< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/12/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق در رد شبهه جبر از جهات مختلف

درباره ردّ شبهه جبر از زوایا و جهات مختلف و منظرهای مختلف فلسفه و کلام و اصول و حتی نصوص بحث شد و نتیجه نهایی این شد که جبری در کار نیست اشاره کوتاهی هم از نظر علم و بعد هم در نهایت جمع بندی. تا اینجا فلسفه و کلام بود عقلیات بود از منظر علم که وارد بشویم علم هم از لحاظ فقهی و شرعی اعتبار دارد علم همان حجیت قطعی است که در رسائل خواندیم شبهه ای ندارد. از دید علم مسئله ای به نام جبر جزء اوهام است جبری وجود ندارد انسان یک موجود مختار است دارای یک اراده و اختیار و دلیل بر آن هم تکامل انسان هست اراده دارد تا تکامل کند در مثال ها ید سالم و ید مرتعش را آورده بودند و الان از دید علم انسان را با حیوانات دیگر مقایسه می کنند گفته می شود یک زنبور عسل که لانه ای دارد کندویی دارد ساختمان بسیار مستحکم و پیچیده با مهندسی خاص مسدس شکل از قرن های تاریخ از بدایت تاریخ از آغاز تاریخ تا حالا، هیچ فرقی نمی کند با همه آن پیچیدگی چون اراده ندارد فقط شعور دارد. و اما انسان از بدو تاریخ که کوخ نشین بود کاخ نشین است زمین وسیله نقلیه داشت آسمان می رود، چون اراده دارد.

 

سوال علمی چرا اراده فقط در انسان است

علم فقط یک سوال دارد سوالش از لحاظ علمی حل نمی شود و آن این است که تمام حیوانات براساس تکامل آفریده شده طبق تحقیق علمی تکامل انواع هست. تک یاخته بوده تا شده یک حیوان و یک اسب و یک گوسفند و این پرنده و این انسان، این انسان با تمام این تنوع که لا تعدّ هست تنها در جنگل چین چهل میلیون نوع پشه جمع شده است در دریا چند برابر از حیواناتی که در خشکی و زمین است. یک حیوان پیدا نمی شود که اراده داشته باشد. هیچ کدام اراده ندارند فقط شعوری کار می کنند از پیش تنظیم شده است که چطوری حرکت کنند. زندگی شان از ابتدای تاریخ تا الان هیچ فرقی نمی کند در یک شکل و شمایل است فقط می گویند انسان است که اراده است چرا انسان اراده دارد؟ این سوال معماست، و اراده فروغ فیزیکی نیست. اراده فروغ فیزیکی نیست و مادی نیست، آنها که می گفتند همه چیز مادی است. اراده فروغ فیزیکی هم نیست و فقط برای انسان است چرا؟ علم جواب ندارد چرا، علم تا اینجا پیش می رود با تمام تجربه انسان موجودی است دارای اختیار و اراده دارد بقیه موجودات عالم با این گستردگی و با این شعورهای فوق العاده پیچیده یک پشه لاغر چند هزار کیلومتر را طی را می کند می رود تا مسائل تلقیح و نسل گیری را انجام می دهد و حساب شده. فقط یک موجود اراده دارد که انسان است. جوابش را خود دانشمندان گفتند و من شنیدم این بحث مطرح بود در لندن من جوابش را خودم شنیدم که گفتند جواب از نظر مذهبی حل می شود از نظر علمی حل نمی شود. از نظر مذهبی این گونه حل می شود که این اراده را خدا برای انسان داده است تا تکلیف بخواهد و تا از کلّ این موجودات انسان استفاده کند و مدیریت کند. اراده فقط زمینه برای تکلیف است. از نظر علم این بحث مفصل است. چون یک نکته دیگر هم اضافه می شود و آن هم باز معمای علمی است که می گویند تمام موجودات عالم یا مستقیم یا غیر مستقیم در اختیار انسان است. چرا این گونه شده است؟ علم دیگر چرایش را بلد نیست. هر موجودی که در نظر بگیرید حتی موجود سمّی برای انسان پادزهر می شود با علم روز سموم منتشر شده فعل و انفعال جهان مادی را موجود ثانی جذب می کند که انسان زندگی کند. جوّ که علم می گوید جوّ اتمسفری تقسیم آب و هوا و گل و گیاه تمام آنچه هست برای انسان است اینکه علم این گونه نمی تواند جواب بدهد چرا برای انسان است؟ اینها همه شان از دل طبیعت خواسته آن یکی چرا محور شده؟ باز هم گفته می شود از نظر مذهبی قابل حل است که قرآن آیه شماره بیست و نه سوره بقره «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا» اراده دارد خلقت را برای انسان فقط از نظر مذهبی قابل حل است. بنابراین اراده را از نظر علمی دیدیم تمام زوایا آمد تا اینجا. من در جمع بندی کوتاه بگویم و در آخر هم یک اشاره ای به ذاتی بودن سعادت و شقاوت اشاره ای بکنم.

 

جمع بندی

در جمع بندی از لحاظ فلسفه و علم و کلام و کتاب و سنت مسئله ای به نام جبر قابل التزام نیست و حتی از نظر علم اوهام تلقی می شود وجدان بالضروره جبر را نفی می کند بحث نمی خواهد نیاز به بحث نداشته و ندارد ما هم که بحث کردیم تاسیاً بود اما در ضمن بحث نکته ها داشت که آن برای ما ارزش داشت و الا ابطال مسلک جبر یک امر واضحی است که نیاز به بحث ندارد. فقط ریشه این بحث از اشاعره آمده است مسلکی که منقرض شده مسلکی که برخلاف عقلیات و ضرورت ها اظهار نظر می کند مثلا درباره عدالت خدا قائل اشاعره خلاف ضرورت اعلام می کند. حسن و قبح عقلی را انکار می کند اختیار را انکار می کند این جزء انکاریات ضروری از سوی اشاعره است ما داعی نداریم در این رابطه این همه بحث بکنیم خود مسلک هم منقرض و مطلب هم از قطعیات است.

 

نکته در تفویض و جواب آن

این جمع بندی که دیدیم یک نکته ای را هم اضافه کنید و آن این است که سوال می شود یا اشکال که جبر که باطل کردیم افتادیم به سمت تفویض، مفوضه را چه کار کنیم؟ تمام امور تفویض شده است برای بشر. بشر اختیار کامل دارد. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه این مسئله را مفصل بحث می کند که عمده اش یک مطلب آنجاست و یک مطلبی را هم ما اضافه می کنیم. مطلبی که آنجاست با یک مقدمه می فرماید که مفوضه شبیه مجوسی هست مجوسی کلمه عربی اش است کلمه فارسی اش زرتشتی است که آنها قائل به دو آفریدگار هستند آفریدگار خیر به نام یزدان و آفریدگار شر به نام اهریمن که اهریمن یعنی شیطان. می گوید خالق خیر خداست و خالق شر شیطان است. سیدنا الاستاد می فرماید مفوضه شبیه مجوس است قائل به تعدد خالق اند خود بشر خالق است و تعدد به تعدد افراد بشر این قدر تعدد وجود دارد که خرافی بودن آن از اساس پیداست. دلیلی که ارائه می شود دو تا دلیل است یک دلیل علمی است یک دلیل عقلی تقریبا، دلیل عقلی در بحث علّیت که قائل به علّیت هستند منتها می گویند پدیده ها نیاز به علت ایجادی دارند در حدوث. هر پدیده نیاز به علت دارد حدوثاً اما بقاءً نیاز به علت ندارد. یک کوهی را خدا آفریده در اصل حدوث نیاز به علت داشت الان دیگر در بقاء نیاز ندارد کوه می ماند الی آخر.[1] این یک دلیل، دلیل دوم دلیل علمی هست از نظر علمی که بگوییم انسان اختیار خودش را نداشته باشد مقدرات خودش را تنظیم نکند این اصلا خلاف وجدان است هر بشری وجدانا دارای اختیار هست. در جواب این اشکال جواب فلسفی یا عقلی گفته می شود که شک و شبهه ای نیست که معلول موجود ممکن نیاز به علت دارد حدوثاً و بقاءً. هر لحظه که موجود ممکن از علت ببرد متلاشی می شود. قوامش به وسیله علتش است وجوداً و عدماً. این از اصول فلسفه است. و اما از نظر علم در دید علم دید تجربه است در تجربه موجودات یا حقائق غیر مادی برای تجربه خضوع نمی کند ما درباره احتیاج و ارتباط به قدرت و اراده الهی می گوییم ارتباط غیر مادی است ارتباط معنوی است. طبیعتا علم به آن وادی کار ندارد لذا قضاوتش در غیر منطقه شان هست منطقه قضاوت علم منطقه تجربه و مادیات است ماوراء فیزیک را علم ارتباط ندارد تا تجربه کند. و خوشبختانه چنانچه سید اشاره می کند روایات و نصوص در حد متواتر درباره رد مفوضه آمده است و آیات قرآن هم که اشاره می کند که «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ»[2] یا «وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء»[3] آیات زیادی که در کتاب الله آمده است که درباره افعال بشر و خود انسان مشیت الهی حاکم است و بدون مشیت الهی کاری صورت نمی گیرد. در مجموع ردّ مفوضه بسیار ساده است لذا فقط عمده اش یک مسئله علّیت بود که آن را که گفتیم دیگر دلیلی ندارد تا این مسلک را تقویت کند یا برای این مسلک کاری از پیش ببرد. در نتیجه مسلک مفوضه که از اباطیل است تجربه علمی روز هم نشان داده است که بشر کار می کند اراده دارد فعالیت می کند ولی ضرب المثلی که گفته شده درست است که «العبد یدبّر و الله یقدّر». آن حدیث مشهوری که شنیدید که «عرفت الله بفسخ العزائم» عزم اراده است تمام تجربه های قطعی وجود دارد که انسان تمام امور تنظیم شده که انجام بگیرد یک مرتبه بهم می ریزد عکس آن تمام امور اصلاً در جهت انجام کار نیست یک مرتبه کار انجام می گیرد این را دانشمندان به عنوان تجربه دینی در تاریخ معاصر آورده اند که تجربه دینی ثابت می کند که یک اراده دیگری بالاتر از اراده موجود با معادلات موجود وجود دارد. از نظر علمی هم که کشف شده است آیات قرآن که می فرماید نصوص هم که اشاره دارد و اعتقاد ما هم که بر این است اعتقاد این است که «إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[4] و ازمه الامور طرّا بیده و الخلق کل مستمر بمدده» تمام امور زمامش به دست خداست و مقدرات الهی هرچه باشد آن می شود منتها عبد و عباد مختار آفریده شده تا کار را بر اساس اراده و اختیار خودش انجام بدهد که اگر این اراده و اختیار نبود تکلیف درست نبود بدون اراده و اختیار تکلیف به غیر مقدور است و عقلاً محال است بلا شبهه. بنابراین امر منتهی می شود به چند نکته جمع بندی: 1. تمام فلاسفه و متکلمین و مستفاد از بیان مفسرین مثل شیخ طوسی و نصوص و رای و نظر صاحب نظران اصول این شد که انسان یک موجودی است دارای اراده و اراده او هم یک ارتباط و یک تعلّقی دارد آزاد آزاد نیست «وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ»[5] یک تعلقی هم بالا دارد. و این قسمت مورد اتفاق شد که این مورد اتفاق از دید فلسفی می شود فاعل بالتسخیر و از دید نصوص یا عقائد امامیه می شود امر بین الامرین که در نصوص صحیحه آمده است «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» این نصوص در کتاب کافی باب جبر و التفویض نصوص صحیحه داریم یک روایتی تصریح می کند که «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» بنابراین نتیجه به اینجا منتهی می شود که آن فاعل بالتسخیری که از دید فلسفه الهی گفته می شد در عمل همین امر بین الامرین است انسان اختیار دارد ولی اصل این قدرت را خدا داده. مبادی این اختیار و قدرت حیات و علم و قدرتی است که خدا برای انسان داده آن دست خداست. «لا یملک لنفسه نفعاً و لا ضرا و لا موتا و لا حیاتا و لا نشوراً» ملکیت بر مبادی ندارد ملکیت بر حیات ندارد آن دست خداست آن مبادی می شود مبادی برای یک وصفی که انسان دارد تحت عنوان اختیار. با اراده و اختیار اعمال را انجام می دهد که وجدانی است و موهبتی است و در اثر مبادی که خدا داده است وابسته به لطف خداست بنابراین سید مثال می زد آن طوری که اجمالا در جلسه درس یادم است مثال می زدند که انسان مثل دستی که توانش ضعیف است توان دارد ولی توانش ضعیف است این دست را وصل می کند به یک آلت و ابزاری که نیرو تولید کند برای دستش پس می گوییم هم دست حرکت می کند هم وابسته به یک نیرویی است که به این دست قوت بیشتر داده. این امر بین الامرین هست اما نکته اصلی که در این رابطه می خواستیم بگوییم که عنوانش این است که 1. سعادت و شقاوت ذاتی نیست هرچند ذاتی بودنش بدوی ممکن است اما ذاتی حقیقی نیست، و بعد می گوییم که انسان موجود عجیبی است دارای صفات ذاتی آفریده شده، این صفات ذاتی عبارت است از عقل، فطرت، اراده و الهام و استعداد تکامل. این خصوصیات را می گوییم صفات ذاتی که سید هم تعبیر کردند به صفات ذاتی. انسان یک موجود عجیبی اس این گونه ساخته است به عنوان احسن مخلوقات و برای اینکه محور جهان باشد کل این صفات ذاتیات انسان است از نظر فلسفی شما «الذاتی لا یعلّلّ» از نظر عقائد ما خدا این گونه آفریده با این صفات، خلقت عجیبی است اعجوبه خلقت است دیگر در عقائد چیز دیگر ندارد فلسفه تراشی نمی کند اعجوبه خلقت است بعد هم از نظر خلقت این گونه آفریده شده تا تکامل بکند تکامل مادی و تکامل معنوی. مادی اش برود به آسمان ها و معنوی اش این می شود که مولوی می گوید بار دیگر از ملک پرّان شوم، آنچه آن در وهم ناید آن شوم. این را آفریده برای کمال و اعجوبه خلقت برای کمال آنی که می تواند به سوی کمال حرکت کند باید دارای این اوصاف باشد عقل و اراده و فطرت و الهام و استعداد. تا اینجا مسئله جبر و تفویض کامل شد ان شاء الله فردا یک مکملاتی داشته باشم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo