< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

92/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 توضيح تكميلي در معني ماده امر
 توضيح تكميلي درباره معناي ماده امر.
 كلام محقق خراساني
  محقق خراساني قدس الله نفسه الزكيه فرمودند كه بعيد نيست كه ماده امر وضع شده باشد براي طلب و شئ. و فرمودند كه قول به تعدد معنا اساس ندارد و از قبيل اشتباه مصداق به مفهوم است.
 كلام محقق اصفهاني كه اشتباه مصداق به مفهوم تعريف دارد
  محقق اصفهاني [1] قدس الله نفسه الزكيه مي فرمايد: اشكال محقق خراساني بر صاحب فصول وارد نيست. يعني اشكالي كه محقق خراساني فرمودند كه اين بود معاني متعدد كه براي امر ذكر شده است، مفهوم نيست و مصداق است و اشتباه مصداق به مفهوم اين نتيجه را داده است كه گفته است امر معاني متعدد است. اما محقق اصفهاني مي فرمايد: اشتباه مصداق به مفهوم تعريف دارد. تعريفش اين است كه لفظ براي مصداق وضع شده باشد و مفهوم در هاله اشتباه قرار بگيرد و اين معناي مصداقي را مفهوم تلقي كند. مثلا لفظ وضع شده است براي يك تعريفي به عنوان كتاب كه لفظ «كتاب» اسم وضع شده براي يك تعيين و اسمش را نگذاشته اند كه وسائل و كفايه بلكه اسمش را گذاشته اند «كتاب» پس لفظ وضع شده براي مصداق، اينجا شبهه مصداق به مفهوم پيش مي آيد. لفظ وضع شده است براي مصداق كه مصداق خارجي يك مدوّن است اما كتاب مفهوم دارد يعني تاليف و مطالب علمي و تدوين يافته و با يك نظم خاص و عبارت خوب و بيان كامل با نظم و نسق خاص در موضوعات علمي و تاريخي و فرهنگي. اسم را كه وضع كرديم براي مصداق مثلا لفظ «كتاب» را وضع كرديم براي يك مصداق خارجي،‌ اينجا اشتباه مصداق به مفهوم پيش مي آيد. كسي از شما سوال كند كه كتاب را تعريف كند، بگويد «هذا» كه تعريف كامل نمي شود و مفهوم معرفي نمي شود.
 اشكال محقق اصفهاني به محقق خراساني
 محقق اصفهاني مي فرمايد: اين مبنا كه عبارت است از اشتباه مصداق به مفهوم در صورتي است كه وضع براي مصداق شده باشد و بعد براي مفهوم بكار ببريد. اما در بحث امر چنين چيزي نيست و امر وضع نشده است براي مصداق تا آن را به مفهوم ربط بدهيد و اشتباه مصداق به مفهوم بشود بلكه امر تطبيق مي شود به مصاديق مختلف و امر استعمال مي شود به مصداق ها و معاني متعدد و اين معاني متعدد مصاديق متعدد است. در صورتي كه تطبيق يك معناي كلي به مصاديق باشد،‌ جايي براي اشتباه مصداق به مفهوم وجود ندارد، اين اشكال اول.
 كلام محقق خراساني در مثال جئت لامر كذا
 در ادامه محقق خراساني مثال زده اند كه «جئت لامر كذا» كه مصداق غرض است و مفهوم غرض نيست و اشتباه مي شود. امر معنايش غرض نيست و به معناي غرض به كار نرفته بلكه به مصداق غرض به كار رفته است. چيزي كه براي غرض دلالت مي كند لام است. در ادبيات آورده اند كه لام چند قسم است و يكي از اقسامش اين است كه لام براي غرض بيايد. در اينجا اشكالي شده است كه لام اگر براي غرض باشد، لازم مي آيد كه غرض متعدد بشود چون «جئت لامر كذا» كه امر خودش غرض است و لام هم اگر غرض بشود معنايش مي شود «جئت غرض غرض»، بنابراين تعدد در غرض از لحاظ معنا به وجود مي آيد و اين استعمال درستي نيست، اشكالي است بر محقق خراساني. گفته مي شود كه ايشان فافهم دارد و آن اشكال را جواب داده است كه لام براي علت است اما غرض از مجموع قرائن استفاده مي شود و اما امر مفهوم غرض نيست بلكه امر مصداق غرض است. اشكال اول محقق اصفهاني نسبت به بيان محقق خراساني اين شد كه فرماش شما كه گفتيد تعدد معاني از باب اشتباه مصداق به مفهوم است، واقعيت ندارد. چون اشتباه مصداق به مفهوم آنجا به وجود مي آيد كه لفظ براي مصداق وضع شده باشد و در محاورات اين مصداق با مفهوم خلط بشود.
 اشكال دوم محقق اصفهاني
  اما اشكال دوم: مي فرمايد: اينكه فرموديد كه امر وضع شده براي طلب و شئ، چنين چيزي واقعيت ندارد. براي اينكه اولا شئ يك مفهوم عامي است به افعال و اعيان صدق مي كند اما امر عمدتا به افعال صادق است و به اعيان صدق نمي كند. اگر شئ معناي امر باشد، بايد متحد الصدق باشند. مي بينيم در تحقيقات ميداني اگر كسي بگويد «رأيت شئيا عجيبا» و مثلا مصداقش فرس عجيبي باشد كه صدق مي كند اما اگر فرس عجيبي را ديده بگويد «رأيت امراعجيبا» قابل صدق عند اهل اللسان نيست. اين اولا و ثانيا در استعمالات قرآني مي بينيم كه امر به معاني به كار مي رود كه معناي امر به شئ صدق نمي كند. مثلا «الا له الخلق و الامر» كه اين امر به شئ صدق نمي كند. صاحبنظران فرموده اند كه خلق و امر چند معنا دارد: 1. تكوين و تشريع. 2. موجود متعلق اراده و موجود داراي تحقق عيني. 3. عالم خلق و عالم امر فلسفي كه هيچ كدام شئ نيست.
 سوال و جواب: عالم امر عالم عيني است عالم ملكوت است و جهان لاهوت است كه عالم مجردات است. عالم قبل از خلقت است و عالمي كه در مقام ذات است. عالم خلق عالم ناسوت است و عالم آفرينش است و عالم در مقام خلقت است و عالم بعد از تنزيل است. وجود قرآن كه جهان است و جهان هم قرآن هست. قرآنِ عالم امر في لوح محفوظ است و قرآنِ عالم خلق في قلب رسول الله الاعظم است.
 فرمايش محقق اصفهاني معني امر يك چيز است و آن طلب و اراده و قابل صدق بر مصاديق
 محقق اصفهاني بعد از اين اشكالات رأي و نظر بيان مي كند. مي فرمايد: امر وضع شده است براي معناي واحد كه عبارت است از طلب و اراده. فرماش محقق خراساني كه مشترك لفظي اعلام مي شد،‌ نيست بلكه يك معناست و اين يك معنا قابليت تطبيق بر تمامي موارد و مصاديق. تطبيقش به اين صورت است كه موجودات واقعي كه مورد طلب قرار بگيرد حتي امر و خلق، اينها هم قابل تطبيق با طلب و اراده است به اين صورت كه همه مواردي كه متعلق امر هست، در معرض مطلوبيت و در معرض اراده است. چون در معرض اراده و طلب هست، براي همه آن موارد مي گوييم مطلب و مقصد كه چيزي كه مورد معرض طلب است مي گوييم مطلب و چيزي كه در معرض اراده است مي گوييم قصد. همان اشيائي كه امر به آن اشياء تطبيق مي شود يا مطلب است يا مقصد است.
 سوال و جواب: اگر چيزي كه مطلب و مقصد نباشد، هست و پيدا مي شود. اگر قصد نكنيد مقصد شما نيست و اگر طلب نكنيد مورد طلب نيست و معناي امر هم نيست. بنابراين فرمايش محقق اصفهاني اين شد كه معناي امر معناي واحد است و آن طلب و اراده است و قابل صدق بر مصاديق منتها با آن توجيهي كه منظور از طلب متعلق طلب است و تمامي چيزهايي كه امر به آن تعلق مي گيرد مي شود مطلب يا مقصد.
 رأي سوم رأي محقق نائيني مي فرمايد واقعه ذات اهميت
 رأي سوم: محقق نائيني [2] مي فرمايد: معناي امر عبارت است از واقعيه ذات اهميه، واقعه داراي اهميت. مي فرمايد: اين معنا يك معناي جامعي است و تمامي موارد را شامل مي شود. الا له الخلق و الامر كه يك واقعه مهم است و ما امر فرعون برشيد امر يعني واقعه مهمي. تمامي مصاديق و معاني كه امر در اصطلاح و در كتاب الله بكار مي رود، مي شود واقعيت ذات اهميت. اين وضع هم از باب وضع مشترك معنوي است بين همه اين موارد.
 سؤال و جواب محقق نائيني
  بعد ايشان اشكال و جوابي تعرض مي كند، مي فرمايد: اگر سوالي بشود كه مشترك معنوي نياز به قدر جامع دارد و تصوير قدر جامع بين اين موارد مختلف كار مشكلي است، پس اعلام مشترك معنوي دشوار است. مي فرمايد: مشترك معنوي از دو راه ثابت مي شود چون مشترك معنوي با مشترك لفظي در تضاد است و لا ثالث لهما است. يا براي مشترك معنوي از اول قدر جامع پيدا كنيم مثلا بگوييم قدر جامع كل صلوات معراج مؤمن است و يا اينكه مشترك لفظي كه راهش بسته شد، مشترك معنوي ثابت مي شود هرچند اسمش را نداديد و جهل شما واقعيت را تغيير نمي دهد. ايشان مي فرمايد: اين معاني امر مي دانيم كه اوضاع متعدده نداريم. وضع متعدد معنايش اين است كه به يك جا طوري وضع شده باشد و به جاي ديگر طور ديگر كه استعمال فرق كند. اينجا طريقه استعمال يكسان است و امر در همه موارد در شكل بكار مي رود. بنابراين مشترك لفظي نيست و قهرا راه سومي هم نيست و مشترك معنوي مي شود. اما تصوير يك قدر جامع مشكل است مگر اينكه بگوييم خود امر تصوير جامع است. پس تصوير جامع مشكل هست اما مي دانيم قدر مشترك است و اسمش را نتوانستيم پيدا كنيم و هيچ عيبي ندارد. اين فرمايش محقق نائيني. اما سيد الاستاد قدس الله نفسه الزكيه درباره ماده امر در دوره درسي دو معنا اعلام كرده است.
 كلام سيد الاستاد در دوره اول اصول معني امر همان معنايي كه محقق خراساني كرده اند
  در دوره اول كه مصباح الاصول ثبت كرده است كه گفته است [3] ماده امر همان است كه محقق خراساني مي فرمايد و جمع از محققين ديگر. منتها آنجا يك مقدار شرح و بسطي مي دهد و مطلب را دسته بندي مي كند و مي فرمايد: معناي امر طلب است و شئ حصه من الشئ هست يعني شئ اي داراي خصوصيت نه مطلق شئ، طلب هم خاص يعني از مقام عالي باشد نه مطلق طلب كه تقاضا هم بشود معناي امر. با اين خصوصيات آن اشكالات احتمالي را هم رفع مي كند و اعلام مي كند كه معناي امر همان طلب و شئ هست.
 كلام سيد الاستاد در دوره بعدي مي فرمايد امر معنايش ابراز اعتبار نفساني در خارج است
  اما در دوره بعدي [4] مي فرمايد: معناي ماده امر اين نيست و صحيح اين است كه امر مادتا وضع شده است براي دلالت بر ابراز اعتبار نفساني در خارج. كه مبناي ايشان در انشاء هم همين بود كه ابراز اعتبار نفساني. مثلا مي فرمايد: شارع تكليف را كه قبلا جعل شده و يك امر نفساني براي شارع مقدس هست، ابراز مي كند براي مكلف و مي شود ابراز اعتبار نفساني. بنابراين در عبارت مختصر امر مادتا وضع شده است براي دلالت بر ابراز اعتبار نفساني و امر هم انشاء هست و معناي انشاء همين است. هر چه دقت كنيم در معناي امر، جز اين دلالت چيز ديگري نيست و اگر چيزي را از خارج اضافه كنيد، آنها مصاديق هستند و مصداق هاست و معنا از دلالت لفظ بدست مي آوريم. دلالت خود لفظ فقط براي ما اعلام مي كند كه مدلول ابراز اعتبار نفساني است. هر چيزي كه خارج تطبيق مي كنيد خارج از محدود مدلول است و از مصاديق است. اين خلاصه فرمايش ايشان بود در جهت معناي ماده امر. اين آراء براساس ترتيب رتبه تاريخا و تحقيقا كامل شد.


[1] 1. نهايه الدرايه ، جلد 1 ، صفحه 103.
[2] 1. اجود التقريرات ، جلد 1 ، صفحه 86.
[3] 2. مصباح الاصول ، جلد 1 ، صفحه 240.
[4] 3. محاضرات في الاصول ، جلد 1 ، صفحه 347.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo