< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

98/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/الإجزاء /تکمیل مبحث اجزاء و بحث آن

 

بحث إجزاء (عقل فلسفی و کلامی)

گفتیم که إجزاء یک امر عقلی است و امر لفظی نیست زیرا در حالت لفظ نیست. بحث از مدلول لفظ نمی کنیم. بحث از این است که ماموربه بوجهه یعنی با وجه شرعی درست صورت بگیرد، عقل حکم میکند اجزاء یعنی کفایت یعنی سقوط اعاده و قضا و بعد هم گفتیم که این حکم عقل حکم عقل ضروریست. در اصطلاح حکم عقل فلسفی داریم و حکم عقل کلامی که جانمایه عقل فلسفی براهین است و جانمایه عقل کلامی تحسین و تقبیح عقلیین است و این معیار اصلی هست. و دراصطلاح میگوییم گاهی عقل قطعی که این اصطلاح عقل قطعی اصطلاح فلسفی نیست اصطلاح توضیحی است که اصل معنا و تعبیر همان عقل ضرروریست. می شود عقل ضروری را عقل قعطی هم بگوییم. عقل قعطی به این عنوان جزء مصطلحات نیست. مصطلحات عقل ضروریست. گفتم که عقل کلامی و عقل فلسفی اعتبارش زمانی محقق می شود که هر دو قطعی باشد. اگر گفتیم حکم عقل است ولی حکم عقل ضعیف و قطعی نیست؛ آنجا حکم عقل اعتبار ندارد از منظر فلسفه و کلام. حکم عقلی که غیر قطعی باشد می شود قیاس می شود استحسان و اعتباری ندارد. عقل ضروری در آن بحث هم اجمالا اشاره شده بود که ما دراصول حکم عقلی که کار داریم به طور عمده، حکم عقل کلامی است که ریشه اش تحسیین و تحبیق عقلیین باشد و یک تتمه ای هم گفتیم که این است که ما گاهی حکم عقل ضروری را در اصطلاح اصول به کار می گیریم که حکم عقل ضروری در حقیقت اصطلاحاً می گوییم حکم عقلِ ضروری بلکه می توانیم بگوییم ضرورت. این ضرورت در حالیکه ضرورت است، ضرورت را عقل درک می کند. در حقیقت و واقع امر ضرورت است ولی گفتم که درک عقلی است یعنی ضرورت را عقل درک می کند. این را ما عقل ضروری که می گوییم یک توسعه ای دراصطلاح است . بلکه اصلش ضرورت است و مجنون که درک نمی کند بلکه ادم عاقل درک می کند و آدم عاقل به وسیله عقل خودش درک می کند.

اجزاء در حکم واقعی اتفاقی است

اما رسیدیم به اینجا که گفتیم اجزاء معناش هان است یعنی کفایت و بعد هم بحث شد که آیا نسبت به حکم واقعی و تکلیف واقعی که هیچ اشکال و شبهه ای نداردو اتفاق صاحب نظان براین است ک اتیات ماموربه به امر واقعی بوجهه مجزی است اصلا انکار آن شیخ انصاری می فرماید انکار اجزاء محال است که این مطلب برمی گردد به همان مطلبی که گفتند یا تحصیل حاصل یا عرف.

نظر شیخ در امر اضطراری و ظاهری

اما ادامه بحث: شیخ انصاری قدی الله نفسه الزکیه بحث را مفصل شرح می دهد که ساده سازی و تلخیصش از این قرار است. می فرماید: در باره امر اختیاری بحث وجود ندارد. اگر امر، امر واقعی اختیاری باشد بحث وجود ندارد و قطعا اجزاء است و شبهه ای نیست. اما درباره امر اضطراری باید تحقیق کرد. می فرماید که امر اضطراری که می دانیم، امر واقعی است منتهی امر اضطراری امر واقعیِ ثانوی است. عیناً مثل امر اولیست ولی آن را می گفتیم امر واقعی اختیاری و این را می گویینم امر واقعی اضطراری. هر کدام منطقه دارد. در منطقه اختیار امر اولی اختیاری است. در منطقه ضرورت و اضطرار امر واقعی اضطراری است. پس اجزاء بلاشبهه وجود دارد در صورتی که به مشکلی برنخورد یعنی امر انجام بگیرد و در طول مدت یعنی مثلاً نماز را با تیمم می خواند و تا انتهای وقت آب گیرش نیاید و توان وضو ساختن نداشته باشد در اینصورت مجزی است و شبهه ای وجود ندارد؛ اما در وقت آب میسر شد، نماز با تیمم خوانده است بعداز چند ساعتی به آب رسید ، الان باید نمازش را مجددا با طهارت مائیه انجام بدهد یا همان طهارت ترابیه کافیست؟ دراین صورت شیخ انصاری می فرماید که امر اضطراری یعنی ماموربه به امر اضطراری، یک مصداق از مصادیق تکلیف شرعی واقعیست. در صورتی که ملکف به این تکلیف عمل کند و این امر اضطراری را انجام بدهد، امر ساقط می شود. پس از آنکه امر ساقط شد طبیعتاً بعد از سقوط امر، آب و طهارت مائیه که میسر بشود نیاز به امر دارد؛ اما أمر که یک مرتبه ساقط شد دوباره برنمی گردد. یک أمر است. طبق دستور شرع ساقط شد ولی بعد ازآن آب آمد. آب نمی تواند امر را برگرداند. بنابراین اعاده معنا و مفهوم ندارد. اما درباره قضا: اولاً اولویت است. اعاده که نداشته باشد بالاولویت قضایی در کار نیست. و ثانیاً قضا علی المشهور و علی الأقوی قضا تابع أدا است. حال دراین جا أدایی از دست نرفته است تا قضایی صورت بگیرد و در پایان گویا با عبارت واضح تری می فرماید: قضا موضوع دارد، موضوع قضا، فوت فریضه است. فریضه فوت نشده بلکه فریضه انجام شده، طبق دستور شرع انجام شده و فوتی نیست تا فوت فریضه باشد و پس از آن قضا صورت بگیرد. بنابراین در امر اضطراری هم میگوییم اجزاء وجود دارد بلاشبهه و اشکالٍ.[1]

مأموربه به أمر ظاهری

3- اما در ماموربه به امر ظاهری: می فرماید: امر ظاهری بر2 قسم است 1- امر ظاهری عقلی 2- امر ظاهری شرعی. (این مباحث در تقریرات است کاملش ولی اشاراتی در رسائل و مطارح الانظار که بحث الفاظ است نیز شده است.) می فرماید: اما اول که امر ظاهری عقلی بود مثل کسی که علم پیدا کند به یک تکلیف، در اینجا حجیت علم و قطع که ذاتی است کأنما حکمی داریم. حکم ظاهری داریم ولی این حکم ظاهری را براساس قطع عمل می کنیم پس از که عمل انجام گرفت، کشف خلاف شد و اگر کشف خلاف نشود که حجیت قطع کافی و مجزی است ولی اگر کشف خلاف شد، دیدیم که یقین ما بر خلاف بوده. کشف خلاف که بشود می فرماید در اینصورت قطعاً إجزاء وجود ندارد. زمینه وجود ندارد. چرا؟ چون أمری نیست. امر ظاهری عقلی یعنی به حکم عقل باید قطع که داریم انجام بدهیم. این حکم عقل را یک حکم امرظاهری تلقی می کنیم ولی در واقع امری نیست. نه ماموربه شرعی بوده و نه امر شرعی تا امتثال امر شده باشد قعطاً إجزاء وجود ندارد. اما بحث در امر ظاهری شرعی است. عنایت کنید شیخ انصاری می فرماید که امر ظاهری در اصطلاح فرق می کند. یک وقت امر ظاهری را بکارمی برند دربرابر امر اجتهادی. یک وقت امر ظاهری را بکار می برند در برابر امر واقعی، ولیکن می فرماید مراد ما دراین بحث از أمر ظاهری عبارت است از مفاد امارات و اصول بکافَتِها. هر چیزی که مفاد اماره یا اصل باشد(چه اصل لفظی و چه اصل عملی) همه در یک عنوان جمع می شود می شود امر ظاهری. وانگهی می فرماید که اگر یک حکمی را، یک تکلیفی را بر مقتضای امر ظاهری انجام بدهیم و بعد کشف بشود، در صورتی که کشف بشود می فرماید: حق این است که اجزاء وجود ندارد. مفاد اصل باشد یا مفاد اماره فرق نمی کند. اجزاء وجود ندارد . چرا؟ می فرماید برای اینکه این امارات و اصول، کاری و نقشی که ایفا می کند این است که در مقام عدم وجود دلیل، یک حکمی را به عنوان حکم ظاهری، اعلام می کند که آن حکم با لطف خدا ( استاد فرمود: در اینجا کلی بحث دارد شیخ انصاری ولی ما خلاصه اش را می گوییم و بحث لطف و قاعده اش را توضیح نمی دهیم.) اعلام می کند که آن حکم با لطف خدا آن اماره و آن اصل اعتبار دارد مؤدای آنها حکم ظاهریست در صورتی که کشف خلاف نشود؛ اما اگر کشف خلاف شد دیگر آنها نمی تواند مجزی باشد مگر بنابرقول به تصویب. آنها حکم ساز نیست فرق نمی کند ناظر به واقع باشد مثل امارات یا ناظر به موضوع باشد مثل اصول. فرقی در این کار ندارد. نتیجتاً اجزاء در مورد امر ظاهری اساس ندارد و در مورد امر اضطراری اجزاء محقق است بلاشبههِ.

براساس ترتیب رسیدیم به رأی محقق خراسانی

رأی محقق خراسانی در مورد إجزاء امر اضطراری و امر ظاهری:

محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: امر واقعیِ اولیِ اختیاری که گفته شد که امر واقعی اولی یعنی اختیاری و امر واقعی ثانوی یعنی امر اضطراری. می فرماید: امر واقعی ثانوی که همین امر اضطراری باشد باید بحث بشود که وضع این أمر به چه گونه است نخست در مقام ثبوت انگاه در مقام اثبات و وقوع. اما در مقام ثبوت و امکان می فرماید: مسئله به چهار صورت تصور می شود: 1- مؤدای امر اضطراری مثل صلات با طهارت ترابیه وافی به تمام ملاک. اگر طبیعتاً مؤدا وافی به تمام ملاک باشد مجزی است بدون شبهه. 2- مؤدای أمر اضطراری وافی به تمام ملاک نیست ولیکن آن مابقی از ملاک قابل تدارک باشد الزاماً به نحو وجوب. در اینصورت هم اجزاء قطعاً نیست و باید تدارک بشود. 3- مؤدای امر اضطراری وافی به تمام ملاک نیست ولی باقی مانده لزومی ندارد و مستحب است اگر انجام بگیرد و دراین صورت می فرماید اجزاء وجهی دارد. 4- مؤدای امر اضطراری وافی به تمام ملاک نیست اما آن چه که باقی مانده است قابل تدارک نیست و در این صورت هم اجزاء وجهی دارد زیرا أمر دارد.

طریق علم ملاک امر شرعی

این چهار مورد مواردی است در مقام ثبوت ولی شما می دانید که این وضعیت ملاک را چه کسی کشف می کند و که این وافی به تمام ملاک است و یا آن وافی به تمام ملاک نیست؟ این وافی به ملاک اصلاً نیست. خوب از کجا کشف بشود؟ علم به وجود ملاک قطعی است یعنی براساس مسلک عقلیه هر جعل شرعی عبادی دارای ملاک است که قائل به حسن و قبح عقلی هستیم و علم به ملاک قطعیست؛ اما تشخیص ملاک کار ناممکنی است. کار ما نیست. ما در عمل علم به ملاک از چه طریقی پیدا می کنیم؟ عملاً از طریق أمر شرعی علمِ به وجود ملاک در آن موارد پیدا می کنیم. طریق حصول علم به ملاک، امر شرعی است.

تحقیق استاد:

پس کلیات را به دست اوردیم. بعد از آن الان تحقیق این است که : این اقسامی را که محقق خراسانی بیان فرمودند، یک تصور فقط علمیِ محض است که در واقع مصداق ندارد یعنی کسی قدرت ندارد که درک کند که از این ماموربه یک مقدار ملاک باقیست یا تمام ملاک محقق شده، این قدرت برای ما نیست. بنابراین تصوری است در مقام ثبوت و بحث علمی محض است. عیبی ندارد. یک اشکال جزیی و مختصر هم است و آن این است که در عبادات عمدتاً ملاک واحد است و از مجموع ادله که استفاده بشود. حالا ملاک، اجزاء داشته باشد که قسمتش تدارک دیده شده و قسمتی باقی مانده، همچین چیزی قابل تصور مشکل دارد.

اما محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه: اما ما وقع علیه : اما در مقام اثبات و وقوع می فرماید: ما به اطلاق لفظی مراجعه می کنیم. اطلاق لفظیه ما کتاب و سنت هست. مراجعه می کنیم . سوره مائده : ﴿وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‌ أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً﴾[2] اطلاق لفظی داریم و اطلاق لفظی که داشتیم، در صورتی که طبق این امر اضطراری مأموربه صورت بگیرد، دیگر اطلاق می گوید که این امر کافیست ﴿فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً﴾ اطلاقاً پس از آن آب بوجود و میسر بشود یا نشود. این اطلاق لفظی است. اطلاق لفظی که بود مطلب کامل است و براساس اطلاق لفظی دنبال ملاک نمی توانیم برویم و می گوییم امر اضطراری که انجام گیرد و بعد از آن امر رفع بشود در داخل وقت، امری نداریم زیرا اطلاق برای ما گفت امر اضطراری کافیست اطلاقاً، اضطرار تا انتهای وقت بماند یا نماند.

اطلاق نصوص:

اما اطلاق نصوص: درباره اطلاق نصوص هم می فرماید: روایاتی که داریم روایت التراب أحدالطهورین و یکفیک عشر سنین.[3] این تراب احد الطهورین شاید اصطلاحی باشد برای فقها. منبع روایی ندارد. منبع روایی همان است که گفتم. اما التُراب یکفیکَ عشر سنین که محقق خراسانی آورده است. حضرت رسول اسلام می فرماید خطاب به اباذر: یا اباذر، یکفیک صعید عشر سنین.[4] این دو نص هم اطلاق دارد بنابراین در همین موردی که از موارد اضطرار بود دیدید که نصوص هم اطلاق دارد. پس امر اضطراری مفهوماً جاییست که اضطرار بیاید و مصداقاً هم که معلوم شد آنگاه درباره مصداق هم ادله ای پیدا کردیم از کتاب و سنت و یکفیک صعید عشر سنین مدلول مطابقی مراد نیست بلکه کنایه از این است که تراب یک طهارت درستیست و اگر درست صورت گرفته باشد مجزی است حال به آب برسید یا نرسید. و می فرماید اگر اطلاق نداشته باشید یعنی اصل لفظی نباشد که به طور طبیعی نوبت به اصل عملی می رسد. می فرماید شک در تکلیف می کنیم و اصل عملی ما می شود برائت و برائت از اعاده. نتیجتاً امر اضطراری مجزی است و اتیان به مامور به أمر اضطراری مجزی است اطلاقاً که مسقط قضا و اعاده است و پس از آنکه اعاده جا نداشت قضا نیز جا ندارد و اعاده که نبود می فرماید قضا بالاولویت جا ندارد. بیان محقق نایینی و سیدنا الاستاد انشالله فردا.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo