درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
99/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احکام اموات/تکفین میت /قطعات واجب کفن
تکفین میت
سید طباطبائی یزدی میفرماید: «يجب تكفينه بالوجوب الكفائي رجلا كان أو امرأة أو خنثى أو صغيرا بثلاث قطعات[1] » وجوب تکفین مورد تسالم است و مشهور بلکه اجماع بر این است که در کفن سه قطعه واجب میباشد.
محقق حلی در کتاب معتبر، میفرماید: «الثالث «الكفن» و الواجب «مئزر» و «قميص» و «إزار» هذا مذهب فقهائنا أجمع خلا سلار[2] »؛ سلار گفته ثوب واحد را کافی دانسته و بقیه مستحب میباشد. بعد میفرماید: دلیل ما روایت ذیل میباشد: «أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كُفِّنَ فِي ثَلَاثَةِ أَثْوَابٍ[3] » این در منابع شیعه و سنی آمده است.
سلار که این مطلب را گفته است، برگرفته از یک روایتی است که در باب قطعههای کفن آمده و گویا مستند شده باشد برای رأی او که در آن آمده یک پارچهی که سر تا سر بدن را بپوشاند واجب است و بقیه مستحب میباشد، روایت صحیحه است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ وَ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ جَمِيعاً عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع الْعِمَامَةُ لِلْمَيِّتِ مِنَ الْكَفَنِ هِيَ- قَالَ لَا إِنَّمَا الْكَفَنُ الْمَفْرُوضُ ثَلَاثَةُ أَثْوَابٍ- أَوْ ثَوْبٌ تَامٌّ لَا أَقَلَّ مِنْهُ يُوَارَى فِيهِ جَسَدُهُ كُلُّهُ- فَمَا زَادَ فَهُوَ سُنَّةٌ[4]
یک ثوب تام که تمام بدن را بپوشاند دلیل میشود برای قول سلار؛ در این رابطه تحقیقی که به عمل آمده این است که این متن مضبوط و مصحح نیست؛ زیرا صاحب حدائق در کتاب حدائق، ج4، ص15، محقق حلی، صاحب جواهر و ... گفته اند این متن مضبوط نیست؛ برای این که جمله «او ثوب تام» در روایت شیخ در كتاب تهذیب آمده و در روایت شیخ کلینی با حرف واو آمده که از باب عطف خاص بر عام میشود؛ در خود نسخ تهذیب به سه صورت آمده: یکی با حرف او و دیگری با حرف واو و در نسخهی سوم حرف او حذف شده و به صورت «ثلاثه اثواب تام» آمده است.
اختلاف نسخ از جهتی کار را آسان میکند و قاعده در کتب اربعه این است که «الکافی اضبط» و در مقام تعارض دیگر نسخ با نسخهی کافی، نسخهي کافی اضبط ميباشد.
شهید در ذکری، میفرماید: آن نسخهی که با حرف او آمده، «وحمل الثوب التام على التقية[5] »؛ زیرا در مذهب عامه یک پارچهی فراگیرندهی تمام بدن، کافی است، یا از باب عطف خاص بر عام است؛ چنانکه در قرآن آمده ﴿فیها فاکهة و نخل و رمان﴾[6] که نخل و رمان عطف خاص بر عام است؛ علاوه بر این که لفظ ثوب در بسیاری از نسخه ها حذف شده و به صورت «ثلاثة اثواب تام» آمده است.
صاحب جواهر در کتاب جواهر، میفرماید: کفن همان طور که محقق حلی فرموده: «( ويجب أن يكفن في ثلاثة أقطاع ) لا أقل بلا خلاف أجده بين المتقدمين والمتأخرين عدا سلار ، فاجتزى بالثوب الواحد ، وهو ضعيف ، للإجماع المنقول مستفيضا أو متواترا ... والصحيح ـ مع أنه مستلزم للتخيير بين الأقل والأكثر ، وفي الكافي بالواو ، بل وكذا عن بعض نسخ التهذيب ، كما انه عن أكثرها حذف الثوب ، « انما الكفن المفروض ثلاثة أثواب تام » ـ محتمل للحمل على التقية ، أو ان « أو » من الراوي ، أو على حالتي الاختيار والاضطرار ، أو انها بمعنى الواو على ان يكون المراد بقوله « أو ثوب » بمعنى « وثوب منها » أو من عطف الخاص على العام[7] » صحیح این است که به قول مشهور یا نصوص مستفیضه اکتفا کنیم و این روایت را کنار بگذاریم؛ زیرا این روایت مشکلاتی دارد: اولا مستلزم تخییر بین اقل و اکثر میشود که بی معنا است، تخییر بین دو عدل میباشد نه اقل و اکثر. ثانیا در کافی با حرف واو آمده و در بعض نسخ تهذیب هم با واو آمده و در اکثر این نسخ کلمه ثوب حذف شده و به صورت «انما الکفن المفروض ثلاثة اثواب تام» آمده است، پس این روایت حمل بر تقیه میشود یا این که حرف او از سوی روای آمده یا حمل میشود بر حالت اختیار و اضطرار که ثوب واحد در حال اضطرار باشد.
شاهد بر این مدعا این است که شهید در ذکری، فرموده: «ولو لم يوجد الا واحد كفى[8] .»
آنچه که مناسب به ذهن میرسد این است که این روایت حمل بر حالت اختیار و اضطرار شود.
صاحب جواهر میفرماید: این روایت صلاحیت مقابله با آنچه را که ذكر كردیم ندارد «للاجماع المنقول مستفیضا متواترا» به خاطر اجماعي كه به صورت مستفیض یا متواتر نقل شده (نقلش مستفیض یا متواتر است)، پس این روایت قابل استناد نمیباشد.
نصوص دال بر قطعات سه گانهی کفن
محقق حلی و شیخان در مقنعه و نهایه بر این مطلب اشاره کرده اند و عمده ترین نص مربوط به تکفین پیامبر اعظم9 است.
صحیحه عبد الله بن سنان:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع كَيْفَ أَصْنَعُ بِالْكَفَنِ- قَالَ تُؤْخَذُ خِرْقَةٌ- فَيُشَدُّ بِهَا عَلَى مَقْعَدَتِهِ وَ رِجْلَيْهِ- قُلْتُ فَالْإِزَارُ قَالَ لَا -إِنَّهَا لَا تُعَدُّ شَيْئاً- إِنَّمَا تُصْنَعُ لِتُضَمَّ مَا هُنَاكَ لِئَلَّا يَخْرُجَ مِنْهُ شَيْءٌ- وَ مَا يُصْنَعُ مِنَ الْقُطْنِ أَفْضَلُ مِنْهَا- ثُمَّ يُخْرَقُ الْقَمِيصُ إِذَا غُسِّلَ- وَ يُنْزَعُ مِنْ رِجْلَيْهِ قَالَ- ثُمَّ الْكَفَنُ قَمِيصٌ غَيْرُ مَزْرُورٍ وَ لَا مَكْفُوفٍ- وَ عِمَامَةٌ يُعَصَّبُ بِهَا رَأْسُهُ- وَ يُرَدُّ فَضْلُهَا عَلَى رِجْلَيْهِ[9]
صاحب وسائل میفرماید: أَقُولُ: هَذَا تَصْحِيفٌ وَ الصَّحِيحُ يُرَدُّ فَضْلُهَا عَلَى وَجْهِهِ ذَكَرَهُ صَاحِبُ الْمُنْتَقَى وَ يَأْتِي مَا يَشْهَدُ لَهُ.[10]
2-مستند اصلی روایت شماره نه است که صحیحه محمد بن مسلم میباشد:
وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ عَامِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يُكَفَّنُ الرَّجُلُ فِي ثَلَاثَةِ أَثْوَابٍ- وَ الْمَرْأَةُ إِذَا كَانَتْ عَظِيمَةً فِي خَمْسَةٍ- دِرْعٍ وَ مِنْطَقٍ وَ خِمَارٍ وَ لِفَافَتَيْنِ.[11]