< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

99/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مفاهیم/مفهوم شرط /راه اثبات مفهوم شرط از منظر سید خویی

 

بحث و تحقیق در باره‌ی نظر سیدنا الاستاد نسبت به مفهوم شرط بود. بحث تا به اینجا رسید که قضیه شرطیه نه ظهور وضعی در مفهوم دارد و نه ظهور اطلاقی.

راه اثبات مفهوم برای شرط در قضیه شرطیه

سیدنا الاستاد در کتاب مصباح الاصول، ج1، ص269 و محاضرات،ج4، ص198 فرمایشاتی دارند که با جوهرگیری به قرار ذیل است:

مفهوم شرط ارتباط دارد با مبنا و مسلک مشهور و مسلک مختار نسبت به معنای اخبار و انشاء که بنا بر مسلک مشهور، اخبار عبارت از حکایت است و جمله‌ی خبریه دلالت دارد بر ثبوت نسبت یا نفی آن در ضمن حکایت و مفاد جمله‌ی انشائیه ایجاد نسبت است. بر اساس این مسلک که جمله‌ی خبریه و انشائیه معنایش این باشد، قضیه شرطیه مفهوم نخواهد داشت؛ برای این که خود مفهوم در جمله شرطیه متوقف است بر دلالت قضیه، بر یک نسبتی در جزا که مترتب باشد بر نسبت در شرط و مثل ترتب معلول بر علت منحصره؛ ولی برای جمله‌ی شرطیه به این معنا، دلالتی بر علیت اصلا ندارد چه رسد به علیت منحصره و آخرین چیزی که جمله شرطیه دلالت دارد این است که ترتب به نحو لزوم است نه اتفاق و از آن قطعا مفهوم استفاده نمی‌شود. در یک جمله، مفهوم یعنی برگرفته از وجود علیت بین جزا و شرط و این علیت نه از جمله اخباریه (ثبوت نسبت) استفاده می‌شود و نه از جمله انشائیه (ایجاد نسبت). پس بر اساس مسلک مشهور راهی برای اثبات مفهوم نیست؛ امّا بر اساس مسلک ما که جمله‌ی خبریه و انشائیه که مفادش ابراز اعتبار نفسانی و امر نفسانی است، مفهوم دارد؛ مثلا در جمله‌ی انشائیه، اگر متکلم بگوید «بعت فرسی له» ابراز اعتبار نفسانی است که اعتبار نفسانی این است که مشتری مالک آن فرس شد. در جمله خبری که قصد حکایت از ثبوت نسبت یا نفی نسبت است، گاهی با واقع تطبیق می‌کند و صدق می‌شود و گاهی تطبیق نمی‌کند و کاذب می‌شود؛ مثل «ان زید لا یتهم بصلاته فهو فاسق» که در آن قصد اخبار از فسق زید است و مترتب بر عدم اهتمام او بر نماز می‌باشد؛ این ترتب قصد اخبار از فسق زید مترتب بر عدم اهتمام زید بر نماز است و این ترتب به نحو ترتب معلول بر علت منحصره می‌باشد، به نحوی که اگر اهتمام به نماز داشته باشد، حکایت از فسق نمی‌کند. اگر مولی بگوید «اذا زالت الشمس فصل» مفاد این بیان، به حسب ارتکاز این است که اعتبار شده وجوب نماز از سوی مولی و این اعتبار مطلق نیست، فقط بر فرض خاص و تقدیر خاص است، بر فرض زوال شمس است و نتیجه اش این می‌شود که بر اساس عدم تقدیر زوال چیزی بر آن جعل نمی‌شود و این مفهوم است که از آن تعبیر به انتفاء عند الانتفاء می‌شود.

در کتاب محاضرات، ص219 توضحیات بیشتری به این مضمون آمده: جمله‌ی خبریه وضع شده برای ثبوت نسبت در واقع و انشائیه برای ایجاد نسبت در خارج و این مسلک مشهور است و طبق این مسلک فقط ثبوت نسبت و ایجاد معنا اعلام شده و دلالتی بر مفهوم ندارد نه از جهت وضع و نه از جهت اطلاق و نهایت دلالتش بر ترتب است ولی بر ترتب علی و انحصاری دلالت ندارد. بر اساس مسلک ما، جمله‌ی خبریه و انشائیه هر دو برای ابراز معنا وضع شده و مفاد جمله شرطیه اخباریه، اخبار از ثبوت شیء در واقع است یا عدم ثبوت آن و دلالت دارد بر قصد متکلم نه بر نحو اطلاق؛ بلکه بر وضعیت خاص و نحو خاص و این تقدیر خاص دقیقا ترتب علت و معلولی است؛ مثلا اگر بگوییم «لو شرب زید سمّا لیموت» که ترتب علت و معلولی و به نحو خاص است. پس قضیه شرطیه به دلالت التزامی بر انتفاء اخبار از ترتب جزا بر مقدم دلالت دارد، بر فرض انتفاء مقدم و شرط؛ مثلا اگر مولی بگوید «ان استطعت فحج» مدلول ابراز اعتبار مولی مفاد جزا (وجوب حج) را بر ذمه مکلف است به نحو خاص که تحقق استطاعت است و مفهومش عدم اعتبار آن تکلیف در صورت عدم آن تقدیر خاص می‌باشد که دلالتش بر ثبوت مطابقی است و نفی حکم در صورت عدم وجود آن تقدیر خاص، التزامی و انتفاء عند الانتفاء است. پس دلالت قضیه‌ی شرطیه بر مفهوم، مستند به وضع ادوات شرط است نه مقدمات حکمت؛ برای این که همین ترتب عند تقدیر خاص (وجود شرط) و عدم ترتب در صورت عدم وجود تقدیر خاص (مثل عدم استطاعت) یک لازمه‌ی است به نحو لازم بین که تصورش کافی برای تصدیقش است.

در کتاب مصباح الاصول، ج1، ص271 می‌فرماید: مؤید این مطلب که گفتیم جمله‌ی شرطیه دلالت بر مفهوم دارد بالوضع، روایتی است که از امام صادق(ع) در مورد شک در ذبح حیوان آمده:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الشَّاةِ تُذْبَحُ- فَلَا تَتَحَرَّكُ وَ يُهَرَاقُ مِنْهَا دَمٌ كَثِيرٌ عَبِيطٌ- فَقَالَ لَا تَأْكُلْ إِنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَقُولُ- إِذَا رَكَضَتِ الرِّجْلُ أَوْ طَرَفَتِ الْعَيْنُ فَكُلْ.[1] که اگر پایش را حرکت داد یا چشمش باز و بسته شد پس بخور، مفهومش این است که اگر حرکتی نداشت نخور.

پس قضیه شرطیه مفهوم دارد و وجود مفهوم در قضیه‌ی شرطیه، ارتباط تنگاتنگی دارد با مسلک مختار در باره‌ی معنای اخبار و انشاء که اگر معنای اخبار و انشاء ابراز اعبتار نفسانی باشد، تطبیق می‌کند بر علت منحصره و دلالت بر مفهوم دارد.

نكات فرعي

یکی این است که در قضیه شرطیه فرقی بین شرط واحد و شرط متعدد وجود ندارد؛ مثلا اگر مولی بگوید «اذا جائک زید او احسن الیک فاکرمه» که مفاد آن ترتب جزا بر هر یک از دو شرط است و مفهومش این می‌شود که اگر هر دو جزء منتفی شد، حکمش هم منتفی می‌شود. مثال دیگر ترتب وجوب قصر بر خفای اذان و جداران (اذا خفی الاذان فقصر و اذا خفی الجدران فقصر) است که مفهوم وقتی است که هر شرط بتمامه منتفی باشد و ترتب عدم قصر بر عدم خفای اذان و جدران است.

نکته‌ی فرعی دیگر بیان فرق بین قضیه حمله و شرطیه است که در جمله‌ی شرطیه‌ی همانند «اذا خفی الاذان فقصر» مفهوم بر حسب ارتکاز است؛ چون وجوب قصر مترتب بر سفر است و این ترتب هم ترتب علی و معلولی است و برگرفته از اعتبار نفسانی به اعتبار خاص می‌باشد و ارتکاز عقلا این است که اگر یک حکم یا جزا یا تالی مربوط به مقدم شود بر یک تقدیر خاص و وضعیت خاص، این تقدیر خاص، ترتب علت و معلولی اعلام می‌کند و تقدیر که دقیق بود صورت خاص انحصاری می‌شود و فهمش از مرتکزات است؛ ولی در جمله حملیه‌ی همانند «المسافر یقصر» در آنجا فقط تعلیق وجوب قصر بر موضوع است، نه علیتی است و نه انحصاری و فقط خبر می‌دهد که حکم محقق می‌شود هنگام تحقق موضوع.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo