< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیهات و نکات تکمیلی بحث

محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید باید تنبه انجام شود و آگاهی نسبت به چند امر. گفتم که تنبیهات بحث تقریبا نکات تکمیلی بحث است. در نکات تکمیلی ان نکته های ظریف مربوط به بحث مطرح می شود.

 

امر اول

می فرماید: امر اول از امور تنبیهات عبارت از این است که اگر امر دائر شود بین مشروط و مطلق و یا بین عام و خاص چه حکمی دارد و چه وجهی دارد؟. تقریر مسئله از این قرار است که تنبیهات علم اجمالی است. علم داشته باشیم به واجبی ولی تردید داشته باشیم که این واجب مطلق است یا مشروط، و همین طور علم داشته باشیم به واجبی و امر دائر بشود و مشتبه شود بین اینکه این متعلق وجوب یا این واجب عام هست یا خاص؟.

 

اقوال صاحب نظران و نظر شیخ انصاری

طبق تنسیق بحث مان نخست اقوال صاحب نظران را بیان کنیم از شیخ انصاری، محقق خراسانی و محقق نائینی و سیدنا الاستاد آنگاه با مراجعات اگر تکمله ای در بیان امام خمینی و سیدنا الشهید صدر آمده بود ملاحظه کنیم. 1. شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه در این رابطه بیانی دارد که از این قرار است می فرماید: در دوران امر بین اقل و اکثر یک عمل واجب کار منتهی می شود به شک در جزئیت ماموربه. در حقیقت بحث از حکم شک در جزئیت ماموربه است. فرمودند در دوران امر بین اقل و اکثر ارتباطی بحث منتهی می شود به شک در جزئیت ماموربه که آن اکثر جزء ماموربه هست یا نیست. وانگهی جزئی دو قسم است که جزئی یعنی جزء ماموربه نه جزئی در برابر کلّی.

دو قسم جزئی و قید

آن جزئی که جزء ماموربه هست دو قسم است: 1. جزئی خارجی، مثل مقدمات واجب، 2. جزئی ذهنی که می فرماید این جزئی ذهنی قید است. وانگهی قید هم به دو قسم تقسیم می شود: 1. قیدی که منتزع باشد از امر خارجی، یک امری که خارج از ماموربه هست و بحث به آنجا منتهی می شود که امر به آن شئ خارجی در کار هست یا نیست. مثل مقیّد بودن صلاه به وضو. وضو امر خارجی است صلاه مقیّد به وضو در این صورت قید می شود جزء صلاه و این قیدی است که منتزع از امر خارجی است. 2. خصوصیتی که به ماموربه تعلق دارد و در خارج ماموربه با آن خصوصیت متحد است. مثل رقبه مومنه که ایمان قید است برای رقبه ولی در حقیقت یک خصوصیتی است که در وجود خارجی رقبه مومنه یک رقبه است.

 

اشکال و جواب

اما اشکال شیخ انصاری فرمودند که قید جزء ماموربه هست و جزء واجب است و در کلام شیخ تصریح شد که قید جزء ماموربه هست و جزء ماموربه را تقسیم کرد به خارجی و ذهنی که خارجی مقدمه شد و ذهنی شد قید و قید جزء است. این تعریف با یک اشکال معروفی بر می خورد و آن اینکه قید جزء نیست، تقیّد جزء است. بنابراین ما در مورد این مسئله که کلام شیخ را در نظر بگیریم به این اشکال برمی خوریم. جواب آن این است این یک دقت عقلی فلسفی منظومه ای است و در اصول چنین چیزی نیست. تقیّد و قید را با هم می گیرند. مضافا بر اینکه شیخ می فرماید منتزع است از امر خارجی، در صورتی که قضیه انتزاع در کار باشد انتزاع یعنی از تقید به امر خارجی قید انتزاع می شود یعنی تقیّد انتزاع می شود امر انتزاعی تقیّد است.

 

توضیح قید و شرط و جزء نسبت به عمل مرکّب

طبق آنچه از بیان صاحب نظران در موارد پراکنده ای استفاده می شود به طور خلاصه و توضیحات شرح از این قرار است: نکته اول فرق بین شرط و قید، این دو عنوان لغتا که فرق دارد شرط در لغت به معنای پیمان و عهد آمده است و قید در لغت به معنای بند و منع آمده است. در لغت که فرق دارد. و اما در اصطلاح می بینیم که قید و شرط در ماموربه گاهی هر کدام به جای دیگر به کار می رود که گویی مترادف باشند. توجه کنید شرط و قید در اصطلاح فقه و حقوق نسبت اعم و اخص من وجه دارد. دو ماده افتراق و یک ماده اجتماع، ماده افتراق از سوی شرط، شرط عقلائی یا مشارطه که صرفاً یک التزام طرفینی هست بین الطرفین که مشارطه است و اینجا شرط است و قید اصلا معنا ندارد. و ماده افتراق از سوی قید جایی است که یک امری قید برای موضوعی قرار گیرد که در این صورت قید موضوع در حقیقت می شود جزء الموضوع یعنی موضوع هست مثل «اکرم زیدا العالم» یا «قلّد المجتهد الاعلم» موضوع تقلید مجتهد اعلم است و تنها مجتهد نیست. و اما ماده افتراق شرطی که در عبادت است صلاه مقیّد به طهارت است و صلاه مشروط به طهارت است قید و شرط هر دو به یک معنا بکار می رود. در استعمالات هم می بینیم در باب معاملات قیود به کار نمی رود شروط بکار می رود. شروط متعاقدین، شروط عوضین و شروط عقد، قیود نیست. و در بیانات قیود به کار می رود بیان مطلق است یا مقید است، مشروط به کار نمی رود که از دیدگاه بعضی از صاحب نظران این طور استفاده می شود که قید در بیان است مطلق و مقید، و شرط مربوط به مبیّن است. پس از این توضیح اقسامی که شیخ اشاره کردند با توضیح بیشتری اشاره شود.

 

تقسیمات جزء ماموربه

به طور موجز و اجمال قطعا شنیده اید که اگر یک امری در داخل هیئت ترکیبیه عمل جا داشته باشد و اخذ شده باشد به آن امر می گوییم جزء و اگر یک امری نسبت به ماهیت عمل ربطی داشته باشد ولی خارج از ساختار عمل باشد به آن امر می گوییم شرط. اما آنچه که در کلام شیخ آمده بود که تقسیماتی بود مربوط به جزء ماموربه و قید صحیح و کامل از این قرار است که جزء ماموربه تقسیم می شود به دو قسم جزء خارجی و جزء ذهنی یا تحلیلی. قسم اول عبارت است از جزئی که در ساختار و شکل هیئت ترکیبیه عمل اخذ شده است مثل اجزای نماز، رکوع و سجود که جزء است اما جزء خارجی است. قسم دوم که جزء ذهنی ماموربه است این قسم عبارت است از اتصاف ماموربه به وصف یعنی در حقیقت یک اتصافی است که برای ماموربه می آید. و این اتصاف به دو قسم است: قسم اول اتصافی است برگرفته از امر خارجی مثل اتصاف صلاه به استقبال و به تستّر که یک امر خارجی است. این اتصاف صلاه یک وصف می شود وصف یا عرض است یا عارضی است. عرض و عارضی هم از اجزای تحلیلیه است. عرض خاص و عرض عام جزء صنایع خمس از اجزای تحلیلیه می شود. از همین جا فهمیدیم که قسم دوم جزء ذهنی عبارت است از اتصاف به وصف ذاتی که جنس و نوع باشد مثل انسان و حیوان. حیوان یک جزئیتی دارد به نام جنس، حیوانیت یک تحلیلی است برای حیوان منتها جزء ذهنی است. و انسان نوعی است که این نوع یک جزء تحلیلی برای انسان است. این توضیحی که دادیم ردّ بر کلام شیخ نبود گفتیم از بیان صاحب نظران استفاده کرده ایم انقسام را واضح تر و کامل تر بیان کردیم. و اما انقسام قید: قید منقسم می شود به دو قسم، این انقسام را این جوری عنوان می کنند که مطلق و مقید را در نظر بگیرید که گفتم از دید بعض صاحب نظران قید به بیان کاربرد و اختصاص دارد. این مطلق و مقیّد به طور طبیعی دو قسم است: قسم اول مطلق و مقیدی است که از دید عرف ارتباطی به نظر می آید یعنی با هم مربوط اند ربطش را عرف تشخیص می دهد و تشخیص عرف در مقام بیان مرجع است. مثل صلاه مطلق بدون هیچ قیدی و یا صلاه مقیّد به تستّر، به استقبال، به طهارت. این قسم را می گوییم اقل و اکثر ارتباطی هم می توانیم اعلام کنیم که عرف ارتباط را بین این اقل و اکثر قائل است و می بیند و درک می کند. قسم دوم عبارت است از مطلق و مقیّدی که عرف بین آن مقید و مطلق تباین می بیند. مطلق و مقیدی که می شود متباینین نه ارتباطیین. محقق خراسانی در عوض کلمه قید شرط را آورده است و آن دو قسم که گفتیم مقید و مطلقی که ارتباطیین دیده می شود را محقق خراسانی مشروط و مطلق اعلام می کند. و آن قسم از مقیّد و مطلقی که عرف متباینین می دانند محقق خراسانی عام و خاص اعلام می کند و می شود متباینین. امر دائر باشد بین عام و خاص متباینین است. محقق خراسانی مثال می زند مثل دوران امر بین واجب مشروط و مطلق یا بین عام و خاص مثل انسان و حیوان. شرح و تقریر کامل شد.

 

اما احکام تنبیه اول

اما احکام یعنی حکم این دو تا شبهه: از دید فقهاء و صاحب نظران این دو مورد که در این تنبیه آمده که عبارت است از دوران امر بین مشروط و مطلق و دوران امر بین عام و خاص حکمی دارد اطلاقاً و حکمی دارد تفصیلاً. به ترتیب محقق قمی و شیخ انصاری و محقق خراسانی را در این رابطه مورد توجه قرار بدهیم که آراء این صاحب نظران درباره حکم این دو شبهه چیست؟ به طور اجمال محقق قمی قائل به تفصیل است و شیخ انصاری به طور مطلق قائل به برائت است و محقق خراسانی هم قائل به تفصیل است، در مشروط و مطلق قائل به برائت و در عام و خاص قائل به احتیاط. شرح مسئله فردا ان شاء الله.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo