشم تا ببينيم به کجا مي رسيم.
  کتابي است به نام "معاني الاخبار" يکي از تأليفات شيخ صدوق است. شيخ صدوق 300 جلد کتاب تأليف کرده, ما 24 تا را داريم. بقيه همه از بين رفته. خيلي عجيب است. يکي از کارهاي علماي بزرگ ما پرکار بودن است. ما بايد واقعاً پرکار باشيم. بايد 5 دقيقه از وقت خودمان را هدر ندهيم. 300 جلد کتاب تأليف کردن کار شوخي نيست. اصلاً شما در عمرتان يکبار بحار الانوار را از اول تا آخر مطالعه کرده ايد؟! این يکی از کتابهاي مجلسي است. خيلي بايد ما مطالعه کنيم, مطالعه ي منظم نه متفرق. از 300 کتاب شيخ صدوق که هميشه افتخار مي کرد که به دعاي امام عصر به وجود آمده به دنيا آمده 24 تا را در دست داريم يکی کتاب معاني الاخبار است. به علت اينکه شيخ صدوق با فرهنگ اهل بيت : آشنايي فراوان داشته اين کتاب احاديثي که تا حدي مشکله آنها را معنا کرده. در دو جلد هم اخيراً چاپ شده. معاني الاخبار در جلد اول آن چاپ که پيش بنده بود صفحه 266 باب 48. حالا ببينيد باب چه بابي است که ايشان مي خواهد معنا کند. باب معنی الشمس و القمر و الزهرة و الفرقدين. باب معناي شمس, معناي قمر, معناي زهره و فرقدين. اين باب است. اسم باب اين است باب معنا الشمس و القمر و الزهرة و الفرقدين. چهار تا حديث در اين باب ذکر کرده ولي سند برمي گردد به جابر بن عبدالله انصاري يکي از شخصيتهاي بسيار بزرگ است. ايشان مي گويند <قال صلى بنا رسول الله ص صلاة الفجر> پيغمبر نماز فجر _ نماز صبح را خواندند <فلما انفتل من صلاته> نمازش را که پيغمبر تمام کرد <أقبل علينا بوجهه الكريم> جابر مي گويد پيغمبر رو کرد به مردم با چهره ي درخشان خودشان <فقال معاشر الناس من افتقد الشمس> افتقد يعني گم کردن <من افتقد الشمس فليستمسك بالقمر> کسي که خورشيد را از دست داد, خورشيد غروب کرد به قمر تمسک کند <و من افتقد القمر فليستمسك بالزهرة> کسي که قمر را از دست داد, گم کرد, به زهره تمسک کند <و من افتقد الزهرة فليستمسك بالفرقدين> زهره را اگر کسي از دست داد به فرقدين تمسک کند. حديث با عبارتهاي مختلفي نقل شده, يک حديث است. مثلاً اين حديث با اين عبارت هم ذکر کرده <اقتدوا بالشمس فإذا غابت الشمس فاقتدوا بالقمر فإذا غاب القمر فاقتدوا بالزهرة فإذا غابت الزهرة فاقتدوا بالفرقدين> بله چهار چيز گفتند: شمس و قمر و زهره و فرقدين. پيغمبر اين جور گفتند و مردم نفهميدند منظور چيه. <قيل يا رسول الله ما الشمس و القمر و الزهرة و الفرقدان>منظور شما از شمس و قمر و زهره و فرقدان چي هست؟ <قال أنا الشمس> پيغمبر فرمودند من شمس هستم <و علي القمر و فاطمة الزهرة و الحسن و الحسين الفرقدان> پيغمبر معنا کردند. گفتند منظور اين است که شمس من هستم و قمر علي بن ابي طالب و زهره فاطمه ي زهرا است و فرقدين حسن و حسين .
  حالا وجه شبه هر چه بگوييم چي هست که اين طوري گفته؟ معلوم است. بعد يک ذیل هم دارد. شمس معلوم است. خورشيد منبع نور است. در علم هيأت کرات آسماني و اجرام سماوي را به سه قسمت تقسيم کرده اند. نجوم, کواکب و اقمار. نجوم به آن ستارگان مي گويند که منبع نور هستند مثل خورشيد. فعل و انفعالاتي در پيکر خورشيد صورت مي گيرد تا اينکه هيدروژن يک ماده اي است که قابل احتراق است و اينها بالاخره مشتعل مي شود, آن قدر فراوان و اشتعال زياد است که این مي شود خورشيد. اين است که به اين قبيل که اکثر ستارگان آسمان به همين ترتيب هستند مي گويند نجوم. آنها که منبع نور و حرارت و در خشندگي مي باشند اينها نجوم هستند. اين اصطلاح است. دوم کواکب. اصطلاح است. کواکب به آن سياراتي مي گويند که دور منبع نور مي چرخد. خودش نور ندارد اما دور آن مي چرخد. مثل زمين ما دور خورشيد. عطارد, زهره, زمين, مريخ, مشتري, زحل, اورانوس, نپتون و پلوتون. اينها 9 سياره هستند که دور خورشيد مي چرخند. کواکب هستند. سيارات مي گويند کواکب هم مي گويند. سوم اقمار. اقمار آن قمري است که دور اين سيارات مي چرخد. زمين ما يک قمر دارد مشتري 12 تا قمر دارد. زحل 10 تا قمر دارد. خلاصه نجوم و کواکب و اقمار اصطلاحات علم هيأت به اين ترتيب است. پيغمبر مي فرمايند <أنا الشمس و علي القمر و فاطمة الزهرة> چرا به فاطمه ي زهرا گفته زهره؟ زهره دومين سياره است. عطارد، زهره، زمين. زمين سوم است. دومين سياره که دور خورشيد مي چرخد به این زهره میگویند. اينها يک حرکت وضعي دارند که دور خودشان هم مي چرخند. مثل زمين شب و روز به وجود مي آيد. حرکت انتقالي, دور خورشيد مي چرخند که سال به وجود مي آيد. طوري قرار داده شده که از حرکت به دور خورشيد در يک مدار بيضي سال به وجود مي آيد که در زمين ما 365 روز يک مرتبه دور خورشيد مي چرخد. زهره هم جزء سيارات است. دومين سياره. ولي زهره خيلي درخشنده است. الآن به واسطه ي به وجود آمدن اين برق ديگر آن چهره ي آسمان را مردم درست نمي بينند. قبلاً که برق نبود شبها تاريک مي شد مردم با آسمان خيلي آشنايي داشتند, با ستارگان آسمان. چهره ي آسمان را الآن برقها شبها نمي گذارند که کسي درست ببيند. يک وقت به روستاها برويد شايد آنجا نگاه کنيد مخصوصاً از نصف شب به بعد يک آسمان پر ستاره ي عجيب مي بينيد. زهره يک سياره اي است که اين گاهي به بدرقه ي خورشيد مي رود, گاهي خورشيد را بدرقه مي کند, گاهي استقبال مي کند. شما وقتي خورشيد غروب مي کند به طرف آسمان نگاه کنيد يک ستاره ي درخشان مي بينيد. آن همان زهره است که خورشيد را دارد بدرقه مي کند. گاهي از خورشيد استقبال مي کند. در طرف مشرق هنگام طلوع خورشيد باز يک ستاره ي پر نور مي بينيد اين زهره طوري قرار داده شده که گاهي بدرقه مي کند و گاهي استقبال مي کند. بنده در کتابي به نام "جهان آفرين" چند صفحه در مورد زهره نوشته ام. خلاصه حضرت مي فرمايند من خورشيدم علي قمر است فاطمه زهره است و فرقدان حسن و حسين هستند. حالا فرقدان چي هستند؟ هفت برادر که مي گويند, فرقدان همان دو برادر است. هفت تا ستاره مي بينيم ما به آنها مي گويند هفت تا برادر در آسمان. جدي جزء همين هاست. آخرش به جدي مي رسد. چهارتايش به شکل مربع هستند, سه تايش امتداد پيدا مي کنند, آخريش جدي است. آن دو تا را که جزء اين مجموعه ي هفت گانه هستند مي گويند فرقدان, دو برادر مي گويند. در آن کتاب "دانش عصر حاضر" من اينها را نوشتم. حضرت فرمودند که فرقدان حسن و حسين هستند و اين فرقدان با کتاب الله توأم است. در حقيقت بر مي گردد به حديث <إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي> اين طور مي شود. اين فرقدان هم حسن و حسين هستند اين دو برادر. نوشته اين هم <و كتاب الله لا يفترقان حتى يردا علي الحوض>.
  آخر کلام ما الحمد لله تعالي به ذکر فاطمه ي زهرا اختتام پيدا کرد. خداوند را شکر مي کنيم که توفيق داد در اين سال تحصيلي اشتغال ما برقرار بود. اميدواريم ان شاء الله تعالي توفيق آينده هم براي اشتغال پيدا کنيم. شما را به خداوند سپرديم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo