< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیه دوم در حسن احتیاط

این تنبیه که براساس کفایه الاصول محور آن مطلوبیت و حسن احتیاط است که احتیاط در برابر شبهات حسن دارد اطلاقاً، یک تنبیهی است که باید روی آن توجه و دقت به عمل بیاید.

 

آراء صاحب نظران

صاحب نظرانی که در این رابطه توضیحاتی دارند از این قرارند:

 

نظر شیخ

1. شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه در تنبیهات برائت و احتیاط تحت عنوان تنبیه سوم می فرماید: «لا شبهه فی رجحان الاحتیاط عقلاً و شرعاً» در رجحان احتیاط و حسن آن از دید عقل و شرع هیچ شکی وجود ندارد که عقلا هم احتیاط درست است و شرعاً هم. سرّ آن یک نکته است و آن این است که احتیاط یعنی اهتمام در عبودیت، یعنی توجه به وظیفه بندگی. که آن یک حسنی دارد که تصورش برای تصدیقش کافی است که در مقابل بی موالاتی و عدم توجه قرار دارد.

 

نکته تربیتی

کسی که توجهی به احکام شرعی ندارد در حقیقت از عبودیت بهره ای نبرده است که در قضایا و حکایات ائمه امام کاظم علیه السلام دید شخصی مشغول کار لهو و لعبی است سوال شد که این آدم بنده خداست؟ همین سوال تا آخر در نتیجه به هدایت آن فرد منتهی شد که اگر بنده خدا باشد کسی می شود کار خلاف رضایت خدا انجام بدهد و به عبودیت توجه نکند؟. و نکته تربیتی اش هم این است که اگر آدم توجه به عبادت بکند از باب عنایت و لطف برای آدم کمک فرا می رسد. عبادتی که برای انسان سنگین بیاید آدم برود به طرفش خدا توفیق می دهد. جوانی مثلا نماز شب برایش بیدار نشود طرفش بروید عقب نشینی نکنید کمک می رسد و عنایت می رسد. و کار دارید نمی رسید قران بخوانید یک مقدار اینجا مقاومت کنید می گویید به کارم نمی رسم مقاومت کنید قرآن تان را بخوانید قرآن خودش سبک می شود. حتی عبادت را در درس و مطالعه علمی تان هم ترجیح بدهید. اول عبادت به معنای خاص تعقیبات تان را کم نکنید به خاطر مطالعه ولی برکت می دهد شما تعقیبات تان را ما نمی گوییم در حد تعقیبات یک ساعته، طلبه را می بینیم نماز واجبش را می خواند فورا بلند می شود. نماز تعقیبات گفته است تسبیحات حضرت زهراء سلام الله علیها دارد یک دعاهای دیگر دارد یک ذره اینها رعایت بشوید. شما می گویید کار دارم دیر نشود، نخیر، دست از تعقیبات برندارید و نمازتان را هرچند وقت کم دارید نمازتان را درست بخوانید آن طرف را مدیریت بالا برایتان درست می کند. فکر نکنید مدیریت بالا خیلی ریزنگر است. و اگر نمازتان را درست و تعقیبات را درست خواندید می بینید که کارها خودش تنظیم می شود، مدیریت بالاست، عجیب است عینی است شبهه ندارد. حکم عقل قطعی است و ریشه اش یک جمله دارد اهتمام به عبودیت. و اما نقلی که آمده است درباره احتیاط یعنی نصوصی که در این رابطه آمده است که زیاد است که در بحث های قبلی اشاره شد و الان هم در ضمن بحث اشاره می کنیم ان شاء الله.

 

آیا نصوص احتیاط استحباب نفسی دارد یا ارشادی

بحث این است که این نصوص که احتیاط را اعلام می کند آیا دلالت دارد بر استحباب نفسی احتیاط یا غیری است و نصوص ارشادات است به سوی حسن عقلی احتیاط که فقط احتیاط یعنی تحرّز و دوری کردن از مهلکه؟ این یک حکم عقل است نصوص هم می آید می فرماید این کار را بکنید که گرفتار نشوید. می شود ارشاد،

 

ملاک امر ارشادی و مولوی از نظر شیخ انصاری

فرق ارشادی و مولوی را برای شما گفته ایم یک تعبیری شیخ دارد اینجا خوب است این را توجه کنید. می فرماید روح عمل ارشادی این است که حسن و قبحی که وجود دارد فقط در خود آن فعل وجود دارد برای امر حسن و قبحی لحاظ نشده است. مثل اوامر طبیب، طبیبی که می گوید این دارو را بخورید امر طبیب مصلحتی ندارد حسن و قبحی ندارد خود آن فعل دارو اگر آدم بخورد درست باشد مطابق واقع باشد تشخیص داده باشد نتیجه مثبت می گیرد. و اگر نخورد آن مصلحت را از دست داده. در ارشاد مصلحت و مفسده فقط در فعل ماموربه است در انجام و ترکش، خود امر و خود دستور هیچ گونه حسن و قبحی ندارد. اما در امر مولوی امر که بیاید خود امر موجب مصلحت می شود. در خود امر مصلحت است قطع نظر از مصلحتی که در واقع فعل است. نتیجه امر مولوی یا وجوب یا استحباب در انجام کار می شود. بعد از که این مطلب را می فرماید در نهایت اعلام می کند که بعید نیست ترتب ثواب بر احتیاط از باب انقیاد و اطاعت باشد. بنابراین حسن احتیاط یک درک عقلی است نصوصی که به آن تعلق می گیرد جنبه ارشادی دارد. خود فعل اگر انجام شد نجات از مهلکه است تحرّز از هلاکت است اگر انجام نشد خطر افتادن در مهلکه را دارد اما امر بما هو امر مصلحتی ندارد. در ابتداء این مطلب را اعلام می فرماید و در نهایت می فرماید اما نصوص باب ظهور دارد بر استحباب خود احتیاط. از جمله نصوص یک نصی را نقل مضمون می فرماید که اصل آن را از مصدر برای شما ذکر بکنیم. شیخ صدوق نقل می کند محمد بن علی بن الحسین «قال کان امیرالمومنین علیه السلام خطب الناس فی کلام له حلال بیّن و حرام بیّن و شبهات بین ذلک» این قسمت به بعد در کتب اصول آمده نقل به مضمون با اختلاف اندکی «فمن ترک ما اشتبه علیه من الاثم فهو لما استبان له اترک».[1] ترجمه فرازی که مورد بحث ماست می فرماید اگر کسی شبهه گناه را ترک بکند این ترک نسبت به آن ترکی که مربوط باشد به گناه روشن بالاتر است. اترک صیغه افضل از ماده ترک است. این ترک برتر است که شبهه گناه را ترک می کند. این حدیث را ایشان می فرماید و شیخ انصاری هم دارد. و سندش هم شیخ صدوق مستقیما اعلام کرد که امیرالمومنین فرموده اند. سند هم معتبر است. معنا هم طوری است که ظاهر این متن می نماید که احتیاط در حد ذات خودش مطلوبیت دارد و حسن دارد و رجحان یعنی خود احتیاط مستحب است. از این حدیث استحباب نفسی برای احتیاط به دست می آید. می فرماید نتیجتاً برای احتیاط دو مصلحتی درک بکنیم و اعلام بکنیم: 1. مصلحت متعلق به خود عمل که عقلی است، 2. مصلحت دیگر که برگرفته از استحباب نفسی احتیاط. تا به اینجا بیان متین و دقیق شیخ اعظم انصاری با تلخیص و توضیح و کمی اضافات گفته شد.

 

نظر محقق خراسانی

2. رأی و نظر محقق خراسانی، درباره حسن احتیاط محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: شبهه و شکی درباره حسن احتیاط عقلاً و شرعاً در عبادات و توصلیات وجود ندارد و همین طور شک و شبهه ای وجود ندارد که اگر کسی از باب احتیاط امر احتمالی یا نهی احتمالی را مورد رعایت قرار بدهد ثواب و اجری دارد بلا شبهه. اما اشکال این است که اگر شبهه شبهه ای بود که امرش دائر باشد بین وجوب و مباح غیر مستحب که اگر امر دائر باشد بین وجوب و استحباب که رجحان قدر مشترک است و مشکلی نداریم، می فرماید: اگر شبهه به این صورت باشد که امر مشتبه است بین وجوب و غیر مستحب. در این صورت کار مشکل روبرو می شود و آن اشکال این است که عبادت نیاز به قصد قربت دارد و قصد قربت نیاز دارد به علم به امر نسبت به آن عبادت تفصیلاً یا اجمالاً. و در مثل فرض مورد نظر امر معلوم نیست نه به تفصیل نه بالاجمال. چون که شبهه عبارت است از شبهه دائر بین وجوب و غیر مستحب که اگر وجوب باشد امر دارد و غیر مستحب امر ندارد. در این صورت انجام این صورت از مسئله تحت عنوان احتیاط وصف عبادت به خودش نمی گیرد متصف به صفت عبادت نمی شود چون که قصد قربت جا ندارد. پس چه کنیم؟

 

سوال:

پاسخ: ما قائل به این شدیم که احتیاط حسن عقلی و شرعی دارد. حسن عقلی و شرعی که دارد این حسن عقلی اش که از باب حکم عقل است که بحث نداریم اما حسن شرعی اش که بشود مستحب که مستحب شد می شود عبادت. عبادت جایی است که قصد قربت باشد و قصد قربت جایی است که امر داشته باشد. در شبهه ای که مردد است بین وجوب و غیر مستحب جا برای قصد قربت نیست. چون امر معلوم است علم به امر شرعی نداریم.

 

سوال: غیر مستحب بودنش را چطوری احراز کردیم؟

پاسخ: شک داریم احراز نکردیم. یک جایی شک می کنیم که این وجوب دارد یا مباح است. در صورتی که شک در وجوب و مباح بودن چیزی داریم در این صورت امری نیست امری که نیست قصد قربت نمی شود قصد قربت در حقیقت قصد امر است. و قصد قربت که نشد عبادت نیست و عبادت که نبود احتیاط مستحبی معنا ندارد یعنی احتیاط وصف عبادت به خودش نمی گیرد این اشکال است. ادامه بحث برای جلسه آینده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo