< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیه سوم استصحاب

تنبیه سوم عبارت است از بررسی و بحث درباره اقسام استصحاب کلی. این بحث امروز تقریبا از آسان ترین بحث تنبیهات به حساب می آید که بحث استصحاب کلی هست. بحث استصحاب کلی از ابتکارات شیخ انصاری است که در جمع ابتکارات ایشان به ثبت رسیده و صاحب نظران اصول از ایشان تبعیت فرموده اند. استصحاب کلی که کلمه کلی دارد منظور از کلی در استصحاب کلی طبیعی است. و کلی طبیعی براساس تحقیق و مشهور قریب به اتفاق در خارج وجود دارد و وجودش به وسیله افراد آن است مثل وجود انسان در خارج به وسیله فرد یعنی مثلا زید. و در اصول هم صاحب نظران مثل محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه اشارتی به بحث عقلی دارد و می فرماید که کلی طبیعی به عنوان یک مفهومی که در خارج تحقق دارد قابل انکار نیست. در هر صورت منظور از کلی کلی طبیعی است. اما استصحاب نسبت به فرد و موضوع جزئی جاری می شود. شیخ انصاری می فرماید: همان طور که استصحاب نسبت به یک امر جزئی جاری می شود نسبت به امر کلی هم جاری است بلا فرق. جزئی یقین سابق دارد و متیقن است و شک لاحق دارد مثل عدالت زید و کلی هم حالت کلی دارد مثل مفهوم انسان، حالت سابقه یقینی و حالت شک لاحق دارد. بنابراین این تنبیه سوم که بحث از استصحاب کلی دارد اقسام استصحاب کلی را بیان می کند که فهمیدیم که منظور از کلی، کلی طبیعی است نه کلی عقلی. تحریر بحث برای ما کامل شد.

 

اقسام استصحاب کلی

شیخ انصاری پس از که می فرماید: کلی مثل جزئی قابل استصحاب هست آنگاه می فرماید: کلی در مورد استصحاب سه قسم است که در حقیقت می شود اقسام استصحاب کلی.

 

قسم اول

قسم اول عبارت است از استصحاب کلی در ضمن فرد مثال معروف یقین داشتیم که در این خانه زید بوده است با این یقین طبیعتا یقین داشته ایم که انسان هم در خانه هست. انسان کلی که در ضمن زید محقق است. الان شک می کنیم که زید از خانه بیرون رفت یا نرفت، در اینجا می توانیم استصحاب کلی داشته باشیم یعنی انسان را استصحاب کنیم. انسان در این خانه بوده یقیناً الان شک در بقای آن داریم استصحاب می کنیم حالت سابقه را و حکم می کنیم به بقای آن حالت سابقه تعبداً. این قسم اول است. درباره قسم اول می فرماید: شکی نیست که استصحاب جاری می شود اگر از قسم اول باشد.

 

قسم دوم

اما قسم دوم استصحاب عبارت است از استصحاب کلی که ان مفهوم کلی جامع بین طویل و قصیر، درازمدت و کوتاه مدت، بهتر است بگوییم یقین داریم به کلی که این عنوان جامع است بین فرد طویل و قصیر نه مردد. مثالش را در فقه زده اند می گوییم یک مکلف یقین داشته است که محدث است حدثی بر او عارض شده است وضو گرفت بعد از وضو شک کرد که حدث بول بوده یا منی، اگر بول بوده با وضو و تطهیر رفع شد یقین به ارتفاع پیدا می کنیم و اگر منی بوده رفع نشده و باقی است. این در فقه مثالی است و امرش دائر است بین قصیر که بول باشد یا طویل که منی است. یقین به یک کلی داریم که حدث است شک در بقای آن کلی داریم که رفع شد یا باقی است ارکان استصحاب تمام است مشهور این است که این استصحاب هم درست است. قسم اول بلا ریب درست است و قسم دوم مشهور این است که درست است. برای اینکه ارکان استصحاب درست است رکن اول که یقین سابق باشد و رکن دوم که شک لاحق است درست است و استصحاب جاری است.

 

دو اشکال در مورد استصحاب قسم دوم

اما این قسم دوم مورد اشکال قرار گرفته است. دو اشکالی در مورد قسم دوم استصحاب مطرح است: اشکال اول که محقق خراسانی مطرح می کند و اشکال دوم را محقق نائینی ذکر می کند. اما اشکال اول گاهی اشکال می شود که در این استصحاب اصل سببی داریم اصل سببی ما اصاله عدم فرد طویل. فرد طویل در این قضیه قطعی نیست مشکوک است. مشکوک که باشد اصل دارد و اصل عدم تحقق یا حضور فرد طویل. این اصل اصل سببی می شود این اصل که جاری شد اصل عدم فرد طویل موضوع و زمینه برای شک در بقای کلی باقی نمی گذارد. استصحاب سببی نقش اش این است که از بنیاد مسبب را منتفی می کند دیگر شک در بقای کلی نداریم شک در بقای کلی از جهت فرد طویل می آمد فرد طویل را با اصاله عدم فرد طویل کنار گذاشتیم دیگر شک در بقای کلی نداریم.

 

سه جواب در مورد این مسئله

در جواب این مسئله محقق خراسانی سه جواب ارائه می کند: جواب اول محقق خراسانی می فرماید: این اصل سببی که شما گفتید اصل عدم فرد طویل این اصل اصل سببی نیست. برای اینکه در صورتی می تواند اصل عدم فرد طویل سبب باشد که شک در بقای کلی مسبب فرد طویل باشد. می بینیم شک در بقای کلی مسبب است از شک در خصوصیت فرد که فرد چه خصوصیتی داشته است طویل یا عریض. و این خصوصیت فرد حالت سابقه ندارد تا مورد استصحاب قرار بگیرد و اصل سببی بشود. به عبارت دیگر محقق خراسانی می فرماید اصل عدم فرد طویل سبب برای استصحاب کلی نیست برای اینکه در این استصحاب کلی که ما شک در بقاء کلی داریم این شک در بقاء مسبب است نسبت به شک در خصوصیت فرد که کلی ما که افراد دارد خصوصیتش چه بوده، شک در بقای کلی مسبب و برگرفته از شک در خصوصیت فرد است که اگر خصوصیت طویل بوده باقی است و اگر خصوصیت قصیر بوده باقی نیست. و آن خصوصیت فرد حالت سابقه ندارد تا استصحاب بشود و اصل سببی درست بشود برای این شک در بقای کلی. جواب دوم محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: در اصل عدم فرد طویل که شما گفتید ما می گوییم اصل عدم کلی این دو تا در واقع یک حقیقت اند فرد کلی و فرد طویل را که شما مورد اصل قرار دادید ما می گوییم کلی در این بحث عین فرد طویل است. چون کلی طبیعی تحققش به تحقق فردش است. شما می گویید استصحاب فرد طویل، اگر استصحاب فرد طویل است یعنی استصحاب همین کلی که ما بحث می کنیم همین کلی که در ضمن فرد است. بنابراین سبب و مسببی نیست یک حقیقت است استصحاب فرد طویل یعنی استصحاب کلی و کلی یعنی فرد طویل، سبب و مسببی نیست. پس از اساس سببیت و مسببیت وجود ندارد فرد طویل عین کلی است و کلی عین فرد طویل است. این جواب دوم بود. به این جواب دوم هم ایشان اکتفاء نمی کند و جواب سوم را می گوید که جواب سومش را سیدنا الاستاد هم تایید فرموده اند. می فرماید اصل سببی و مسببی درست است که اصل سببی حکومت یا ورود دارد موارد فرق دارد نسبت به اصل مسببی، موضوع اصل مسببی را برمی دارد اگر بالوجدان برداشت می شود ورود و اگر به تعبد برداشت می شود حکومت. این قبول است اما شرط دارد شرط اصل سببی این است که اثر شرعی داشته باشد. جایی که اثر شرعی نداشته باشد اصل سببی اعتبار ندارد. در بحثی که ما داریم که بحث ما این است که می گوییم اصل عدم وجود فرد طویل، لازمه عقلی آن می شود عدم بقای کلی، این عدم بقای کلی اثر شرعی نیست لازمه عقلی هست. بنابراین استصحاب عدم فرد طویل مثبت است و یا بگویید اثر شرعی ندارد و یا بگویید نفی بقای کلی لازمه عقلی آن است.

 

کلام سید الخوئی

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: جواب صحیح همین جواب اخیر است که این اصاله عدم فرد طویل بر فرض که جاری بشود چون ایشان می فرماید جاری می شود، برای اینکه اصاله عدم فرد طویل در حقیقت اصل عدم ازلی است بر مبنای ایشان این اصل جاری می شود اصل عدم ازلی است ولیکن اثر شرعی ندارد لذا اصاله عدم فرد طویل جاری نیست بنابراین استصحاب کلی به قوت خودش باقی است کلی که دائر است بین فرد طویل و قصیر.[1] جواب چهارم: محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اصاله عدم فرد طویل معارض است با اصاله عدم فرد قصیر. هر دو حالت عدم ازلی دارد و تعارض می کند و تساقط و جاری نیست. پس از آنکه جاری که نبود دیگر استصحاب کلی که منظور مفهوم جامع بین فرد طویل و قصیر هست متیقن سابق ماست و شک در بقاء آن داریم و استصحاب در این قسم جاری است بلا اشکال.[2] اشکال دوم که اشکالی از محقق نائینی ادامه آن جلسه آینده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo