< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفوی

91/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 تصوير جامع
 بحث تكميلي درباره تصوير قدر جامع : پس از كه آراء فقها و اصوليون درباره تصوير قدر جامع گفته شد ،
 آخرين نظريه نظريه سيد الاستاد خويي است
  آخرين رأي، رأي سيد الاستاد كه فرمودند كه قدر جامع بر مبناي قول به اعم عبارت است از اركان و پس از آن اشكالات و سوالات هم توضيح و توجيه شد بعد از اين مطلب جمع بين حديث لا تعاد و تعيين اركان ؛ اركاني كه گفته شد در صلاه ، از لحاظ اعتبار در قطعيت كامل قرار دارد هم نصا و هم اجماعا و گفتيم طبق اظهار سيد الاستاد كلمه اركان اصطلاح فقهاست البته در مورد نادري كلمه ركن هم در حديث به كار رفته است و گفتيم عدد اركان كه پنج تا اعلام شده است يك مطلبي است قريب به اجماع و فقط مخالفتي از امام خميني و سيد الاستاد به چشم مي خورد در بين فقها . از شرائع تا منهاج الصالحين اركان همان پنج تا اعلام شده و تا تحرير الوسيله . بعد از كه حديث اركان امر مسلمي بود،
 حديث لا تعاد با مدلول اركان منطبق نيست
 اين حديث اركان با مدلول قاعده لا تعاد به چه صورت جمع خواهد شد ؛ براي اينكه مدلول حديث اركان با قاعده لا تعاد تطبيق نمي كند .
 مدرك حديث لا تعاد
 حديث لا تعاد كه يك حديث معروف معتبر بين الاصحاب تا بدانجا كه شده است قاعده فقهي كه مي گوييم قاعده لا تعاد يا حديث لا تعاد ، يك مصدرش را از باب مثال اشاره كنم : زراره نقل مي كند عن الامام الباقر عليه السلام كه فرمود: لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ‌ خَمْسٍ‌ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ القبلة وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُود [1] . حديث معتبر و دلالت هم صريح و قضيه هم حصر و داراي مفهوم . از آن قضايايي كه قطعا مفهوم دارد ، مفهوم حصر است. اين پنج تا كه در حديث لا تعاد آمده ولي در ركن نيت و تكبير الاحرام و قيام اين سه تا در حديث لا تعاد نيست .
 اشتراكات حديث اركان و حديث لا تعاد
 قاعده لا تعاد و قضيه تعيين اركان با هم اشتراكاتي دارد : 1. از لحاظ اعتبار استحكام هر دو منبع در نهايت استحكام است . 2. از لحاظ خاصيت هر دو مثل هم هستند ؛ در خاصيت كه اين اركان يا اين پنج تايي كه در حديث لا تعاد هست ، كم و زياد شدنش عمدا و سهوا مبطل است
 هر دو عددشان پنج تاست ولي تطبيق نمي كنند
  3. عدد هم مثل هم هست كه هر دو پنج تاست ولي تطبيق نمي كند. اركان كه پنج تا شد كه قابل كم شدن نيست حتي اسم نيت ركن نگذاريد اما خصوصيت را و اهميتش را دارد كه كم و زياد بشود ، نماز باطل است. حديث لا تعاد مفهومش مي گويد اگر غير از اين پنج تا چيز ديگري باشد و سهوا باشد اعاده ندارد.
 هر دو مانع الاغيار نيست و توجيه هم ندارند
 پس به عبارت واضح مدلول قاعده لا تعاد در عين حالي كه حصر هست ، مانع الاغيار نمي شود، تكبيره الاحرام و قيام هم وارد خصوصيت مدلول قاعده لا تعاد مي شود و حديث اركان مانع الاغيار نمي شود مضافا بر ركوع و سجود كه جزء ركن بود، طهور و وقت و قبله هم مي شود داخل محدوده خاصيت ركن قرار مي گيرد كه عمدا و سهوا مبطل است. توجيه هم ندارد كه يكي ضعف دارد و يكي حمل بر تقيه بشود ، دو تا در نهايت استحكام است.
 علاج صاحبنظران اشكال عدم تطبيق عدد حديث اركان با حديث لا تعاد
 معالجه اين مشكله را صاحبنظران اين گونه آورده اند از جمله سيد الاستاد كه مفاد حديث لا تعاد به جهت تعيين اركان به مشكل برنمي خورد ؛ براي اينكه حديث لا تعاد ارتباط دارد به آن اجزاء صلاه كه پس از تحقق شكل گرفتن صلاه آن اجزاء اگر آسيب ببينند ، حديث لا تعاد مي گويد كه اين موارد مدلول لا تعاد است و اما نيت و تكبير و قيام اين سه تا كه در قلمرو حديث لا تعاد نيست ، ارتباط دارد با تحقق خارجي شكل صلاه و حديث لا تعاد بعد از تحقق شكل صلاه ، مي خواهد بگويد كه آن اجزاء صلاه كه مهم است و اگر نقص ببيند عمدا يا سهوا موجب اعاده مي شود. به عبارت ديگر : صاحبنظران فرمودند كه حديث لا تعاد به جهت حديث اركان به مشكل نمي خورد ؛ چون محدوده حديث لا تعاد بعد از تحقق صلاه هست و تكبير و نيت و قيام صلاه شكل مي گيرد، بعد از شكل گرفتن ، لا تعاد مي گويد الان كه صلاه شكل گرفت ، اگر طهور نبود ، اگر وقت نبود، اگر قبله نبود ، اگر ركوع و سجود نبود عمدا و سهوا ، صلاه نيست.
 سوال و جواب به توسط تكبيره الاحرام و نيت و قيام نماز شكل مي گيرد و بعد از كه نماز شروع شد و قوام گفت كه مي گويد لا تعاد الصلاه يعني صلاه تحقق پيدا كرده بعد از تحقق صلاه اگر اين نقائص را داشت تعاد در اين پنج مورد . اما وجه دوم اين است كه حصر است اما ما در جمع بين ادله دليل حاكم و محكوم داريم ؛‌ ما مي گوييم نسبت به حديث لا تعاد ، حديث اركان كه تكبير و نيت و قيام را براساس نص معتبر با آن خصوصيت (نقيصه و زياده آن عمدا و سهوا باطل مي شود) اعلام مي كند ،‌ ادله اين سه مورد حاكم است بر ادله حديث لا تعاد ؛ موضوع لا تعاد را توسعه مي دهد مثل الطواف بالبيت صلاه كه موضوع را توسعه مي دهد و لسان هم حاكم است كه آن پنج تا سه مورد ديگر هم اضافه بشود ، بنابراين ما درباره حديث اركان به مشكلي برنمي خوريم.
 توجيه دوم ما دليل حاكم و محكوم داريم
 سوال و جواب در ابتداء نظر ، حصر درست است منتها حصر اين است كه مفهومش اين است كه غير از اين پنج مورد ، مورد ديگري نيست اما ادله دال بر اهميت تكبير و ادله دال بر اهميت نيت و قراءت اينها به منطوقشان دلالت مي كنند بر اينكه اينها هم اين خصوصيت هم دارد ، پس تعارض بين مفهوم و منطوق كه بشود ، منطوق مقدم است كه اين جواب سوم است كه تعارض بشود بين مفهوم حصر و منطوق دليل نيت و تكبير و قيام كه طبيعتا منطوق مقدم بر مفهوم است و دليل حاكم هم نسبت به مفهوم است ؛ مفهوم حصر بود و دليل صريح مي تواند حكومت كند بر مفهوم و موضوع را توسعه بدهد كه حاكم هميشه تصرف در موضوع مي دهد؛ مي گويد آن پنج تا كه در حديث ركن داريد آن تكبير و نيت و قيام هم همان خصوصيتي دارد .
 جواب مانعيت الاغيار نبودن حديث اركان
  اما اينكه گفتيم حديث اركان كه به پنج تا اعلام كرده است ركن را ، آن مانع الاغيار نمي شود ؛ چون خصوصيتش اين است كه عمدا و سهوا باطل مي شود ، جواب اولش اين است كه حديث اركان حصر اعلام نمي كند ؛ اگر از جاي ديگر ما دليل ديگر داشته باشيم يا جزء ديگري با آن خصوصيت شرعا ثابت كنيم ، اشكالي ندارد ؛ چون طهور را ثابت كرديم و سيد هم طهور را ركن اعلام كرد و اشكالي ايجاد نمي كند ؛‌ چون مفهوم ندارد و حصر اعلام نكرده فقط عدد اعلام كرده كه در بحث مفاهيم هست كه از جاهايي كه قطعا مفهوم ندارد ، عدد است كه در اين صورت اثبات شئ نفي ما عداه نمي كند . بنابراين اين دو تا حديث بسيار به وجهي حديث لا تعاد و حديث اركان با هم جمع شد .
 نظر تحقيق و جمع بندي
  اما جمع بندي و ارائه نظر تحقيق : پس از كه آرا ء صاحبنظران را درباره تصوير جامع گفتيم كه طبق سياست بحثي مان دو نكته را دنبال مي كنيم 1. رأي صاحبنظري را خوب شرح بدهيم 2. از اشكال اجتناب و تلفيق و همخواني و وفق دادن بين آراء را دنبال بكنيم .
 سوال و جواب : يكي از نكته هاي روش اجتهاد اين است كه دنبال فهم رأي صاحبرأي برويد كه اين نكته قوت است. در جمع بندي دو صاحبنظر اصولي به نام محقق خراساني و ميرزاي نائيني گفته اند كه تصوير جامع بر مبناي قول به اعم ممكن نيست . محقق اصفهاني و سيد الاستاد فرمودند ممكن است . امام خميني مطلبي را گفته است كه مي شود در سطح كل منطبق كرد بر مجموعه آراء .
 نظر تحقيق همان نظر مشهور درست است
 نظر تحقيق اين است كه درست همان نظر مشهور است.
 قدر جامع معظم الاجزاء بشكل لا بشرط
 شيخ انصاري در كتاب تقريرات فرمود كه مشهور اين است كه موضوع له يا مسما معظم الاجزاء باشد با يك شرط كه صدق اسم كند كه اين عنوان 1. مشهور است 2. سعه صدر دارد و آمادگي دارد . اين با رأي محقق خراساني مطابقت مي كند كه ايشان فرمود ما از طريق اثر كشف مي كنيم كه يك مؤثري هست به نام موضوع له ، تطبيق مي كند كه آن جامع مصداق صلاه هست و خارج از مصداق كه نيست و از مصداق هم چيزي اضافه نيست پس با مصداق تطبيق مي كند و سيد الاستاد كه مي فرمايد مسما و موضوع له اركان است كه نقش اصلي در ماهيت صلاه مثلا دارد ، مي گوييم به همان شش تا ركني كه شما گفتيد صلاه صدق مي كند يا نمي كند ، مي فرمايد قطعا مصداق است پس مي گوييم اختلاف در تعبير است و محقق اصفهاني كه فرمودند كه شرائط تاثير در فعليت دارد ، اجزاء مسماي حقيقي است اما اسم نبردند مي گوييم كدام اجزاء ، اجزائي كه صلاه به آن صدق كند . امام كه مي فرمايد هيئتي است و لا بشرط همه را پوشش داد كه هيئت يعني صلاه به آن صدق مي كند و نسبت به اضافه كل شرائط مي شود لا بشرط و لا بشرط مجاز ديگر نيست كه مي تواند داشته باشد و مي تواند نداشته باشد. فالتحقيق ان الصحيح كما عن المشهور كه قدر جامع معظم الاجزاء البته معظم كمّي در نظر نگيريد بلكه معظم كيفي كه صدق اسم بكند و به شكل لا بشرط قابل تطبيق بر همه اين تصويرهايي كه صاحبنظران فرمودند.


[1] . وسائل الشيعه ، ج 4 ، باب 29 از ابواب القراءه في الصلاه ، حديث 5. .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo