< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

91/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث درباره نقل اقوال نسبت به استعمال لفظ مشترك در بيشتر از معني واحد در يك استعمال
 ادامه بحث درباره نقل اقوال نسبت به استعمال لفظ مشترك در بيشتر از معناي واحد در يك استعمال. قول اول محقق خراساني فرمود كه اين استعمال عقلا ناممكن است. قول دوم صاحب معالم فرمودند كه اين استعمال در لفظ مفرد جايز نيست و در تثنيه و جمع جايز است.
 اشكال محقق خراساني به رأي صاحب معالم كه قيد وحدت تثنيه هم شكسته مي شود
 محقق خراساني درباره رأي و نظر صاحب معالم اشكالاتي داشت كه قسمت آخر اين بود كه تثنيه و جمع اگر در بيشتر از يك معنا استعمال شود به اين صورت است كه منظور از «جئني بعينين» دو عين جاريه و دو عين باصره باشد، به اشكالي كه در استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا در لفظ مفرد داشتيم به اينجا برمي خوريم به اين صورت كه تثنيه هم بر مبناي شما قيد وحدت دارد. يك هيئت تثنيه وضع شده براي دو فرد تنها. اگر اين را به چهارتا به كار ببريم مي شود بيشتر از يك معنا در تثنيه و همان قيد وحدت كه در مفرد بود، قيد تثنيه هم در تثنيه هست پس بايد قيد تثنيه را كنار بگذاريم و يك تثنيه اي كه براي دو تا بود،‌ براي چهار تا بكار ببريم. پس اگر تثنيه را در بيشتر از معناي واحد بكار ببريم دو تا جاريه و دو تا باصره و اين استعمال بيشتر از يك معنا قيد وحدت را از بين مي برد و استعمال لفظ در غير معناي موضوع له مي شود.
 اما جمع را محقق خراساني چيزي تعرض نمي كند
 اما درباره كلمه جمع، محقق خراساني چيزي تعرض نكرده اما در مقدمه بحث اشاره شد كه بحث استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا به حيث مجموعي نيست و به نحو مستقل و تك تك افراد اراده مي شود ولي در جمع استعمال به نحو مجموعي است. يك متكلم با لفظ جمع يك مجموعه را اراده مي كند و لفظ واحد يك معناي واحد دارد كه عبارت است از مجموع.
 اما قول ميرزاي قمي: اختصاص لفظ به معني توقيفي است، عرفا جايز نيست گرچه عقلا ممكن است
 قول سوم محقق قمي صاحب قوانين مي فرمايد: اختصاص لفظ براي معنا توقيفي است. توقيف دو مرحله دارد: 1. توقيف الهي است كه توقيف حقيقي است. 2. توقيفي اعتباري است و از سوي واضع و قراردادها پيش عقلاء معتبر است. قرارداد اين است كه اين لفظ براي همين معنا باشد فقط و لا غير. اين توقيف در هاله وحدت يعني در پوشش وحدت يعني يك لفظ و يك معنا هست و اين لازمه توقيف است كه از آن تعبير مي شود وضع در حالت وحدت. بنابراين استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا عرفا جايز نيست هرچند عقلا كار ناممكني ديده نمي شود. عرف يعني عرف ادبيات و بلاغت. بنابراين لفظ در مقام استعمال هرچند لفظ مشترك باشد، در يك استعمال يك معنا را دربرمي گيرد و لا غير.
 جواب محقق خراساني وحدتي كه از لوازم وضع است جزء معني موضوع له نيست و در اين صورت محدوديتي ايجاد نمي كند
 محقق خراساني در اين رابطه جوابي را كه از مسلك صاحب معالم داده است، اينجا هم همان جواب را اشاره مي كند كه آن وحدتي كه از لوازم وضع باشد، جزء معناي موضوع له نيست و اگر جزء معناي موضوع له نبود، هيچ محدوديتي در استعمال ايجاد نمي كند. بنابراين يك لفظ مي تواند در بيشتر از يك معنا استعمال بشود، هرچند وضع اصلي اش در حال وحدت بوده. علي التحقيق وحدت سه قسم است: 1. وحدت مفهومي مثل مفهوم رجال در برابر مفهوم نساء كه اين وحدت مفهومي و با كثرت معنا ‌منافات ندارد. 2. وحدت حقيقي كه عبارت است از وجود خاص براي شئ موجود كه در اصطلاح فلسفه خوانده ايد «الشئ ما لم يتشخص لم يوجد» اين تشخص وحدت حقيقي است. يعني اگر شئ يك تشخصي به خود نگيرد، موجود نمي شود. منظور از اين وحدت تشخص است و اين وحدت با كثرت منافات ندارد. 3. وحدت بشرط شئ كه همين وحدتي است كه صاحب معالم فرمود يا در استعمال لفظ ادعاء‌ مي شود كه لفظ وضع شده باشد براي يك معنا با قيد وحدت كه وحدت جزء معناي موضوع له باشد.
 سوال و جواب: بشرط شئ به شرط وحدت است و بشرط لا به شرط عدم وحدت است يعني وحدت قيد نيست و هم وحدت را مي گيرد و هم غير وحدت را. منتها دو ماهيت تحت عنوان ماهيت بشرط شئ و ماهيت بشرط لا متباينين است. در اينجا استعمالش اگر وحدت قيد ماهيت شد، در صورتي كه ماهيت ديگري را در نظر بگيريم كه قطعا خود ايشان مي گويد كه جائز است استعمال مجازا، ما مي گوييم محال است چون بين الماهيتين تباين واضح. بنابراين به اين نتيجه رسيديم كه فرمايش محقق قمي تطبيق مي كند به وحدت قسم دوم كه تشخص باشد كه در حال وحدت، لفظ براي معنا موجود مي شود كه آن وحدت به معناي تشخص است و آن اصلا منافي با كثرت نيست. قول محقق قمي هم شرح داده شد اما به اثبات نرسيد.
 قول چهارم جواز استعمال در اكثر از يك معني در قضيه سالبه ولي در موجبه جايز نيست
 قول چهارم: جواز استعمال در اكثر از يك معنا در قضيه سالبه و عدم جواز در اكثر از يك معنا در قضيه موجبه. اين قول را صاحب فصول [1] نقل مي فرمايد. شرح اين مسئله را محقق خراساني تعرض نفرموده است و محشي ها مخصوصا استادنا العلامه شيخ صدرا مي فرمايد: عدم تعرض براي اين است كه اين قول از وهن و بي بنيادي معلومي برخوردار است و نياز به تعرض و اشكال ندارد.
 اما جوابش سلب تك تك معاني فردا مستقلا نيست
 ‌ گفته مي شود اين قول بر اين اساس است كه سلب فراگير است و فراگيري سلب نسبت به افراد منفي از گستردگي و فراگيري بيشتري برخوردار است مثلا بگويد «ما رأيت عينا» كه در يك استعمال تمام عينها باصره و جاريه و ذهب و غيره را شامل مي شود و اما اگر ايجابي باشد بايد هر يكي از افراد هر لحاظ شود و تصور بشود و متعلق فعل قرار بگيرد مثلا «رأيت عينا» و از عين اراده كند بيشتر از يك معنا، بايد تك تك آنها را لحاظ و قصد كند. اما جوابش اين است كه در سلب، سلب تك تك معاني و فردا فردا نيست بلكه سلب مجموع است. ما در استعمال مي گوييم لفظ به بيشتر از يك معنا فردا فردا و استقلالا در يك استعمال به كار گرفته شود اما سلب در يك استعمال يك مجموعه را من حيث المجموع كنار مي گذارد كه اين استعمال استقلالي نيست و ربطي به بحث ما ندارد. چهار قول گفته شود و قول محقق خراساني از سلامت و متانت برخوردار است و سه قولي كه خلاف رأي و نظر ايشان بود، به اشكالاتي برخورد كرد.
 محقق نائيني مي فرمايد: اين استعمال جايز نيست چون جمع بين لحاظين در آن واحد است و درست نيست
 محقق نائيني [2] مي فرمايد: استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا جائز نيست براي اينكه در موقع استعمال، متكلم هر دو معنا يا چند معنا بايد لحاظ كند. در يك آن كه يك لفظ براي چند معنا بكار مي رود در همان آن چند لحاظ بايد همزمان صورت بگيرد و اين جمع بين لحاظين در آن واحد درست نيست و جمع بين مثلين مي شود. اين كار ناممكني است.
 نظر سيد الاستاد در مورد جمع بين لحاظين مي فرمايد ذهن و صدر انسان سعه دارد و تعدد لحاظين امكان دارد
 سيد الاستاد مي فرمايد: اين فرمايش شيخنا العلامه عجيب عجيب. براي اينكه نفس ناطقه از وسعت و قدرت فوق العاده بالايي برخوردار است و سعه ذهن يك وسعتي است كه عادتا لا يتناهي است و دو لحاظ براي ذهن در آن واحد هيچ مشكلي ندارد. مثلا انساني كه يك قضيه حمليه درست مي كند،‌ در آن واحد، موضوع و محمول و نسبت را لحاظ مي كند و اجتماع دو لحاظ آنگاه ناممكن است كه لفظ باشد و يك معنا و در صورتي كه لفظ باشد و چند معنا، تعدد لحاظ مشكلي ندارد.
 سوال و جواب: ايشان مي فرمايد دو لحاظ معنا در ذهن امكان ندارد، در لفظ را كار نداريم. سيد الاستاد مي فرمايد: در ظرف ذهن دو تا لحاظ گنجايش دارد و مثال مي زند تصور موضوع و محمول و نسبت در يك آن. سيد الاستاد مي فرمايد: رأي محقق خراساني درست است اما طبق معناي مشهور در وضع كه اختصاص لفظ براي معنا باشد اما براساس مبناي ما مسئله غير از اين است.


[1] . الفصول الغرويه، صفحه 53 تا صفحه 55. 2. اجود التقريرات ،جلد 1 ، صفحه 51.
[2] 3. مصباح الاصول ، جلد 1 ، صفحه 79.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo