< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث و تحقیق تکمیلی درباره حقیقت شرعیه

رای محقق خراسانی بیان شد که حقیقت شرعیه نسبت به الفاظ کثیر الدوران و نسبت به الفاظی که در صدر اسلام اعلام شده است قابل انکار نیست. و اشکالاتی هم که گفته می شد رفع شد.

 

رای محقق نائینی درباره حقیقت شرعیه

محقق نائینی می فرماید: حقیقت شرعیه به نحو وضع تعیینی قابل التزام نیست. و عدم تحقق یا عدم ثبوت آن مقطوع به است یعنی قطعاً قابل اثبات نیست. برای اینکه هر اصطلاحی هر عنوانی که جنبه تقیه و اضطرار در بیان نداشته باشد از سوی شرع بیان شده است و این مورد یعنی وضع جدید الفاظ برای معانی شرعیه هیچ مانعی ندارد و هیچ ضرری ندارد بنابراین اعلام بشود. و می بینیم که هیچ خبر و اثری یک روایت ضعیف هم به نقل نرسیده است که مثلا صلاه از سوی شارع برای ارکان مخصوصه وضع شده است. بنابراین اثبات وضع تعیینی امری است که نمی توان ملتزم شد. و اما اگر طریقت محقق خراسانی را در نظر بگیریم که فرمودند وضع در ضمن استعمال محقق می شود این طریقت در مقام تصور قابل التزام است یعنی قابل تصور است ولی در مقام تصدیق و ایجاد و عمل قابل التزام نیست. برای اینکه جمع بین دو عنوان آلی و استقلالی می شود.[1]

 

جمع بین آلیت و استقلالی

یک توضیح مختصر: منظور از آلی این است که در مقام استعمال لفظ آلت است برای فهم معنا، در حدی که مقصود اصلی معناست لفظ احیاناً مغفول عنه است توجه به آن صورت نمی گیرد. این معنای آلیت است. و در وضع لفظ عنوان استقلالی دارد یعنی واضع روی یک لفظ توجه می کند و آن لفظ را برای یک معنای خاصی وضع می کند. مستقلاً که لفظ مورد توجه قرار گرفت آن لحاظ لحاظ استقلالی است. پس از این می فرماید اگر وضع در حین استعمال در ضمن استعمال صورت بگیرد استعمال آلیت دارد وضع که آنجا صورت بگیرد استقلال هم وارد می شود جمع بین آلی و استقلالی و این امر محال است. این اشکال را محقق اصفهانی پاسخ داده است

 

رای محقق اصفهانی درباره طریقه وضع حقیقت شرعیه

محقق اصفهانی می فرماید: وضع اگر در ضمن استعمال صورت بگیرد مانعی ندارد. برای اینکه آن اشکالی که محقق نائینی فرمودند که جمع بین آلی و استقلالی وارد نیست. در جمع ضدّین جمع بین ضدین محال نیست اتحاد ضدین محال است. این اصطلاح که می گویند جمع منظور اتحاد ضدین است. محقق اصفهانی با محقق نائینی معاصر است و شاگرد و استاد نیست منتها از شاگردان سال های بعدی محقق خراسانی است تا می رسید سید بروجردی هم از شاگردان محقق خراسانی است. محقق اصفهانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: بین وضع و استعمال رابطه ای که وجود دارد در حقیقت رابطه لازم و ملزوم است یعنی ملزوم وضع است و لازمه اش استعمال است. اگر وضع بشود و استعمالی در کار نباشد وضع لغو می شود. و آنچه که واقعیت امر است این است که استعمال باید قبل از وضع نباشد آنچه که واقعیت دارد این است که استعمال قبل از وضع نباشد که ناممکن است اما تاخیر زمانی استعمال از وضع دلیل ندارد. در علت و معلول می گوییم علت و معلول زمانا متحد است هم زمان هستند تقدم رتبی است. رتبتاً علت مقدم بر معلول است. هم زمان می تواند باشد. بنابراین بین وضع و استعمال تقارن اشکالی ندارد. در این عملیات وضع چیزی که وجود دارد این است که وضع با استعمال تقارن دارد تقارن از اجتماع ضدین نیست اجتماع ضدین این است که دو تا ضد در یک آن یکی بشود و متحد باشد این اجتماع ضدین است کنار هم نزدیک هم قرار بگیرد که اجتماع ضدین نیست. درست دو خط متصل و مماس یکی آتش و یکی آب است مماس است اتحاد ضدین نیست اجتماع ضدین نیست تقارن ضدین است. اگر بگوییم آب و آتش در یک زمان یک حقیقت بشود این محال است کنار هم باشد اشکالی ندارد. نتیجتاً وضع فقط متاخر از استعمال نباشد که این درست نیست چون تقدم لازم بر ملزوم پیش می آید اما اگر تقارن داشته باشد اشکالی ندارد در آن اسلوبی که محقق خراسانی فرمود تقارن استعمال با وضع است هیچ اشکال ندارد در تقارن ما مانعی نمی بینیم همان زمان که وضع صورت می گیرد همان زمان استعمال هم هست تقارن هیچ ایرادی ندارد.[2] پس از این نتیجه یعنی این گونه از وضع تعیینی که وضع در ضمن استعمال باشد مانعی ندارد تا به اینجا رای محقق اصفهانی را به اختصار اکتفاء کنیم.

 

رای سیدنا الخوئی درباره حقیقت شرعیه

سیدنا الاستاد می فرماید: درباره وجود وضع تعیینی نسبت به حقائق شرعیه آن فرمایشی که محقق خراسانی به تعبیر ایشان صاحب کفایه دارد کاملاً درست است. برای اینکه وضع به نحو تعیینی در ضمن استعمال امکان دارد ادل دلیل علی امکان الشی وقوعه، مثلا کسی یک مدونه ای را بین چند ورقه جمع شده را اسمش را می گذارد کتاب، نمی گوید سمیته کتابا می گوید جئنی بکتاب، وضع شد و فرد هم می گوید اشتر الکتاب، با استعمال وضع صورت می گیرد جای شبهه و تردید نیست. در این رابطه اگر شبهه کنید که جمع بین آلی و استقلالی می شود استقلالی که محقق نائینی فرموده اند این اشکال وارد نیست. برای اینکه معنای وضع در بحث وضع گفته شد که به طور عمده به دو صورت است: 1. آن رای و مسلک خود ما که اعتبار نفسانی، سیدنا می گوید وضع اعتبار نفسانی است لفظی برای معنایی اعتبار می کنیم. 2. معنایی است که صاحب نظران گفته اند که معروف ترین آن رای محقق خراسانی بود که نحو اختصاص لفظ به معناست یا به تعبیر علامه شیخ صدرا ایجاد هویت اعتباریه. می فرماید: اگر بر مسلک ما توجهی داشته باشند و اعتماد کنند که کار بسیار ساده است چون وضع در ذهن قبلاً صورت می گیرد استعمال مرحله بعد می شود که جمع بین دو عنوان آلی و استقلالی اصلا زمینه ندارد. اما اگر براساس مسلک صاحب نظران اصول بگوییم وضع همان اختصاص هست باز هم به مشکلی برنمی خوریم. برای اینکه امکانش را که دیدیم و وقوعش را لمس کردیم اما اشکال جمع بین آلی و استقلالی از اساس قابل حل است. برای اینکه ما در مقام استعمال که شما می گفتید استعمال آلیت دارد می گوییم بله استعمال آلیت دارد جایی که وضع قبلا صورت گرفته باشد. اما جایی که وضع توسط استعمال انجام می گیرد اینجا استعمال برمی گردد از آلیت به استقلالیت.[3]

 

سوال:

پاسخ: اینجا جمع بین آلی و استقلالی اعلام نمی شود بلکه فقط استقلالی است آلیت را از استعمال در مرحله وضع حذف می کنیم این استعمالی که آلیت در آن وجود داشت وقتی که وضع به توسط این استعمال صورت بگیرد این استعمال می شود یک استعمال استقلالی. دیگر آلی نیست تا اینکه جمع بین استقلالی و آلی صورت بگیرد. در نتیجه اعلام می فرماید سیدنا الاستاد که وضع تعیینی بدون هیچ اشکال به گونه دوم یا در قسم دومش که وضع به توسط استعمال انجام بگیرد مانعی ندارد. و در تاریخ هم اگر مطالعه کنیم می بینیم که استعمال در زبان و بیان خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صورت گرفته است و همان استعمالی که صورت گرفته نسبت به معنای شرعی همان استعمالی است که وضع را هم پوشش داده.

 

اشکال و جواب

اشکال و جواب: گفته می شود که استعمال اولی که مردم آشنا به معانی حقیقی نبوده اند قرینه داشته اند. اگر قرینه داشت وضع تعینی می شود. جواب: قرینه قابل انکار نیست. چون مردم در صدر اسلام از صلاه دعا می فهمیدند. و ارکان مخصوصه نمی فهمیدند. اما حقیقت این است که قرینه فرق می کند. آن قرینه برای تفهیم معنای مراد متکلم بوده است نه برای نقل از معنای حقیقی به معنای مجازی. قرینه برای تعیین مراد شارع بوده نه برای مجاز بودن معنا. پس آن قرینه اشکالی ایجاد نمی کند.

 

تحقیق در حقیقت شرعیه

تحقیق این است که این مسئله از اساس به ان اشکالات برخورد نمی کند. اما اولاً اصولی هایی که اصول بحث می کنند معقول را باید آنچه که در معقول هست ملاحظه کنیم. در معقول یعنی در عالم فلسفه و معقولات اجتماع ضدین اختصاص دارد به امرین وجودیین تکویین واقعیین. این تضادی که در خود فلسفه است. اما تضاد بین امرین اعتباریین اصلا در معقول نیست اولا در اصل قضیه نیست چون فلسفه از تکوینیات و از وجودات بحث می کند موضوع فلسفه وجود و هستی شناسی است اعتباریات یک بحث مفصل دارد درباره اعتباریت ماهیت که ماهیت اعتباری است وجود اصیل است لذا از وجود بحث می کند فقط ماهیت را در یک بحث مفصل اعتباری بودنش را ثابت می کند و کنار می گذارد. و تضاد و تقابل بین وجود و عدم یا بین وجود و وجود است نه بین امور اعتباریه. اینجا هم اضافه می کنیم که اعتبار را یک نگاه کوتاهی بکنیم اعتبار فقط یک تصور و یک جعل ذهنی از سوی معتبر و منشا هم نمی خواهد اگر منشا داشته باشد می شود انتزاع. اصلا منشا هم نمی خواهد. در عالم اعتبار که اعتباری نیست اعتباریات تضاد ندارد جمع بشوند اشکال این است که جمع بشوند یک اشکال مقدماتی به وجود می آید از باب مقدمه حکمت که برای معتبر حکیم دو اعتبار متقابل مناسب شان نیست درست نیست. این از یک مقدمه خارجی اعلام می شود اما خود تضاد و تقابل که اینجا معنا ندارد اعتبار است چون غیریت بین تکوینیات است اینجا غیریت تصور نمی شود. بنابراین از اساس اشکال وارد نیست. نکته دوم درباره سوالی که شد که واضع در حال وضع واقعاً این دو حالت را تصور می کند این دو تا جهت را چنین چیزی به ذهن قابل قبول نیست که در وضع در یک عملیات وضع توسط استعمال دو جهت را لحاظ کند جهت وضع و جهت آلیت و جهت استقلالیت چنین چیزی وجدان برنمی تابد. جواب: در این رابطه نکته این است که استعمال می تواند وضع را پوشش بدهد توسط استعمال وضع صورت بگیرد ما در این رابطه فقط به واقع و تجربه علمی می نگریم در خارج می بینیم وضع به توسط استعمال صورت گرفت آنگاه اگر یک اشکال تحلیلی بکنید که جمع بین دو لحاظ آلی و استقلالی صورت می گیرد اشکال شما تحلیلی است و جواب تحلیلی می طلبد. عند التحلیل اشکال و عند التحلیل تعدد جهت هم متصور است. و شما که می گویید درمقام عمل همان است ولی مستشکل فرد دیگری است محققی است که می آید اشکال می کند و محقق دیگر به همان سنخ جواب می دهد اشکال تحلیلی جواب تحلیلی می طلبد. در نتیجه تا به اینجا رسیدیم به این مطلب و این هدف نهایی که وضع الفاظ شرعیه به توسط استعمال کار ممکنی است و لا یبعد که واقعیت هم همان باشد حقیقت داشته باشد. اما اصل حقائق شرعیه انکارش مکابره است تا زمان صادقین و بعد از زمان صادقین علیهما السلام اصطلاحات کثیر الدوران قطعاً در حدی هست که استعمالش افاده معنا می کند بدون کمک گرفتن از قرینه در حد وضع تعینی و در کنار آن اصطلاح دیگر وضع تعینی و حقیقت متشرعه قابل انکار نیست. نکته تکمیلی رای علامه حلی و اضافات فردا ان شاء الله.

 


[3] . مصباح الاصول، السید ابوالقاسم الموسوی الخوئی، ج1، ص122.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo