< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

98/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /مدارک دال بر وجوب مقدمة واجب و اقوال درباره وجوب مقدمة واجب و عدم وجوب مقدمة واجب

 

مدارک دال بر وجوب مقدمة واجب

در بحث از مدارک دال در وجوب مقدمه‌ی واجب، ابتدائاً از اصول بحثی به میان آمد و گفته شد که تمسک به اصول در مسئله‌ی اصولیه جا ندارد و در مسئله‌ی فرعیه، بنا بر مسلک محقق خراسانی نسبت به وجوب مقدّمه، اصل جاری می‌شود و بنا بر مسلک سیدناالاستاد درباره‌ی مقدمه‌ی محرمه، حرمت مقدمه اگر دلیل لفظی نداشت و اطلاقی در کار نبود، جایی برای اصل وجود دارد برای اصالة البرائت.

اقوال درباره‌ی وجوب مقدمه‌ی واجب و عدم وجوب مقدمة واجب

محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید پس از تمهید مقدّمات، اقوال درباره‌ی وجوب مقدمه‌ی واجب و عدم آن چهار قول به ثبت رسیده است؛ 1. قول به وجوب مقدمه‌ی واجب مطلقاً. این قول، قولِ اکثر اصولیین هست که به عبارت دیگر می‌گوییم قولِ مشهور.[1] از صاحب‌نظرانی که این قول را اعلام می‌کنند؛ شیخ شیعه‌ی امامیه، شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه اعلام می‌دارد که وما لا يتم الفعل إلا به فهو واجب كوجوب الفعل المأمور به، واجب است بلاتفصیل بلاخصوصیت است.[2] پس گفته شد که درباره‌ی مسئله‌ی مورد بحث چهار قول هست، قول اول به وجوب مقدمه‌ی واجب مطلقاً که این قول، قولِ مشهور است و از باب مثال، شیخ مفید این مطلب را اعلام می‌کند. قول دوم عبارت است از؛ قول به عدم وجوب مقدمه‌ی واجب مطلقاً بدون تفصیل بین سبب و مسبب و شرط شرعی و شرط عادی و عرفی، این قول، قول خلاف مشهور قائلینی دارد از جمله خود محقق قمی که می‌فرماید و الأقرب عندي عدم الوجوب مطلقا.[3] قول سوم درباره‌ی مقدمه‌ی واجب قول به تفصیل هست بین سبب و مسبب این قول منصوب است بلکه در ظاهر و بیان واضح سید هست. سید علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه بحث مقدمه‌ی واجب را که عنوان می‌کند می‌فرماید، وجوب اختصاص دارد به آن مقدمه‌ای که سبب باشد که در حقیقت امر به مسبب امر به سبب است شرحش را بعداً می‌گوییم انشاءالله.[4] قول دوم عبارت است از قول به تفصیل بین شرط شرعی و شرط عرفی و عادی، این قول را قسمتی از ابناء عامه گفته‌اند از جمله، ابن حاجب در کتاب المختصر صفحه‌ی 90 و 91 و این قول را شیخ بیان می‌کند و این تفصیل را بیان می‌دارد که اگر شرط، شرطِ شرعی باشد مثل طهارت برای صلاة، این شرط که شرط واجب است یعنی مقدمه می‌شود برای واجب، قطعاً وجود دارد.[5] همین تقسیم را شیخ انصاری هم بیان می‌کند و می‌فرماید: فعلى ما استقصيناه بعض الاساتید و نسخه‌ی دیگر: و أمّا الأقوال في المسألة ، فعلى ما استقصيناه أربعة. درباره‌ی مسئله‌ی مقدمه‌ی واجب چهار قول هست همین چهار قولی را که محقق قمی، بحث کرده‌اند ایشان هم بیان می‌کنند قول اول وجوب مطلق، قول دوم عدم وجوب مطلقاً قول سوم تفصیل بین سبب و مسبب قول چهارم تفصیل بین شرط شرعی و عدم شرعی.[6]

 

قول پنجم بعد از تطوّر

اقوال تا قبل از تطور همین چهار تا بود بعد از تطوّر قول پنجم ثبت شده است و مورد بحث قرار گرفته و عنوان برجسته شده، که عبارت است از قول به تفصیل بین وجوب مقدمه‌ی موصله، و عدم وجوب مقدمه‌ی غیر موصله که مؤسس این رأی صاحب فصول هست. [7] و مؤیّد و موافق این رأی سیدنا الاستاد هست که گفتیم ایشان فرمودند رأی صاحب فصول درباره‌ی مقدمه‌ی موصله درست است، این پنج تا قول را به عنوان اقوال برجسته ثبت شده درباره‌ی وجوب مقدمه‌ی واجب در اختیار صاحب‌نظران قرار داده‌اند

ادله اثبات مطلوب-ادلّه‌ی قابل استدلال در جهت اثبات وجوب مقدمه‌ی واجب-

پس از اینکه اقوال بیان شد مرحله‌ی بعدی ادلّه‌ی اثبات مطلوب که مرحله‌ی اصلی هست درباره‌ی ادله‌ی اثبات مطلوب محقق خراسانی و بعضی از أعاظم دیگر ادله را تحت عنوان برهان اعلام می‌کند اقوال و برهان درباره‌ی وجوب مقدمه‌ی واجب، منظور بیان ادلّه هست، عنوان بحث ما شد ادلّه‌ی قابل استدلال در جهت اثبات وجوب مقدمه‌ی واجب عملاً جنبه‌ی اثبات را مطرح می‌کند.

ادله عقلیه و ادله نقلیه هر کدام دو قسم است

در این رابطه به ادله‌ی عقلیه و نقلیه تمسک می‌شود و ادله‌ی عقلیه هم به دو نوع هست نوع اول عبارت است از حکم عقل به عنوان یک حکمیت عقلیه، نوع دوم از ادله‌ی عقلیه در این بخش که حکم عقل باشد بحث از تکلیف مالایطاق و غیره به میان می‌آید که فقط حکم عقل است و در نوع دوم عبارت است از ادلّه‌ی عقلاییه که در آنجا بحث از ملازمه و مذمومیت و ممدوحیت عندالعقلا بحث می‌شود اما ادلّه‌ی شرعیه طبق تتبع در این باره باز هم دو قسم است قسم اول استدلال به بعضی از نصوص روایاتی می‌توانیم پیدا کینم که ما را ارشاد می‌کند به وجوب مقدمه از جمله روایت دال بر وجوب تعلّم که مقدمه است. قسم دوم از ادلّه‌ی شرعیه یا نقلیه در جهت اثبات وجوب برای مقدمه‌ی واجب عبارت است از اجماع گفته می‌شود اجماع هست که ابنای عامه هم این اجماع را اعلام می‌کند ما هم اجماع را می‌توانیم از یک جاهایی تدارک ببینیم و ارائه بدهیم. شکل و شمایل ادله معلوم شد، عقلی و شرعی هر دو را هم دارای دو نوع شکل خوب بگیرید که دلپذیر بشوند.

صاحب‌نظرانی که به حکم عقلی استدلال کرده اند

اما استدلال به حکم عقل که در تقسیم نوع اول‌ ادله‌ی عقلیه، استدلال به حکم عقل، در این رابطه صاحب‌نظرانی استدلال کرده‌اند که به چند مورد اشاره می‌شود؛ 1. علامه‌ی حلّی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که مقدمه‌ی واجب اگر مقدمه‌ی وجودیه باشد قطعاً وجود دارد به حکم قطعیِ عقلی، برای اینکه اگر قائل به وجوب نشویم، به شکل منفصله یکی از دو راه را ملتزم بشویم، یا بگوییم که مقدمتاً انجام نگیرد و لازم نیست ولی فعل لازم و واجب است ذی المقدمه در این صورت طلب شیء می‌شود بدون مقدمه تکلیف مالایطاق، و تکلیف مالایطاق از جهت حکم عقل قبیح است از باب تقبیح عقلیِ قطعیِ ضروری و از منظر کلام محال است که مولای حکیم حدّ خودش را به عمل مالایطاق مکلّف کند. عِدل دوم منفصله این است که اگر تکلیف مالایطاق را ملتزم نشویم بگوییم که خود ذی المقدمه واجب نیست، دست از خود ذی المقدمه برداریم یعنی طلب بی‌طلب، این هم محال و است چون خُلف است بنابراین با این استدلال عقلی وجوب برای مقدمه‌ی واجب قطعی است.[8] این استدلالی بود از علامه‌ی حلّی قدس الله نفسه الزکیه.2- نمونه‌ی دیگر شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: لا ينبغي الإشكال في وجوب المقدّمة بمعنى اللابدّية.[9] منظور ایشان واضح در یک خط و یک سطر می‌فرماید که اشکالی وجود ندارد که وجوب مقدمه ثابت است به حکم عقل از باب لابدیة عقلیه در صورتی که طلب به ذی المقدمه تعلّق بگیرد الزاماً طلب الزامی به ناچار الزاماً باید مقدّمه انجام گیرد که طلب ذی المقدمه بدون طلب مقدمه کار ناممکنی است 3- نمونه‌ی سوم، سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید الزام عقلی درباره‌ی مقدمه‌ی وجودیه من القطعيات الواضحة. از قطعیات واضح است به حکم العقل، در صورتی که عقل ببیند ایجاد یک عمل بدون یک مقدمه صورت نمی‌گیرد قطعاً حکم می‌کند که آن مقدمه الزاماً انجام گیرد و این حکم به الزام انجام مقدمه عبارت الاخریِ وجوب مقدمه هست عقلاً.[10] 4- نمونه‌ی چهارم سیدناالشهید صدر قدس الله نفسه الزکیة می‌فرماید که مقدمه به عنوان یک سبب ایجاد برای عمل وجوبش قطعی است این وجوب از شؤون حکم عقل به امتثال مأموربه هست این وجوب از شؤون حکم عقل به وجوب امتثال هست در صورتی که ما عقلاً دستور داریم که باید مأمور به امتثال شود یعنی از خصوصیات و از لوازم این حکم عقل به امتثال، این است که مقدمه‌ی وجودیه باید انجام گیرد این باید که در مورد انجام مقدمه می‌آید یعنی وجوب به حکم عقل.[11]

ادلّه‌ی عقلیه و برهان عقلیه را گفتیم. محقق خراسانی که رأیشان را به تأخیر انداختیم دو جهت داشت 1- تفصیل آراء، تفصیل استدلال که رسید بیان ایشان را می‌گوییم 2-حکم عقل را ایشان با وجدان مرتبط کرده است لذا یک حکم عقل مستقل نمی‌تواند اعلام کنیم یک حاله‌ی وجدان می‌گوید که بعداً شرح می‌دهیم انشاءالله.

نتیجه این شد که استدلال به حکم عقل تا به اینجا، این نتیجه را اعلام کرد که مقدّمه‌ی واجب صفت وجود دارت متصف به صفت وجوب هست اما در تتمه و تکمیل و رسیدن به نتایج نهایی بحث می‌کنیم که این وجوبی که برای مقدمه ثابت کنیم مورد بحث ما وجوب عقلی است یا وجوب شرعی، این را بحث می‌کنیم فعلاً ما در مقام استدلال برای اثبات وجوب برای مقدمه هستیم و وجوب، وجوب عقلی است یا شرعی، ادله‌ی ما وجوب عقلی را ثابت می‌کند کلها یا بعضی وجوب عقلی و بعضی وجوب شرعی. درباره‌ی وجوب عقلی و ادله‌ی آن مرور شده است بحث استدلالی به عمل نیامده فقط گفته می‌شود وجوب مقدمه عقلاً واجب، مرور، چرا؟ دلیل می‌خواهد و شرح می‌خواهد که برای شما توضیح دادیم.

نوع دوم از ادله‌ی عقلیه عبارت است از ادله‌ی عقلاییه، در این رابطه ممکن است شما اشکالی کنید که این ادله‌ی عقلاییه با ادله‌ی عقلیه که دو چیز هست پس چرا در یک عنوان آورده‌اید؟ جواب؛ در اصول ادله‌ی عقلیه و عقلایی تحت یک عنوان گنجانده می‌شود، تحقیقاً از منظر معقول دلیل عقلی از دلیل عقلایی جداست در اصول همه‌ را می‌گوییم ادله‌ی عقلیه که یک نوع آن می‌شود حکم عقل که گفتیم، نوع دوم آن می‌شود ادله‌ی عقلایی که الان شرح می‌دهیم.

منظور از ادله‌ی عقلایی

منظور از ادله‌ی عقلایی به طور عمده بحث از ملازمه هست این منابعی که برای شما گفتم از ذریعه تا عدّه تا تهذیب الاصول تا معارج الاصول و قوانین و تقریرات و تا اجود و تا مصباح، همه از ملازمه بحث می‌کنند بحث ملازمه بحث اصلی است نیاز به مطلب خاصی هم ندارد اگر ما بیاییم جوهرگیری بکنیم آن چیزی که محور بحث است از دید عقلا یک بحث عقلایی درباره‌ی مقدمه‌ی واجب بحث از ملازمه هست این ملازمه طبیعتاً درک عقل است هر چیزی که درک عقل از سوی عاقل بود می‌شود عقلایی حکم عقل، یا درک عقلی از سوی عقلا، درک عقلی از سوی عقلا می‌شود عقلاییه حکم عقل بما هو عقل می‌شود بحث عقلی ملازمه را که بحث می‌کنیم اولاً درباره‌ی ملازمه دو صورت از مسئله ارائه می‌شود صورت اول این است که ملازمه اگر محقق شد بین ذی المقدمه و مقدمه، وجود عقلی ثابت می‌کند و بحث می‌شود بحث از وجوب عقلی یک دلیل دیگر می‌شود برای وجوب عقلی صورت دوم مسئله این است که ملازمه وجود دارد بین وجود ذی المقدمه و وجود مقدمه که در این صورت می‌شود بحث از وجوب شرعی، و این وجوب شرعیِ مقدمه از ذی المقدمه گرفته می‌شود از باب ترشح، و این تشرح را هم دنبال می‌کند.

توضیح ترشح وجوب مقدمة

صورت دوم مسئله این است که ملازمه وجود دارد بین وجود ذی المقدمه و وجود مقدمه که در این صورت می‌شود بحث از وجوب شرعی، و این وجوب شرعیِ مقدمه از ذی المقدمه گرفته می‌شود از باب ترشح، و این تشرح را هم دنبال می‌کند. ترشح، ترشحِ رشحات آب یا مایعات نیست، درباره‌ی این ترشح محقق نائینی یک راه‌حلی ارائه می‌کند و محققین دیگر فقط در حدّ ترشح وقوف کردند چیزی بیشتر از آن بیان نکردند ترشحی که توجیه می‌شود که عملاً ما بدانیم ترشح می‌کند یعنی وجوبی که در ذی المقدمه است در مقدمه هم می‌آید. محقق نائینی می‌فرماید، از باب متمم جعل، یعنی آن امر اول که محدوده‌اش مشخص است، آن امر دو متعلق که ندارد، و ترشح که خود وجوب که گسترش پیدا نمی‌کند نیاز به یک امر دیگر داریم، امر دیگر را اسمش را گذاشتیم متمم جعل، جعل اولی متعلق به ذی المقدمه بود جعل دوم متعلق به مقدّمه هست و این جعل امر دارد، امرش در همین رابطه هست، به تعبیر استادناالعلامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه إنّاً به نحو کشف إنّی از وجود یک امر جنبی در کنار امر اصلی کشف می‌کنیم.

اشکال این است که امر اگر بود شارع بیان می‌کرد، می‌گوید چیزی که عیان هست حاجت به بیان نیست، اینجا مطلب انقدر روشن است که امر به ذی المقدمه که فرموده است امر به مقدمه هم هست ولی ما آن را به عنوان یک لفظ صریح ندیده‌ایم که حتی گفته می‌شود که نیازی به بیان ندارد، شما اگر نمی‌توانید درکش کنید شما نیاز به بحث و تحقیق و فهم دارید وقتی که در مرحله‌ی بحث و فهم رسیدید نیازی به بیان ندارد. مقدمه‌ی وجودیه؛ طهارت مقدمه‌ی وجودیه نیست مقدمه‌ی عبادیه‌ی صلاة هست مقدمه‌ی وجودیه نیاز به بیان ندارد مطلب تا اینجا کامل شد بحث ملازمت توضیح داده شد.ادله اقامه کنیم برای وجود ملازمه که ملازمه بین مقدمه و ذی المقدمة وجود دارد. سلامتی اقا امام زمان صلوات ختم کنید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo