< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

87/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:جهاد در آيات قرآن

خداوند را شكر مي كنيم كه توفيقي عنايت كرد باز هم مشغول درس و بحث وتحقيق و تبيين، به اندازه استعداد خودمان باشيم و اين توفيق بزرگي است.

مقدمه :

معارف اسلام را مي توان به چند دسته تقسيم كرد يعني دين مقدس اسلام مجموعه اي است از معارف متعدد كه هر يك از اين معارف بُعدي ازابعاد اين مجموعه را بيان مي كند براي ساختن يك امت مقتدر، متكامل و كامل احتياج به اركان و پايه هايي است كه بر اساس آن ارکان و آن اصول سازمان اسلامي بر پا و برقرار مي شود. و اين معارف به نظر بنده به اين ترتيب است:

1- معارف اعتقادي، آنچه مربوط به ايمان و اعتقاد به گرايش قلبي انسان است كه اصل و اساس است كه از آن به اصول دين تعبير مي شود اينها معارف اعتقادي اسلام است، كه در ميان علوم علم كلام متكفل اثبات معارف اعتقادي است، آنچه مربوط به شبهه‌اي، ترديدي، بحثي درباره اعتقادات و ايمان باشد. چون اسلام دين منطق و دليل و برهان است، علم كلام پاسخگويي اين شبهات و اين ترديدهاست. در اين قسمت هم علماي بزرگ اسلام كتابهاي فراواني در مورد اصل توحيد، نبوت، امامت، معاد نوشته اند که مربوط به معارف اعتقادي اسلام است.

2- معارف عبادي در اسلام عباداتي وجود دارد در قالب صلاة و صوم و امثال اينها، اين معارف عبادي كه دومين قسمت از معارف است، قسمت مهمي از فقه ما را تشكيل مي دهد. عبادت وسيله ارتباط انسان با خداوند متعال است. آنچه ارتباط را برقرار مي كند به اين ارتباط تحكيم مي بخشد، استعينوا بالصبر و الصلاة اينها معارف عبادي است.

3- معارف اخلاقي، قسمتي از مباحث و معارف اسلامي، مربوط به اخلاق است و اين اخلاق مربوط به ملكات و روحيات انسان است و روحيات و ملكات انسان در اعمال انسان فوق العاده تاثير گذار است. بنابراين اخلاق فاضله، اخلاق رذيله مورد بررسي قرار مي گيرد كه هر انساني بايد مزرعه وجود و روح خود را از اخلاق رذيله پاك و پيراسته كند ودر برابر به اخلاق فاضله از قبيل شجاعت، صبر، استقامت، ايثار، كرم و تواضع بها دهد اينها اخلاق فاضله در برابر اخلاف رذيله، و اين هم قسمت مهمي از معارف اسلامي است كه در زبان فارسي ما معراج السعاده تا حدی متكفل بيان اين موضوع است، كه براي حاج ملا احمد نراقي و براي پدرشان ملا مهدي نراقي جامع السعادات می باشد، و اينها هم قسمت سوم از معارف اسلامي است، به نام معارف اخلاقي كه اخبار اهل بيت(ع) در اين قسمت فراوان است.

4- معارف اجتماعي است مربوط به ارتباطات و معاشرت در زندگي چه ارتباط در داخل حوزه اسلام وچه ارتباطات در خارج حوزه اسلام، اين بحث هم خيلي وسيع است كه معاشرت و ارتباط مسلمانان به شكلي باشد، و به اقسامي تقسيم مي شود خانوادگي، همسايگي، اجتماعي، معلم، متعلم، حقوق، آداب و معاشرت كه ما از آن به معارف اجتماعي تعبير مي كنيم.

5- معارف مدني ، مربوط است به عقود و ايقاعات و معاملات و دادستدهايي كه در زندگي برقرار مي شود، اينها همه لازم است كه يك قوانيني داشته باشد. از آن به قوانين باب حقوق مدني يا معارف مدني تعبير مي كنيم.

6- معارف اقتصادي ، آنچه مربوط به منابع ثروت، كسب ثروت، توليد ثروت، آنچه مربوط به مال و ثروت به هر شكلي كه باشد، كه مکاسب محرمه ما گوشه اي از آن است، آنچه مربوط به احياي موات، اخراج معادن و امثال اينها، آنچه مربوطه به مال و ثروت باشد از لحاظ توليد و توزيع و... اينها معارف اقتصادي اسلام است، اسلام كه يك دين بسيار كامل است، در هر قسمتي معارف بسيار بسيار كامل و سعادت بخشي دارد.

7- معارف حكومتي ، اسلام از اول سعي كرده سرنوشت انسانها را به دست هر كسي نسپارد هر كسي شايستگي حاكم بودن كه مقدّرات مردم را در اختيار بگيرد، ندارد. حاكم كسي است كه مقدّرات جامعه در دست اوست، از هر قسمي، مقدّرات فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اخلاقي، از اين جهت اسلام يك معارف حكومتي دارد. كه چه كساني مي توانند متصدّي حكومت باشند و چه كساني نبايد باشند، اين هم يك مسأله بسيار وسيعي است كه معارف حكومتي است.

8- معارف قضائي اسلام ، چون گاهي در جامعه تنازع و اختلافاتي پيش مي آيد، احتياج به قوه قضائيه و قوانين قضائي داريم و از اين قوانين قضائي و جزائي به معارف قضائي تعبير مي كنيم.

9- معارف فرهنگي ، اسلام مي خواهد فرهنگ مردم را خيلي بالا ببرد، مي خواهد كه مسلمانان داراي فرهنگ بسيار عالي و متعالي باشند، از اين جهت قسمتهاي زيادي از معارف اسلامي به فرهنگ، عقل وعلم مربوط مي شود.

و آنچه مورد بحث ماست اين مورد آخر است:

10- معارف جهادي ، براي حفظ كيان يك امت و ملت با توجه به داشتن دشمنان فراوان احتياج به يك قوه و قدرت جهادي است كه بسيار هم قوي بايد باشد، چون اسلام اگر اين قدرت را نداشته باشد، عزت اسلامي به خطر مي افتد و به كلي اسلام نابود مي شود از اين جهت يك قسمتي از معارف اسلامي معارف جهادي است.

ما با توفيق پروردگار فكر كرديم كه در حوزه ها بايد بحث هايي صورت بگيرد كه آن حقيقت اسلام را روشن كند و ديگر اينكه سعي شود آنها به اجرا درآيد، الحمد الله بعد از انقلاب اسلامي كتابهايي كه منزوي بودند، محجور بودند مثل قضا، حدود، ديات، اينها الحمد الله در حوزه ها هم مورد بحث شد وهم در صحنه زندگي مورد عمل قرار گرفت.

يكي از اين كتابها، كتاب جهاد است، بسيار كتاب مهمي است، و همين طور بعد از‌ آن کتاب امر به معروف و نهی از منکر، منتهي مدتهاي زيادي متروك و منزوي بود، آيت الله طباطبايي( اعلي الله مقامه) در تفسير الميزان (كه ان شاءالله اول آيات مربوط به جهاد را بحث مي كنيم) در يك جا دارد، كه مشكل‌ترين وظيفه اسلامي جهاد است، چون احتياج به فداكاري و جانبازي دارد، و در عين حال تاثيرگذارترين هم جهاد است، هم مشكل است و هم تاثير گذارترين، اصعب و أمسّ، از اين جهت لازم است كه از جهاد بحث شود.

بحث هایي كه سابقاً انجام مي شد، در آن زمان بعضي از موضوعات وجود نداشته، هم در علم كلام و هم در قسمتهاي ديگر، مثلاً در علم كلام، در آن زمان مخاطبين در برابر شيعه اهل تسنن بودند علماء زحمت كشيدند، كتابهاي فراواني نوشته اند، مانند شافي سيد مرتضي، تلخيص الشافي شيخ طوسي، وهمين طور بعداً عبقات، المراجعات، معالم المدرستين و...

امروز مخاطبين ما وسعت بيشتري پيدا كرده اند، تنها اهل تسنن نيستند مخاطب ما دنياست، و همين دنيا هم در برابر معارف اسلامي موضع گيري هاي مخالف دارند در هر يك از اين معارف، از اين جهت لازم است كه بحث شود. كل دنيا الان در برابر اسلام مخصوصا تشيع موضع گيري دارند، اين است كه همين جهاد را مورد تهاجم قرار مي دهند. سابقاً در كتابهاي ما ،جهاد و دفاع فقط به آن برخورد نظامي منحصر مي شد كه اگر يك وقت كفار حمله كردند حمله نظامي به كشور اسلامي، دفاع لازم است. امروز دفاع فقط اين نيست، تهاجم فرهنگي خطرش از تهاجم نظامي كمتر نيست، تهاجم تبليغاتي، رسانه اي چنانكه مي بينيم سلمان رشدي هايي، فيلمهاي موهني، كاريكاتورهاي موهني از گوشه وكنار دنيا، اينها همه شان به جنگ اسلام آمده اند. همان طور كه دفاع در برابر برخورد نظامي لازم است و راه كارهايي بايد برايش در نظر گرفت،( دفاع چيز ساده اي نيست) همان طور تهاجم فرهنگي هم يك تهاجمي است و خطرش هم بسيار بيشتر است، چنانكه شده آنها فرهنگ ما را قرن ها زير سيطره استبداد و استعمار خودشان مغلوب كردند، و اين موارد نياز به نحوه اي از دفاع دارد.

و همين طور تهاجم رسانه اي و تبليغاتي، ماهواره ها و امثال آنها كه مي بينيم، بنابراين بسيار لازم است كه امروز بحث شود. چنانكه در تهاجم نظامي، شمشير و نيزه و سلاحهاي جنگي در زمانهای مختلف مي باشد، اما در برابر تهاجم فرهنگي چه راه‌كارهايي شما داريد و بايد داشته باشيد، در برابر تهاجم تبليغاتي و رسانه اي چه راه كارهايي را بايد در دست داشته باشيد، لازم هم است كه داشته باشيد،‌ مثل جهاد.

از طرفي تحريفهاي زيادي درباره جهاد است اولاً فكر مي كنند كه اسلام با شمشير و با جهاد پيشرفت كرده بايد تبيين شود كه جهاد در كجا بوده تا اين تهمت و دروغ پردازي از دامن اسلام پاك شود. كه اسلام اصل اولش سلم است و مسالمت است، منتهي دعوت به توحيد.

بنابراين اين طور نبايد فكر شود كه اسلام با جهاد پيشرفت كرده، ﴿لااكراه في الدين﴾ ، از طرفي ديگر وهّابين و امثال آنها، تخريب و كارهاي خودشان را به عنوان جهاد معرفي نكنند، اينها لازم است كه بحث شود تا درست روشن شود.

يا مثلاً فرض كنيد كه تروريست با جهاد چه فرقي دارد، بايد تبيين شود كه جهاد با تروريست فرقشان در كجاست. امروز دنيا (که مخاطب ما هم دنياست) احتياج دارد واقعاً كه جهاد با تمام ابعادش تبيين شود، و نيز در اسلام قوه اضافه هم داريم، اين معلوم است که قوه مقننه مبيّن قوانين و موسس قوانين است و قوه قضائيه در موارد اختلاف و تنازع است،و قوه مجريه هم اجراي همين هاست. ولي يك قوه ديگر هم داريم امر به معروف و نهي از منكر، آنكه كل ملت، كل مردم، كل مسلمانها بايد نظارت دقيقي داشته باشند به تمام اعمال، اين است كه اسلام علاوه بر قوه مقننه، قضائيه و مجريه، قوه ديگري هم براي بسط وگسترش معارف اسلامي و جلوگيري از چيزهاي كه منافي و آسيب است، به عنوان امر به معروف و نهي از منكر دارد. فلسفه اين بحث ها خيلي مهم است روشن شود، اين است كه با توفيق پروردگار متعال بنده به عنوان طلبه اي از طلاب حوزه علميه قم ، امسال بحث خودمان را از جهاد آغاز مي كنيم.

در قرآن مجيد آيات فراواني است. براي افتتاح از اينجا آغاز مي كنيم كه اولين آيات در مورد جهاد است. سوره حج (22) از آيه 37 به بعد ﴿إن الله يدافع عن الذين آمنوا و إن الله لا يحب كل خوان كفور﴾ آيت الله طباطبايي صاحب تفسير الميزان (اعلي الله تعالي مقامه) (كه بنده 5 سال در درس تفسير ايشان و درس اسفار ايشان توفيق شركت را داشتم.) در تفسير الميزان، جلد 14، در سوره حج (22)، از اينجا كه شروع مي كنند مي فرمايند اين آيات كه داريم مي خوانيم: درباره تشريع و تجويز قتال و جهاد است. ايشان مي فرمايند در شهر مكه 13 سال جهاد و قتال نبود، مي آمدند خدمت پيغمبر مي گفتند: كفار ما را شكنجه مي دهند، مي كشند، ياسر را، سميه را، پدر و مادر عمار ياسر را كشتند، امثال اينها زياد بودند.

شكنجه هايي بود، گاهي هم منجر به كشته شدن افراد مي شد، افرادي آمدند به خدمت پيغمبر، مضروب‌اند، مجروح اند،( ولي در اين 13 سال خبري از جهاد نبود.) به پيغمبر خدا(ص) مي گفتند: به ما اذن بده كه قتال كنيم. ولي پيامبر اذن نمي دادند. اين اصل اسلامي بود كه دعوت كنند با منطق و دليل طرف را قانع كنند. ولي آمدند مدينه، جبهه اي به وجود آمد جبهه ی اسلام تقويت شد. اين است كه اينجا شروع مي شود به اذن در قتال منتهي آيات طوري است كه نه تنها اذن در قتال است بلکه دل گرمي دادن به مسلمانان، اميد دادن، نشاط بخشيدن، روشن كردن دلهاي آنها را در بر دارد، از اين جهت آيات اين جور شروع مي شود، ﴿إن الله يدافع عن الذين آمنوا﴾

شما بي كس و تنها نيستيد، خدا دفاع مي كند. يدافع غير از يدفع است. يدفع كه ثلاثي مجرد است دفع را مي رساند. ولي يدافع كه باب مفاعله است، دفاع قوي تر را مي رساند. از اينجا شروع مي كند به دل گرمي دادن و اذن جهاد دادن ﴿إن الله يدافع عن الذين آمنوا﴾ شما مدافعي مثل خدا داريد. ﴿إن الله لا يحب كل خوان كفور﴾[1] كه همان مردم مشرك و كافر بودند. اولاً خوان بودن. فطرت انسان اقتضاء مي كند به طرف اسلام برود، يكي از امتيازات اسلام اين است كه بر اساس فطرت مردم پي‌ريزي شده، تمام احكام اسلام ﴿فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التی فطر الناس عليها﴾[2] است. ﴿لا تبديل لخق الله ذلك الدين القيم﴾ دين قيم اسلام بر اساس فطرت مردم پايه گذاري شده ولي كساني كه مخالفت مي كردند اينها به آن فطرت خودشان خيانت مي كردند و كفور هم بودند به خاطر اينكه اسلام، اين نعمت الهي در ميان آنها به وجود آمده بود به جاي اينكه بپذيرند، ولي مخالفت مي كردند. از اينجا شروع مي شود به دل گرمي دادن به مسلمانان ﴿إذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا﴾[3] اذن داده شده به مسلماناني كه تا به حال در چنگال قتال آنها بودند. يقاتلون اينها مقاتل بودند. أذن اذن داده شد، براي كساني كه يقاتلون ، كه تا به حال هر چه بوديد از طرف شما قتل و قتال نبود. ﴿بانهم ظلموا﴾ چون شما مظلوم واقع شديد ﴿وإن الله علي نصرهم لقدير﴾ و خداوند قدرت دارد كه به شما كمك كند، به شما فتح و ظفر بدهد. حالا اين مسلمانها چه مسلماناني هستند كه به اينها اذن داده شده به جهاد و قتال ﴿الذين اخرجو من ديارهم به غيرحق﴾ اينها آن مسلماناني هستندكه در مدينه اند و از مكه اينها را با فشار بيرون كرده اند. آيت الله طباطبايي اينجا دارند كه هر چند آيات تكيه گاهش اول همان مهاجرينی است كه آمده اند از مكه به مدينه، اذن داده مي شود به آنها، ولي اين اذن به كل مسلمانان داده شده، ايشان مي فرمايند: فراوان است در قرآن آياتي كه به افراد خاصي نسبت داده مي شود ولي كل مراد است مجموعه جامعه اسلامي مراد است.

﴿الذين أخرجوا من ديارهم به غيرحق الا أن يقولوا ربنا الله﴾ اينها كه از ديار خودشان به غير حق رانده شدند، جرمشان چيزي نبود، الا اينكه مي گفتند ﴿ربّنا الله﴾ در مقابل بت پرستان و مشركين مي گفتند : ﴿ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم به بعض﴾ اين فلسفه جهاد را بيان مي كند. اگر جهاد نبود ﴿دفع الله الناس بعضهم به﴾. جهاد باعث مي شود كه مجاهدين در برابر دشمنان اسلام حركت مي كنند و آنها را عقب برانند. اگرجهاد نبود دين از بين مي رفت. منتهي براي تمامي اديان الهي جهاد را برقرار كرده است.

صوامع جمع صومعه است. صومعه يك خانه هايي بوده گاهي در قله كوهها در بيابان ها مي ساختند. عباد حتي از مسلمانها (بعدا مي گوييم كه اسلام با رهبانيت مخالف است.) در آنها عبادت می کردند. و بِيَع جمع بِيعة (به كسر باء) به معني كنيسه و كليسا، عبادتگاه يهود و نصري ﴿لهدمَّت صوامع﴾ يعنی صومعه ها، بيع (كنيسه يهود و نصري) و صلوات (ايشان مي فرمايند جمع صلاة است. ولي صلاة به معني نماز نيست، صلاة معرب شده، معبد يهود بوده است. و مساجد هم مال ماست. كه مي گويد اگر جهاد نباشد، عبادتگاهها كه شعائر اديان است تمامش نابود مي شود. كنايه از اينكه کل اديان نابود مي شدند. برقرار ماندن اديان الهي همه و همه در سايه جهاد بوده، ﴿لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيه اسم الله كثيراً﴾[4] ولي دل گرمي اين است و ﴿لينصرن الله من ينصره﴾ جهاد اذن داده شده حركت كنيد خيزشي انجام دهد و بدانيد خداوند كسي را كه به دين خدا كمك كند، كمك مي كند. ﴿إن الله لقوي عزيز﴾ خداوند قوي و عزيز است. آن وقت باز هم به كساني براي جهاد اجازه مي دهند ﴿الذين ان مكناهم في الارض أقامو الصلاة و اتوا الزكاة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر لله عاقبة الامور﴾[5] به كساني اجازه جهاد مي دهيم كه اگر تمكن پيدا كردند قدرت پيدا كردند نماز را به پا بدارند نه تنها بخوانند بپا بدارند و ﴿آتو الزكاة﴾ اين دو چيز را كه مي گويد براي آنكه نماز سمبل عبادت است، عبادت غير مالي. زكات هم سمبل عبادت مالي است. تمام عبادتها چه مالي و چه غير مالي. ﴿وأمروا بالمعروف﴾ اگر تمكن پيدا كنند امر به معروف مي كنند. و ﴿نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور﴾[6] همه چيز دست پروردگار است.

باز هم دل گرمي ﴿وإن يكذبوك فقدكذبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود﴾[7] شما به جهاد اقدام كنيد از حركتها و تجهيزات دشمن نترسيد. اينها تمامشان ظالم اند و خدا قول داده كه ظالم ها را نابود مي كند. اگر تو راتكذيب مي كنند دل گرم باش كه قبل از اينها قوم نوح هم، نوح را تكذيب كردند. قوم عاد، حضرت هود را تكذيب كردند. قوم ثمود، حضرت صالح را تكذيب كردند. قوم ابراهيم ابراهيم را قوملوط لوط را، اصحاب مدين حضرت شعيب را. هفت طايفه را مي گويد، اينها پيغمبران خدا را تكذيب كردند به مبارزه برخواستن، خدا همه آنها را نابود كرد دل گرمي مي دهد به مجاهدين ﴿وكذب موسي﴾ چرا نمي گويد قوم موسي؟ براي اينكه در قوم موسي، آن زمان افرادي بودند كه پيرو موسي بودند. ﴿فامليتُ للكافرين﴾ ‌من قدرت دادم به كافرين موقتاً ﴿ثم أخذتهم و فكيف كان نكير﴾ بعد آنها را من أخذ كردم، مجازات كردم، انكار من اين چنين است. اين آخرين آيه در اين مورد. مي خواهد بگويد به پيغمبر خدا و مجاهدين اسلام كه دشمنان شما همه ظالم اند و ما ظالم ها را نابود مي كنيم و ﴿فكايّن من قرية اهلکناها و هی ظالمة﴾[8] هلاك كرديم مثل آنها كه ظالم بودند ﴿وهي خاوية علي عروشها﴾ يعني بناي آنها، سازمانهاي آنها خراب شد. عروش جمع عرش به سقف مي گويند. خوي يخوي هم به معني فرو ريختن است. يعني سقف ها بر سر آنها فرو ريخت و خراب شد. ﴿اهكناها وهي ظالمة﴾ آن قريه ﴿خاوية علي عروشها﴾. قريه هاي آنها، محل زندگي آنها خراب شد. خراب ﴿و بئر معطلة﴾ چون در بيابانها چاه مي كندند، آنها كه بيابان نشين بودند كنايه از آن است.

﴿و قصر مشيد﴾ كساني كه در شهرها، سلاطين و جبّاران، كساني كه داراي قصرها و كاخ ها بودند. قريه را كه خراب كرديم. حتي چاه هاي آنها در بيابانه معطل و بي صاحب ماند قصرهاي بلند آنها هم خراب شد. اين آيات، آيات تشريع قتال و جهاد است. با دل گرمي، اميد دادن و نشاط براي مجاهدين به حركت وا داشتن . ان‌شاءالله تعالي ما اين بحث را مقدمتاً آغاز كرديم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo