< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الجهاد

87/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: جهاد
 
 بحث در این بود که جهاد که بعد از فراغ از این که واجب است گفتند یکی از شرایطش وجود امام است او من نصبه. صاحب جواهر در جلد 21 صفحه 11 که این بحث را آغاز کرده شرح شرایعی دارد که جهاد واجب است به شرط وجود امام او من نصبه. کسی را که امام نصب کرده باشد یا برای جهاد یا اهم از جهاد ولی نصب امام لازم است. صاحب جواهر می گوید به این که اجماع به قسمیه هم محصل هم منقول دلالت دارند بر این که شرط وجوب جهاد این است که امام وجود داشته باشد یا من نصبه بلکه نه تنها اگر امام و من نصبه نباشد واجب نیست بلکه اصلا جایز نیست. مشروعیت جهاد علاوه بر وجوب مشروعیت جهاد در میان مکا امامیه ایشان می گویند. بر این اساس که باید امامی یا من نصبه الامام زیر پرچم چنین شخصی مردم جمع شوند برای انجام جهاد. صاحب جواهر روایاتی که ما در باب دوازده داریم همه را ذکر کرده ما همان روایات را ولو اجمالا باید اینجا عرض کنیم. علاوه از اجماع روایات باب دوازدهم که 10 تا روایت در باب دوازدهم وجود دارد ذکر کرده همه را و از آنها استفاده کرده که بایستی جهاد به شرط وجود امام باشد یا من نصبه علاوه بر اجماع. ولی یک کلمه در آخر دارد ما در اینجا دو تا بحث داریم یک بحث در برابر عامه داریم که آنها قائلند به اینکه در جهاد شرط نیست که امامی باشد بلکه از ابو هریره خبری نقل شده از پیغمبر صلوات الله علیه و آله یجب الجهاد مع امام بر او فاجر . بَر صفت مشبهه است بِر صفت است لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب ، بِر مصدر است یعنی نیکی کردن. اما بَر صفت مشبهه است به شخص می گویند جمعش هم ابرار است آن وقت در اینجا حدیثی از ابو هریره منقول است از پیغمبر صلوات الله علیه و آله یجب الجهاد مع کل امام بَر او فاجر بنابراین عامه معتقدند که هر کسی که پرچم به دست گرفت به عنوان جهاد بَر باشد یا جهاد واجب است که با آن بسیج شوند ولی ما قائلیم که نه باید امام عادل یعنی معصوم باشد یا من نصبه . البته این مسئله ای که سنی ها می گویند مربوط به اصل حکومتشان است چون در همان حکومت هم ما حرف داریم قائلیم بر اینکه حاکم باید پیامبر باشد یا امام معصوم یا کسی که عادل است و فقیه است و قائم مقام امام معصوم. آنها می گویند در حکومت هم این طور نیست می گویند هر کسی که زمام امور را به دست دارد ولو این که هلاکو باشد ولو ظالم باشد ولو فاجر باشد. هم در حکومت آنها قائلند که عدالت و عصمت شرط نیست و هم در جهاد که شعبه ای از حکومت است. خلاصه صاحب جواهر بعد از ذکر آن اخبار بالاخره نتیجه می گیرد به این که هم اجماع داریم و هم اخبار دال بر این هستند که بایستی جهاد به شرط وجود امام او من نصبه. ولی درآخر یک بحثی دارد که ما باید آن بحث را انجام دهیم. می گوید هذا کله اگر ولایت فقیه را قائل نباشیم اگر قائل باشیم فقیه ولایت دارد بنابراین همان طوری که خود امام در هر زمانی بخواهد امر کند به جهاد مردم واجب است که حرکت کنند اگر قائل بشویم که فقیه هم قائم مقام امام است به آن ولایت که امام دارد فقیه دارد در آخر دارد اگر قائل باشیم به این،این رجحان پیدا می کند در برابر ادله این رجحان پیدا می کند که فقیه هم می تواند در زمان غیبت حالا جهاد ابتدایی را انجام دهد. ما روایات را بعدا می خوانیم ما بحث داریم ببینیم که حالا آیا فقیه هم می تواند یا نه بحث می کنیم. اما حالا کلمات بسیاری نقل می کنیم که مطلب روشن شود.
 علامه در تذکره جلد نهم طبع جدید آن هم گفته بله جهاد مشروط است به وجود امام عند علمائنا اجمع. یا امام باید باشد معصوم یا من نصبه. عند علمائنا اجمع این طوریه. یک خبر را فقط نقل کرده خبر اول باب دوازدهم خبر بشیر دهان که می خوانیم که آن خبر داشت که بدون وجود امام عادل جهاد حرام مثل اکل میته و دم و لحم خنزیر.
 خبر اول این طوری بود. خبر را ایشان ذکر کرده (تذکره) بعد گفته که احمد، احمد بن حنبل قاعل است که یجب الجهاد مع کل امام بَر او فاجر. چه این که بَر باشد چه این که فاجر باشد. ایشان این را رد می کند می گوید این که این خبر ناقل این خبر ابو هریره است و ابوهریره هم جزء جعالین و کذابین است که عمر به او تازیانه زد برای اینکه اخبار کذب زیاد نقل می کرد و جعل می کرد آخرش یک آیه ای ذکر می کند و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار که آیه 113 از سوره هود سوره 11 قرآن مجید است. و لا ترکنوا الی الذین ظلموا می گوید ، زیر پرچم یک ظالمی جمع شدن است رکون است رکون یعنی اعتماد به شخص، تکیه کردن، اعتماد.
  آیت الله طباطبایی اعلی الله مقامه در تفسیر المیزان دارد که هر اعتماد را رکون نمی گویند رکون اعتماد عن میل است. از روی میل و رغبت انسان به کسی اعتماد کند به آن می گویند رکون. آیه می گوید رکون نکنید به کسانی که ظالمند و تمسکم النار. بنابراین کسی اگر ظالم است آمد و پرچمی بلند کرد زیر پرچم ظالم جمع شدن یک رکونی است به آن ظالم اعتمادی است به آن ظالم. و خداوند گفته فتمسکم النار بر حذر داشته از رکون. آیه را که گفتیم آیه 113 از سوره هود. این آیه یکی از آیات بسیار مهم قرآن است همه آیات مهم است ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار آیت اله طباطبایی استاد بزرگوار اعلی الله مقامه در تفسیر المیزان هم دارند رکون را سه جور معنا کرده که رکون به ظالمین که خداوند نهی کرده معنایش چیه یکی می گوید آن است که ما در احکام دین آن چه که به نفع ظالمین است بیان کنیم آنچه به ضرر ظالمین است بیان نکنیم این یک رکون است که بسیاری از علمای سنی همین جور بودند که اطاف سلاطین بوده اند از دین آن اندازه که به نفع ظالمین بود بیان می کردند شرح و بسط و تبلیغ. ولی آن چه به ضرر آن ها بوده ، یک معنی رکون می گوید این است. دومین معنی ایشان این است که ما توجیه کنیم کار ظلمه را بله بعضی هستند که کارهای ظلمه را توجیه می کنند خوب این هم یک معنی رکون است که ایشان می گویند. سومین معنی رکون این است که دوست داشته باشد انسان ها را تحت ولایت و سیطره آن ها و آن ها را دوست داشته باشد ایشان می گوید هر سه مورد این ها را این آیه شامل است و نفی می کند. خلاصه اینجا علامه حلی اعلی الله مقامه برای این که واجب است که جهاد با امام عادل باشد و اگر غیر عادل باشد جایز نیست به این آیه تمسک کرده و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار این کلام تذکره است در منتهی علامه باز همین مشی را پبش گرفته اول گفته به این که واجب است جهاد به امر امام عادل به اذن امام عادل و من نصبه باشد بعد یک خبری نقل می کند در تذکره خبر بشیر دهان را ذکر کرد خبر اول باب دوازدهم بود ولی در منتهی خبری نقل می کند در باب دهم شش صفحه جا را اشغال کرده است این خبر اینقدر مفصل است.
 شاید لازم باشد بعد بخوانیم شش صفحه از رسائل منتها قطعه ای از این خبر را ایشان نقل کرده در منتهی (علامه). بعد هم خبر ابو هریره را ذکر کرده و رد کرده که احمد بن حنبل می گوید که احتمالا با آن خبر ناقل ابوهریره است. بعدا می گوید اگر قرار باشد ما در زمان غیبت بگوییم جهاد واجب نیست چون جهاد عمده جهاد ابتدایی است جهاد به معنی دفاع خوب آن بحثی نیست. یک وقت حمله کنند بعد کشور اسلامی جمله نظامی آن کم بوده است معمولا سابقا اما جهاد معمول ابتدایی آن است که حرکت کنند دعوت کنند غیر مسلمانان را به اسلام بیان کنند و موانع از سر دعوت بردارند و اسلام را عرضه کنند یک حقی است یک رسالتی است که اسلام به مسلمانان داده که آنقدر قدرت داشته باشند وقتی نگاه کنند کشورهایی دچا شرک است دچار انحطاط است دچار انحرافات است علاوه بر این که علیه اسلام نقشه هایی دارند پیش دستی کنند حرکت کنند و اسلام را به آنها عرضه کنند شبهات را رفع کنند و دعوت به اسلام کنند مجبور نکنند ولی راه اسلام را باز کنند. این خیلی مهم است علامه حلی در متهی (تذکره نیست این) همانطور که شما می گویید اگر کسی به ما اشکال کند که و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیه اسم الله این هم از آیات سوره حج است سوره 22 قرآن مجید که اگر قرار باشد جهاد را تعطیل کنیم در زمان غیبت امام که صدها سال طول می کشد جهاد نیست بعد این آیه را چطور جواب دهیم و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض اگر دفاع و جهاد نبود که بعضی ها در برابر بعضی ها قیام می کنند که دفع کنند آن ها را کنار بزنند و راه اسلام را باز کنند اگر این کار را کرده باشد لهدمت صوامع و بیع این مراکز عبادات را می گوید چون دشمن وقتی حمله کند مقصود اصلی اش از بین بردن ادیان حقیقی و مراکز عبادات است صوامع و بیع مال یهود است و صلوات کنائس نصاری هست و اینها کلیساهاست و مساجد هم که مال مسلمانهاست اینجا منظور این است که اگر واقعا جهاد نبود تمام مراکز عبادات و توجه به خدا از بین می رفت مراکز عبادات که از بین برود کم کم دین از بین می رود آن وقت علامه می خواهد از این جواب دهد. دفع اینجا اعم از رفع است دفع یعنی جلو گرفتن.
 دشمن روی مبنای خودش در بابر اسلام تبلیغاتی دارد راه ورود اسلام را به کشورهای خودش بسته مردم دچار خرافات و کفر و شرک و نفاق هستند نقشه هایی علیه اسلام و مسلمین دارند چهره اسلام را مشوه کرده اند چهره اسلام را عوضی نشان می دهند مثل الان که ما می بینیم در فلان جا و فلان جا این جریان برقرار است این که ما وظیفه داریم البته خوب جهاد شکلش فرق می کند یک وقت لشکرکشی است یک وقت تبلیغات است راه های دیگر وجود دارد اگر اینها نباشد لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد حالا علامه چه جواب می دهد ما داریم نقل قول می کنیم خودمان بعدا بحث می کنیم. علامه جواب می دهد کسی این آیه را تمسک کند جواب این است که همان جهاد دفاعی کافی است ابتدایی را ایشان می گویند در زمان غیبت لازم نیست.
  کلمات جواهر و تذکره و منتهی را که عرض کردیم همه عده ای دیگر هم هستند اکثرا که می خوانیم اینها قائلند که در زمان غیبت جهاد ابتدایی تعطیل است چون شرطج آن است که یا امام خودش باشد یا کسی که نصب کرده باشد برای این کار تصحیح می کنند که بنابراین فقها در زمان غیبت این اجازه را ندارند حتی صاحب ریاض از جمله کسانی است که خیلی با ضرص قاطع که در زمان غیبت جهاد ابتدایی نه تنها وجوب بلکه مشروعیت ندارد خوب حالا ما اینجا باید اولین روایات را ببینیم چون تکیه گاه کسانی که نفی می کنند روایات باب دوازدهم است در باب دوازده از باب جهاد عدو صفحه 32 از جلد 11 وسائل 20 جلدی 10 تا خبر ذکر کرده که اینها تکیه گاه کسانی است که نفی می کنند وجوب جهاد بدون وجود امام یا منصوب من قبل امام. صفحه 32 باب آغاز می شود عنوان باب را صاحب وسائل اینطور بیان می کند باب اشتراط وجوب الجهاد بامر امام و اذنه و تحریم الجهاد مع امام غیر العادل . امام عادل هم اینها به معصوم می گویند. خبر اول را آن روز خواندیم یادتان هست خبر اول سندش چطوری بود؟ ضعف خبر اول به واسطه همین است که تا بشیر دهان خوب بود ولی بشیر دهان که راوی خبر است وثاقتش ثابت نشده مضمونش را هم خواندیم قتال با غیر امام عادل مانند اکل میته و لحم خنزیر است دلالتش خوب بود بر اساس مبنای آنها ولی از لحاظ سند این بود.
 خبر دوم خبر عبدالملک بن عمرو است این خبر هم ضعیف بود به واسطه این که حکم بن مسکین عن عبدالملک وثاقتش ثابت نیست این خبر داشت به این که در قزوین و آبادان و فلان و فلان و جده و اینها. حضرت فرمودند به این که نه. حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند لکنی اکره ان ادع علمی الی جهلهم آنها می رفتند فرمودند که من جهاد را اصلا واجب می دانم انا لا اری گفتند نه این طور نیست که من جهاد را واجب ندانم ولی الان لازم نمی دانم چرا را راه ندارد این. حالا یا برای این که در رکاب امام صادق نبودند ، ادع علمی الی جهلهم .خبر دوم این را خواندیم .
 اما خبر سوم و عنه عن ابیه عن عثمان بن عیسی یعنی کلینی از علی بن ابراهیم عن ابیه اینها را که می شناسیم عثمان بن عیسی واقفی المذهب است بلکه از ارکان واقف است حضرت امام موسی کاظم علیه السلام که در زندان بودند طولانی پولهای مردم را می دادند به این قبیل افراد که اینها از طرف آن حضرت شناخته شده بودند بلکه بعضی ها نایب بودند برای اخذ وجوهات وقتی که امام هفتم در زندان شهید شد اینها به امام رضا ایمان نیاوردند گفتند که امام هفتم آخرین امام است بر آن توقف کردند و گفتند به این که روزی هم ظهور خواهد کرد و این پول هایی که پیش اینها بود همه را خوردند. مروان بن زیاد قندیو فلان و فلان و یکی از آن ها همین عثمان بن عیسی است این ثقه است شکی در وثاقتش نیست آیت الله خویی اعلی الله مقامه هم در معجم الرجال الحدیث دارند که لا شک این که موثق است ولی جزء ارکان واقف است عن سماعه، سماعة بن مهران را بعضی گفتند واقف است ولی ایشان انکار می کند واقف بودن می گوید ایشان امامیون مذهب است و خیلی خوب است ثقة ثقة سماعة المهران. خبر خبر موثقی است چون در سندش عثمان بن عیسی واقع است عثمان بن عیسی واقفیون ثقة. اما مضمون خبر، خبر این است : لقی عباد البصری علی بن الحسین ، ملاقات کرد عباد بصری از رؤسای صوفیه است از اکابر صوفیه است بنده در حاشیه نوشتم که تاریخش هم 1422 است یعنی هفت سال پیش از این در حاشیه وسائل نوشتم ، من اکابر الصوفیه عباد بصری از اکابر صوفیه است و ترجمة او فی تنقیه المقال جلد 2 صفحه 121. تنقیه المقال چاپ قبلی الان تنقیه را دارند چاپ می کنند کتاب 25 جلد چاپ شده هنوز نصف نشده ولی چاپ قدیم سه جلد بود این در جلد دوم صفحه 121 عباد بصری. این عباد بصری و امثال این ها ، صوفی اند ولی صوفیان اعتراضاتی به ائمه علیه السلام داشتند امام رضا علیه السلام که ولایتعهدی را قبول کرد و آمد به خراسان جمع شدند و رفتند آنجا گفتند به این که اعتراضاتی داریم چون صوفیان و این ها یک زهد صوفیانه ای داشتند اسلام را خلاصه می کردند در همان کشکول و سبیل و لباسهای خیلی به قول خودشان ساده و آن اسلام پر خروش و پر حرکت را این ها واقعا ، کردند ائمه گفتند اینها هم اعدائند این از ان افراد است این با حضرت امام سجاد معاصر است بنده اینجا نوشتم در حاشیه که این همان شخصی است که اعتراض کرد به امام صادق علیه السلام ماند تا آن زمان. گفت که چرا شما لباس فاخر پوشیدید بایست شما لباستان چنین و چنان باشد حضرت فرمود حضرت امیرالمؤمنین چنین بود پیغمبر چنین بود حضرت فرمودند آن زمان مردم در مضیقه بودند بر ائمه علیه السلام لازم بود که در ان زمان با لباسی که مال آن پست ترین افراد است مثلا آن پایین ترین افراد است بپوشند ولی در زمان ما که الحمد لله اسلام وسعت پیدا کرده اشکال ندارد قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق این آیه را هم خواندند بالاخره آن خیلی اصرار کرد به لباس حضرت فرمود بلکه شما چرا آمدید قبول کردید این ولایتعهدی را حضرت فرمودند که حضرت یوسف مگر قبول نکرد این حکومت را من هم قبول کردم به آن ترتیب مال من هم به آن ترتیب است و ولایتعهدی را قبول کردم خلاصه دید که این خیلی دارد تاخت و تاز می کند عباد بصری به این که چرا لباسشان این طور است حضرت فرمودند بیا جلوتر آمد جلو حضرت دست برد به زیر لباس دید زیر لباس یک لباس نرمی دارد خیلی فاخر ولی در رو یک لباسی پوشیده خشن برای ریا و خودنمایی و نشان دادن زهد صوفیانه فرمودند حالا دست بزن به لباس زیر من دست زد با لباس زیر امام صادق دید یک لباس بسیار خشنی، کهنه ای فرمود من این را پوشیدم لباس من این است ولی این را پوشیدم برای حفظ حیثیت و حفظ ظاهر و این ها. کار تو بد است کار ریا است والا کا ر ما اشکال ندارد خلاصه این عباد بصری جزء آن هاست. عباد بصری حضرت امام سجاد علیه السلام را ملاقات کردند فی طریق مکه حضرت به طرف مکه می زفتند (امام سجاد علیه السلام). هر سال این کار را انجام می دادند قال یا علی بن الحسین ترکت الجهاد و الصعوبة و اقبلت الی الحج و لینة باز اعتراض مانند است گفت که تو جهاد را گذاشتی کنار. آن زمان زمان بنی امیه است. جهاد را گذاشتی کنار و با سختی که دارد واو به معنی مع است ولی داری می روی به حج. خیلی خوب است یک مسافرتی و مرکبی سوار می شوی و بروی و غذا و ... . و اقبلت الی الحج و لینة یعنی مع لینه. ان الله عز و جل یقول ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله (الآیه) فیَقتلون و یُقتلون وعدا علیه حقا فی التورات و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم . این آیه 111 از سوره توبه است. این آیه را خواندند که خداوند معامله کرده با افراد مومن مالشان را و جانشان را بدهند در برابر بهشت و چنین و چنان یا بکشند و کشته شوند گذاشتی کنار و می روی حج. این یک اعتراض مانندی به امام سجاد علیه السلام بود حضرت فرمودند خوب حالا که این آیه را خواندی دنبالش را هم بخوان التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله و بشر المومنین . نه صفت ذکر کرده برای مجاهدین حضرت فرمودند که اذا رأینا هؤلاء الذین هذه صفتهم فالجاهدوا معها أفضل من الحج این افراد را که دیدیم در این آیه توضیح داده شده اگر چنین افرادی به جهاد حرکت کنند اقبال کنند بله همراه این ها رفتن به جهاد از حج افضل است الآن که زمان بنی امیه بوده گفتیم ببینید در تاریخ جرجی زیدان مفصل وجود دارد بنب امیه لشکر کشی می کردند برای بسط سلطه خودشان کشورها را می گرفتند برای خاطر گرفتن مالیات و از این قبیل چیزها و این طوری بوده نه این که اسلام را بخواهند گسترش دهند حتی گاهی آن ها می گفتند ما مسلمان می شویم و این جزیه نمی دهیم می گفتند نه خیر ما جزیه می خواهیم مسلمان شدن را کار نداریم اون زمان که جهاد این طور بوده چنین افرادی با این هدف می رفتند حضرت گفتند نه. بله اگر اون افرادی که قرآن توضیح می دهد باشد ما حاضریم و این آیه دلالت بر وجود امام ندارد اما دلالت دارد بر این که با هر کسی نمی شود اقدام به جهاد کرد این خبر خبری سوم ما بود بحث ما در شرط خاصی است بحث ما در امام است نه هر شرایطی بحث این است که باید امام باشد آیه دلالت بر وجود امام ندارد آیه دال بر وجود امامی که محل بحث ما هست نیست ولی نفی می کند جهاد های معمول آن مان را. این خبر سوم.
  خبر چهارم و ان محمد بن ابی عبد الله از آغاز شروع این باب نقل ها از کافیه حالا خبر چهارم کافی از محمد بن ابی عبد الله این کیه کلینی 36 استاد دارد در چاپ آخوندی اصول کافی در جلد اول اساتید کلینی را نوشته و شاگردهایش را هم نوشته در میان این 36 تا استاد بعضی ها خیلی معروفند مثل علی بن ابراهیم خیلی معروف است مثلا اما این کیه محمد بن ابی عبد الله این اسمش جعفر اسدی کوفی ساکن ری از مشایخ کلینی است محمد بن ابی عبد الله جعفر بن محمد بن عون اسدی کوفی ساکن ری از مشایخ کلینی است این اون شخص منظور است و دو نفر محمد بن عبد الله و محمد بن حسن ، محمد بن حسن منظورش صفار است محمد بن حسن بن ؟29:16؟ صفار از مشایخ او است دو تا از استاد هایش است. عن سهل بن زیاد که حالا ما خوبش می دانیم محل بحث این تا این جا یک سند از کافیه دو تا استاد را گفت ولی این جا می رود سراغ استاد سوم کلینی عن محمد بن یحیی ابو جعفر عطار قمی این از اساتید مهم کلینی است بعد از علی بن ابراهیم این خبر زیاد دارد عن احمد بن محمد بن عیسی جمیعا 3 تا سند تا به حال بود پیوند بخورد به حسن بن عباس بن جریش این حسن بن عباس بن جریش ضعیف است در معجم رجال الحدیث آیت الله العظمی خویی اعلی الله مقامه جلد 4 صفحه 369 ضعف شدید حسن بن عباس بن جریش نجاشی و غیر آن ؟؟ خبر از این جهت ضعیف است عن ابی جعفر ثانی حضرت جواد (ع) حدیث طویل فی شأن انا انزلناه قال و لا اعلم فی هذا الزمان جهادا الا الحج و العمرة . بله این هم این طوری گفته خوب والجوار هم شاید مجاورت با مشاهد ائمه (ع) باشد. این خبر از لحاظ دلالت نفی میکند جهاد های آن زمان را باز نفی می کند از این سندا هم ضعیف است که عرض کردیم. جوار مجاورت مشاهد مشرفه است بعضی می روند مشهد مجاور می شوند بعضی کربلا مجاور می شوند می مانند آنجا دیگه مجاورت قبور مشاهد ائمه (ع) مجاورت در مکه، مدینه.
 خبر پنجم و عن عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد عن احمد بن محمد بن ابی نصر عن محمد بن عبد الله الآن اگر شما بروید در مکه مشرف شدید یا می شوید مخصوصا در فصل عمره و این ها وقتی وارد شوید می بینید که مثلا صدها نفر بلکه هزاران نفر چون آنجا در میان قفسه بالای سر ضزیح حضرت پیغمبر صلوات الله علیه و آله خوب خیلی وسیع است و قفسه های زیادی که همه اش قرآن چیدند آن وقت افراد بسیاری هستند که آن جا می آیند مجاورت صبح آنجا قرآن ها را بالا سر می خوانند تا نماز ظهر نماز که خواندند می روند عصر هم می آیند شاید روزی یا دو سه روزی قرآن را ختم کنند هزاران نفر این طوری هستند کارشان نمی شود کرد بنده یک وقت مشرف شده بودم رفتم آنجا دیدم یک نفر همین کار می کند هرروز صبح می آید و ... رفتم نزدیک و گفتم شما اهل کجا هستید گفت من اهل تونس و مراکش و اینجاها هستم گفتم چند ساله گفت من شاید الآن اینجا 30 سال، 40 سال باشد که من اینجا دارم قرآن را صبح شروع می کنم به خواندن و ظهر می روم در منزل دوباره عصر می ایم می خوانم همین طور کارم این است گفتم این قرآن را که شما این جوری می خوانید این قرآن عمل کردن هم لازم دارد. مملکت شما زیر سیطره آمریکاست و همه منابعش را می برد و خودتان زیر سیطره اسرائیل قرار داده خب این قرآن دارد به این که و باید در برابر کسانی که قرار داده و این قرآن دارد به این که باید در برابر کسانی که تولی پیدا کردند از کفار بر مسلمان ها باید ساکت ننشینیم ، قیام کنیم، حرف بزنیم حرکت کنیم چون قرآن خواندن این ها هم هست دیگه البته خوشش نیامد ولی خوب یک حرف حسابی بود بله خلاصه این است که مسئله اینه که بایستی تنها خواندن قرآن نیست و این ها مگر یک زمان خاصی باشد حالا خبر پنجم خبر پنجم این که عن عدة من اصحابنا. جوار را خواستم معنا کنم این مطلب را گفتم مجاورت یعنی مکه و مدینه کنار مشاهد مشرفه انسان برود و چند سال بماند مجاور باشد خبر پنجم و عن عدة من اصحابنا سهل بن زیاد عن احمد بن محمد بن ابی نصر عن محمد بن عبد الله باز کلینی آشنا بودن به سند اخبار لازم است دیگه کلینی نقل کرد عن عدة من اصحابنا معلوم اسامی شان را قبلا گفتیم در آخر جامع الرواة همه اسامی این ها هست عن سهل بن زیاد بحث کردیم عن احمد بن محمد بن ابی نصر از رجال بزرگ طبقه شش است عن محمد بن عبد الله محمد بن عبد الله بن عیسی اشعری قمی این هم ثقه است این جا یک سند تا این جا از کلینی سند دیگه حالا و عن محمد بن یحیی باز کلینی احمد بن محمد بن عیسی العباس بن المعروف عن صفوان بن یحیی عن عبد الله بن مغیرة این سند صحیحه است از جمله روایات که سند صحیحه دارد این خبر پنجم است. قال قال محمد بن عبد الله للرضا و انا اسمع این شخص راوی عبد الله بن مغیره است ولی یک نفر به نام محمد بن عبد الله با امام رضا حرف می زند این راوی حدیث می شنود این ها چی می گویند امام رضا چی می گوید شناخته نشده محمد بن عبد الله ولی برای ما لازم نیست چون راوی حدیث عبد الله بن مغیره است محمد بن عبد الله به امام رضا (ع) عرض کرد که و انا اسمع می شنیدم گفت که حدثنی ابی عن اهل بیته عن آبائه انه قال له بعضهم پدر من اجداد من گفتند که ان فی بلادنا موضع رباط یقال له قزوین در زمان ما در ان زمان مرزهای اسلام و کفر آن جا رباط لازم بود مرابطه این بود که در مرزها، مرزها را حفظ کنند و نگذارند که کفار به بلاد اسلام دخالت کند نفوذ کند یا حمله کند هر جور باشد اینه که ما بعدا رباط و مرابطه را هم جزء جهاد باید بخوانیم آن زمان را می گوید یعنی در بلاد موضع رباط به آن قزوین گفته می شود وقت تمام شد برای فردا ان شاء الله
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo