< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقيق و بررسي استدلال به سنت براي اثبات حجيت خبر

جلسه قبل گفته شد كه شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه روايات اين مسئله را به چهار دسته رده بندي كرده است كه به تبع ايشان محقق خراساني، محقق نائيني و سيدنا الاستاد قدس الله انفسهم الزاكيات به همان چهار دسته اعتناء و توجه فرموده‌اند. دسته پنجمي هم داشتيم كه عبارت بود از رواياتي كه اعلام مي‌دارد اعتبار ثقه را به خصوص، در حقيقت اعلام اعتبار براي ثقات است كه به عنوان نمونه در اين رابطه روايتي از امام عسگري سلام الله عليه نسبت به اعتبار بنو فضل گفته شد كه امام فرمود: «خذوا ما رووا و ذروا ما رأوا» اين دلالت واضح دارد بر اينكه خبر ثقات اعتبار دارد و روايت ديگري را هم به عنوان نمونه ذكر كرديم كه عبارت بود از فرمايش امام عليه السلام كه فرمود: «لا عذر لاحد في التشكيك فيما يروي ثقاتنا» كه مصدرش هم اختيار معرفه الرجال يا رجال كشي است. تا به اينجا گفتيم.

 

اشكال و جواب به روايت اسماعيل بن جعفر

در انتهاي بحث از دلالت آيه «يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ»[1] گفته شد كه روايتي است در حقيقت حكايت اسماعيل بن امام كه معامله‌اي كرد و فرد نا اهل را شارب الخمري مال آن امامزاده بزرگوار را تلف كرد در نهايت آن حكايت امام به اسماعيل فرمود: «اذا شهد عندك المسلمون فصدقهم» گفته شد كه اين بيان با آن توجيهي كه در بقيه روايات داشتيم كه گفتيم تصديق دو قسم است تصديق به معناي قبول و عدم تكذيب كه جنبه اخلاقي به خودش مي‌گيرد و تصديق كامل در عمل آوردن و ترتيب آثار كه اين تصديق در حقيقت منطبق است به حجيت خبر. اين توجيه با اين حكايت تطبيق نمي‌كند. چون در اين حكايت آمده است: «يا بني اذا شهد عندك المسلمون فصدقهم» معنايش اين است كه اگر مسلمان‌ها شهادت كه شهادت به معناي خاص باب قضاء نيست، اگر كسي از مسلمان‌ها به شما خبري رساند تصديق كنيد، اين تصديق مخصوصا با قرينه‌اي كه شارب الخمر را بايد مورد اطمينان قرار مي‌داديد در اثر خبررساني مردم، تصديق مي‌شود تصديق واقعي. فرمود كه مي‌شود در بحث استناد به روايات در جهت اثبات حجيت خبر از اين روايت استفاده كرد. اما سوال شد كه دلالت اين روايت اشكال دارد و براي اثبات حجيت خبر تاثيرگذار نيست. براي اينكه در اين متن آمده است: «اذا شهد عندكم المسلمون» ما بحث ما درباره حجيت خبر واحد است، اينجا آمده است «اذا شهد عندكم المسلمون» يك مجموعه يعني اعتبار به اخبار يك جمعي ثابت است و بايد به خبر دادن يك مجموعه اعتماد كنيد آن جاي بحث نيست مي‌شود استفاضه يا تواتر. اما تحقيق اين است كه اين اشكال وارد نيست. اصل در جمع استغراقي است مگر اينكه مجموعي بودنش به وسيله قرينه ثابت بشود. و در اصطلاح هم كه مراجعه كنيد اگر بگوييد به مسلمان‌ها احترام كنيد «احترم المسلمين» معنايش اين نيست كه فقط مجموعه اگر جمع بود احترام كنيد به فرد فرد احترام نكنيد، حكم انحلالي است. بنابراين هم مشابه‌اش در استعمالات مي‌بينيم و اصل در جمع استغراقي است مگر اينكه جمع بودن به دليل مونه زيادي ثابت بشود چون استغراق مقتضاي اطلاق است، جمع يك قيد زائدي مي‌خواهد كه بگويند اكرام يا احترام يا حكم متعلق است به اين جمع من حيث الجمع، يك حيثيت اضافي مي‌طلبد و بايد دليل جدايي داشته باشيد كه به آن اضافه اشاره كند. مضافا بر اين فهم اصحاب كه ما فهم اصحاب را گفتيم يعني رأي خبرگان. اصحاب هم از اين گونه جمع مخصوصا از همين جمعي كه در خود اين حكايت است استغراقي فهميده‌اند كه براي ما اعتباري دارد. در هر صورت استدلال و طرح دسته‌هايي از روايات و نصوص در جهت اثبات حجيت خبر ذكر شد.

 

تحقيق و بررسي روايات

اولين نكته‌اي كه در اين رابطه بايد بررسي بشود نوعيّت اين روايات است از لحاظ صدور. ببينيم اين روايات از نوع آحاد است يا از نوع استفاضه است يا از نوع تواتر. اگر از نوع آحاد بود قابل استناد نيست چون كه خبر واحد به خبر واحد به اثبات نمي‌رسد، خلف است و دور. و اما اگر اين روايات در حد تواتر باشد قابل استناد است كه تواتر اعتبارش قطعي است و اين اعتبار قطعي مي‌تواند مدرك اعتبار براي خبر واحد باشد.

 

آراء صاحب نظران در نوع صدور روايات

در اين رابطه به آراء صاحب نظران مراجعه كنيم. آراء صاحب نظران و محققين رجال و اصول درباره نوع صدور اين روايات از اين قرار است: 1. محدث عاملي شيخ حر عاملي قدس الله نفسه الزكيه صاحب وسائل الشيعه در كتاب وسائل جلد آخر كه فوائدي را نقل و ذكر مي‌كند ضمن فائده نهم مي‌فرمايد: «تواتر الاخبار علي وجوب العمل بالخبر الثقه». نص صريح است از يك محدث محقق خبره مثل صاحب وسائل. كه مي‌گويد اخبار در حد تواتر وجود دارد آن هم نسبت به اعتبار خبر ثقه. 2. شيخ انصاري روايات را كه نقل مي‌كند چند مورد اشاره مي‌كند به استفاضه يا تواتر در ضمن نقل طوائف كه مي‌فرمايد: «مستفيض بل متواتر». البته خود شيخ آن اشكال را تعرض نمي‌كند. اما محقق خراساني قدس الله نفسه الزكيه به اشكال توجه كرده است و نوع صدور را هم اعلام مي‌كند مي‌فرمايد: استدلال به اين روايات و طوائفي كه در رسائل و وسائل آمده است ممكن است خالي از اشكال نباشد. براي اينكه در اين رابطه تواتر لفظي نداريم، تواتر معنوي هم ديده نمي‌شود. بنابراين اگر در حد تواتر نبود مي‌شود استدلال به حجيت خبر واحد به اخبار آحاد، اين كافي و قابل التزام نيست. بعد مي‌فرمايد: اين اشكال قابل دفع است براي اينكه هر چند ما تواتر لفظي و تواتر معنوي در اين رابطه نداشته باشيم اما تواتر اجمالي وجود دارد. بعد ترجمه مي‌كند تواتر اجمالي به اين معنا كه در ضمن اين مجموع از روايات علم به صدور بعضي از اين روايات داريم. و آن علم به صدور براي ما كافي است. مدلولش كه كامل است علم به صدور كه محقق شد مي‌تواند دليل باشد و قابل استناد بشود براي اثبات حجيت خبر. 4. محقق نائيني قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: استناد به روايات در جهت اثبات حجيت خبر به همان شكلي كه شيخ اعظم انصاري فرموده‌اند كه به چهار طائفه است درست است و قابل استناد است و بعد مي‌فرمايد اين چهار طائفه هر طائفه از اين چهار طائفه در حد تواتر است. چهار دسته روايت متواتر داريم. بعد يك تعليقه و يك شرحي اضافه مي‌كند و آن اين است كه گفته شده است كه تواتر سه قسم است: تواتر لفظي كه همه رواياتي كه نقل مي‌شوند كثرت در حدي است كه موجب علم بشود و همه متفق اللفظ هستند، مثل «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي». درباره اين حديث ثقلين يك متن ديگري از ابناء عامه آمده است غير مشهور بين ابناء عامه كه «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و سنتي» در بدل از عترتي سنتي آمده است. گويا در ابتداء اشكال بشود كه پس عترتي تنها از طريق روات آل البيت است و از طريق صحابه يا ابناء عامه عترتي بدل شده است به سنتي. درباره اين تغيير و تعدد در تعبير توجه كنيد اين تعدد در تعبير در حقيقت تكميل است، در حقيقت مطلب را كامل كرده است، اگر تنها عترتي بود يك احتمال وجود داشت كه به خود عترت مراجعه شود نه به كلام‌شان و اگر سنتي تنها بود هم نشان نمي‌داد كه سنت از چه طريقي باشد. هر دو كه آمد كنار هم كه قرار گرفت مكمل شد، عترتي يعني آن عترتي كه مصدر سنت است و سنتي آن سنتي كه مصدرش عترت است. بنابراين كلمه عترت و سنت نه تنها اشكالي وارد نمي‌كند كه مطلب را كامل مي‌كند. اين مثال براي تواتر لفظي بود و آن كلمه عترتي هم در منابع ابناء عامه در حد تواتر لفظي است. و اما قسم دوم محقق نائيني مي‌فرمايد: مقصود از تواتر معنوي آن است كه روايات و اخبار كثير در حد مفيد علم متفق المعنا باشد. مثل روايات و حكاياتي كه نسبت به شجاعت اميرالمومنين عليه السلام آمده است، تواتر معنوي به تعابير مختلف.

 

قدر متقين در تواتر اجمالي

مي‌فرمايد اما قسم سوم كه مي‌گويند تواتر اجمالي نه متفق اللفظ است و نه متفق المعنا بلكه در ضمن يك وثوق و اطمينان يا علمي به صدور بعضي از اين روايات حاصل مي‌شود. مي‌فرمايد: اين تواتر اجمالي كه متفق اللفظ نيست، متفق المعنا كه نباشد بعد از آن هر روايتي كه در آن مجموعه ببينيم اعتبارش كامل نيست، محل شك و ترديد است. اگر بگوييد متفق المعناست كه مي‌شود تواتر معنوي و اگر مي‌گوييد به لفظ كه متفق نبود و به معنا هم متفق نيستند پس هيچ چيزي ثابت نيست. بنابراين هر فردي را و هر موردي را و هر روايتي را روايات تواتر اجمالي كه در نظر بگيريم مورد شك و ترديد است. اعتبار و وثوق براي فرد مشكوك ثابت نمي‌شود. در نتيجه مي‌فرمايد: تحصّل كه تواتر دو قسم است: لفظي و معنوي، تواتر اجمالي نداريم. بعد از كه ايشان فرمودند روايات دال بر حجيت خبر همه متواتر هستند قطعي خواهد بود و اعتبار براي حجيت خبر به اثبات مي‌رسد بلا اشكال.[2] 5. سيدنا الاستاد قدس الله نفسه الزكيه همين سبك را كه اين سبك را شيخ انصاري اعلام كرده است اين محققين همان سبك و سياق را دنبال كرده‌اند، مي‌فرمايد: همان طوائفي كه گفته شد كه شيخ انصاري فرموده‌اند مورد استناد است و در پايان كار اعلام مي‌شود كه اين طوائف حداقل در حد و سطح تواتر اجمالي قرار دارد و اين تواتر اجمالي در اين باب براي ما كافي است. بعد مي‌فرمايد: آنچه را كه محقق نائيني فرموده‌اند كه تواتر اجمالي در كار نيست حقيقت اين است كه تواتر اجمالي داراي واقعيت است و استناد به اين روايات به همان تقريبي كه محقق خراساني فرموده‌اند درست و متين است، تواتر اجمالي در بين اين طوائف قابل انكار نيست. ما اين نكته را كه شرح بدهيم دو جهت دارد هم اثبات تواتر اجمالي و هم اعلام اينكه اين روايات در حد تواتر اجمالي است. منظور از تواتر اجمالي محقق خراساني تواتر اجمالي را در كتاب خودش كفايه الاصول در روايات لا ضرر ذكر كرده و شرح داده كه نه لفظ متحد است و نه معنا وليكن اين روايات با ارتباطاتي كه با هم دارند يك قدر متيقني كه قاعده در اجمال اين است كه يك قدر متيقن دارد، يك قدر متيقني به دست مي‌آيد و آن اين است كه علم حاصل مي‌شود به صدور مدلول اين روايات از معصوم. بنابراين تواتر اجمالي اجمال دارد ولي هر اجمال قاعده‌اش اين است كه قدر متيقني دارد. در اين طوائف چهار گانه‌اي كه استناد كرديم قدر متيقن اعتبار راوي ثقه‌اي كه در وثاقتش شكي وجود نداشته باشد، اعتبار آن گونه راوي و اعتبار آن نوع خبري كه ثقه باشد از راوي صادق ثقه به ما رسيده باشد به اثبات مي‌رسد كه قدر متيقن است. ما از تواتر اجمالي قدر متيقن را استفاده مي‌كنيم هر چند متفق اللفظ و متفق المعنا نباشد، قدر متيقن قابل استخراج است و آن قدر متيقن كه متيقن است و قطعي است در اين باب براي ما كافي است.[3] المتحصل كه از ديد شيخ انصاري و محقق خراساني و محقق نائيني و سيدنا الاستاد رواياتي كه درباره اعتبار خبر واحد آمده است در حد تواتر اجمالي است كه حجيت خبر واحد ثقه را اعلام بكند. مضافا بر اين كه روات از سوي اهل بيت كه روايات معتبره را نقل مي‌كنند مورد تمجيد بلكه شاخصه اعتبار براي روات اين نقل روايت اعلام شده است كه در روايت مستفيض بلكه متواتر كه در اختبار معرفه الرجال شيخ كشي نقل مي‌كند كه امام فرمود: «اعرفوا منازل الرجال منا بقدر روايتهم عنا» اين يك اعلام بسيار مفيد و موثر است كه فضيلت هم مضافا بر اعتبار كه يك فضيلت براي روات اعلام شده است در جهت نقل روايت. المتحصل اين روايات مورد استناد از نظر نوعيت صدور در حد تواترند و شبهه و اشكالي از اين باب وجود ندارد، اما دلالت روايات بر مطلوب ان شاء الله جلسه آينده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo