< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

94/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله اعتبار حجيت خبر

شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايدكه استدلال مي‌شود براي اثبات اعتبار نسبت به خبر واحد بالادله الاربعه، كتاب و سنت و اجماع و عقل. محقق نائيني هم قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: استدلال مي‌شود براي اعتبار خبر عادل به ادله اربعه.[1] طبق سبك استدلالي اوّل بايد اجماع را مطرح كنيم.

اولين دليل اجماع و قائلين و اقسام آن

اوّلين دليلي كه اقامه مي‌شود براي اعتبار حجيت خبر اجماع است. چنانكه شيخ طوسي قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: «الّذي اذهب اليه اعتبار خبر الواحد و يدلّ عليه اجماع الفرقه المحقه»[2] ايشان اوّلين دليلي كه اقامه مي‌كند براي اثبات اعتبار اجماع است. به ترتيب علامه حلي مي‌فرمايد: از ادله دال بر اعتبار حجيت خبر اجماع اصحاب است.[3] و همين طور شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه در اين بحث به اجماع استناد مي‌كند در رسائل كه اجماع را با شش تقرير بيان مي‌كند و بررسي مي‌فرمايد. همين طور محقق خراساني از ادله اعتبار حجيت خبر اجماع را نقل مي‌كند. و كذلك محقق نائيني اجماع را دليل اعتبار حجيت خبر ذكر مي‌كند. و سيدنا الاستاد هم اجماع را در جمع ادله دالّ بر اعتبار حجيت خبر آورده است. اما محقق نائيني و سيدنا الاستاد مي‌فرمايد: اجماعي كه مورد استناد قرار مي‌گيرد به دو قسم است: 1. اجماع عملي، 2. اجماع قولي. منظور از اجماع عملي به عنوان دليل دال بر حجيت خبر اين است كه علماء و فقهاء در فتاوايشان به خبر واحد استناد مي‌كنند. و منظور از اجماع قولي كه معنايش معلوم است كه فقهاء اظهار رأي كرده باشند نسبت به اين مطلب كه حجيت خبر مورد تاييد است و خبر عادل اعتبار دارد. شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه در ضمن بيان ادله قائلين به حجيت خبر اجماع را كه مطرح مي‌كند، مي‌فرمايد اوّلين و بهترين تقريب براي اثبات اجماع اين است كه بگوييم تتبع در اقوال فقهاء از زمان صدوقين و زمان شيخان تا عصر حاضر مي‌بينيم كه اين فقهاء و اين علماء به اجماع استناد مي‌كند. مي‌فرمايد: اگر كسي تتبع بكند بلا شبهه قطع حاصل مي‌كند كه فقهاء در عمل اتفاق دارند بر اعتبار خبر عادل. و بعد بايد توجه كرد كه اين اجماع عملي دال بر حجيت خبر كه تحققش شبهه ناپذير است و تحقق اين اجماع قطعي است. تحقيق اين است كه اجماع عملي به معناي عمل فقهاء در مرحله استدلال‌هاي فقهي بر استناد به خبر عادل بسيار واضح و روشن و در حد مسلم است اين استناد تا آن حد است كه مي‌توانيم بگوييم از حد اجماع بالاتر است بلكه در حد تسالم است. و بررسي و به دست آوردن اين واقعيت يك تتبع متخصصانه نياز ندارد بلكه يك مرور و يك تتبع سطحي و يك تورّق كافي است، از مبسوط و سرائر و كافي و غنيه و وسيله تا تذكره و مدارك تا معتبر تا جواهر تمامي اين كتب متضمن استدلال‌هاي فقهي است و آن استدلال‌هاي فقهي در حقيقت استنادها به خبر عادل و خبر معتبر است. اين اجماع به هيچ وجه قابل خدشه و انكار نيست. تحققش جزء مسلمات است. ان شاء الله يادآور مي‌شويم كساني كه اشكال مي‌كنند در تحقق اين اجماع اشكال نمي‌كنند اشكال از زاويه ديگر در نظر مي‌گيرند. شيخ طوسي قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: دليل بر حجيت خبر اجماع فرقه محقه من تحقيق كردم، جستجو كردم ديدم كه اصحاب يا دريافتم اصحاب در عمل به خبر عادل استناد مي‌كنند و اين اجماع هيچ شبهه‌اي در تحقق آن وجود ندارد و اعتبارش را هم در بحث‌هاي قبلي گفتيم كه اجماع با اين وضعيت و اين واقعيت قطعا از اعتبار برخوردار است يا براساس قانون احتمالات يا براساس اعتبار رأي اهل خبره قطعاً كشف مي‌كند كه در اين رابطه قول معصوم يا دليل معتبري در كار است. بنابراين اجماع عملي جايي براي شبهه و اشكال باقي نمي‌گذارد.

دو نكته تحقيقي

اما دو تا نكته تحقيقي كه هر دو در حقيقت منتهي مي‌شود به اشكال فرعي. تعرض كنيم تا اين اجماع كامل بشود و از شبهه و اشكال دربيايد. نكته اول گفته مي‌شود كه سيد مرتضي علم الهدي قدس الله نفسه الزكيه اجماع بر خلاف اجماع شيخ طوسي اعلام داشته است،‌ فرموده است كه خبر واحد حجيت ندارد بالاجماع، و حتي گفته شده است كه ايشان در كتاب ذريعه بحث حجيت خبر اين بحث اجماع مي‌فرمايد: اجماع اگر مورد استناد قرار بگيرد شبيه قياس مي‌شود.[4] همان طور كه به قياس مي‌خواهيد اعتماد كنيد به اين مطلب هم اعتماد كنيد. منظور حجيت خبر، اگر به حجيت خبر اعتماد كنيد بايد به قياس اعتماد كنيد كه هر دو ضعيف‌اند و هر دو در حد يك احتمالند و از اين رو اجماع داريم بر بطلان قياس و اجماع اعلام مي‌كنيم بر بطلان حجيت خبر. اين قولي است كه گفته شده است. ما در حل اين مشكل چه كاري بايد بكنيم تا بتوانيم آن هم مشكلي كه بين سيد و شيخ باشد آن هم اجماعي نسبت به يك محور. محققين و صاحب نظران اصول به اين نتيجه ‌رسيده‌اند كه اين اختلاف با اين شدت نبايد واقعيت داشته باشد. بايد برويم دقيق بشويم مدلول و متعلق اجماع را دقيق بررسي كنيم. در بررسي‌ها توجيهات زيادي گفته شده است با مقدمات و موخرات،‌ يكي از مقدمات و موخرات اين است كه عده سبك ذريعه را دنبال مي‌كند، نمي‌شود ما بگوييم در عده چنين اجماعي بر خلاف اجماعي كه در ذريعه است. به اين كتاب كه مراجعه كنيد سبك و ساختار با هم است، گاهي جملاتي كه در ذريعه است در عده ديده مي‌شود. لذا بعضي از محققين گفته‌اند كه شيخ طوسي قطعا برد سي مرتضي انكار و رد نمي‌كند. و رابطه اين دو علم دهر كه شاگردي و استادي است قرب زماني اجازه نمي‌دهد كه دو اجماع متقابل در يك عصر بين اين دو علم تاريخ صورت بگيرد. بنابراين چنين اختلافي آن هم در صورتي كه مي‌گويد اجماع فرقه محقه كل طائفه اجماع دارند. مي‌شود مگر كه ا جماع فرقه محققه بر اعتبار باشد و سيد در كنارش بگويد اجماع بر عدم اعتبار است. شيخ طوسي اين اشكال را يادآور مي‌شود و جوابش را مي‌دهد مي‌فرمايد: اگر اشكال كنيد كه اعلام اجماع محقه وليكن شيوخ شما قائلند كه خبر واحد حجيت ندارد. منظور از شيوخ شيخ العلم يعني استاد منظور از شيوخ يعني خود سيد مرتضي. اگر اشكال بكنيد كه اين اجماع با آن رأي اي كه سيد اعلام مي‌كند كه مي‌گويد ادله‌اي كه داريد نسبت به حجيت خبر تمام نيست. دقيقاً يك يك ادله را نقد مي‌كند از آيات و روايات و اجماع. اگر اين اشكال را بكنيد جواب اين است كه سيد در مقام مخاصمه با علماء ابناي عامه بوده است. عصر سيد عصر مناظره بود بين مذاهب، پرچمدار مذهب اهل بيت در بغداد سيد بود و از آن طرف اقطاب ابناء عامه بودند كه رسميت مذهب شيعه به خاطر ماليات به ثبت نرسيد. سيد مبلغ كافي نيست چهار مذهب ثبت نشد سيد مبلغ را كم داشت مذهب شيعه در بغداد يعني در جهان آن روز كه بغداد عاصمه السفاح منتها عراقي‌ها عاصمه العلم هم مي‌گويند عاصمه التدين هم مي‌گويند منتها تاريخ عاصمه السّفاح هم مي‌گويد. و مركز خلفاء بود و مهد علم و بحث و اينها هم بود. زمان شيخ طوسي و ابي العلاي معري و امثال يك وضعيت خاصي بود. شيخ مي‌فرمايد: سيد ادله ابناء عامه در جهت اثبات حجيت خبر آن هم خبر ضعيف و واحد و آن هم خبري كه مدلولش مخالف اعتقاد سيد بود در آن مقام بود كه تمامي مدارك اعتبار حجيت خبر را نقد كرد و ردّ كرد تا منتهي نشود روايتي كه خبر واحد است راوي‌ش امام نيست و محتوايش مخالف معتقدات شيعه است به اثبات برسيد. در مقام مخاصمه بود نه در مقام بيان حجيت خبر عادل. يك مويدي از كلام سيد هم اضافه كنيد، سيد در همان كتاب ذريعه مي‌فرمايدكه اعتبار حجيت خبر دليل نقلي ندارد دليل نقلي بر حجيت خبر تمام نيست. اما از جهت دليل عقلي قابل اثبات است. اگر بخواهيم اين بيان را توجيه كنيم با بيان محققين معاصر تطبيق مي‌كند كه در رسائل هم خوانده‌ايد. ادله نقليه يكي يكي نقد مي‌شود در آخر سيره عقلاء باقي مي‌ماند كه دليل عقلي مسامحه به دليل عقلائي هم بكار مي‌رود. نكته دوم خود سيد بعد از كه اين مطلب را مي‌فرمايد اين جمله را دارد «ذهب الفقهاء و اكثر المتكلمين الي اعتبار و حجيه الخبر الواحد» اين بيان ظهور دارد بر اينكه سيد مي‌فرمايد: حجيت خبر مورد اجماع فقهاء است، «ذهب الفقهاء» ظاهرش اين است كه كلّهم، به قرينه‌اي كه اكثر المتكلمين. بنابراين با اين تحقيقي كه تا اينجا به عمل آمد آن شبهه اصلي كه بين نظر سيد و شيخ اعلام مي‌شد مرتفع شد. مضافا بر آن شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه در ضمن بحث اجماع يك مطلبي را توجيهي بيان مي‌كند كه بين اين دو نظر مخالفتي نباشد.

وجه جمع شيخ انصاري

شيخ انصاري مي‌فرمايد درباره اختلاف نظري كه بين اعاظم گفته مي‌شود كه يك رأي يعني سيد با پشتوانه اجماع بر اين است كه خبر واحد اعتبار ندارد و رأي ديگر از شيخ طائفه با پشتوانه بر اين است كه خبر واحد حجيت دارد. مي‌فرمايد: در اين رابطه بايد بگوييم كه منظور از رأي‌اي كه مي‌گويند خبر واحد اعتبار ندارد اعلام مي‌دارد كه خبري كه معلوم الصدور باشد اعتبار دارد اما منظور از علم در بيان سيد اعم از علم وجداني و علم تعبدي است كه اطمينان باشد. سيد گويا اطمينان را علم مي‌داند كه به آن گفته مي‌شود علمي يا علم تنزيلي يا علم تعبدي. مي‌گوييم سيد كه مي‌فرمايد خبر واحد اگر مفيد علم نباشد اعتبار ندارد مي‌گوييم درست است مفيد علم يعني وثوق و اطمينان. و شيخ و من تبع‌كه مي‌فرمايد خبر واحد حجيت دارد آن خبر عدل امامي موثقي كه خود آن خبر در واقع اثر وضعي‌اش وثوق و اطمينان است. اطمينان اور است. بنابراين آنكه مي‌گويد اعتبار ندارد هر دو رأي مي‌گويد اعتبار ندارد خبري كه موثق نباشد. و آنكه مي‌گويد بايد اعتبار داشته باشد خبر موجب علم همان علم موثق هر دو رأي بر آنند كه اعتبار دارد. اين مي‌فرمايد بهترين جمع بين اين دو رأي متقابل اعلام مي‌شود.

سوال:

پاسخ: هر دو اجماع يك اجماعي كه مي‌گويد حجيت ندارد خبر واحد مي‌گويد خبري كه ثقه نباشد و خبري كه مورد وثوق نباشد. آن اجماع كه اين حرف را مي‌زند اجماع دومي كه مي‌گويد خبر عادل اعتبار دارد مي‌گويد مورد اين اجماع خبر ثقه‌اي كه قابل اعتماد و داراي شرائط اعتبار است و موجب وثوق مي‌شود. مدلول هر دو اجماع با هم تضاد ندارد. اجماع نافي نفي مي‌كند حجيت خبر غير موثق و اجماع مثبت ثابت مي‌كند اعتبار خبر موثق را. اين بهترين وجه جمعي است كه گفته شد.

دو اصطلاح خبر واحد به تعبير محقق نائيني

محقق نائيني قدس الله نفسه الزكيه مي‌فرمايد: خبر دو اصطلاح دارد، اين دو اصطلاحش را كه در نظر بگيريم اختلافي كه گفته مي‌شود بين رأي سيد و شيخ نسبت به حجيت خبر است مرتفع مي‌شود. حقيقت اين است مي‌فرمايد: خبر واحد داراي دو تا اصطلاح است. يك اصطلاحي كه خبر واحد در برابر خبر متواتر به كار مي‌رود كه اين خبر واحد مي‌تواند خبر موثق باشد. و اين خبر موثق مورد آن اجماعي است كه مي‌گويد خبر واحد اعتبار دارد. اصطلاح دوّم عبارت است از اصطلاحي مي‌گويند خبر واحد در برابر خبر موثق، خبر صحيح است موثق است ضعيف است. اصطلاح دوم خبر واحد درباره خبر ضعيف بكار مي‌رود. بنابراين اجماعي كه مي‌گويد خبر واحد اعتبار ندارد جهتش خبر واحد ضعيف است و اجماعي كه مي‌گويد خبر واحد اعتبار دارد جهتش خبر واحد موثق است. پس بين اين دو اجماع تضادي و جود ندارد براي اينكه محل متعدد است، محل يكي خبر ضعيف و محل ديگر خبر موثق. چون وحدت محل در اين تضاد ابتدائي در كار نيست بنابراين تضادي وجود ندارد. در نهايت آنچه كه گفته مي‌شود اجماع عملي قابل انكار نيست در مورد حجيت خبر و اعتبار اين اجماع هم به هيچ وجه قابل انكار نيست. چون اين اجماع در حد تسالم است، رد تسالم رد ضرورت است و رد بر ضرورت‌هاي مذهب مي‌شود كه امكان ندارد لذا گفته مي‌شود كه با يك نگاه نسبتاً مختصري در بحث حجيت خبر يك محقق به اين نتيجه مي‌رسد كه حجيت از مسلمات است و جايي براي بحث وجود ندارد. حجيتش پيش فقهاء از قدماء تا متاخرين و تا متاخر المتاخرين در هر سه طبقه اعتبار ثبت و مضبوط است. لذا ما در جهت اثبات حجيت خبر به همين تتبعي كه شيخ انصاري فرمودند كه اكتفاء كنيم براي ما كافي است كه به اين نتيجه برسيم.

جمع بندي بحث

بنابراين اجماع عملي فقهاء من القدماء الي المتاخرين با تتبع در حد تورّق به اين نتيجه مي‌رسيد كه كلّ فقهاء در استدلالات‌شان به خبر عادل معتبر و واحد اعتماد مي‌كنند و اين كافي است براي اثبات حجيت خبر و نياز بر دليل ديگر در واقع نداريم. اما چون مسلك اصول مسلك استدلال و تعرض بر ادله است لذا ما به ادله ديگر هم بايد استناد بكنيم كه استناد ما به آن ادله ديگر هرچند در اين مرحله ما نياز نداريم ولي ضمن تعرض استدلال شيوه و عمليات استدلال و استنباط را آموختن است. تا اينجا به اين نتيجه رسيديم اجماع عملي قطعي است و بلا شبهه. يك اشكالي را سيدنا الاستاد مطرح مي‌فرمايد كه ان شاء الله براي جلسه آينده.


[3] تهذيب الوصول، علامه حلي، ص229.
[4] الذريعه، سيد مرتضي، ص371.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo