< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

94/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق در مورد حجیت قطع قطاع
آراء صاحبنظران در حجیت و ادله آن
گفته شد که صاحبان مکتب اصولی قطع قطاع را معتبر می دانند و شیخ انصاری فرمودند که قطع قطاع حجیت دارد. و در کاشفیت علم فرق بین اسباب آن نیست. علم کاشف است از هر سببی که به دست بیاید. محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که اعتبار و حجیت قطع از نظر عقل فرقی بین مقدمات در کار نیست. از نظر عقل موافقت قطع واجب است و مخالفت آن از نظر عقل مستقل مواخذه دارد. اما محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: قطع حجیتش ذاتی و قابل منع نیست از قطاع باشد یا غیر قطاع و تنظیر آن به کثیر الشک و کثیر الظن درست نیست. برای اینکه ادله قاعده شک که در مورد شک آمده است که عبارت است از بناء علی الاکثر، ادله این قاعده انصراف دارد به شکی که از اسباب متعارف به وجود می آید. و همینطور کثیر الظن که از قاعده حجیت ظن خارج می شود به دلیل این است که قاعده حجیت ظن در رکعات انصراف دارد به ظن متعارف یا ظنی که از اسباب متعارف به وجود بیاید. اما قطع که کاشف و طریق باشد، انصراف به متعارف ندارد. در حجیت ذاتی مقدمات متعارف و غیر متعارف مطرح نمی شود. بنابراین قطع قطاع معتبر است.[1] اما رأی سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: قطع قابل تخصیص نیست همان قاعده ای که در حکم عقل داریم که حکم عقل قابل تخصیص نیست . حجیت قطع که ذاتی شد از سنخ مستقلات عقلیه است و مستقلات عقلیه قابل تخصیص نیست. می دانیم امور عقلاییه قابل تخصیص است و حکم عقلی قابل تخصیص نیست. و بعد می فرماید: آنچه را که شیخ اعظم انصاری قدس الله نفسه الزکیه فرمودند و از متاخرین هم آن را تبعیت کردند درست است که منع از حجیت قطع کار محالی است.[2] آراء این صاحبان مکتب اصولی این شد که قطع قطاع حجت است و اعتبار دارد.
ادله قائلین به عدم حجیت قطع قطاع
این دسته از صاحبنظران که از جمله شیخ کاشف الغطاء و بعضی از محققین از اخباریین مثل محقق استرآبادی و غیرهم باشند گفته می شود که قطع قطاع از مسیر طبیعی خارج است. قطع حجت است ولی باید مسیر طبیعی باشد. قطع قطاع از مسیر طبیعی خارج است.

تحقیق این است که قطع قطاع حجیت ندارد
تحقیق هم این است که قطع قطاع حجیت ندارد. و در این رابطه می توانیم به ادله و مویداتی استناد کنیم که از این قرار است: 1. این قول نادر نیست بلکه قول مشهور است. شاهد بر مدعای ما بیان و تصریح شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه است که فرمودند «قد اشتهر فی السن المعاصرین عدم حجیه قطع القطاع» معاصرین شیخ از صاحب فصول و صاحب معالم و صاحب قوانین و غیرهم به حساب می آید. شهرت یک موید است. 2. دلیلی را که شیخ کاشف الغطاءفرمودند دلیل درستی است. فرمودند که شک قاعده مند است و ظن قاعده مند است که قواعدش را گفتیم. تا وقتی که شک متعارف باشد اما اگر کثیر الشک شد نصی داریم لا شکّ لکثیر الشک. و ظن هم در فقه حجیت دارد در باب عدد رکعات، تا وقتی است که ظن عادی باشد اگر کثیر الظن شد خارج از این وادی می شود. قطع هم درست به همین منوال است. در شک و ظن هم تا وقتی که قاعده مند هستند سبب لحاظ نمی شود که شک از چه سببی به وجود آمد، ظن از چه سببی از وجود آمد. ظن در عدد رکعات من أی سبب، شک بنابر اکثر بشود من أی سبب وجد. شک و ظن مثل قطع من حیث السبب اطلاق دارد، قطع هم من حیث السبب اطلاق دارد ولی تا وقتی که در مسیر طبیعی است. از مسیر طبیعی و طبیعت عادی مکلفین و انسان که خارج بشود خارج از حدود شده است و از قاعده سر باز می زند و دیگر قطع حجیت نخواهد داشت. استدلال بسیار متینی است. انصراف ممکن است نیاز به دلیل داشته باشد و اثباتش کار مشکلی است. 3. اطلاق حجیت قطع که گفته می شود قابل منع نیست، بلکه اطلاق حجیت قطع قابل منع است. جایی که قطع از قیاس برخواسته باشد نصاً قابل منع است. صحیحه ابان بن تغلب است به مبنای اینکه ابراهیم بن هاشم را موثق بدانیم و الا می شود حسنه. از امام صادق سلام الله علیه سوال شد که اگر مردی یک انگشت از زنی را قطع کند چقدر دیه دارد؟ فرمود ده شتر. سوال تکرار شد که اگر آن مرد دو تا انگشت زنی را قطع کند چقدر دیه دارد آقا فرمود بیست شتر. سوال تکرار شد که اگر آن مرد سه تا انگشت زنی را قطع کند چقدر دیه دارد؟ امام صادق فرمود سی تا شتر. سوال تکرار شد که اگر آن مرد چهار انگشت زنی را قطع کند چقدر دیه دارد؟ فرمود بیست شتر. ابان می گوید «سبحان الله! یقطع ثلاثا فیکون علیه ثلاثون» سه تا انگشت قطع می شود دیه اش می شود سی تا و چهار تا انگشت قطع می شود دیه اش می شود بیست تا. «ان هذا کان یبلغنا و نحن بالعراق» این مطلب برای ما رسیده بود و ما می گفتیم نستجیر بالله این مطلبی است که شیطان آورده باشد. چطور می شود که سه تا انگشت سی تا و چهار تا انگشت بیست تا، قطع داریم که چهار تا انگشت چهل تا باشد، قطع است. امام فرمود «مهلا یا ابان هذا حکم رسول الله» امام فرمود یواش آهسته حرکت کن این حکم پیامبر است. دیه کامل مرد صد تا شتر است و زن دیه کاملش پنجاه تا شتر است. و اما زن با مرد تا ثلث مساوی است و از ثلث که بالاتر برود به قاعده بر می گردد، نصف می شود. تا سه تا انگشت که ثلث بود مساوی بود و چهار تا انگشت که رسید از ثلث گذشت و از ثلث که بگذرد برمی گردد به قاعده که «دیه المرأه نصف الرجل». در این حدیث آخر امام فرموده است «یا أبان انک اخذتنی بالقیاس و السنه اذا قیست محق الدین»[3]. از این حدیث استفاده می شود که قطع و باوری که براساس قیاس بوده از سوی امام صریحا ردّ شده است و این ردّ صریح برای مدعای ما کمک می کند. مدعای ما این است که قطع قطاع اعتبار ندارد. دلیلی که بسیار با شدت گفته می شد که قطع به هیچ وجه قابل ردع و منع نیست، از هر مقدمه باشد در این نص صریح آمده است که قطع اگر بر اثر قیاس به وجود بیاید اعتبار ندارد. 4. شرط واقعی برای حجیت قطع، بی هیچ تردید حجیت قطع به معنای منجزیت که حجیت ظاهری معذریت است و حجیت واقعی که منجزیت باشد، یک شرط واقعی دارد و آن این است که با واقع مطابقت کند. در صورت اصابت با واقع منجز است. اما در صورت مخالفت با واقع معذر است. اصلا حجیت واقعی ندارد و قطع قطاع که مطابقتش با واقع احتمالی است حجیتش احراز نخواهد شد. تقریبا ده روز پیش بود امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه را در عالم رویا دیدم با یک وضعیت خیلی خوب و لباس روحانیت، جلسه ای بود به ذهنم آمد که آقا مشاغل زیاد دارد سوالهای مختلفی نباید داشته باشم. گفتم سوال علمی اجازه است؟ گفت بفرمایید. دو تا سوال کردم یک سوال درباره مبنای ایشان نسبت به معنای حرفی که این بماند. سوال دوم درباره قطع قطاع جمله ای که ایشان فرمود که قطع قطاع معذر است. فقط معذر است، حجیت واقعی ندارد، منجز دیگر نیست. 5. شرط ارتکازی، درباره حجیت قطع یک شرط ارتکازی قطعی وجود دارد و آن این است که قطع باید برای آدم عاقل و دارای عقل متعارف صورت بگیرد. لذا اگر قطع از آدم مجنون صورت بگیرد اعتبار قطعا ندارد. و در فقه معامله سفیه، اظهارات سفیه، شهادات سفیه اعتبار قانونی و حقوقی ندارد. و قطاع در فارسی می شود خوش باور، خوش باور معادل سفیه است. کسی که از نظر عقل و خرد عادی نیست و شرط ارتکازی برای حجیت قطع که عاقل بودن باشد محقق نیست. فرق نمی کند عاقل نباشد مجنون باشد یا سفیه باشد. کسی است که قطعش از روی خرد و اندیشه درست نیست. در مثال گفته بودم عالم و عابد، عابد خوش باور و به هرچیزی باور می کند یکی از باورهایش رفته ترک دنیا کرده و مشغول عبادت و گوشه عزلت، و عالم در مدرسه و خانه و مسجد و محراب درس و بحث کرد. شیطان رفت پیش عابد گفت تو به پیغمبری منصوب شدی، گفتم خودم هم همچنین چیزی را فکر می کردم. و پیش عالم رفت تو به پیغمبری منصوب شدی گفت اخسوا یا شیطان، برو بیرون شیطان هستی لا نبی بعد نبینا. دیدید که خوش باور اینجوری است. با حرف شیطان هم باور برایش محقق می شود. خیلی مردم به جادو و جنبل باور می کنند. در ابتداء که به او می گوییم جادو و جنبل درست نیست، زیر بار نمی رود. هنرپیشه های کلاه بردار با لطائف الحیلی می آید در گوشه خانه یا حیاطش یک چیزی را زیر خاک پنهان می کند بعد می آید صاحب خانه را سرش را گرم می کند که اینجا استخاره و آنجا استخاره، آن گوشه استخاره خوب آمد، بکند زمین را، زمین را می کنند، آن چیزی که پنهان کرده بود در می آورد. دیدیم از زیر دیوار نوشته قدیمی. پس الان هم خوش باورهایی هستند که به کارهای خرافات دور از خرد باور می کنند. نتیجه می گیریم شرط ارتکازی قطع باید از مردم خردمند که در فقه و اصول کلمه عقلاء خیلی جایگاه دارد، از عقلاء باید اتفاق بیافتد و قطعی که از غیر عقلاء از مجنون و سفیه و کم دان قطع اتفاق بیافتد براساس آن شرط ارتکازی بی هیچ تردید اعتبار ندارد. ممکن است به قول امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه معذر باشد اما اعتبار قانونی ندارد. 6. یک دلیل اصولی و آن عبارت از این است که درباره قطع قطاع حداقل شک در حجیت می کنیم. و سیدنا الاستاد از مکتب اصولی شان این مطلب به وضوح استفاده می شود که شک در حجیت مساوی با عدم حجیت است. و شک در حجیت قطع قطاع مطلبی نیست که قابل انکار باشد. صغری و کبرای قضیه کاملا مشهود است. در نتیجه به این حقیقت رسیدیم که قطع قطاع در صورتی که قطع قطاع باشد، مصداق محرز باشد، قطع آدم خوش باور نه کسی که براساس ادله درست قطعش کثیر است، قطع قطاعی که جادو و جنبل را هم باور می کند، حرف هر کسی را باور می کند از اینجا تا بیرون برود ده تا حرف متضاد به اش گفته بشود باور می کند. قطع قطاع اگر واقعا مصداق قطاع محرز شد، نه اعتبار عقلی دارد و نه اعتبار عقلائی و نه اعتبار حقوقی. در بحث حقوق که بروید اگر یک آدم خوش باور سفیه را به عنوان شاهد بیاورند بگویند من علم حاصل کردم پذیرفته نیست. در نتیجه قطع قطاع بر فرض تحقق مصداق برای قطاع اعتبار ندارد. اما اگر خود فرد مکلف که قطع برایش معذر است در مسائلی که مهم نباشد عمل کند اما اگر در مسائلی که مهم باشد مثل سفیه باید ولی قیمومیت کند. مثل اینکه در فروش اموال سفیه ولی باید ولایت و قیمومیت داشته باشد. بحث قطع قطاع بیان شد، نکته جدید دیگر قطع کسانی که پیروان ادیان و مذاهب باطند، گفتیم قطع حجیتش ذاتی است، آنها که پیروان مذاهب باطل هستند داعش الان می گوید شیعه را بکشید ظهر امروز پشت سر حضرت رسول نماز بخوانیم، این قطع ها و این علم ها چه صورتی دارد، نکته های جدیدی دارد برای فردا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo