< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

99/09/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: احکام اموات/غسل ميت /حكم نجاست حدثيه و خبثيه در بدن ميت

 

بحث و تحقیق در باره‌ی رؤیت نجاست در بدن میت بعد از غسل بود و در این رابطه گفته شد که مدرک اصلی آن موثقه روح بن عبد الرحیم از امام صادق ع است که در آن چنین آمده: «إِنْ بَدَا مِنَ الْمَيِّتِ شَيْ‌ءٌ بَعْدَ غُسْلِهِ- فَاغْسِلِ الَّذِي بَدَا مِنْهُ وَ لَا تُعِدِ الْغُسْلَ.[1] » که این حدیث اطلاق دارد و می‌تواند مستند باشد و سندش هم موثق است و صاحب حدائق و صاحب جواهر آن را موثق اعلام کرده اند و سیدن الاستاد هم بعد از تحقیق موثق اعلام نموده است.

در سند اين روايت فردي آمده به نام غالب بن عثمان كه شیخ می‌فرماید غالب بن عثمان چهار نفر است و این غالب بن عثمان مشترک بین ثقه و ضعیف مي‌باشد؛ غالب بن عثمانی که ثقه است روایت را از معصوم با واسطه نقل مي‌كند و آن غالب بن عثماني كه توثيق ندارد بلا واسطه نقل مي‌كند و در سندی که ذکر شد با واسطه نقل کرده است.

پس شیخ طوسی در کتاب رجالش، تشخیصش این است که غالب بن عثمان موثق با واسطه نقل می‌کند و با واسطه یا بدون واسطه بودن بر می‌گردد به طبقات که اگر دو راوی، در اسم و اسم پدر و جد و حتی لقب مشترک باشند، راه تشخیص از طریق طبقه است؛ به این نحو که طبقه‌ی فردی که از او نقل روایت شده مثلا در طبقه 5 است و خود راوی در طبقه 6 است.

در باره‌ی نجاست خبثیه و حدثیه شبهه‌ی وجود ندارد که نجاست خبثیه موجب اعاده‌ی غسل نمی‌شود؛ محقق حلی فرمود: نجاست خبثیه برای فردی که زنده باشد و غسل نماید، موجب بطلان غسل او نمی‌شود؛ مثلا بعد از غسل بدنش خون آلود شود، موجب غسل مجدد نمی‌شود، برای میت نیز نجاست خبثیه موجب تکرار غسل نمی‌شود؛ پس در اصل نجاست حدثیه و خبثیه بحثی نداریم، امّا مشکل اینجا است که اگر در اثناء یک حدثی صادر شود، حکم چیست؟ بحث اصلی اینجا است و در همه‌ی این نصوص بعد الغسل آمده و بعد از غسل موارد توافق علما و اجماع است؛ ولی مشکلی که وجود دارد این است که در متن عروه بحث اثناء هم مطرح شده و چه دلیلی داریم که اگر در اثنا چنین اتفاقی افتاد، موجب اعاده‌ی غسل نمی‌شود.

نصوص چهار تا بود که نقل شد، یکی موثقه روح بن عبد الرحیم بود که در آن جمله « بَعْدَ غُسْلِهِ» آمده بود، در روایت دوم نیز چنین آمده «ان بدا من المیت شیء بعد الغسل»، در روایت در سومی آمده بود «بعد ما یکفن» و در چهارمی آمده: «اذا خرج من منخر المیت الدم او الشیء بعد الغسل». تمام این نصوص بعد از غسل است؛ لذا صاحب جواهر در کتاب جواهر، می‌فرماید: نعم قد يستشكل في وجوب إزالتها لو كانت في الأثناء قبل الشروع في الباقي منه أو عند إرادة غسل محلها على نحو ما تقدم في النجاسة السابقة على أصل الغسل ، لكن ينبغي القطع بعدم وجوب إزالتها عن العضو الذي غسل ، فتنجس بعد غسله سابقا‌ ... ما أنه ينبغي القطع أيضا بعدم إعادة الغسل لو كانت النجاسة غير حدثية مطلقا ، وكذا الحدثية لو كانت بعد تمام الغسل للأصل وما سمعته من الأخبار السابقة[2] »؛ اما اگر حدث در اثناء باشد کار مشکل است، اگر بگوییم اعاده ندارد، معلوم نیست که شهرت متحقق باشد؛ ما که گشتیم در نص و بیان فقها، فقط بعد از غسل آمده که حدث ناقض باشد یا شیء خبثی باشد و در بیان فقهاء اثناء نیامده؛ لذا صاحب جواهر می‌فرماید: «لقلة من تعرض لخصوص المسألة من الأصحاب ، بل قد يشعر اقتصار جملة منهم على ذكر الخروج بعد الغسلات الثلاثة بالخلاف في المقام ، ومن هنا كان الاحتياط لا ينبغي أن يترك هنا سيما على القول بوجوب مراعاته في مثله ، وسيما لو كان الحدث في أثناء غسل القراح.[3] » غسل با آب قراح، غسل تطهیر است و غسل اصلی می‌باشد و در اثنا اگر چیزی دیده شود، احتیاط ترک نشود.

سید طباطبائی یزدی می‌فرماید: «نعم يجب إزالة تلك النجاسة عن جسده و لو كان بعد وضعه في القبر إذا أمكن بلا مشقة و لا هتك[4] »‌

در اینجا استدلالی که می‌شود این است که تمسک شود به اطلاق روایات و وجوب طهارت کفن؛ مگر این که مشقت یا هتک داشته باشد که در این صورت حرمت هتک مقدم بر لزوم تطهیر است.

سیدنا الاستاد در کتاب تنقیح،ج9، ص77 می‌فرماید: اگر میت در قبر گذاشته شد و خاک یا سنگ گذاشته شد، آن وقت علم به نجاست پیدا شد، تطهیر لازم نیست؛ چون نبش قبر صدق می‌کند که نبش برای تطهیر جا ندارد و نجاست بعد از گذاشتن در قبر نه قابل اجتناب است و نه حکمی دارد.

سید طباطبائی یزدی در مسأله شماره نه می‌فرماید: «اللوح أو السرير الذي يغسل الميت عليه‌ لا يجب غسله بعد كل غسل من الأغسال الثلاثة نعم الأحوط غسله لميت آخر و إن كان الأقوى طهارته بالتبع و كذا الحال في الخرقة الموضوعة عليه فإنها أيضا تطهر بالتبع و الأحوط غسلها‌[5] ».

در فقه یک قانونی داریم به نام قانون «تبعیت» که اگر مظروف تطهیر شود، ظرف هم به تبع آن تطهیر می‌شود و این طهارت تبعی، عمدتا از نصوص فهمیده می‌شود که در آن تصریح شده به تغسیل خود شیء و از تغسیل خود ظرف سکوت کرده و بیانی ندارد؛ در حالی که در مقام بیان است؛ لذا از آن تطهیر بالتبع فهمیده می‌شود، هر چند چیزی که ساده باشد و حرجی نداشته باشد و حسن و رجحانی هم داشته باشد، احتیاط مستحبی این است که تطهیر شود؛ مثلا تخت یا محل دیگری که میت روی آن برای غسل گذاشته می‌شود، آن محل تطهیر شود، رجحانش یک امر معلوم و مشخصی است.

آداب غسل میت

آداب دو قسم است: یک آدابی که بین مؤمین متعارف است و رجحان هم دارد و آن رجحان و حسن سبب مطلوبیت عمل می‌شود و دیگری آدابی است که در بین بعضی از مردم و طوایف رایج شده و رجحان ندارد و فقط رسم شده است؛ مثل نگاه کردن میت قبل از دفن، گریه کردن، به سر و سینه زدن، چسپیدن به تابوت، مؤمنان زیر بغل آنان را بگیرند و با احترام خاصی آنان را همراهی نمایند و همدردی کنند که قسمتی از آن نه حسنی دارد و نه مطلوبیتی دارد؛ بنابراین این آداب و سنن تغسیل میت دو قسم است یا رجحان دارد یا ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo