< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جریان استصحاب در امور تدریجی

درباره زمان رای و نظر محقق خراسانی این شد که استصحاب در قطعه ای از قطعات زمان جاری می شود و قطعه تحت عنوان حرکت توسطیه مبدا و منتها دارد و یک وجود حقیقی عرفی و آن برای استصحاب کافی است.

 

استدراک

در اینجا ایشان یک استدراکی دارند، محقق خراسانی می فرماید: اگر درباره زمان و زمانی شک در کمیت و حدوث باشد مثلاً علم داشتیم که این آب منبعی دارد و جریان، الان شک می کنیم که این جریان آب که زمانی هست ادامه دارد یا ادامه ندارد، شک ما برگرفته از شک در کمیت منبع هست اگر منبع آب قابل توجه بوده ادامه دارد و اگر منبع آب کم و اندک بوده دیگر جریان نیست. و حتی سیلان دم از رحم، دو مثال می زند.

 

شک در حدوث و مقتضی

بعد می فرماید: این شک به دو اشکال برمی خورد: اشکال اول این است که این گونه شک در حقیقت شک در حدوث است یعنی منبع حدوثش در کمیت زیاد هست یا نیست برمی گردد به شک در حدوث. این یک اشکال، اشکال دوم این شک در منبع شک در استعداد است شک در استعداد شک در مقتضی. محقق خراسانی می فرماید این مقدار شک در کمیت وحدت آن قطعه از زمانی را با واقعیت آن قطعه از امر زمانی را آسیب نمی زند. عرفا جریان و سیلان قطعی بوده یقین به حدوث، شک می کنیم در بقاء منشا شک هر چه باشد شک در منبع باشد که مقتضی است یا شک در سدی باشد که مانع و رافع است هر چیزی که منشا شک باشد اشکالی ندارد و ارکان کامل است یقین سابق و شک لاحق استصحاب جاری است. اما اشکال دوم که شک در مقتضی می شود که بر مبنای محقق خراسانی اشکالی ندارد شک در مقتضی هم باشد استصحاب جاری است و فقط به مبنای شیخ انصاری اشکال دارد و مبنای محقق نائینی شک در مقتضی مورد استصحاب قرار نمی گیرد. این را به عنوان تکمله اضافه کنید که شک در زمان و زمانی سرنوشتش این است که استصحاب جاری است.

 

قسم سوم استصحاب در امری که مقید به زمان باشد

اما قسم سوم که استصحاب در مورد عمل مقید به زمان، در این قسم که یک عملی است مثلا امساک و قید زمان، نهار از اول طلوع فجر تا مغرب شرعی در این رابطه اگر عمل شرعی و دارای حکم شرعی مقید به زمان باشد و شک در بقاء بکنیم جا برای استصحاب هست یا نیست؟ 1. شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: در صورتی که زمان قید برای استصحاب باشد به طور قطعی استصحاب جاری نیست. چون اصل در قید این است که موضوعیت داشته باشد در صورتی که قید موضوعیت داشت با رفتن یا شک در قید موضوع از بین رفته یا موضوع در حالت تردید قرار گرفته دیگر جا برای استصحاب نیست. در این رابطه که قید باشد برای عمل شیخ انصاری فرمودند استصحاب جاری نیست برای اینکه بعد از انقضاء زمان وجوب را استصحاب کنیم جا ندارد چون موضوع وجوب، وجوب متعلق به این عمل مقیداً به زمان بود و الان دیگر وقت گذشت. که این در صورت بعد از انقضاء زمان است در آخر وقت زمان نیست که شک کنید. آن برای شک در زمان است شک در فعل مقید به زمان این است و بحث در این است که زمان منقضی شده. مثال را عوض کنیم مثلا مولی گفت «اجلس یوم الجمعه» می بینیم که روز جمعه قید هست برای حکم، وجوب جلوس حکم است و روز جمعه هم ظرف است. الان جمعه منقضی شد شک می کنیم که حکم باقی است یا فقط منحصر به روز جمعه بود این محل بحث است. شیخ انصاری می فرماید: روز جمعه که منقضی شد زمان قید بود قید جزء الموضوع بود در حقیقت موضوع وجوب رفت یعنی دیگر جلوس واجبی نیست تا استصحاب کنیم شک در بقایش نداریم آن موضوع رفت با رفتن قید مقید رفته، موضوعی مشکوک البقاء نیست تا استصحاب بشود. این کلام شیخ بود با توضیحاتی که داده شد.

 

چند صورت در قسم سوم از نظر محقق خراسانی

اما محقق خراسانی می فرماید: درباره شک در بقاء حکم در صورتی که زمان قید برای فعل باشد چهار صورت متصور می شود: صورت اول می فرماید: زمان که قید برای عمل و فعل شده است شک درباره بقاء خود زمان به وجود می آید. مثل صومی که مقید به زمان است و زمانی است و شک می کنیم که شک ما متعلق به خود قید می شود شک در بقاء قید یعنی شک در بقای قسمت آخر زمان. می فرماید: در این صورت بلا شبهه استصحاب جاری می شود. یقین سابق ما نهار بود و شک لاحق ما بقاء روز، دقیقاً ارکان استصحاب فراهم است و استصحاب جاری است بلا اشکال. اعم از اینکه استصحاب را در خود زمان جاری کنیم یا در مورد امساک جاری کنیم. درباره امساک هم جاری می شود. امساک واجب بود الان شک می کنیم که امساک وقتش تمام شد یا نشد استصحاب می کنیم. و همین طور اعم از اینکه شبهه حکمیه باشد یا موضوعیه باشد، شبهه حکمیه باشد مثلاً طبق مثالی که استادنا العلامه شیخ صدرای باکویی قدس الله نفسه الزکیه فرموده اند شبهه حکمیه استتار قرص شده است و موضوع مشخص است زوال حمره مشرقیه محقق نشده است و استتار قرص آمد الان شک می کنیم که حکم شرعی در وقت استتار قرص چیست، موضوع را می دانیم که استتار قرص است شک در حکم است. در آن صورت هم می توانیم استصحاب کنیم بقاء زمان را و بقاء نهار را و حکم به وجوب صوم و امساک. و یا اینکه شبهه موضوعیه باشد هواء مغیب است و هوا ابری است و تشخیص مغرب برای ما مشکل است الان نزدیک مغرب هم شده است شک می کنیم که الان مغرب شده است یا مغرب نشده است. هر موقع قاعدتاً شک مربوط شد به تشخیص فعل یا واقعیت شئی ای در خارج می شود شبهه موضوعیه و هر موقع موضوع مشخص و معین بود شک در حکم آن بکنیم می شود شبهه حکمیه. می فرماید: اما صورت دوم عبارت است از شک در بقای حکم بعد از انقضای زمان. در این صورت در حقیقت زمان متعلق به فعل نیست متعلق به حکم است. در صورت اول زمان متعلق به فعل بود صورت دوم زمان متعلق به حکم هست یعنی وجوب جلوس. «اجلس یوم الجمعه» این صورت را محقق خراسانی می فرماید که به دو قسم منقسم می شود: قسم اول این است که زمان ظرف برای حکم باشد، قسم دوم آن است که زمان قید برای حکم باشد. می فرماید: در صورتی که زمان ظرف برای حکم باشد جا برای استصحاب آماده است. چون ظرف دخل در موضوع ندارد ظرف زمانی است دیگر، یک ممرّ است موضوع از آنجا یک گذری کرده است به اصل موضوع دخالت ندارد. گفته است مولی «اجلس یوم الجمعه» جلوس در روز جمعه واجب بود الان روز جمعه منقضی شد جمعه چه نقش داشت؟ ظرف بود می گوییم ظرف دخل به موضوع ندارد،‌ موضوع باقی است موضوع جلوس است و حکم وجوب جلوس است. جلوس می شود شنبه هم باشد یکشنبه و دوشنبه هم باشد مانعی ندارد. در این صورت می فرماید: استصحاب جاری است. قسم دوم از صورت دوم که زمان قید برای حکم باشد در این صورت هم می فرماید: این قسم باز هم منقسم می شود به دو قسم: قسم اول این است که زمان قید باشد برای اصل مطلوب، قسم دومش این است که زمان قید باشد برای کمال مطلوب. می فرماید: در «اجلس یوم الجمعه» اگر یوم جمعه قید بود برای اصل مطلوب که مطلوب جلوس و وجوب جلوس بود. اگر برای اصل وجوب جلوس قید بود طبیعتاً‌ با رفتن زمان موضوع منقضی می شود جا برای استصحاب فراهم نمی شود. چون که زمان قید بوده برای اصل مطلوب. اما اگر زمان قید بشود برای کمال مطلوب در مثالی که استادنا العلامه شیخ صدرای باکویی قدس الله نفسه الزکیه می فرمودند اگر کسی برود زیارت کربلاء، خود زیارت اصل مطلوب است و کمال مطلوب زیاره الحسین مع الغسل یوم الاربعین است. پس اگر قید اصل مطلوب بود قضیه می شود و عنوان می شود دارای وحدت مطلوب، وحدت مطلوب که بود دیگر مراتب ندارد امرش دائر است بین وجود و عدم هست یا نیست. دیگر شک در بقاء و رتبه بعدی نداریم. اما اگر قید کمال مطلوب بود می شود تعدد مطلوب، یک مطلب بالاتر فضیلت از دست می رود و یک حداقلی باقی می ماند. روز جمعه قید باشد برای کمال مطلوب که جلوس روز جمعه فضیلتش بیشتر است روز جمعه که منقضی شد اصل مطلوب هست جلوس هست و ثواب هم دارد منتها فضیلتش کمتر است. اصل مطلوب هست ولی کمال مطلوب نیست. در این صورت هم استصحاب جاری می شود. برای اینکه می دانیم قید بوده روز جمعه اما قید کمال مطلوب، پس قید که از بین رفت روز جمعه منقضی شد کمال مطلوب یعنی آن مطلب دارای فضیلت بالا از دست رفت اما اصل مطلوب که جلوس حکمی دارد به عنوان وجوب سر جای خودش باقی است. شرح بیان محقق خراسانی هم کامل شد.

 

اشکال فاضل نراقی

مرحوم شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه اشکالی را تحت عنوان «ما یقول بعض المعاصرین» که فاضل نراقی معاصر شیخ انصاری است، اشکالی می کند می فرماید: در صورتی که زمان قید باشد برای فعل دو استصحاب جاری می شود: هم زمان برای فعل ظرف می شود و ظرف که شد قید برای حکم هم می شود. بنابراین هم استصحاب وجود جاری می شود در صورتی که ظرف باشد و هم استصحاب عدم جاری می شود در صورتی که قید باشد. این دو تا استصحاب تعارض می کند استصحاب وجودی و استصحاب عدمی.

 

جواب آن از نظر شیخ و محقق خراسانی

شیخ انصاری و محقق خراسانی از این اشکال جواب داده اند که از این قرار است: در این مسئله که زمان قید برای فعل باشد دو صورت تصور می شود ولیکن هر صورتی که زمینه داشته باشد برای صورت دیگر جا باقی نخواهد ماند. نمی شود بگوییم که زمان قید است هم ظرف فعل و هم قید حکم. بلکه یکی از این دو راه است، یا بگویید ظرف فعل است یا بگویید قید حکم. غیر از این دیگر هر دو قابل جمع نیست تا اشکال بکنید. اما خود شیخ انصاری فرمودند که قید حکم می شود در آن شرحی که داده شد که گفت استصحاب جاری نیست برای این است که قید حکم است درباره زمان که قید برای عمل هست به تعبیر شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه اصل در ظرفیت این است که قید باشد و الا می شود ظرف لغو. ظرف بین دو چیز دوران دارد: یا نتیجه اش قید باشد یا لغو، لغو خلاف اصل است بنابراین ظرف هم اگر باشد دیگر ظرف نیست قید هست، در صورتی که قید شد برای عمل، با رفتن قید موضوع از بین رفته، چون قید مدخلیت دارد به وجود موضوع، مدخلیت دارد در تحقق خود موضوع، قید که رفت خود موضوع از بین رفته. این کلام ایشان بود. جواب فاضل نراقی هم معلوم شد که زمینه برای تحقق دو تا استصحاب فراهم نیست. در صورتی که فقط ظرف باشد قید نیست و در صورتی که قید باشد ظرف نیست نه اینکه هر دو باشد و دو استصحاب و نتیجتاً چون که زمان قید هست استصحاب جاری نمی شود و استصحاب وجودی نداریم. این کلام شیخ انصاری در جواب از اشکال فاضل نراقی. اما محقق خراسانی و محقق نائینی و سیدنا الاستاد جواب هایی دارند فردا ان شاء‌الله.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo