< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معنای امر به حسب اصطلاح

این مسئله که دارای دو مرحله است دو عنوان دارد: گاهی می گوییم معنای امر به حسب لغت و بعد می گوییم معنای امر به حسب اصطلاح و عبارت دوم این است که می گوییم بحث درباره ماده امر و صیغه امر که همان بحث صیغه امر می شود بحث درباره معنای اصطلاحی امر.

 

آراء صاحب نظران

در این رابطه صاحب نظران فرمایشاتی دارند و آرائی که بسیار به طور خلاصه برای شما یادآور بشوم: شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «للامر صوره محققه و هی القول یتمیز بها عن غیره من الکلام و هی صیغه افعل» و بعد می فرماید که اگر به معنای حقیقی اش استعمال کنیم و ارسال و اطلاق داشته باشد همین امر است یعنی طلب است به سوی آمر. و اگر به نحو اتّساع که عبارت ایشان را بکار می برم اتّساع و مجاز به کار ببریم می شود به معنی سوال و یا التماس.[1] دو: سید مرتضی علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «نقول ان الامر حقیقه فی القول لا مطلقا بل قول مخصوص» که صیغه افعل باشد «و یشترط فیه الرتبه» می فرماید که امر باید از رتبه بالاتری صادر بشود که اگر از رتبه پایین تر ثابت بشود عقلاء قبیح می دانند که اگر کسی بگوید آدم عادی بگوید «امرت الامیر او نهیته» از مقام مامور به مقام امیر امر و نهی صادر بشود و لفظ امر و نهی صادر بشود یک کلامی است مورد استقباح عند العقلاء.[2] 3. شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «الامر عباره عن القول بما دونه بافعل» یعنی صیغه افعل از سوی شخص به ما دون خودش صادر بشود این امر هست و صیغه امر. و بعد می فرماید: در غیر این صورت مجاز هم خواهد بود «و هو قول اکثر الفقهاء و المتکلمین»[3] می فرماید این قول اکثر فقهاء و متکلمین است که در فقه هم امر بکار می رود در کلام هم امر و نهی الهی بکار می رود. منظور از متکلمین در زمان شیخ طوسی همین عدلیه و معتزله و اشاعره است. 4. محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: امر حقیقت است در قول افعل در امر قولی و مجاز است در امر فعلی و می فرماید: این امر باید به طریق استعلاء صادر بشود فعل مخصوص به طریق استعلاء. می فرماید این دو تا شرط در حقیقت دو قید احترازی است که قول مخصوص باشد احتراز بشود از قولی که شاکله خبریه داشته باشد یا تمنی و ترجی باشد. و استعلاء گفتیم قید تخریجی یا احترازی است برای اینکه طلب افرادی را که به عنوان تذلل و التماس چیزی را طلب کند از تعریف امر خارج باشد.[4] 5. علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «الامر حقیقه فی قول مخصوص و مجاز فی غیره» و بعد می فرماید: «و حدّه» تعریف امر «طلب الفعل علی جهه الاستعلاء»[5] این پنج رای را گرفتیم از اربابان اصلی فقه و اصول و از قدمای اصحاب تا راس متاخرین که محقق حلی و علامه حلی باشد. اما معاصرین قرن اخیر صاحب فصول قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: امر در اصطلاح اصول صیغه افعل است و همان قول مخصوص است که می شود صیغه افعل و در این امر در تحقق امر علوّ شرط است یعنی عامر در رتبه عالی و برتر باشد نسبت به مامور این شرط است شرح می دهد که این شرط وضعی است خود امر وضع شده است به معنایی که از آن معنا علوّ استفاده می شود علوّ جزء خصوصیات موضوع له امر است امر باید به وسیله مقام عالی به صیغه افعل و ما یماثلها صادر بشود و بعد می فرماید: در این رابطه اتفاق نقل شده است مورد اتفاق هست.[6] و محقق قمی می فرماید: معنای اصطلاحی امر قول مخصوص صیغه افعل و اکثر اصولیون می فرمایند که شرط است در تحقق امر استعلاء و بعد می فرماید که «و الاولی ان یکون مع الاستعلاء العلوّ»[7] یعنی رای محقق قمی استعلاء و علوّ شد. و اما صاحب فصول فقط علوّ را شرط می دانند و خود دلالت وضع بر علوّ و دلیل دوم وجود اتفاق منقول یعنی توافق آراء در فقه اجماع اصطلاح می شود و در اصول اتفاق. اتقاق منقول وجود دارد که امر در اصطلاح قول مخصوص صیغه افعل است. اما محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و فی الاصطلاح نقل الاتفاق انه قول مخصوص صیغه افعل» این گونه نقل رسیده است. شما در شروح و حاشیه ها این نقل اتفاق را رد پایش را ندارید برای شما گفتم مصدر این نقل اتفاق کتاب فصول است در فصول این اتفاق نقل شده.

 

اشکال و جواب از محقق خراسانی

وانگهی محقق خراسانی یک اشکالی می کند و گویا یک جوابی می دهد اشکال این است که می فرماید اگر امر به معنای صیغه افعل باشد یک جمله ترکیبی است این مصدر اشتقاق نمی شود یک جمله ترکیبی صیغه افعل مأخذ اشتقاق نمی شود در حالی که به تعبیر ایشان قوم یعنی اهل بحث های اصولی از همین امر اصطلاحی مشتقاتی درست می کنند اشتقاق در نظر می گیرند ولی با اشتقاق تطبیق نمی کند. جواب می دهد که ممکن است بگوییم که اشتقاق هم درست است اما به اعتبار مدلول صیغه امر. برای اینکه صیغه امر مدلولش می شود طلب و طلب خودش قابلیت اشتقاق دارد. و ذکر دالّ و اراده مدلول در بحث های بلاغی اشکال آنچنانی ندارد می شود ذکر دالّ و اراده مدلول داشته باشیم قرینه هم وجود دارد قرینه همان ارتباط و ذوق است مناسبت یا ذوق. بنابراین این اشکال و جواب را گفتیم می فرماید اگر نقل ثابت بشود که به این معنا در اصطلاح نقل شده است دیگر ما در اشتقاق و عدم اشتقاق مشکل آنچنانی نداریم آنگاه می فرماید که درباره صیغه افعل یک نکته ای را هم در نظر بگیریم و آن این است که می توانیم بگوییم تبادری هم در کار است پس اگر تبادر هم ضمیمه بشود نقل اتفاق هم باشد مطلب کامل است. بعد می فرماید: این امر به معانی مختلفی در کتاب و سنت بکار رفته وقتی که بکار رفته باشد باید ما تحقیق کنیم که به چه صورت بکار رفته، دو صورت بیشتر نداریم یا به صورت اشتراک است یا به صورت حقیقت و مجاز، و شما در بحث های تحقیقی ما دیدید در تعارض احوال دیدید که وجهی گفته شده بود که «المجاز واسع، الاشتراک خیر من المجاز» که همه اینها وجوه استحسانی است. بنابراین ما در بین اشتراک و حقیقت و مجاز نمی توانیم ترجیحی پیدا کنیم. خب ترجیحی که پیدا نشد در عمل چه باید کرد؟ می فرماید: در صورتی که ترجیح نباشد دو راه دیگر اصولی داریم یا به ظهورات مراجعه می کنیم اگر ظهوری در کار بود از آن ظهور اخذ می کنیم که ظهور دارد در حقیقت یا ظهور دارد در اشتراک و اگر دلیل لفظی نبود و اصل لفظی نبود به اصل عملی مراجعه می کنیم. جایی که یک امری آمده باشد می بینیم حالت سابقه دارد استصحاب می کنیم و اگر ندارد شک در تکلیف است برائت جاری می کنیم. اگر شک در مکلف به است احتیاط جاری می کنیم نتیجتاً اگر ثابت بشود که مشکلی ندارد از ضمن کلام ایشان استفاده می شود که ما در استعمالات امر به مشکلی عملاً برنمی خوریم چون امر در استعمالات کتاب و سنت که کار اصلی ماست معمولاً محفوف به قرینه است جایی برنمی خوریم که ما شک کنیم تا اینکه چه کار بکنیم. این یک مطلبی است که از ضمن کلامش قابل استفاده است. اما می فرماید شرط است در امر علو، البته اقوی چهار قول است علو قول مختار است و دلیل می خواهد برای فردا ان شاء الله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo