< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

99/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مفاهیم/مفهوم شرط /نکات تکمیلی شیخ انصاری پیرامون مفهوم شرط

 

نکات تکمیلی مربوط به مفهوم شرط

بعد از آن که رأی و نظر شیخ انصاری بیان شد و گفته شد که از نظر ایشان، شرط مفهوم دارد و این قول رأی مشهور نیز هست، دلیل اصلی آن هم تبادر برگرفته از وضع بیان شد که ریشه در ملازمه و تعلیق و انحصار علیت دارد. بعد از آن شیخ نکاتی را بیان نموده که بعد از بررسی آن رأی شیخ در باره مفهوم شرط کامل خواهد شد.

به طور کلی نکات تکمیلی عبارت است از امور ذیل:

1-تطابق بین شرط و جزاء: در جمله‌ی شرطیه باید بین شرط و جزاء تطابق باشد. منظور از آن این است که شرط هم واحد و جزاء هم واحد و ارتباط هم ربط تعلیقی انحاصری باشد که توضیح آن در درس قبل گذشت.

2-بررسی تعدد شرط و وحدت جزاء: اگر شرط متعدد باشد و جزا واحد باشد، مثل اذا خفی الاذان فقصر و اذا خفی الجدران فقصر، در این صورت ظهور وضعی در جمله شرطیه وجود ندارد که توجیه آن بیان شد که یکی همان توجیه مشهور بود که اطلاق منطوق هر کدام با مفهوم دیگری تعارض می‌کند و منطوق مقدم می‌شود. رأی شیخ انصاری (توجیه پنجم) بر این شد که منظور از شرط قدر جامع است که در همه‌ی افراد وجود دارد و در حقیقت همان شرط اصلی است که شرط تحقق جزاء می‌باشد. در صورت انتفاء قدر مشترک انتفاء با انتفاء هر دو شرط، انتفاء حکم محقق می‌شود و این تعدد اشکالی ایجاد نمی‌کند؛ چون قدر جامع در ضمن دو مصداق محقق شده است.

3-بررسی جایگزینی نسبت به شرط: گفته می‌شود که اشکالی در مفهوم شرط وجود دارد و آن این است که مفهوم شرط وقتی قابل التزام است که مربوط به شرط واحد شود وجودا و عدما که اگر شرط وجود نداشت مفهوم می‌شود، اما گاهی شرط جایگزین دارد، مثلا ان جائک زید فاکرمه، جایگزین آن ممکن است این باشد «ان اکرمک زید فاکرمه» در مثال قرآنی آمده: «فاستشهدوا شهیدین من رجالکم» که شکل شرطیه‌ی آن چنین می‌شود: «ان استشهد برجلین فیصدر له الحکم» که در خود قرآن جایگزین دارد و آن «فرجل و امرئتان» است. پس انتفاء عند انتفاء قطعی نیست و موردی است که گاهی هست و گاهی نیست. شیخ انصاری در مطارح الانظار، ج2، ص21 به بعد در جواب می‌گوید: اولا این امر قابل انکار نیست و یک احتمال عقلی و یک کار ممکنی است؛ امّا این امکان ضرری به دلالت وضعی شرط بر مفهوم نمی‌زند، برای این که مدعای این است که قضیه شرطیه بالوضع مفهوم دارد و امکان جایگزینی را ما هم منکر نیستیم. ثانیا در صورت جایگزینی دو قضیه شرطیه پشت سر هم قرار می‌گیرد و هر کدام در شرایط خودش و مورد خودش الزامی است و در همان وضعیت شرط است و مفهوم دارد. مثلا در صورتی که رجال وجود دارد، اگر دو مرد شهادت داد حکم صادر می‌شود و اگر شهادت نداد حکم صادر نمی‌شود و در صورتی که دو مرد نبود شرط جدیدی و جزای جدیدی است. علت و معلول عقلی نیست که معلول واحد علت واحد داشته باشد، بلکه اینجا سبب و مسبب اعتباری است.

4-استعمال قضیه شرطیه به صورت مجازی: تا به حال گفتیم قضیه شرطیه ظهور وضعی در مفهوم دارد و اگر در جایی دیدیم که مفهوم ندارد و شاکله شرطیه است، از باب مجاز است مثلا اذا وجد الثلج وجد الشتاء اما گاهی سبب در زمستان نیست و گاهی در تابستان هم ثلج است پس به صورت مجازی در شرط به کار رفته است و صدمه‌ی به بحث ما وارد نمی‌کند.

5-فرق بین انتفاء نوع حکم و انتفاء شخص حکم: منظور از انتفاء حکم در جزا، انتفاء نوع حکم و سنخ حکم است نه انتفاء شخص حکم؛ زیرا انتفاء شخص حکم قطعی و وجدانی است. منظور از انفتاء شخص حکم این است که مثلا در اکرم زیدا ان جائک، جوب اکرام مربوط به خود همین زید است و انتفاء شخص حکم از غیر موضوع قطعی است؛ مثلا انتفاء اکرام از عمرو قطعی است؛ بلکه مراد ما انتفاء نوع حکم است یعنی حکمی مانند وجوب جدای از مصداق خارجی؛ لذا در لقب که بالاتفاق مفهوم ندارد، شخص حکم قطعا منتفی است و این حکم جزئی که الآن به زید تعلق گرفته، در عمرو موجود نیست و اگر نه خلف می‌شود.

6-اشتراط بقاء موضوع در مفهوم شرط: در ان جائک زید فاکرمه زید موضوع است و حکم وجوب اکرام و شرط مجیء است. در صورت انتفاء شرط، موضوع باید باقی باشد تا مفهوم داشته باشد. شرط قید موضوع است و قید موضوع را ممکن است بگوییم موضوعیت دارد. جایی که موضوع باقی نماند؛ مثل اذا مات عمرو فغسله، مفهومش این است که اگر نمیرد غسل نده، اگر عمرو حیات دارد موضوع سالبه به انتفاء موضوع است. موضوع موت است و در مفهوم چنین موضوعی وجود ندارد؛ نمونه‌ی دیگر آن آیه «لا تکرهوا فتیاتکم علی البغاء ان اردن تحصنا» است که اکراه در صورتی است که اراده‌ی تحصن باشد و اگر نه سالبه به انتفاء موضوع است.

7-بررسی مفهوم شرط در باره وقف و نذر: اختلاف نظر است، شهید ثانی در تمهید القواعد، ص110 فرموده: بحث از مفهوم شرط در مورد وقف و نذر جا ندارد زیرا اگر وقف به صورت شرطیه باشد شاکله اش شرطیه است ولی انتفاء قطعی است و جای بحث ندارد مثلا اذا تعلم اولادی العلوم الاسلامیه فأموالی موقفة لهم، در اینجا عدم مفهوم اصلا جا ندارد و ما باید در جایی بحث کنیم عدم انتفاء هم محتمل باشد. نذر هم همین گونه است. پس وقف و نذر از مورد بحث خارج است چون مفهوم قطعی است زیرا در وقف و نذر انتفاء شخص حکم قطعی است؛ امّا تحقیق این است که این مسأله در حقیقت مفهوم شرط نیست بلکه مفهوم حصر است. وقف تحبیس الاصل است و از باب مفهوم حصر قطعی است و جای بحث ندارد.

پس قضیه شرطیه مفهوم دارد و اگر اشکال شود که در قضیه شرطیه دلالت وجود دارد، می‌گوییم مفهوم هم دلالت التزامی است که یکی از دلالات سه گانه می‌باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo