< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

91/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادله اعمي
 درباره ادله اعمي بحث مي كرديم.
 دليل چهارم اخبار بود
 رسيديم به دليل چهارم كه روايات بود. گفته شد كه بني الاسلام علي خمس كه حديث معتبر در حد تواتر آمده است، مي گويد اسلام بر پنج چيز بنيانگذاري شده است و ابناء عامه چهارتاي آن را اخذ كرده اند و ولايت را كنار گذاشته اند. تا الان مثال لفظ صلاه بود اما در اين حديث چهار تا لفظ به مثال اضافه شد: صوم و صلاه و حج و زكات كه الفاظ عبادت هستند و با نبودن ولايت همه اينها ناقص اند كه صحيحه زراره را خوانديم كه اگر كسي شب زنده دار و روز مشغول نماز و عبادت باشد بدون ولايت، هيچ ثوابي از خدا استحقاق ندارد. پس در اينجا به وضوح مي بينيم كه چهار لفظ به معناي فاسد و ناقص به كار رفته است. نتيجه اين مي شود كه الفاظ عبادات حقيقت در وضع به اعم هستند.
 دو جواب محقق خراساني از روايت
 در جواب اين حديث، محقق خراساني مي فرمايد: اولا جواب مشتركي داريم كه در موارد زيادي از آن استفاده مي كنيم و آن اين است كه استعمال، اعم از حقيقت است. ما در همين حديث قرينه داريم كه منظور از اين عبادات عبادت صحيحه هستند. قرينه عبارت است از صدر روايت است كه مي فرمايد بني الاسلام بنياد اسلام بر عبادت صحيحه است نه بر عبادت فاسده. اما ابناء عامه كه ولايت را كنار گذاشته اند و اين عبادات را اخذ كرده اند، اشكالي ايجاد نمي كند براي اينكه اين استعمال صلاه و صوم و زكات، براي ابناء عامه از قبيل مجاز در اسناد است. مجاز در اسناد معنايش اين است كه اسناد به غير ما هو له. ما هو له صلاتي است با ولايت و غير ما هو له صلاه بدون ولايت مطابق با عقيده خودشان و اين اشكالي ايجاد نمي كند. بنابراين، حتي از اين حديث بني الاسلام مي توانيم براي اثبات قول صحيحي هم استفاده كنيم كه اشاره شد.
 دليل پنجم نذر ترك صلاه در امكنه مكروهه
 وجه پنجم: نذر. اين وجه مشهورترين و مستحكم ترين وجه براي اثبات قول اعمي است. گفته مي شود كه نذر نسبت به ترك صلاه در مكان مكروه درست است مثلا شما نذر كنيد كه نماز در حمام يا در مقبره ها نخوانيد كه نذري است صحيح. در اين امكنه كه نماز مكروه است، نماز درست است و نذر هم درست است. به اين نكته توجه كنيد كه احتمال داده شود نماز در مكان مكروه يا در حمام، نماز فاسده است، نماز در حمام ناقص نيست و درست و صحيح است اما كراهت از طرف مكان آمده كه خارج از ماهيت است و اثرش بر نماز هم مي شود اقل ثوابا. پس نذر درست است براي اينكه متعلق نذر راجح است. اگر شما كه همسايه مسجد هستيد،‌ نذر كنيد كه نماز در خانه بخوانيد، اين نذر منعقد نمي شود چون متعلق نذر شما راجح نيست. همين طور اگر نذر كنيد كه به جماعت نمي خوانم كه نذرتان منعقد نمي شود اما اگر نذر كنيد كه به روي قبرستان نماز نمي خوانم كه اين درست است.
 اشكال اول
 مقدمه دوم: اگر كسي اين نذر را مخالفت كند و در نماز مكروه نماز بخواند بعد از نذر، حنث محقق مي شود (حنث در لغت به معناي ذنب است و در اصطلاح فقه اختصاص دارد به تخلف نذر و يمين كه تعبير ديگر آن كفاره است و اگر كسي نذر را مخالفت كند حنث محقق مي شود) حنث در اثر خواندن نماز محقق شده است. اگر نماز وضع شده باشد براي صحيح، اينجا حنث بايد محقق نشود چون بر مبناي صحيح، نماز ناقص چيزي نيست و نماز پس از نذر قطعا نماز صحيحي نيست چون نذر شده ترك آن و الان نماز مي خواند نماز منهي عنه است و مي شود نماز فاسد. اين نماز فاسد موجب حنث شد چون نماز است كه بنابر صحيحي بايد حنث محقق نشود و چون حنث محقق مي شود، كشف مي كنيم كه نماز اعم است و به اين موردي كه نماز منهي عنه هست، صدق مي كند.
 اشكال دوم لزوم محال
 اشكال دوم: اگر قائل به صحيح بشويم، از همين نذر محال لازم مي آيد. يكي از محالات اين است وجود شئ اگر عدم شئ لازم بيايد، مي شود محال و محال بودن آن هم برمي گردد به تناقض. در اين مسئله تطبيق مي كند به اين معنا كه ما مي گوييم كه صلاه قبل از نذر در مكان مكروه صحيح بود و نذر تعلق گرفت به آن صلاه صحيح و بر مبناي صحيحي اين اشكال پيش مي آيد كه بعد از كه نذر تعلق گرفت به صلاه صحيحه كه قبل از نذر، صلاه صحيحه بود و بعد از نذر كه نذر تعلق گرفته به ترك صلاه، مقتضاي نذر مي شود عدم صحت آن صلاه چون مدلول نذر ترك آن صلاه بود پس بعد از نذر صلاه شد فاسده. بعد از كه صلاه فاسده شد، از متعلق نذر خارج مي شود چون متعلق نذر بايد صحيح باشد و به فاسد تعلق نمي گيرد پس از وجود نذر، عدم نذر لازم آمد. اين اشكال بر اساس قول صحيحي به وجود مي آيد اما اگر گفتيم اعم كه نذر تعلق گرفته به طبيعت صلاه و پس از نذر هم طبيعت صلاه مشترك بين صحيح و فاسد هست و هيچ اشكالي ندارد. بنابراين ما از اين نذر به اين نتيجه مي رسيم كه صلاه وضع شده است براي اعم.
 دو جوابي كه محقق خراساني از اين اشكالات داده است
 اما جواب: اين اشكال نذر را محقق خراساني دو جواب برايش ارائه مي كند:
 جواب اول يك مورد تعلق گرفتن به فاسد دليل به وضع براي اعم نمي شود
 جواب اول: در اين مورد كه شما گفتيد حنث تعلق مي گيرد به صلاه فاسده، اين منتهاي مطلب شما بود كه ما مي گوييم حنث در اين مورد تعلق مي گيرد به صلاه صحيحه اما اين غير از اين است كه بگوييم كه لفظ صلاه وضع شده است براي فاسد و صحيح. تعلق حنث به صلاه فاسده دليل بر وضع صلاه بر اعم نيست. وضع وادي آن جداست. اين يك مورد به دلائلي ممكن است تعلق گرفته باشد به مصداق ناقص كه دليل بر وضع بر اعم نمي شود.
 جواب دوم خلط شده بين صلاه و نذر
 اما جواب دوم: شيخ انصاري [1] و محقق اصفهاني [2] و امام خميني در اين مسئله اشاراتي دارند كه خلط شده است بين صلاه و نذر.
 صلاه و نذر دو امر و دو متعلق دارد
  در صلاه و نذر دو متعلق امر است. صلاه را همان طور كه شيخ انصاري مي فرمايد طبيعت معراه است مثلا اقم الصلاه فقط طبيعت صلاه هست و به خصوصيات و انتسابات ثانويه كاري نداريم و وفاي به نذر مدلول «اوفوا بالنذور» هست كه دو مطلب است. مثلا اگر كسي نذر كند كه نماز شفع را ترك نكند كه نذرش درست هست چون رجحان دارد و واجب است كه نماز شب را ديگر بخواند اما واجب است از باب وفاي به نذر اما نماز شفع به استحباب خودش باقي است و نماز شب واجب نمي شود. در صلاه منذور كه نذر شده است، يك امر «صلّ» داريم كه مدلول آن صلاه صحيحه است و يك مدلول «اوفوا بالنذور» داريم كه مقتضاي وفاي به نذر، ترك آن صلاه است كه دو دال و دو مدلول است هر چند مصداق خارجي اش در ديد غير تحليلي و ابتدايي يك چيز ديده شود. بنابراين صلاه منذور با توجه به امر به صلاه، صلاه صحيح است اما فسادي كه براي صلاه مي آيد، از خود صلاه و اسم صلاه نمي آيد بلكه از جهت نذر مي آيد. بنابراين خلط شده است بين دو تا دال و دو تا مدلول و فكر كرده اند كه يك دال و مدلول است و اصلا در اينجا صلاه به صلاه فاسده بكار نرفته. صلاه فاسده نيست،‌ صلاه لفظش همان صلاه صحيحه است اما فاسده كه مي شود متعلق نذر است كه ترك شده نذر آن كه خود صلاه مي شود فاسده بخاطر تخلف نذر. در يك جمله اوفوا بالنذور و صلوا دو بيان جداست و هر كدام مدلول خودش را دارد و آنجايي كه وفاي نذر فساد مي آورد از سوي وفاي به نذر آمده نه از استعمال لفظ صلاه به صلاه فاسده. و آن اشكال كه از وجودش، عدم آن لازم مي آيد، بعد از كه تفكيك كرديم آن اشكال هم از اساس حل مي شود كه از وجود شئ عدم آن لازم نمي آيد. بنابراين وجهي كه به عنوان نذر بود، قول به اعم را ثابت نكرد.
 بنابر نظر محقق خراساني وجوه قول اعمي كامل نبود و ادله صحيحي كامل است پس نظر و رأيش صحيحي است
  بنابر راي محقق خراساني وجوه دال بر قول به اعم، كامل نيست و وجوه دال بر قول به وضع الفاظ عبادات بر صحيح كامل هست. نظر محقق خراساني در اين بحث صريحا اعلام نشده اما ادله صحيحي را كامل تنظيم مي كند و ادله اعمي را بيان مي كند و جوابهايش را هم ارائه مي كند بنابراين رأي محقق خراساني صحيحي است. سيد الاستاد درباره صحيح و اعم ادله اي اقامه نكرده است به تبعيت از استاد خود محقق نائيني كه ادله براي صحيح و اعم اقامه نفرموده است. شيخ انصاري و محقق خراساني و محقق اصفهاني به تبع صاحب كفايه چهار دليل براي قول به صحيح و پنج دليل براي قول به اعم ارائه كرده اند و امام خميني دو دليل براي قول به اعم و دو دليل براي قول به صحيح ارائه كرده است: 1. دليل مشترك بين صحيح و اعم كه تبادر باشد. 2.صحت سلب براي قول صحيحي و دومين دليل براي قول به اعم،‌ نذر است.
 جمع بندي اقوال فقهاء
 اما جمع بندي و ما حصل اين بحث جلسه آينده.


[1] . مطارح الانظار‌ ، جلد 1 ، صفحه 14 تا 18. 2. نهايه الدرايه ، جلد 1 ، صفحه 53 تا 55.
[2] 3. تهذيب الاصول ،‌ جلد 1 ، صفحه 20 تا 22.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo