< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق درباره شهرت و اعتبار آن

نکات مقدماتی

چند تا نکته به عنوان نکته های مقدماتی مورد توجه قرار بگیرد ان شاء الله تا بحث شهرت را کامل و واضح بکنیم. 1. بحث عمدتاً مربوط به شهرت عملی قدمائی است که به عبارت دیگر شهرت فتوایی هم اطلاق می شود. و بحث از شهرت روایی ضمنی به عمل می آید. بحث محوری بحث از شهرت عملی قدمائی است. 2. شهرت مورد بحث قرار می گیرد از حیث حجیت نه از حیث اعتبار. برای اینکه شهرت یک اعتبارمّائی قطعا دارد ولی آنچه که بحث می شود مربوط است به حجیت شهرت. اعتبار حداقلی شهرت مورد بحث نیست. به عبارت دیگر گفته بودیم که اعتبار درجاتی دارد بحث ما درباره اعتبار درجه اول شهرت است که شهرت به عنوان یک دلیل ثابت بشود. اما حداقل اعتبار شهرت در تاریخ بحث اصول مورد انکار نیست. 3. شهرت آثار و نتائجی دارد که این آثار پیوسته بهم هستند و عبارتند از: 1. جبران ضعف سند، 2. ترجیح عند التعارض، 3. تایید حکم در مقام استنباط این سه تا اثر را شهرت دارد در صورتی که اعتبار برایش ثابت بشود. پس از توجه به این نکات مقدماتی بحث درباره اعتبار شهرت به میان می آيد.

 

بحث درباره حجیت و اعتبار شهرت

در این رابطه به طور کل دو رای مربوط به دو مقطع تاریخی به ثبت رسیده است. رای اول اعتبار شهرت قبل از تطور اصول یعنی قبل از زمان شیخ انصاری. رای دوم عدم حجیت شهرت بعد از تطور یعنی پس از زمان شیخ انصاری. این رای که مبدء آن شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه است در کتاب اصولی رسائل به این عبارت عنوان می فرماید: «و من الظنون التی توهم حجتیها الشهره» از عنوان پیداست که آن ظنونی که حجیت وهمی دارد و یک توهمی شده است که حجت باشد شهرت است. پس اگر حجت برایش اعلام می کنید یک حجت توهمی است اساس ندارد ودلیل ندارد. بعد از آن محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: شهرت از مواردی است که دلیل برای اعتبار آن مساعدت نمی کند. پس شهرت یک چیزی است که اساس و ریشه در دلیل و مدرک ندارد. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: شهرت فتوائیه دلیل بر اعتبار ندارد. عدم اعتبار آن برگرفته از عدم دلیل بر اعتبار است. یا به عبارت دیگر عدم الدلیل بر اعتبار می شود دلیل بر عدم اعتبار.[1] این ادله را این اعاظم فرمودند ما حصل استدلال شان از این قرار است که شهرت یک اشتهار بیش نیست. نه اجماع است که بگوییم از باب اجماع و نه رای اهل خبره است که بگوییم از باب خبرویت و نه سیره عقلاء است که بگوییم از باب سیره. یک اشتهاری است ضرب المثلی اصطلاح شده است «رب مشهور لا اصل لها» بنابراین شهرت اعتبار ندارد و اساس ندارد. یک دلیلی که وصف ثبت شده شرعی معتبر داشته باشد در شهرت دیده نمی شود. سیدنا الاستاد می فرماید: نتیجتاً شهرت نه ترجیح است نه مرجح است و نه نقش ترجیح دارد و نه جابر ضعف سند است. این رای مربوط به عدم اعتبار برای شهرت بود.

 

رای دوم که گفته شده شهرت اعتبار دارد

اما رای دوم که گفته می شود که شهرت اعتبار دارد. در این رابطه دلیلی که اقامه می شود از این قرار است: 1. نص، 2. تحلیل، 3. استناد عملی فقهاء یا تحقیق میدانی. اما نکته اول که نصاً، در بحث قبلی گفتیم که روایت معتبر تحت عنوان مقبوله عمر بن حنظله شهرت را از اوصاف برای روایت آورده است «کلاهما مشهوران» در متن آن سند بود یعنی شهرت در خود این روایت از مرجحات گفته شده است. این دلیل اول ما با یک تایید که از سوی سیدنا الشهید صدر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این شهرت که در مقبوله آمده است به عنوان ترجیح مربوط به روایت است. تصریح می کند که ارتباط دارد با روایت. که ما هم در عنوان مان این را جزء مرجحات دلالی آوردیم که مربوط به روایت می شود نه به راوی و نه به حکم. و در تتمه می فرماید: پس از که مربوط شد به ترجیح نسبت به روایت می فرماید: کار منتهی می شود به اینکه روایت مشهوره یعنی روایت مستفیضه. عنوان مستفیضه به خودش می گیرد. شاید اشاره شده باشد که مشهور با استفاضه نسبتش اعم و اخص من وجه است. بنابراین روایت مشهوره که روایت مستفیضه شد می فرماید: بلا اشکال اعتبار خواهد داشت.[2] پس نص صحیح با فهم اصح که فهم سیدنا الشهید صدر باشد این شد که شهرت از مرجحات است و دارای اعتبار و ریشه در متن نصوص دارد. و اما تحلیل: من حیث التحلیل گفته می شود که منظور از شهرتی که بحث کردیم شهرت عملی قدمائی یعنی قدمای اصحاب از ابن ادریس و تا شیخ مفید و تا شیخ کلینی و شیخ صدوق اینها قدمای اصحابند مخصوصا چهار نفر که کتاب دارند در نظر بگیرید: شیخ مفید و شیخ صدوق و سید مرتضی و شیخ طوسی. البته شیخ کلینی گاهی در ضمن نقد روایات حکم هم ضمنا به شکل جزئی می توانید پیدا کنید. این شهرت قدمائی اعتبارش در فقه و اصول اعتبار مذهب است، اینها استوانه های اصلی فقه مذهب اهل بیت اند. لذا اگر یک روایت شهرت عملی داشته باشد در زمان این اعاظم از قدماء به این معنا که شیخ مفید فتوایی بدهد مستند به یک روایت و شیخ صدوق مستند به همان روایت فتوا بدهد و همین طور بقیه، این می شود شهرت عملی یا شهرت فتوائی. این گونه شهرت دارای اعتبار قطعی است و دو جلوه دارد: جلوه من حیث العمل و جلوه من حیث المعمول. از حیث عمل این گونه شهرت می شود توثیق عملی، من حیث المعمول این گونه شهرت روایت را روایت معمول بها درست می کند. ما در بحث رجال و استدلال می گوییم که توثیق لفظی درست است و توثیق عملی اوثق است که خودش عمل هم کرده، تنها اعلام نکرده است، عمل هم کرده است. در اعلام تنها یک احتمال ضعیف می دهید که وجهی داشته و مقطعی بوده اما در صورتی که عمل کرده باشد دیگر احتمال خلاف در کار نیست. و در همان بحث رجال و حدیث دیده ایم که روایت معمول بها عند الاصحاب آن هم قدماء‌ بلا شبهه روایت معتبره ای است در اعتبارش شکی وجود ندارد. پس نتیجه از حیث تحلیل یعنی دلیل دوم ما که دلیل عقلی تحلیلی بود دیدیم مطلب به طور کامل روشن و مشخص است. یک چیزی هم اضافه کنید که مکرر گفته ایم که توثیق این قدماء برای یک محقق به طور طبیعی موجب وثوق می شود و موضوع حجیت خبر وثوق به صدور است. چرا موجب وثوق می شود؟ به جهت داشتن سه تا خصوصیت که قرب زمانی و اشراف و احاطه و احتیاط و ورع.

 

تحقیق میدانی در اعتبار شهرت

اما مدرک سوم که تحقیق میدانی بود. در تحقیق میدانی اول از شیخ انصاری و خود سیدنا الاستاد که این دو شهرت را بسیار محکم رد کرده اند. شیخ انصاری درباره اعتبار روایات مربوط به نجاست عرق جنب از حرام بحث می کند می فرماید: روایت ضعیف است اما «و الانصاف حصول الظن الی حد سکون النفس الاطمینان من نفس اشتهار الحکم عند القدماء»[3] آن جمله ای که اطمینان از خود اشتهار عند القدماء به دست می آید. پس شهرت اعتبار دارد شهرت عند القدماء، خود این شهرت کافی است. مورد دیگر تحقیق میدانی از سیدنا الاستاد می فرماید: درباره تنجیس متنجس «لولا الاجماع المدعی و الشهره المتحققه لنعلن انّ التنجیس یختص بالماء و المائعات»[4] می فرماید: روایاتی که درباره تنجیس متنجس است آنچنان اعتباری ندارد فقط درباره تنجیس ماء و مایعات آمده اما یک لباس متنجس شده که باز هم تنجیس می کند یا نمی کند، دلیلی نداریم اگر شهرت عظیم نبود می گفتیم تنجیس اختصاص دارد به ماء متنجس و مایعات. پس براساس شهرت فتوا را عوض کرد و فتوا اختصاص داشت و تعمیم داد براساس شهرت. مورد دیگر از تحقیق میدانی محقق نائینی می فرماید: «الخبر الضعیف المنجبر بالشهره علی اساس منطوق آیه النبا» می فرماید: خبر ضعیف منجبر می شود به وسیله شهرت از منطوق آیه نبا به این صورت که در آیه نبا آمده است «إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا»[5] می فرماید: مفادش این است که خبر ضعیف حجت است بعد از تبیّن و شهرت که وجود داشته باشد تبیّن به عمل آمده. شهرت بعد از تبیّن حجیت و اعتبار دارد. اعتبار شهرت نسبت به جبران ضعف سند از خود منطوق آیه استفاده شد براساس تحقیق میدانی.[6]

 

علت اختلاف رای شیخ و سید در اصول و فقه

اما سوال این است که رای شیخ و رای سید در اصول آن بود و در فقه این است؟ جواب این است که در مقدمه گفتیم که در اصول بحث از حجیت شهرت می شود و در فقه استفاده از اعتبار شهرت به عمل می آید. نتیجتاً‌ شهرت عملی فتوائی اعتبار دارد. یک سوال و یک جواب: سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در بحث حجیت خبر اعلام می کند که شهرت عملیه در حد توثیق عملی است اما صغرویا کار مشکل است. برای اینکه ما مصداقی برای شهرت عملیه قدمائیه نمی توانیم پیدا کنیم کار سختی است. از کجا بتوانیم تک تک قدماء فتوایشان را با روایت مسنداً‌ ثابت کنیم. مضافا بر اینکه قدماء‌ کتب فقهی آنچنانی ندارند. جواب: کلام سیدنا الاستاد بسیار دقیق است اما همین که ایشان بفرمایند شهرت عملیه قدمائی توثیق عملی است برای ما کافی است، اعتراف است نسبت به اعتبار شهرت اما بحث ما مصداقی نیست. و ثانیاً‌ قدماء‌ شیخ مفید مقنعه و شیخ صدوق مقنع و شیخ طوسی که مبسوط و خلاف و سید هم که انتصار و رسائل فتاوایشان و استنادشان قابل دسترسی هست هرچند کار مشکل است. نتیجتاً شهرت عملیه قدمائیه اعتبارش ثابت است براساس این ادله هرچند مورداً و مصداقاً نادر و صعب الوصول باشد. بحث شهرت و اعتبار شهرت تا اینجا کامل شد ادامه بحث که مرجحات اختصاص دارد به مرجحات منصوصه یا تعدی ممکن است؟ ان شاء‌الله فردا.


[2] الحلقه الثالثه، السید الصدر، ص401.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo