< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق درباره احتیاط در عبادات

تا به اینجا نتیجه این شد که براساس رأی و نظر محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه احتیاطات در عبادات درست است ولو امر دایر باشد بین وجوب و غیر مستحب. برای اینکه ایشان فرمودند قصد امر ماخوذ در متعلق امر نیست قصد امر به وسیله امر شرعی نیست قصد امر حکم عقل است. لذا مانعی در کار نداریم.

 

اما رأی سید الخوئی

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: احتیاط در توصلیات که بلا مانع و بلا اشکال است. برای اینکه مطلوب در توصلیات ذات عمل است خصوصیت زائدی در مطلوبیت توصلی وجود ندارد. بنابراین نه قصد قربتی می طلبد و نه قصد امری. احتیاط بکنیم در امری که توصلی است مثلا چند تا لباس در شبهه قرار گرفته است که یکی از اینها نجس باشد. تمام این لباس های مورد شبهه شستشو می شود احتیاطاً، عمل درست است بی هیچ اشکال. بنابراین احتیاط در توصلیات به اشکالی برنمی خورد. اما در تعبدیات اگر امر دائر باشد بین واجب و ندب، شبهه ای است که در آن شبهه احتمال وجوب عمل و احتمال استحباب عمل وجود دارد. در این صورت احتیاط ممکن است چون رجحان متعلق که جامع است بین وجوب و استحباب در کار است و مطلوبیت شرعی به طور اجمال قطعی است و پس از آنکه مطلوبیت شرعی قطعی بود در صورت شبهه محتملات اطراف شبهه را انجام می دهیم به قصد امتثال امر واقعی. در اینجا هم احتیاط اشکال و شبهه ای ندارد. چون که در واقع امر قطعاً هست. قصد امر واقعی بیجا نیست اما به طور اجمال صورت می گیرد. قصد به طور اجمال اشکالی ندارد. و اما اگر امر دائر بشود بین وجوب و مباح همان اشکالی که گفته شد پیش می آید که علم اجمالی به امر در کار نیست بلکه یک شک در امر شرعی است. در این صورت احتیاط در عبادت که انجام عبادت در کار است و عبادت به قصد قربت متوقع است و قصد قربت به علم به امر شرعی مرتبط است باعث اشکال در مسئله می شود. که مکرر تذکر داده ایم.

 

جواب اشکال

در جواب این اشکال سیدنا الاستاد می فرماید: اگر بگوییم براساس قاعده ملازمه امر شرعی درست می شود جواب همان است که گفته شد که در بیان محقق خراسانی آمده بود که اگر بگوییم احتیاط که یک حسن عقلی است ملازم باشد و کشف کند از امر شرعی در نهایت مستلزم دور می شود. این معالجه به جایی نمی رسد. اما حل اصلی که اشکال را برطرف می کند این است که بگوییم منظور از قصد قربت در عبادت چیست؟ سیدنا الاستاد فرمودند که جواب اصلی این است که منظور از قصد قربت قصد امر جزمی معلوم نیست. هرچند قصد امر معلوم مصداق بارز قصد قربت است ولیکن تمام معنا نیست. منظور از قصد قربت اضافه عمل به سوی خداست. برای توضیح مطلب قصد قربت عبارت است از قصد تقرّب به خدا و این قصد قربت مصادیق مختلف دارد از قبیل قصد وجه، قصد عمل و تا اخلاص و تا امتثال امر. به این مصادیق گفته می شود وجوه قربیه. اما آنچه که در فقه و اصول و قدر متیقن در عبادات آمده است که قصد قربت در عبادت یعنی قصد امتثال امر خدا. در مسئله شرعی برای مردم می گویید که نماز را می خوانید باید قربه الی الله قصد بکنید. قربه الی الله قصد می کند دو رکعت نماز صبح می خوانم قربه الی الله، اما این قربه الی الله معنایش چیه؟ قربه الی الله نجات از خطر، قربه الی الله خوف، قربه الی الله طمع چیه قربه الی الله؟ قربه الی الله در فقه گفته اند در نمازتان و عبادات تان قربه الی الله یعنی امتثال امر خدا و انجام فرمان پروردگار. این معنای قصد قربت شد در حد مشهور و متیقن.

 

حد کفایت قصد قربت در عبادات

اما سیدنا الاستاد می فرماید: قصد قربت در آن حدی که کفایت بکند در عبادات عبارت است از اضافه عمل به سوی خدا. یعنی این کار را برای خدا انجام می دهم برای چیز دیگری نیست. اگر قصد قربت به این وضع باشد دو خصوصیت را شامل می شود از یک طرف عبادت می شود و از طرف دیگر صبغه اخلاص به خودش می گیرد. آدم کارش را که اضافه کند به خدا برای خدا کار را انجام می دهد خدایی می شود و مخلصانه.[1] لذا در بحث قصد قربت و اخلاص گفته ایم در فقه قصد قربت همان اخلاص است. و اخلاصی که در روایات یا در بحث های اخلاقی گفته می شود یک مطلبی است که برای عباد و بندگان خدا در حد عسر و احیانا حرجی باشد. شاید بعضی ها که وسواس می گیرند در ابتدای نیت رفته اند اخلاص را پیدا کنند به دام افتاده اند. آن حدیثی که شنیده بودید که شرک که در مقابل اخلاص است در مقابل اخلاص قرار دارد مثل مورچه سیاه رنگی که در شب تاریک روی نمد سیاه راه برود کسی نمی بیند شرک هم همین طور است. این لحن لحن اخلاقی است، این بیان اخلاقی است لذا مدلول مطابقی در کار نیست. در لحن اخلاق کنایات است کنایه از اهمیت، کنایه از توجه. و الا مدلول مطابقی در کار باشد یعنی واقعا مورچه سیاه باشد نمی شود. بنابراین آن اخلاص را می گویند در بحث خودش که به آن صورت است و کار ناممکنی است یا کار مشکلی است از یک سو با فقه تطبیق نمی کند از سوی دیگر با قواعد عقلی تطبیق نمی کند. و آن گونه اخلاصی که گفته می شود که کار قطعا عسری است به طور طبیعی می شود فرهنگ تصوف. از صیاغت و ساختار صوفیه است که خودتان را بکشید تا اینکه برسید به اخلاص، و آخرش هم به اخلاص رسیدید شک می کنید و به یأس می رسید و تمام. صوفیه کارش القاءاتش در حقیقت القاء یأس است و عسر. عسر و یأس از خصوصیات مکتب تصوف است. من عادت ندارم به مکتب و مذهبی که اسم اسلام بر آن باشد اشکال بکنم صوفیه هم شاید در پایه و اساس مشکلی نداشته باشد عقیده به توحید و ولایت و اینها. ولی این قسمت از مطالبی که به یأس و به عسر کار را منجر می کند راه و رسم تصوف است. مکتب اهل بیت مکتب کرم و رحمت و رأفت الهی است. و شریعت اهل بیت شریعت سمحه سهله است و اخلاص فقط قصد قربت است کار را داعی بر کارتان اگر امر خدا بود این اخلاص است. دیگر کار ما عبادت ما قبول می شود قبول نمی شود این فکر کار ما نیست آن وظیفه نیست آن دیگر موکول می شود به عنایت رب. ما می گوییم «الهی هذه بضاعتنا عبیدک و کرمک» کار آسان این است «عبیدک و کرمک» این بنده کوچک ات و کرم ات. یک «عبیدک و کرمک» از دل بگویید و آرام بگیرید. که همین طور هم هست. بعد قصد قربت را که معنا کردیم سیدنا هم که معنای اصولی برایشان فرمودند با آن شرحی که داده شد در عبارت کوتاه قصد قربت اضافه امر به سوی خدا این اضافه سهل المونه است می شود امر جزمی در کار باشد می گوییم قصد این امر جزمی. امر جزمی هم نباشد امر احتمالی وجود داشته باشد باز هم می شود اضافه کار به خدا. بلکه سیدنا الاستاد می فرماید: امتثال امر احتمالی ارزش بالاتر دارد از جهت عبودیت مقام برتری دارد برای اینکه امر قطعی که یک الزام و یک تخویف و انذاری در کار هست اما در عمل احتمالی که انذار و الزام قطعی هم در کار نیست اگر مکلف مبادرت کند به انجام آن یک عبودیت برتر است یک فضیلت بالاتری دارد. و بعد می فرماید: مضافا بر اینکه اگر قصد امر را در نظر بگیریم قصد امر مثل اجزاء دیگر نماز اگر یک جزء متعذر بشود از عهده مکلف ساقط است از باب قاعده میسور.

 

قاعده میسور

قاعده میسور به طور کل بنیه و اساس نداشت اما در عبادات مثل نماز و حج دلیل خاصی دارد که قاعده منطبق می شود. در نتیجه قصد امر در عبادت که اخذ شده است اخذش به سه صورت است: صورت اول مطابق است با رأی و نظر محقق خراسانی که قصد امر در متعلق امر عقلا اخذ شده است. صورت دوم عبارت است از اخذ قصد قربت در متعلق امر به امر دوم براساس رأی محقق نائینی از باب متمّم جعل. صورت سوم اخذ قصد قربت در متعلق امر به واسطه امر اول عبادت اخذ شده است که برابر است با رأی سیدنا الاستاد که شرحش را در تعبدی و توصلی دادیم که گفتیم امر به عبادت منحل می شود به اوامر متعدد به عدد اجزای عبادت. یک امر عبادت همان یک امر است ولی منحل می شود تمام اجزاء یک امر به خود می گیرد قصد قربت که یک جزء است از همان انحلال بهره می گیرد امر ضمنی قصد قربت را پوشش می دهد که شرحش را گفتیم. با همه این صور و این آراء نسبت به قصد امر در صورتی که عبادت احتیاطی باشد و قصد امر به هر گونه که اخذ شده باشد در عبادت احتیاطی ایجاد اشکال نمی کند. بر مبنای محقق خراسانی که از اساس اشکال منتفی است که اصلا قصد قربت امر نمی خواهد حکم عقل است. براساس رأی محقق نائینی و سیدنا الاستاد هم قصد قربت قصد امر جزمی به طور انحصاری نیست بلکه قصد امر احتمالی هم قصد قربت است. در این مرحله به نتیجه رسیدیم که احتیاط در عبادت اشکال و شبهه ندارد. اما در ارتباط با همین مسئله یا عنوانی که مربوط به این مسئله قبلی هست مورد بحث قرار می گیرد و آن عنوان مربوط این است که احتیاط در عبادت دارای استحباب نفسی است یا ارشاد محض است هر مقدار ثواب و اجری که مترتب بشود بر ذات عمل مترتب می شود و بر خود احتیاط هیچ اثر و ثمری مترتب نیست که در کلام شیخ انصاری به آن اشاره شد. راه ارتباط و آن خصوصیتی که ارتباط این دو عنوان را با هم برقرار می کند این است که می فرماید بحث که از استحباب احتیاط به میان آمد می توانیم از اخبار من بلغ استفاده کنیم. اخبار من بلغ که روایات قاعده تسامح می گوید ثواب برایتان داده می شود ولو شما احتمال عبادت یا مطلوبیت بدهید ولو در واقع هم به آن محبوبیت دست پیدا نکنید ثواب گیرتان می آید ولو عمل تان در واقع آن محبوبیت را نداشته باشد ولی فعلا محبوب اعلام شده است. احتیاط یک عملی است که احتمال می دهیم واقع را درک بکنیم. هرچند به این واقع نرسیم ولی خود دلیل احتیاط برای ما گفته است که این موارد احتمالی را انجام بدهید. احتمال مطلوبیت وجود دارد. براساس دلیل احتیاط و براساس اخبار من بلغ موارد احتمالی را انجام می دهیم ولو مطابق واقع نباشد در عین حال که مطابق با واقع هم نیست مستحب است. گفت شما انجام بدهید فقط برای شما توسط خبر ضعیف رسیده باشد انجام بدهید اجرش را دارید هرچند مطابق و برابر با واقع نباشد. پس از که این ارتباط معلوم شد الان وارد بحث قاعده تسامح می شویم. قاعده تسامح چیست دلیل اعتبار آن کدام است و در نهایت امر نتیجه چه می شود، ان شاء الله جلسه بعد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo