< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق تکمیلی در مورد عناوین مشابه مربوط به عقلاء

توضیح چهار اصطلاح

گفته شد که در این رابطه چهار تا اصطلاح داریم: 1. بنای عقلاء، 2. سیره عقلاء، 3. ارتکاز عقلاء، 4. تجربه عقلائی. این چهار عنوان را اولا از هم تفکیک کنیم بعد جمع بندی و استفاده از سیره برای اعتبار استصحاب اعلام کنیم. بنای عقلاء و سیره عقلاء را شرح دادیم رسیدیم به ارتکاز عقلاء. اجمالا اشاره شد شرح از این قرار است که منظور از ارتکاز عقلاء این است که یک امر و یک مطلب و یک پندار در ذهن همه عقلاء بما هم عقلاء مرتکز باشد جا داشته باشد و مستقر در ذهن باشد به نحوی که یک عاقلی استثناء نباشد و خصوصیتش این است که اگر آن امر مرتکز مورد سوال قرار بگیرد عقلاء بدون درنگ و بدون توقف و فحص فوراً جواب بدهد. مثالی که سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه درباره امر ارتکازی ذکر فرموده اند عبارت است از اشتراط سلامت در مبیع. اگر کسی مالی را و عینی را بخرد و آن عین ناقص و معیوب دربیاید فوراً به مالکش مراجعه می کند اگر سوال شود خود مشتری و عقلاء می گویند که در مبیع سلامت و درستی شرط ارتکازی است. کسی مال معیوب را نمی خرد مال با شرط سلامت خریداری می شود. فورا نتیجه اش خیار فسخ یعنی خیار عیب. این مثال بهترین مثال می تواند باشد. از همین مثال هم کمک بگیریم یک شرط بنیادی برای ارتکاز مورد توجه قرار بدهیم امر ارتکازی درست مثل امر مورد سیره عقلاء یک شرط بنیادی دارد و آن این است که متعلق و قلمرو ارتکازیات عقلاء امور معیشتی عموم مردم است.

 

اما خود ارتکاز از کجا می آید و چطور تشخیص داده می شود و ملاکش چیست؟

اما خود ارتکاز از کجا می آید و چگونه تشخیص بدهیم و وجه اعتبارش چیست؟ اما نکته اول که امور ارتکازی از کجا به وجود می آید؟ دیروز اشاره شد که امور ارتکازی موهبت های الهی است داده های خداست این از سر لطف خداوند یک مطالبی را در ذهن عقلاء برای تنظیم امور معیشتی و زندگی مرتکز قرار داده. مرتکزات براساس توضیح محقق نائینی مرتکزات از الهام الهی است جزء الهامات است. در ردیف فطریات است. الهامات که گفتیم ردیف و هم نشین آن تداعی می کند که فطریات باشد درست ارتکازیات مثل فطریات موهبت الهی است.[1]

 

فرق ارتکازی و نظری

اولا در مثال گفته بودم که فرق بین تواتر و استفاضه فرق بین علم و اطمینان بود که تواتر علم می آورد و استفاضه اطمینان. فرق بین ارتکازیات و فطریات چیست؟ ارتکازیات نطاقش و قلمروش اختصاص دارد به امور معیشتی مردم. فطریات عبارت است از امور معنوی و اعتقادی، تعلق دارد به خواسته های و متعلقات روحی. بنابراین فرق بین ارتکازیات و فطریات معلوم شد. اما حجیت ارتکازیات از کجاست؟ درست اعتبار ارتکازیات هم سنخ و هم خانواده با اعتبار فطریات است. اعتبار و حجیت فطریات یک نوع ذاتی است. حجیت فطریات قطعی و ذاتی است.

 

نکته هر چیزی غریزی و فطری و ارتکازی مطلوب شرع است

اما یک نکته شایان یادآوری و آن این است که هر چیزی و هر امری که غریزی باشد و فطری باشد و ارتکازی باشد مطلوب شرع است و درست است. به جهت اینکه سنت الهی است خدای متعال این امر را برای انسان قرار داده، قرارداد ثبت شده در دل آفرینش است. اما در کلام خوانده اید که مکمل عقل بعثت است و خواندید که مکمل و عامل تکامل ولایت است. چیزی که الان می خواهیم بگوییم که هر امر غریزی از حیث شرعی امر درستی است خدا قرار داده، شرع آمده حدود تعیین می کند که افراط و تفریط نشود عاقلانه و مطابق با شانش باشد. یا برنامه نویسی روح انسان طوری است که غریزه در این حد باشد و افراط و تفریط و برخوردها و اصطکاکات به وجود نیاید. بنابراین غریزیات و فطریات و ارتکازیات از این باب اعتبار دارد. در تعبیر خلاصه فطریات و ارتکازیات حجیت و اعتبارش ضروری است و از لحاظ تحلیلی و ریشه یابی هم اشاره شد که موهبت ها و قراردادهای الهی است برای زندگی خوب و سالم انسان. مضافا بر این ارتکازیات و فطریات امضاء هم دارد اگر شما به آن نکته ظریفی توجه نکردید و گفتید آن می شود عقلیات، ما می گوییم امضاء هم دارد احیاناً امضاء قولی هم دارد «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»[2] ممکن است یک بخشی را پوشش بدهد اما امضایش فقط برای فطریات و ارتکازیات شکل ارشادی به خودش می گیرد. ما در ارشاد گفته بودیم که مشهور در اصول این است که ارشاد به سوی حکم عقل است یک امر عقلی باشد و یک امر شرعی وارد شود ارشاد کند. اما ما در تحقیقات گفتیم که ارشاد به سوی امر فطری و غریزی و ارتکازی هم هست. چون ملاک ارشاد این بود که خود مطلب قبل از وارد شدن دستور شرع بیان داشته باشد و بیان کافی که اگر از شرع دستوری نرسد آن مدرک خودش برای مکلف کافی باشد و عذری برای تخلف در کار نباشد. در ارتکاز و فطریات قضیه از این قرار است.

 

سوال:

پاسخ: در ارشاد یک معیار داشت و آن این بود که اگر امر شرعی نیاید خود آن مطلب عند العقلاء‌ بعث و زجر دارد از حیث درک عقلی دیگر ما نمی توانیم مخالفت کنیم و اگر مخالفت کنیم معاقب می شویم و می گوید شما عقل تان این درک را داشت این معیار در فطریات هم هست اگر یک امر فطری را ترک کنید امر شرعی هم نیاید مجاز نیستید معاقب می شوید چون خود آن درک فطری باعثیت تمام دارد. این سه تا عنوان را گفتیم.

 

اما تجربه عقلا و اعتبار ان

اما قسم چهارم تجربه عقلائیه، ما می بینیم عقلاء‌ یک امری را به طور مکرر در گردش می بینند هر روز قبل از غروب در مسجد اعظم یک سخنرانی هست مواعظ و نصایح است یک بار نه بلکه چندین بار را تجربه می کند بعد از تجربه مدتی می گذرد ساعت رسیده بروم مسجد اعظم جلسه باشد یا نباشد، می گوید هست بروم، چرا سوال می کند؟ قبلا تجربه کرده، دیدم همه روزه قبل از نماز جلسه هست. این می شود تجربه عقلائیه. حالا اعتبار تجربه عقلائی از چه باب است؟ عقلاء‌ این را بناء‌قرار می دهند و این می شود سیره عقلاء‌ به آن مسئله ای که قبلا تجربه کرده اعتناء‌می کند و می رود و به شک و تردید اعتناء ‌نمی کند. این می شود سیره عقلا؟‌ نه، این سیره نیست، این تجربه است. سیره عقلاء‌ غیر از تجربه عقلاء است. تجربه عقلاء‌یک مورد را ولو در امور عقلائی نباشد یک مورد را مکرر تجربه کرده و بعد از تجربه اذعان کرده است برایش علم حاصل شده است که این واقعیت است. حکم به واقعیت برخواسته از تجربه است. اینجا این حجیت تجربه است نه سیره عقلاء. بنابراین درباره بنای عقلاء نسبت به استصحاب که گفته می شوند عقلاء یک مورد را تعیین بکنند که اینجا یک کتابفروشی خوبی است و ارزان می فروشد تجربه کرده براساس آن تجربه آن کتابفروشی مراجعه می کند و این تجربه عقلائی است اما این کار یک بنای عقلائی نیست لذا نسبت به حالت سابقه سیره عقلاء با یک بار تجربه اعتماد نمی کنند. یک بار دیده یک کتابفروشی قیمتش خوب بوده اگر هم بگویند براساس احتمال است احتمال جای خودش دارد ولی علم دیگر نیست یک بار دیده معلوم نیست درست باشد یا نباشد. پس به یک بار که اعتماد نمی کنند و بارها اگر ببینند اعتماد می کنند مسئله از قبیل تجربه می شود که «التجربه اکبر برهان او التجربه علم». یک نکته را هم اضافه کنم و آن این است که الان ما این وادی را طی کردیم بنای عقلاء‌ و سیره عقلاء و ارتکاز عقلاء و تجربه عقلاء‌ را فهمیدیم الان نتیجه اعلام کنیم که این بنای عقلاء درباره استصحاب قابل استناد هست یا نیست؟

 

نتیجه

در جمع بندی دیدیم که رای محقق خراسانی و سیدنا الاستاد این شد که این مورد بنای عقلاء نیست تا چه رسد از اعتبارش بحث کنیم و نوبت به اعتبار نمی رسد و ما هم شرح دادیم که این بنای عقلاء‌نیست پس می گوییم چرا مطرح شده است؟ اشکال ندارد، یک مسئله در وادی تصور مطرح می شود مثل تبادل بدوی در مرحله تصور مورد توجه قرار می گیرد و بعد از که دقت به عمل بیاید مطلب درستی نبوده. بنابراین طرح مسئله اشکال ندارد. نکته دوم محقق نائینی فرمودند که اینجا بنای عقلاء قابل انکار نیست ولی در کلمات شان الفاظ ارتکاز و الهام بکار برده شده. می گوییم فرمایش ایشان درست است اگر یک امری ارتکازی باشد از الهامات باشد شک نداریم که اعتبار دارد ایشان از جهت ارتکاز و الهام به طور کلی فرمود که اعتبار به دست می آید ما هم اعلام می کنیم امر ارتکازی از طریق الهام که به دست بیاید معتبر است اما بحث مصداقی می شود شاید منظور ایشان در آخر برگردد به تجربه عقلائی. اشکال ندارد اگر از باب تجربه عقلائی باشد اعتبارش را دارد ولیکن آن اعتبار تجربه است نه اعتبار استصحاب. در یک جمله بنای عقلاء برای اثبات اعتبار نسبت به استصحاب کافی نیست. خدای متعال برای هدایت بشر که آیات الهی است یکی اش را اگر فکر کنید کافی است برای اعتقاد، سه نعمتی قرار داده: 1. عقل، 2. فطرت، 3. الهام. ادامه بحث ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo