< فهرست دروس

درس تفسیر استاد مصطفوی

93/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 83 سوره آل عمران در موضوع اهل بیت علیهم السلام
خدای متعال می فرماید: «أفغیر دین الله یبغون و له اسلم من فی السموات و الارض طوعا و کرها و الیه یرجعون».

ترجمه
ابتداء ترجمه آیه: آیا غیر از دین خدا را می طلبند و حال آنکه برای او تسلیم شده است آنچه که در آسمان ها و زمین هاست با رضایت و بدون رضایت و به سوی او برمی گردند. در دقت به این آیه می بینیم که استفهام انکاری آمده که غیر از دین خدا راه و آیین دیگری نیست که کسی انتخاب کند. آیین درست همان است که خدا برای بندگان خودش عنایت فرموده است. «و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلم یقبل منه». «و له أسلم من فی السموات و الارض» و برای او تسلیم شده است هر کسی که در آسمان ها و زمین هاست، «طوعا» با میل و رغبت، «کرهاً» بدون رغبت و میل و عدم رضایت.

برگشت ضمیر
این «له أسلم» ضمیر به خدای متعال می رود یا مرجع دیگری دارد؟ اگر به سوی خدای متعال این ضمیر باشد «له أسلم من فی السموات و الارض»، شأن خدا از این بالاتر است. تسلیمی نیست. همه موجودات مخلوق اوست، تسلیم این است که یک احتمال سرکشی باشد و بعد تسلیم بشود. تسلیم معنا ندارد درباره آن کسانی که در زمین و آسمان هستند برای خدا. بنابراین این ضمیر مرجع دیگری داشته باشد « من فی السموات و من فی الارض» منظور باید زنده جان باشد انس و جن یا حداقل انسان.

مراجعه به تفاسیر
این را که فهمیدیم از متن آیه، مراجعه کنیم به نصوصی که در این رابطه آمده که از اهل بیت رسیده باشد. در تفسیر عیاشی آمده: عن رفاعه بن موسی« قال سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول و له اسلم من فی السموات و الارض طوعا و کرها قال اذا قام القائم لا یبقی أرض الا نودی فیها بشهاده أن لا اله الا الله و أن محمدا رسول الله»[1]، اینجا دیگر توحید اصلی است. بشر که به توحید اصلی برسد، باید امام و پیشوایش موحد اصلی و ولی خدای متعال باشد. اگر ولی الله امام و اسوه برای بشر نباشد، به آن توحید اصلی نمی رسد. لذا جهالی که ادعای توحید می کنند، سلاطین و پادشاهان خودشان را راحت می پرستند و متوجه نیستند. الان وهابیتی که ادعای توحید می کنند، دقیقاً ملک شان و پادشان شان را به نحوی خدا می دانند و متصرف در امور و صاحب شرع می دانند. مثلا یک حکمی اگر شرعاً بگویند قال النبی یا قال الملک. اما آنهایی که می خواهند توحید واقعی برسند، باید از طریق امام معصوم من الخطأ و الزلل این راه را ادامه بدهند تا برسند به توحید واقعی. لذا آنچه علی التحقیق می توان اعلام کرد توحید و اخلاص کامل مستقیما مربوط می شود به حرکت در خطّ پیامبر و ائمه و در پرتو ولایت اهل بیت. با حضور آقا بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء زمین باقی نمی ماند مگر اینکه شهادت بدهد که لا اله الا الله و شهادت به نبوت رسول اعظم. روایت دیگر عن ابن بکیر «سألت ابا الحسن علیه السلام عن قوله و له أسلم من فی السموات و الارض طوعا و کرها قال انزلت فی القائم»این آیه در مورد امام زمان نازل شده. «فمن أسلم طوعا أمره بالصلاه و الزکوه»[2] تا اینکه می فرماید: امام عصر سلام الله تعالی علیه که حضور پیدا کند در آن وضعیت می فرماید که تسلیم می شوند همه مردم به وحدانیت خدا. مرحوم علی بن ابراهیم قمی کتاب تفسیر قمی لد 1 صفحه 107 در تفسیر این آیه می فرماید: «عن الامام الصادق علیه السلام أفغیر دین الله یبغون أی أغیر هذا الذی قلت لکم أن تقرّوا بمحمد صلی الله علیه و اله و وصیه»، یعنی راه همین است آیا غیر این می طلبید که از شما خواستم در حدیث قدسی که اقرار کنید به نبوت حضرت رسول و وصایت وصی آن امیرالمومنین تا حضرت ولی عصر سلام الله تعالی علیه. شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه در کتاب غیبت می فرماید: روایاتی را از ابناء عامه نقل می کند از ابن عباس به تایید همین تفسیری که اینجا گفتیم. می فرماید: از ابن عباس نقل شده در سند نسبتاً طولانی و معتبر «قول الله تعالی اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها یعنی یصلح الارض بمهدی آل محمد بعد موتها یعنی من بعد جور اهل مملکتها»[3]. روایات متعددی را از ابناء عامه نقل می کنند که به تایید این تفسیر گفته می شود. و حدیث معروفی را که متواتر لفظی بین فرقین است«یملأ الارض قسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا». با حدیث مسندی شیخ طائفه روایت از ابی هریره نقل می کند که رسول الله فرمود: «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من اهل بیتی یملأ الارض عدلا کما ملئت ظلما و جورا»[4]. از لحاظ نصوص و از لحاظ تفسیر کامل شد.

علائم ظهور حضرت
در مسئله علائم اشاره ای هم بکنم، در علائم ظهور که ان شاء الله «اسلم له» بشود. علائم آن در کتاب غیبت شیخ طوسی نقل می کند «فأول أرض تخرب الشام»، علامت دوم «اذا ملک رجل یقال له عبدالله و هو مفتاح البلاء و سیف الفناء»، علامت سوم: «قبل خروجه خروج رجل یقال له عوف السلمی و یکون مأواه تکریت». و در سرزمین شام که خراب می شود سه تا پرچم برفراشته می شود که با هم درگیرند. اسم هایش آنجا چه بوده الان داعش، النصره و جیش الحرّ. در روایات دارد ثلاث رایات سه تا پرچم، «رایه الاصهب رایه الابقع رایه السفیانی»[5]. اینها مطالبی است که در کتاب غیبت آمده.

سوال: تطبیق این علائم بر زمان حاضر درست است؟
جواب: ما اینها را از نص می خوانیم، خواستید تطبیق کنید و خواستید تطبیق نکنید. ما با احتیاط حرکت می کنیم و مسئله خیلی خطیر است. ما متن کتاب غیبت شیخ طوسی را خواندیم ولی متن چه متن های عجیب بود. بعد در ادامه این زیارت اربعینی که در پیش داریم، الحمد لله تعالی همانطوری که گفته شد، اربعین گفته می شود که یکی از چهار تا علامت شیعه است، آن موقع در حدیث آمده بود از علامت شیعه است، الان علامت شیعه اربعین اینگونه بوده، الان معلوم شد که علامت شیعه چیست. یعنی در دنیا نشان می دهد این علامت شیعه است. بالای بیست میلیون جمعیت جمع می شوند و با چه وضعیتی خستگی وجود ندارد و طمع و توقعی وجود ندارد. اخیرا تا حالا که دیده بودیم موکب ها در مسیر بود، دیشب دیدم در خانه هایشان را باز کردند برای زوار. می گفت خودم، مالم، سرم، جانم، عیالم همه اش فدای امام حسین. اینها توجیه ندارد. یکی از نکات هایش این است که اربعین علامت شیعه است. آن علامت عشق است، علامت ولایت اهل بیت است. دلیل و منطق هیچی ندارد. در مجموع شیعیان ید الله مع الجماعه که ید الله واقعی وجود مقدس بقیه الله الاعظم است. به زیارت جدشان امام عصر زیارت نامه دارد و زیارت ناحیه امام عصر که اعتبار دارد. یکی از نکات همین است که آقا در این سفر است که این همه عظمت است. چرا این همه عظمت، چرا این همه عشق؟ تا که از جانب معشوق نباشد کششی، آنجا رد پای معشوق واقعی است، آقا آنجا است، عنایتی دارد. لذا علامه حلی در سفر به سوی کربلا مشرف می شود محضر آقا، در مجموع این سفری که صورت می گیرد سفر اربعین این همه حال و هوا. توصیه ای که بکنم روز اربعین یک حمد و چهل تا سوره توحید قبل از زیارت بخوانید و بعد هم زیارت اربعین بخوانید که ان شاء الله در ثواب زیارت شریک بشوید. از یک سو اربعین علامت شیعه است، یعنی در دنیا شیعه یعنی زیارت اربعین امام حسین در کربلا، این شیعه است. شیعه یعنی اینجور سخاوت و جود، شیعه یعنی اینجور احترام و اکرام، شیعه یعنی اینجور برادری و اخوت. این علامت شیعه است. از سوی دیگر که اولین و بهترین شیعه جابر بن عبدالله انصاری است. اربعین که علامت شیعه است برای این است که در حقیقت از جابر پیروی می شود. جابر به غلامش گفت که پیاده رفتن هر قدمی که به سوی زیارت امام حسین برداشته بشود، ثوابش حج و عمره است. آمد جابر، امروز صبح در کتاب معتبری را مطالعه کردم جابر که آمد بالای قبر مقدس امام حسین که رسید، زیارت را که شروع کرد، یک مرتبه حالش غیر طبیعی شد، حتی گفته می شود جابر تا آنجا نابینا نبود، آنقدر فشار آورد، آنقدر گریه کرد که همان جا نابینا شد. بعد یک حالت عاطفی پیش آمد گفت امام حسین شما که جواب سلام من را می دادید، الان چرا جواب سلام نمی دهید؟ «الحبیب لا یجیب حبیبه»، جوابش را خودش گفت که چگونه می تواند جواب بدهد کسی که سر در بدن ندارد. بعد غلامش عطیه به جابر گفت: مولی یک سیاهی از دور دیده می شود انگار یک کاروانی از طرف شام می آید. برو این کاروان را ببین اگر کاروان دشمن بود به ما زود خبر بده که ما زود متواری بشویم و اگر کاروان امام سجاد بود، جایزه ات این است که من تو را در راه خدا می کنم. عطیه رفت به سرعت اشک ریزان گریه کنان در حالی که به سر و صورتش می زد، آمد گفت مولی امام زین العابدین آمد اما با عمه ها و خواهران خودش آمد، دیگر کسی همراه ندارد. نزدیک که آمد، حضرت جابر در محضر مبارک امام سجاد خودش را انداخت به قدم های امام سجاد و پاهای امام سجاد را بوسید، بعد از که پاهای امام سجاد را بوسید، امام سجاد با یک احوالپرسی کوتاه یک جمله گفت که جابر «هنا قتل ابی هنا ذبح اطفال ابی».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo