< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نکات تکمیلی اشتراک لفظی

در این رابطه چند نکته را باید توجه کنیم تا اینکه مطلب کامل بشود.

 

نکته اول

نکته اول گفته شد که اشتراک امکان دارد علی المشهور و واقع است و قدمای اصحاب قائل به اشتراک هستند و اشتراک در کتاب الله هم واقع شده است. و اما این اشتراک فقط در حد امکان وقوعی هست نه در شکل واجب و یا مستحب موکد مثلا. و قول به امتناع هم مردود است که گفته شد. اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اشتراک بر مبنای ما در وضع و در انشاء امکان ندارد برای اینکه مسلک ایشان در وضع و در انشاء خلاف مسلک مشهور بود، مسلک مشهور در انشاء این بود که فرمودند انشاء عبارت است از ایجاد معنا و ایشان می فرماید که انشاء عبارت است از ابراز اعتبار نفسانی و خود وضع تعهد است که واضع تعهد می کند که این لفظ را برای این معنا قرار بدهد. گفته بودیم که منظور از تعهد یعنی یک اختصاص معین از سوی واضع که بین لفظ و معنا صورت بگیرد. می فرماید: بر مبنای ما که تعهد هست نمی شود وضع را متعدد در نظر بگیریم برای اینکه لفظی را که برای معنا وضع می کنیم تعهد انجام می شود و اگر همین لفظ برای معنای دیگری وضع بشود تعهد اول منتفی می شود. تعهد ثانی مناقض تعهد اول است. در مرحله وضع اشتراک بر مسلک ما ممکن نیست اما بر مسلک مشهور که انشاء ایجاد معنی باشد مانعی ندارد. آنگاه می فرماید: وقوع اشتراک و تحقق اشتراک قابل انکار نیست ولیکن این اشتراک در مرحله وضع نیست بلکه در مرحله موضوع له هست. الفاظی را که ما مشترک اعلام می کنیم مشترک لفظی اند اما در قالب وضع عام موضوع له خاص، ایشان وضع عام را به این صورت هم توسعه می دهد که یک لفظ اگر مکرر برای چند معنا وضع شد وضع عام صورت می گیرد و برای هر فردی از آن افراد موضوع له که بکار رفت به طور خاص به کار می رود و می شود وضع عام و موضوع له خاص. در نتیجه می فرماید: ما هرچند اشتراک را در وضع نمی توانیم ملتزم بشویم اما نتیجه اشتراک را اعتراف می کنیم و تایید می کنیم.[1]

 

نکته دوم

نکته دوم محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه دو تا مطلب که مطلب اول می فرماید: اگر یک لفظ مشترک که دارای دو معنا هست در بیان راوی و بیان امام بکار برود که بحث می شود بحث عملی به کدام یکی از این دو معنا حمل کنیم. مثال می زند می فرماید: کلمه رطل در مدینه یک معنا دارد و در عراق معنای دیگر دارد. راوی کوفی هست مدینه محضر امام صادق هست امام صادق می فرماید که این قدر رطل از آب می شود کرّ مثلاً، رطل را بکار می برد. حالا این رطل که بکار رفت لفظ مشترک است بین معنایی که در مدینه هست و بین معنایی که در کوفه هست. بیان از امام است در مدینه و نقل از راوی است در کوفه کدام یکی از این دو تا معنا را بگیریم، بسیار فرع خوبی است در روایات برمی خوریم از این موارد که باید تحقیق بشود. درباره این گونه مسائل گفته می شود که اگر احد المعنیین مطابق احتیاط بود اخذ به آن می شود که قدر متیقن است. و اما اگر فرض کردیم مساوی بود که جایی برای بحث وجود ندارد تغییر در عبارت است. و اما اگر اختلاف داشت و احتیاط هم وجود نداشت محقق قمی می فرماید: «الحکم هو التوقف» توقف یعنی این بیان دیگر ظهور ندارد مشترکی که قدر متیقن نداشته باشد قرینه معینه نداشته باشد می شود خلاف ظاهر و قابل استفاده نیست.[2]

 

نکته سوم

نکته تکمیلی سوم که باز هم محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید این است که گفته می شود استعمال مشترک استعمال در مجهول و مردد است. علی التحقیق معنای مردد واقع ندارد سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در مباحث علم اجمالی فرموده باشند که امر مردد حقیقت و وجود و واقع ندارد فقط یک تردد است و تردد واقعیت ندارد. و گفته می شود براساس بیان بلاغی معروف سکاکی در کتاب مطول بحث مشترک بیان ایشان این است که لفظ مشترک از سوی متکلم اعلام می شود به عنوان اینکه قصد کرده است متکلم احد المعنیین را، قصد احد المعنیین مردد است و مشترکی که متکلم احد المعنیین را اراده کند در مقام استعمال به مشکل برمی خورد. محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه جواب می دهد می فرماید: نه این است که سکاکی گفته است بلکه تردید در مشترک مربوط است به فهم مخاطب نه به اراده متلکم، متکلم در وقت استعمال یک معنا را اراده می کند چون که بعدا می گوییم ان شاء الله که در اراده واحد معنای متعدد امکان ندارد. یک معنا را اراده می کند و احد المعنیین نیست و در مقام استعمال استعمال مشترک در معنای مردد نخواهد بود اما مخاطب نمی تواند تشخیص بدهد، مخاطب نیاز به این دارد که باید یک اضافه ای ذکر بشود. نیاز به قرینه معینه دارد. بنابراین در مقام خطاب هم به مشکل برنمی خوریم چون لفظ مشترک قرینه معینه دارد بلکه دیروز گفتیم که قرینه معینه از لوازم استعمال در لفظ مشترک است.

 

نکته چهارم منشأ اشتراک چیست

نکته چهارم محققین یعنی محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه و همین طور سیدنا الاستاد و تابعین اینها فرموده اند که اشتراک که خلاف اصل است و خلاف سیره واضعین است پس یک منشأ خاصی باید داشته باشد. منشا اشتراک چیست؟ چرا اشتراک به وجود آمد و چرا اشتراک تحقق پیدا کرد؟ محقق نائینی می فرماید: اصل وقوع اشتراک که از وجدانیات است که قابل انکار نیست و نقض و ابرام در این معنا قابل ذکر نیست اما درباره منشا آن که بحث بشود جا دارد می توانیم بگوییم که مورخی یک نفر تاریخ دانی درباره تاریخ ادب و بلاغت آورده است که اشتراک منشأش تلاقی طوائف است مثلاً یک لغت در حجاز به یک معنا بکار رفته و در عراقیین به معنای دیگری به کار رفته ارتباطات که برقرار بشود بین این دو منطقه می بینیم یک لفظ دو تا معنا پیدا کرد از باب مثال لفظ عین که مثال اصلی مشترک است در حجاز به عنوان عین باصره بکار رفته باشد و در عراقیین عین جاریه بعد آمدیم و ارتباط برقرار شد می بینیم یک لفظ عین است و چند معنا.[3] استادنا العلامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: حتی در اثر طوائف و قری ممکن است این اشتراک صورت بگیرد لفظی در یک قریه به یک معنا بکار رفته است به جای دیگر به معنای دیگر. جمع شدند دیدند لفظ واحد و معنا متعدد که این تعدد کار ممکنی است و واقعیت هم تایید می کند. سیدنا الاستاد می فرماید: بیان محقق نائینی به صورت موجبه کلیه قابل التزام نیست. یعنی به صورت موجبه جزئیه ممکن است ولی به صورت کل که بگوییم منشا اشتراک فقط همین است قابل التزام نیست. برای اینکه می فرماید: اولاً یک نفر مورخ این حرف را زده است که حرف آن یک مورخ چقدر اعتبار دارد. یک تحقیق کرده که ناقص بوده کامل هم بوده برای خودش اجتهاد خودش اعتبار دارد. اما واقع را که می بینیم در یک جا یک محل بلکه یک فرد هم می تواند لفظ را برای چند معنا ذکر کند. که استادنا العلامه فرمودند ممکن است یک فرد لفظی را برای یک معنا وضع کند و بعد فراموش کند آن لفظ را برای معنای دیگری هم وضع کند. مردم که هر دو وضع را ببیند لفظ مشترک به دست می آورد و بعد سیدنا می فرماید: کار ممکنی است که یک فرد مثال می زند پدر می تواند یک اسمی را دوست دارد برای چند نفر از فرزندان خودش وضع کند. مثال می زند که سید الشهداء امام حسین علیه السلام برای سه فرزند بزرگوار و عزیزشان فقط علی اسم گذاشت. منتها دیگران که می خواستند تشخیص بدهند علی اکبر و علی اوسط و علی اصغر گفتند. بنابراین می شود یک فرد هم این کار را بکند لفظ مشترک برای معانی. البته تسمیه یک لفظ در اصطلاح بلاغت لفظ مشترک تلقی نمی شود. فرمایش استادنا کاملا درست است یک لفظ است چند معناست یک لفظ برای چند معنا یعنی چند فرد می شود لفظ واحد و معانی متعدد. در ابتداء خوب است ولی در ادب و بلاغت و بیان که بحث مشترک و حقیقت و مجاز مفصل بحث می شود تسمیه اسم مشترک بین اشخاص از موارد و مصادیق مشترک نیست. کلام ایشان کاملا درست است ولی این دو وادی فرق می کند مشترک آن است که یک لفظ برای چند معنا هر کدام مستقل وضع شود ولی نه به نحو اختصاصی که فقط همین است و انحصار نیست و در اسم گذاری ها اسم وضع می شود برای مسمّا این اسم مثلا علی برای همین فرد مخصوصا برای این فرد این علی و آن علی که برای فرد دیگر هست تشابه اسمی دارد که به اش می گوییم هم نام. عین آن نیست. قیافه و شکلش عین هم است اما این لفظ آن لفظ در وضع نیست مجرد تشابه اشتراک به وجود نمی آورد لذا در ادب و بلاغت کسی اسم واحد برای افراد متعدد را مشترک تلقی نکرده اند.

 

نکته پنجم رفع ابتلاء در ثمره نزاع در معاملات

اما نکته پنجم عبارت است از رفع ابهام. ثمره نزاع در معاملات چند تا خصوصیتی که می گویم قطعی است: 1. رای محقق خراسانی و سیدنا الاستاد درباره ثمره نزاع مربوط به معاملات متفق است یک چیز است. 2. سیدنا الاستاد و محقق خراسانی می فرمایند که اگر شک در شرطیت و جزئیت شیء در معاملات شرعاً به وجود بیاید هر دو می گویند که ثمره نزاع وجود ندارد. و هر دو می فرمایند که اگر شک در شرطیت و جزئیت شیء ای در معاملات عرفاً به وجود بیاید ثمره نزاع وجود دارد که بنابر مسلک صحیحی اصاله الاطلاق جاری نمی شود و بنابر مسلک اعمی اصاله الاطلاق جاری می شود. درباره شرط شرعی و جزء شرعی که شک به وجود بیاید سیدنا الاستاد و محقق خراسانی فرمودند که ثمره نزاع وجود ندارد. چون که براساس هر دو مسلک اصاله الاطلاق جاری می شود

 

تحقیق استاد

و اما تحقیق این است که اینجا ثمره نزاع وجود ندارد برای اینکه براساس هر دو مسلک اصاله الاطلاق جاری نمی شود. دلیلش این بود که گفتیم اگر شک در شرطیت شیء ای بکنیم شرعاً چون که معاملات امضائی هست قبل از اصاله الاطلاق شک در امضاء می کنیم شک در امضاء رتبه اش مقدم بر اصاله الاطلاق است در اینجا. شک در امضاء مساوی با عدم امضاء است پس در صورتی که شک در جزئیت و شرطیت شیء ای شرعا داشته باشیم علی مسلک الاعمی و علی مسلک الصحیحی اصاله الاطلاق جاری نیست چون که شک در امضاء شرعی است و شک در امضاء زمینه برای اصاله الاطلاق باقی نمی گذارد. پس از آنکه بحث مشترک با همه نکات معلوم شد آنچه که ما در ضمن کلام مان آوردیم این است که لفظ مشترک در بحث الفاظ بسیار موارد نادری است که با آن ندرت ایجاد اختلال نمی کند. و ثانیا لفظ مشترک چون ندرت وجود دارد یک معرفت و آشنایی خاصی می طلبد بنابراین نسبت به لفظ مشترک آشنایی پیشاپیش برای اهل ادب و بلاغت وجود دارد و در مقام استعمال خالی از اضافه نیست که مثال سید را اگر قبول کنیم که مثال خیلی مبارک است می گوییم علی اکبر، اضافه دارد، علی اوسط و علی اصغر. اصلا در مقام استعمال با اضافه می آید و مشکلی در باب اشتراک وضعاً اصلا در کار نیست اما در مقام استعمال اگر یک لفظ به عنوان لفظ مشترک در اراده واحدی برای معنای متعددی بکار برود درست است یا درست نیست؟ بحث فردای ما ان شاء الله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo