< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی ادله قول بر جواز تقلید غیر اعلم

محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه به طور اشاره به سه دلیل اکتفاء فرموده اند مبنی بر اینکه تقلید غیر اعلم جایز است. 1. اطلاقات، 2. سیره، 3. قاعده عسر و حرج.

 

دلیل اول نصوص کتاب و سنت

اما دلیل اول که عبارت است از نصوص کتاب و سنت عمدتاً کتاب الله که آیه نفر و آیه سوال مورد توجه و بحث هست گفته می شود که در آیه نفر آمده است که انذار بالمطابقه و قبول بالالتزام، این مفاد آیه است انذار کند و قبول بیافتد یعنی تقلید اطلاقاً، فردی که انذار می کند اعلم باشد یا نباشد فقط مجتهد مطلق باشد کافی است. اعلمیت قید نشده است. درآیه سوال هم که مفاد و نتیجه مدلول آیه این است که مقلد از اهل ذکر سوال کند این اهل ذکر باید مجتهد مطلق باشد اعلم باشد یا نباشد در این آیه قید نشده است مقتضای اطلاق این است که از مجتهد غیر اعلم هم می شود تقلید کرد. محقق خراسانی بسیار مختصر و در عین حال بسیار متین این سوال را جواب می دهد یعنی شمایی که درباره جواز تقلید غیر اعلم به اطلاق آیه نفر و آیه ذکر استناد می کنید محقق خراسانی می فرمایند این استناد کامل نیست. برای اینکه این آیات جهت دارد، در جهت جواز تقلید است نه در جهت بیان خصوصیات که مجتهد اعلم باشد یا نباشد. بنابراین ایه مساسی ندارد به اعلمیت و غیر اعلمیت تا شما از اطلاق استفاده کنید. جهت آیه مشروعیت اصل تقلید است لذا از آیات چیزی استفاده نمی شود. از نصوص هم اگر استناد کنید به طور کل آن نصوص یادآور شده ایم که قالب قضیه خارجیه است و «افت الناس یا ابان» یا «یکفیکم زکریا بن آدم» که قضیه ای در واقعه ای است اطلاق در آن سو زمینه ندارد. و یا مثل مقبوله و امثال آن است که در صدر آن سوال و بحث در مورد محاکمه است قضاوت مطرح است، بنابراین درباره حکم آمده باشد اطلاقی که استفاده کنیم. مضافا بر اینکه در ذیل اشاره ای به خصوصیات شده است که اعلم و افقه ترجیح دارد. بنابراین نه از آیات و نه از روایات جواز تقلید غیر اعلم استفاده نمی شود.

 

دلیل دوم قول به جواز تقلید غیر اعلم سیره است

اما دلیل دوم قول به جواز تقلید غیر اعلم که گفته شد سیره است، به این صورت استدلال بشود که سیره اعلام می کند رجوع جاهل به عالم، آن عالم باید مجتهد باشد. اما در قلمرو سیره، در شعاع دید سیره اعلم و غیر اعلم به ثبت نرسیده. رجوع جاهل به عالم است اعلم باشد یا غیر اعلم فرق نمی کند. در این رابطه محقق خراسانی جوابی داده است از این سیره می فرماید سیره ممنوع است. سیره دلیل لبی است اگر قدر متیقن داشته باشد به همان قدر متیقن اکتفاء‌می شود و برون از قدر متیقن هیچ دلالت و اشرافی ندارد. در اینجا که می بینیم که سیره می فرماید رجوع جاهل به عالم قدر متیقن مجتهد اعلم است غیر اعلم می شود خارج از حدود قدر متیقن باید با اطلاق این خارج از محدوده را پوشش بدهیم که سیره اطلاق ندارد و زیر پوشش قرار نمی گیرد.

 

دلیل سوم عسر و حرج

دلیل سوم عسر و حرج، گفته می شود که تشخیص کار مشکلی است. یعنی ما بین خودمان باشیم بنده حقیر از نزدیک می فهمم تشخیص اعلم گاهی خیلی مشکل است. و محقق خراسانی از ادله قول به جواز تقلید غیر اعلم به این نکته اشاره کرده است که پیدا کردن اعلم و احراز اعلم کار مشکلی است. مشکل تا حد عسر و حرج. هر موقع وظیفه رسید در حد عسر و حرج منتفی است. چون پیدا کردن اعلم معسر و محرج است لذا این حکم منتفی است. نتیجتاً هر کسی که مجتهد باشد و در حد اجتهاد مطلق تقلید از او جایز خواهد بود. این دلیل سوم، در جواب این مطلب گفته می شود که از بیان محقق خراسانی با اضافات که تکالیف وظائف مکلف شان و طبیعت تکلیف یک مقدار صعوبت و سختی دارد به آن آسانی نیست و تکلیف است. مثلا روزه رمضان، و نماز اول وقت،‌جوان هستید نماز صبح اول وقت یک مقدار سخت است بگویید عسری است، یک مقدار عسر که در تکلیف وجود دارد چیزی نیست که انسان را در حرج شدید قرار بدهد این مقدار عسرها را آدم باید پیشاپیش تحمل کند و آمادگی داشته باشد و یک مورد است که تشخیص اعلم. و محقق خراسانی می فرماید:‌این مطلب یعنی تشخیص اعلم در صعوبت و سختی بیشتر از تشخیص خود مجتهد مطلق نیست آن هم عسر دارد اگر بگویید عسر. یک عامی باید فحص کند یک مجتهد مطلق باشد عادل باشد، مخالف هوای نفس خودش باشد، اینها را فحص کند تا پیدا کنید. اگر بگویید عسر، جواب نقضی که این از آن معسرتر است. و جواب اصلی آن بود که اشاره کردیم که این مقدار عسرها در جهت انجام وظیفه برای مکلف و متدین عسر به حساب نمی آید. در نتیجه ادله ای که برای جواز تقلید به غیر اعلم اقامه می شد به بار نرسید. نتیجه همان است که دیروز گفتیم که براساس قاعده و اصل که دلیل بود و براساس مویدات سه گانه ای که گفتیم تقلید اعلم واجب است.

 

سوال:

پاسخ: آیه نفر مفادش این است که فقط بروید از مجتهد تقلید کنید منذر انذار کند و مقلد بپذیرد دلالت بر تقلید کرد. اما فرقی بین اعلم و غیر اعلم نیست. جواب این است که آیات و روایات در دلالت باید فهمید و دقت کرد که جهت دلالت را تشخیص داد. «فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ»[1] بخورید از آن چیزی که کلب معلّم آن را صید کرده، پس بخورید گفته دیگر، این گونه نیست شستن می خواهد چرا گفته «کلوا» جهتش فرق می کند جهتش حلیت است نه نجاست و طهارت. و اما اینجا جهت برای معلوم است ما می خواهیم از این آیه آنچه را که به عنوان یک جهت مشخص و قطعی استفاده کنیم این است که تقلید جایز است محقق خراسانی تصریح می کند دلالت دارد بر مشروعیت تقلید فقط جواز تقلید را اعلام کرده است ما هم از این آیه جواز تقلید را اعلام کرده است ما هم از این آیه جواز تقلید را گرفتیم دیگر این آیه مساس به خصوصیات ندارد در آن جهت نیست تا بگوییم اطلاق دارد. جهتش فقط جواز تقلید است و جز این چیز دیگری نیست. از درون آیه فقط تقلید را می فهمیم.

 

سوال:

پاسخ: آن «ولولا نفر من کل فرقه» آن که عموم و اطلاق را اعلام نمی کند آن یک واجب کفائی اعلام می کند. در جهت اینکه واجب است که از هر طائفه ای و فرقه ای برای تفقّه از شرق عالم و از غرب عالم برود مجتهد بشود دنیا مثل امروز نبوده، آن ربطی به اطلاق اعلم و غیر اعلم ندارد. آن درباره اصل جواب تقلید است که تمامی مردم دنیا که پیرو مذهب اهل بیت باشند باید بروند تفقّه کنند و بعد بیایند انذار کنند یک جمله بیشتر نیست در جهت اینکه تقلید جایز است و اجتهاد هم از همین آیه برای اجتهاد هم استفاده کردیم دلیلی برای به دست آوردن اجتهاد هم هست و دلیلی برای لزوم تقلید هم هست و دلیلی برای حجیت خبر هم هست. نتیجه این شد که از این آیه استفاده می کنیم اصل جواز تقلید و خود جهت مشخص است نه اینکه اطلاق داشته باشد جهتش این است جواز تقلید، اگر این آیه نبود ما جواز تقلید را نمی فهمیدیم. از این آیه استفاده می کنیم مجتهد باید منذر باشد و مقلّد باید تقلید کند. یک نکته هست و آن جواز تقلید. این سه تا دلیل به نتیجه نرسید و جواز تقلید غیر اعلم ثابت نشد نتیجه همان بود که گفتیم.

 

نکته های تکمیلی

اما نکته های تکمیلی، نکته اول منظور از اعلم کیست؟ سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه مطلب را مشروح بحث می کند به این نکته که می رسد می فرماید: منظور از اعلم این نیست که یک فرد معلومات وسیع داشته باشد اطلاعاتش از دیگران بیشتر باشد منظور از اعلم این است که در قدرت استنباط وضع بهتری داشته باشد. یعنی در استنباط احکام فقهی دست بالایی داشته باشد. دقت نظر و فهم عالی و جودت ذهن و برداشت خوب برتر از دیگران، این می شود اعلم.[2] بنابراین این همان نکته ای است که در اوصاف متجهد که گفتیم شم الفقاهه، که یک مجتهد که مبانی را بلد است شم الفقاهه داشته باشد و خوب برداشت کند و خوب درک کند و دقت را داشته باشد، سریع نگذرد که کار خطرناک است. لذا مجتهد اعلم این چنین می تواند باشد.

 

نکته دوم تشخیص مجتهد اعلم

نکته دوم تشخیص مجتهد اعلم که گفتیم کار سختی است. درباره تشخیص مجتهد اعلم سه تا راه عقلائی گفته می شود: 1. شیاع، شیاعی که مفید اطمینان باشد چون اطمینان خودش حجت است شیاع هم در حد اطمینان باشد. در هر عصری یا در ضمن اعصار که بعضی از فقهاء درخشیده اند و به اوج رسیده اند کار ما راحت است شیاع است و مفید اطمینان یا علم. و اگر در آن حد نباشد تشخیص اعلم کار مشکلی است. 2. اهل خبره، یکی از قواعد قاعده حجیت قول خبره عقلاً و عقلائیاً و نصاً. اینجا هم فردی که در حد تجزّی هست مثلا یا از لحاظ علمی در سطح بالا، می تواند تشخیص بدهد از او باید سوال کرد که کدام یکی اعلم است و او باید افراد متعددی را در نظر داشته باشد و در مشاوره و مباحثه با افراد متعددی باشد تا نظر بدهد که کار بسیار سختی است فقط راه سوم هم که خود شخص از قرائن یا از لحاظ رشد علمی شخصی خود به جایی برسد که بتواند تشخیص بدهد. این راه تشخیص اعلم است. نکته سوم جواز تقلید غیر اعلم در صورت عدم اختلاف بین فتوای اعلم و غیر اعلم، سیدنا الاستاد می فرماید: در این صورت از مسئله که اعلم و غیر اعلم اختلاف در فتوا نداشته باشند وجوب تقلید اعلم دلیل ندارد. برای اینکه سیره می گوید که رجوع جاهل به عالم در صورتی که اختلاف نداشته باشد سیره می گوید که به هر کدام که مراجعه کنید درست است. شاهد تحقیق میدانی، در یک شهر طبیب اعلم و طبیب غیر اعلم است همه به سراغ غیر اعلم نمی روند چون می دانند اینها در این مسائل اختلاف نظر ندارند و همه پزشک اند و یک نظر می دهند. بنابراین مقتضای سیره این است که اگر اختلاف در رای و نظر بین اعلم و غیر اعلم نباشد رجوع به اعلم واجب نیست.

 

اما تحقیق

اما تحقیق این است که این مطلب که سیدنا فرمودند کاملاً دقیق و درست است اما صحت این مطلب فقط در محدوده خود امور عقلائی است. رجوع جاهل به عالم آن هم در امور مهندسی یا پزشکی اما مسئله اجتهاد و تقلید صبغه شرعیت دارد احکام شرع است مربوط می شود به احکام مذهبی بنابراین در این رابطه یک سیره عقلاء به ما کمک می کند و اصل تقلید را به ما اعلام م یکند اما اعلمیت در این خصوص را سیره دوم داریم سیره متشرعه، سیره متشرعه می گوید که باید به اعلم مراجعه کرد. چون اوثق است و اقرب الی الواقع دیده می شود که در بیان سید علم الهدی آمده بود. مضافا بر اینکه مویدی هم داریم در ذیل مقبوله عمر بن حنظله آمده است «الحکم ما حکم به افقههما» بنابراین هرچند در آنجا بحث محاکمه است ولی این را می دانیم که حکم محاکمه با فتوا از یک سنخ هستند احکام شرع هستند بنابراین در صورتی که افقه باشد سیره می گوید افقه و اعلم را انتخاب کنید و نصّ هم موید می شود. نتیجتاً باید در صورتی که اختلاف در فتوا هم وجود نداشته باشد به مجتهد اعلم مراجعه کرد که این مقتضای سیره متشرعه و مقتضای نصوص معتبره یا مقبوله است مضافا بر اینکه مطابق احتیاط هم هست. نتیجه بحث ما این شد که اجتهاد و تقلید یک امر مسلم فقها‌ و اصولا و من حیث الادله و من حیث الآراء و وجوب تقلید اعلم هم همین طور فقهاً و دلیلاً به نتیجه رسید که باید از اعلم تقلید کرد. اگر امر دائر بشود که هر دو اعلم است و یکی اورع است، طبق همان دو دلیل سیره متشرعه و تصریحی که در مقبوله آمده است که «الحکم ما حکم به اورعهما» آن یکی که اورع باشد آن را انتخاب کنید. خدا را شاکریم روز انتهای بحث ما دقیقا با روز آخر درسی حوزه تطبیق کرد. الحمد لله تعالی توجه کنید، شکر خدای متعال این دوره درس خارج ما به پایان رسید حدود هفت سال تقریبا. خدای متعال را سپاسگذاریم که به ما توفیق داد که این دوره را با شما رساندیم به لطف خدا. این درس ان شاء الله سال آینده اول مهرماه از اول اصول شروع می شود و در ضمن این درس ما درس اصول به لطف خدا نکته های جدید و اضافی و ظریف و لطیف داشت. یک وقتی یکی از دوستان تقریرات فقه حقیر را یک جلد نوشته بود در شرف چاپ بود گفتند که چاپش صلاح نیست، چون این تقریرات یک درسی است در حدی نیست که بگوییم یک چیز تازه ای آورده یک چیز تکراری اورده باشیم فارسی اش کرده باشید. اما اصول شکر خدا میزاتی دارد و امتیازاتی دارد و ویژگی هایی و اضافاتی دارد که خیلی برای طلاب مفید و موثر است. مثلا همین بحث استصحاب در هیچ یکی از بحث ها برای اعتبار استصحاب به ادله اربعه استناد نشده است. و اقسام استصحاب یک جا جمع نشده است. استصحاب عقلائی را ما هیچ کجا ندیدیم در ضمن کلمات ولی ما جداسازی کردیم. فرق بین اماره واصل و قاعده در ضمن استصحاب جایی نیامده است که اینجا آمده و الی ذلک. استصحاب یک دوره بحثی در عین حالی که کامل است چهار تا نظری قدری اصلی نظر شیخ انصاری و محقق خراسانی از جمع قدیم و نظر محقق نائینی و سیدنا الاستاد چهار تا اسطوانه اصلی است و احیاناً از نظرات محققین دیگر از جمله رای امام خمینی و رای سیدنا الشهید صدر هم استفاده هایی شده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo