< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

92/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 تحقيق تكميلي درباره ادله رد بر مسلك مفوضه
 گفته شد كه مسلك تفويض اساسي ندارد و ادله اي كه دلالت دارند بر بطلان اين مسلك از اين قرار است:
 مسلك مفوضه با قانون عليت تطبيق نمي كند
  1. قانون عليت، در بحث عقلي و فلسفي يكي از قانون هاي قطعي و ضروري كه در نهايت استحكام قرار دارد و هيچ گاه قابل تخصيص نيست و عملا تزلزل پذير نخواهد بود، قانون عليت است. معناي عليت اين است كه بين دو شئ موجد و موجود ارتباط ايجادي برقرار مي شود و معلول در ذات خودش هيچ تواني براي موجود شدن ندارد و ايجاد مستقيما به توسط علت موجده است. معلول به حسب ذات يك ماهيتي است داراي امكان ذاتي. فقر هيچ گاه غناء و استقلال در حيطه وجود معلول راه ندارد و معلول همان امكان ذاتي و فقر ذاتي اش تا ابد همراهش هست و اگر وجود پيدا كند، وجودش به توسط علت موجده است در حدوث و در بقاء. رمز نيازمندي معلول به علت حدوثاً و بقاءً اين است كه معلول ماهيت امكاني است و داراي فقر ذاتي است و امكان غناء در آن وجود ندارد. غناء‌ يعني قطع از علت و استقلال در وجود و در ماهيت امكاني استقلال و عدم وابستگي خلف است حدوثاً و بقاءً. بنابراين تفويض كه گفته مي شود خداي متعال به بشر وجود داد و اوصافي بخشيد حدوثاً اما در عالم بقاء كاري ندارد و اين بشر هست و با استقلال كامل، همين استقلال كامل بدون هيچ ارتباط با اراده خدا مي شود انتفاء معلول از علت و محال.
 2. تجربه ديني
  2. تجربه ديني، يكي از رشته هاي جديد كلام در دنياي امروز، تحت عنوان تجربه ديني به ثبت رسيده است. محققين ما در اين رابطه كم و بيش اختلاف نظر دارند اما تحقيق اين است كه تجربه ديني يك واقعيتي است. اين تجربه ديني كه امروز ثابت كرده است و كلام جديد دنيا كه از اروپا آمده است، ما اين را قبلا در تعبيراتمان داريم كه «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِم‌» كه امروز كشف قطعي شده است. ديده مي شود كه معادلات و اراده ها و تلاش ها به بن بست مي رسد، يك مرتبه بر خلاف معادلات مشكل حل مي شود يعني دين تجربه مي شود كه اصطلاح تجربه حس است يعني دين حس مي شود كه از فعاليت ها و تعاملات و قراردادها بيرون هست و يك قدرت ديگري است. اين را آنقدر با تحقيقات كامل (يكي از نكات دانشمندان علوم اين است كه آنها تجربه را زياد پي گيري مي كنند و فحص و پژوهش شان خوب است) به اين نتيجه رسيده اند كه از بدو خلقت تا الان به يك خط مسلسل و مستمر به نام تجربه ديني است. اراده جواب نمي دهد و فعاليت ها جواب نمي دهد اما يك عملياتي انجام مي شود در طول تاريخ كه ما مي گوييم «يد الله فوق ايديهم». بنابراين اين تجربه ديني به وضوح نشان مي دهد كه بشر از اختيار مستقل بدون حاكميت و سلطنت الهي نيست و تحت سيطره و سلطنت است.
 3. اعتقادات ديني اين است كه خداوند محيط به همه موجودات است
 3. اعتقاد ديني، جبر و تفويض معتقد به خدا هستند. عدليه و جبريه و مفوضه و ساير مسلك هاي از اين قبيل قائل به وحدانيت خدا و صفات ذاتي هستيم، پس از اعتقاد به صفات ذاتي خدا كه نمونه بارزش علم و قدرت است، صفات ذاتي خدا محيط بر همه موجودات است و محيط بر انسان است. خدا در قرآن مي فرمايد: «وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحيطا» [1] . درباره احاطه كامل خدا شك نداريم و اين اعتقاد ديني ماست. پس از كه گفتيم احاطه كامل است، استقلال معنا ندارد كه در شكل تفويض يك استقلال كاملي وجود داشته باشد، اگر قائل به تفويض بشويم، بيرون رفتن از احاطه است و ديگر انسانيتي نيست و مي شود شياطين «فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجيم‌وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى‌ يَوْمِ الدِّين»‌. تا در محيط خلقت و عنايت خدا هست، در احاطه است و انفكاك و جدايي از اراده خدا وجود ندارد.
 4. آياتي از قرآن
  4. آيات قرآني كه اشاره شد: «قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي‌ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً» [2] اين آيه به صراحت عدم ملكيت را بيان مي كند كه علي الاقل و قدر متيقن از مدلول اين آيه اين مطلب است كه اختيار و تفويض كامل در دست بشر نيست. و آيه ديگر «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّه‌» [3] كه صريحا مسلك تفويض را ابطال مي كند. پس از اين ادله و توضيحي كه داده شد، مسلك تفويض از اساس باطل است.
 سوال و جواب: تجربه ديني به معناي احكام نيست بلكه تجربه ديني كلامي است. كشف مي كند كه انسان ها و تعاملاتي كه دارند و اراده هايي كه دارند و فعاليت هايي كه دارند، اين فعاليت ها كلا طبق ميلشان به پيش نمي رود و يك فعاليت ديگر ما فوق هست كه او مسيطر و حاكم است. تجربه ديني كلامي است و اعتقاد ديني است كه وراي اين توانمندي و فعاليت هاي انسان «وَ فَوْقَ كُلِّ ذي عِلْمٍ عَليم‌». تمام آنچه كه وجود دارد و مي شود و نمي شود، مولود افعال انسان نيست و يك نيروي ما فوق وجود دارد كه اين جبر نمي آورد و اين مي خواهد بگويد كه استقلال كامل براي انسان نيست و اين نفي تفويض مي كند. اما اراده حتم و اراده جزم كه در بحث اراده تشريعي و اراده تكويني خوانديم، آن مطلبي است كه آنجا گفته شد و اراده حتم مربوط مي شود به اراده تكوينيه و اراده جزم مربوط مي شود به اراده تشريعيه. نكته اصلي اين بود كه گفتيم با اختيار و با عدم جبر، سلب قدرت از خدا نمي شود و اعمال قدرت خودش را نشان مي دهد كه در اراده تكوينيه نشان مي دهد.
 اما مسلك عدليه
 اما مسلك عدليه: درباره مسلك عدليه گفته مي شود كه نه افراط است يعني تفويض و نه تفريط است يعني جبر بلكه اعتدال. يكي از اصول مذهب ما عدل است، مذهب براساس اعتدال است و حركت براساس اعتدال است. اين مسلك اعتدال را كه ترجمه مي كنيم و از روايات استفاده مي كنيم كه نه جبر است و نه تفويض، مي شود امر بين الامرين. اين امر بين الامرين بعضي از اساتذه ما قدس الله اسرارهم استادنا العلامه شيخ صدرا تفسير مي فرمودند به فاعل بالتسخير
 فواعل هشت قسم است
 در فلسفه صدرالمتألهين [4] مي فرمايد: فواعل هشت تاست: 1. فاعل بالطبع، (نه طبيعي كه فرق مي كند طبعي و طبيعي)، 2. فاعل قسري، 3. فاعل بالجبر، 4. فاعل بالتفويض، 5. فاعل بالتسخير، 6. فاعل بالقصد، 7. فاعل بالعنايه، 8. فاعل بالرضا.
 امر بين الامرين تطبيق مي كند با فاعل بالتسخير
 مي فرمود كه با تطبيق دقيق فاعليت انسان از قبيل فاعل بالتسخير است. فاعل بالتسخير اين است كه دو تا نيرو وجود دارد: نيروي عمل كننده و نيروي مديريت كننده. انسان موجودي اينچنين است كه خودش عمل مي كند و فعاليت دارد و اراده دارد ولي يك اراده از بالا هم كنترل و مديريت مي كند كه اين را مي گويند فاعل بالتسخير. فاعل بالتسخير در فلسفه نه فاعل بالجبر است و نه بالتفويض است و در اصطلاح روايي مي شود امر بين الامرين و در اصطلاح اصول مي شود فاعل بالاختيار. اما توضيح مختصري درباره معناي فاعل بالاختيار يا امر بين الامرين: اولا تمامي ادله اي كه در جهت رد جبر و تفويض گفتيم، از يك سو جبر را باطل مي كند و از سوي ديگر اعتدال را ثابت مي كرد و از يك سو تفويض را باطل مي كرد و از سوي ديگر اعتدال را ثابت مي كند. از علم و فلسفه و تجربه و تحقيق ميداني و آيات قرآن و نصوص تماما جبر را باطل مي كرد و اعتدال را ثابت مي كرد. اما واقعيت ها بر اين است كه تمامي موجودات به سه گونه تقسيم شده اند: بالاختيار و بدون اختيار. بدون اختيار هم دو قسم است: يا جبر است يا تفويض.
 شرح مسلك عدليه
  شرح مسئله را سيدنا الاستاد [5] قدس الله نفسه الزكيه مي فرمايد: مسلك جبر اين است كه مكلف و انسان در فعل خودش هيچ اختياري ندارد مثل حركت نبض انسان است كه اصلا كنترل و هدايت و سيطره و تسلطي ندارد، جبر هست و همه اراده ازليه است فقط. اما مفوضه مي گويد مكلف در افعال خودش استقلال كامل دارد و هيچ دخلي از بيرون در كار نيست و خود بشر است كه امورش را در اختيار دارد. اما امر بين الامرين عبارت از اين است كه انسان با اراده و اختيار و انتخاب كارهايش را انجام مي دهد و اما اصل اختيار و اصل اراده مربوط است به افاضه فيض الهي. خداوند قدرت و اراده و توان را براي انسان افاضه كرده و اين افاضه مستمر است و فيض قطع نمي شود مثل جريان آبي است كه قطع بشود، نهال و گل مي خشكد و از بين مي رود. افاضه مستقيم و مستمر است. نكته ديگر براي بشر اراده افاضه شده است. بشر از اين شئ اي كه برايش افاضه شده است، استفاده مي كند و افعال را با انتخاب و با اختيار و با تصور و تصديق انجام مي دهد. افاضه اراده از سوي خدا و داشتن اراده به عنوان يك فيض الهي در اختيار بشر مي شود امر بين الامرين. اختيار است چون فيضي خدا به او داده به نام اراده و وابسته است چون افاضه مستمر است. گفتيم اراده خدا به اراده بشر تعلق مي گيرد نه به افعال بشر و افعال بشر از اراده او صادر مي شود و اما اراده بشر وابسته به اراده خداست.
 استناد به روايتي در جهت اثبات امر بين الامرين
 و مستند اصلي ما در اين رابطه يك روايتي از امام باقر عليه السلام خطاب به حسن بصري مي فرمايد: «إِيَّاكَ‌ أَنْ‌ تَقُولَ‌ بِالتَّفْوِيضِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُفَوِّضِ الْأَمْرَ إِلَى خَلْقِهِ وَهْناً مِنْهُ وَ ضَعْفاً وَ لَا أَجْبَرَهُمْ عَلَى مَعَاصِيهِ‌ ظُلْماً الْخَبَر»َ. [6] مي گويد بر حذر باش كه هرگز قائل به تفويض نباشي. خدا امر و افعال و كار و فعاليت را به بشر تفويض نكرده است تا اينكه نفي سلطنت بشود. و همين طور عبد خودش را اجبار نكرده است تا اينكه ظلم بشود و او اختيار ندارد كه معصيت انجام مي دهد و در نتيجه اش عقاب بشود منتهي بشود به ظلم.‌ در ادامه ايشان مي فرمايد: مثال هايي است كه الهمني الله كه ان شاء‌الله شرح آن در جلسه آينده.


[1] 1. سوره نساء‌ ، آيه 126.
[2] 2. سوره يونس ، آيه 49.
[3] 3. سوره دهر ، آيه 30.
[4] 4. اسفار ، جلد 2 ، صفحه 225.
[5] 1. مصباح الاصول ، جلد 1 ، صفحه 275.
[6] 2.بحارالانوار ، جلد 5 ، صفحه 17.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo