درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
99/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:احکام اموات/غسل میت/مستثنای سوم و چهارم و حکم خنثی_/
بحث در مستثنیات قاعده مماثلت بود که مستثنای اول و دوم در جلسات قبل بیان شد.
در ادامه سید یزدی میفرماید: « الثالث المحارم بنسب أو رضاع لكن الأحوط بل الأقوى اعتبار فقد المماثل و كونه من وراء الثياب[1] .»
مستثنای سوم عبارت است از محارم، احوط بلکه اقوا این است که جواز غسل برای محارم بعد از فقد مماثل و از وراء ثیاب انجام گیرد. اولی از حیث دلیل گفته میشود و احوط از حیث عمل و اقوا از حیث فتوا به کار میرود.
این فتوا اولا از منظر قدمای اصحاب مثل شیخ طوسی در کتاب نهایه، ص42 و 43 نیز چنین است که در صورت فقد مماثل، محارم میتوانند از وراء ثیاب، میت را غسل دهد.
محقق حلی در کتاب معتبر، میفرماید: «يجوز للمحارم أن يغسلن محارمهن، إذا لم يوجد رجال. و كذا الرجال. و نعني بالمحارم من لا يجوز للرجل نكاح واحدة منهن، و تستوي ذات النسب و الرضاع و يكون ذلك من وراء الثياب[2] »، غسل باید از روی لباس باشد تا جمع بین حقین میشود که هم حفظ ستر شود و هم تطهیر انجام شود (لنا ان المرأة عورة فيحرم النظر إليها و انما جاز مع الضرورة من وراء الثياب جمعا بين التطهير و الستر[3] ).
شیهد در کتاب ذکری، میفرماید: « وثالثها المحرمية لتسويغ النظر واللمس لما مر ولكنه من وراء الثوب محافظة على العورة هذا مع عدم المماثل [4] .»
اجماع و نصوص
اجماع
علامه حلی در کتاب تذکره، میفرماید: « السبب الثالث: المحرمية، وللرجل أن يغسل من ذوي أرحامه محارمه من وراء الثياب عند عدم الزوج والنساء، نعني بالمحارم من لا يجوز للرجل نكاح واحدة منهن نسبا أو رضاعا، كالبنت والأخت، والعمة والخالة، وبنت الأخ وبنت الأخت، ذهب إليه علماؤنا، لتسويغ النظر إليهن في الحياة.[5] »که ذهب الیه علمائنا اشارهی به اجماع دارد.
فاضل هندی در کتاب کشف اللثام ( شرح قواعد علامه) و خود علامه در کتاب قواعد، ج1، ص322 میفرماید: « ولذي الرحم تغسيل ذات الرحم من وراء الثياب مع فقد المسلمة، وبالعكس مع فقد المسلم.[6] » فاضل هندی فرماید: « و الظاهر انتفاء الخلاف فيه[7] ».
شیخ بهائی در کتاب حبل المتین، ص63 این عبارت را دارد: « واما تغسيل المحارم فقد قطعوا بكونه من وراء الثياب وعدم المماثل ولا باس به.[8] »
سید عاملی در کتاب مفتاح الکرامة، میفرماید: در باره قول مصنف (علامه حلی) «... ما ذکره المصنّف ممّا لم أجد فیه مخالفاً[9] .» پس مذهب علماء و عدم وجود خلاف و اتفاقی که گفته شد نشان میدهد که مسأله چیزی قریب به مسأله اجماعیه.
شیخ انصاری در کتاب طهارت، میفرماید: « و لا خلاف في جواز تغسيل المحارم للميّت حينئذٍ[10] »
نصوص
وسائل، باب 20 از ابواب غسل میت، حدیث 4 و 9:
وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكِنْدِيِّ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَمُوتُ- وَ لَيْسَ عِنْدَهُ مَنْ يُغَسِّلُهُ إِلَّا النِّسَاءُ- هَلْ تُغَسِّلُهُ النِّسَاءُ فَقَالَ تُغَسِّلُهُ امْرَأَتُهُ أَوْ ذَاتُ مَحْرَمِهِ وَ تَصُبُّ عَلَيْهِ النِّسَاءُ الْمَاءَ صَبّاً مِنْ فَوْقِ الثِّيَابِ[11] . این روایت معتبر است.
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ لَيْسَ عِنْدَهُ إِلَّا نِسَاءٌ- قَالَ تُغَسِّلُهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَحْرَمٍ مِنْهُ- وَ تَصُبُّ النِّسَاءُ عَلَيْهِ الْمَاءَ وَ لَا تَخْلَعُ ثَوْبَهُ- وَ إِنْ كَانَتِ امْرَأَةٌ مَاتَتْ- مَعَ رِجَالٍ لَيْسَ مَعَهَا امْرَأَةٌ وَ لَا مَحْرَمٌ لَهَا- فَلْتُدْفَنْ كَمَا هِيَ فِي ثِيَابِهَا- وَ إِنْ كَانَ مَعَهَا ذُو مَحْرَمٍ لَهَا غَسَّلَهَا مِنْ فَوْقِ ثِيَابِهَا[12] . این روایت موثقه است.
اگر سؤال شود که محرم چه نقشی دارد که مماثل نباشد و از روی لباس باشد؟ اگر محرم و مماثل نباشد بدون غسل به خاک سپرده میشود.
سید یزدی در ادامه میفرماید: «الرابع المولى و الأمة فيجوز للمولى تغسيل أمته إذا لم تكن مزوجة و لا في عدة الغير و لا مبعضة و لا مكاتبة[13] » استثنای چهارم مولی و امه است که مولی میتواند امهی خود را غسل دهد به شرط این که متزوج، در عده، مبعض و مکاتب نباشد.
امروزه عبد و امه موضوعیت ندارد و فرق آن با مستخدم در این است که در اولی شخص مالک رقبه است و در دومی قانون اجیر و مسأجر حاکم است و چیزی را که داعش در عراق و سوریه آورد، یک بدعت بود که هم اسیری اش حرام بود چون اسارت از مسلمان معنا ندارد و کنیز گرفتنش هم حرام بود. در زمان سابق برخی از افراد تحت عنوان عبد و امه بودند و در مالکیت افرادی قرار داشتند که مسئولیت شان کار و خدمت بود و خرید و فروش میشند. بشر در عصر جاهلیت به صورت دو طائفه در آمده بود و پیامبر اسلام9 که آمد، ابتدا به صورت مستقیم نگفت که عبد و امه نداریم؛ در بیانات نهج البلاغه به این مضمون آمده که همه حر اند؛ رسول گرامی اسلام (ص) بازار ثواب آزادی عبد و امه را به راه انداخت که حریت را به ارمغان آورد. قسم دیگری از عبد و امه اسرای جنگی بودند و الآن اگر از کفار اسیری گرفته شود شرایطش فرق میکند و زمینه برای کنیزی و غلامی که در سابق بوده وجود ندارد.
حکم خنثی مشکل
1 مسألة الخنثى المشكل إذا لم يكن عمرها أزيد من ثلاث سنين فلا إشكال فيها و إلا فإن كان لها محرم أو أمة بناء على جواز تغسيل الأمة مولاها فكذلك و إلا فالأحوط تغسيل كل من الرجل و المرأة إياها من وراء الثياب و إن كان لا يبعد الرجوع إلى القرعة[14]
اگر خنثی مشکله باشد و عمرش از سه سال بیش تر نباشد، غسلش اشکال ندارد و اگر بیشتر از آن باشد، اگر محرم دارد، غسلش دهد و اگر ندارد احوط این است که زن یا مرد او را از وراء لباس غسل دهد؛ هر چند که رجوع به قرعه هم بعید نیست که اگر قرعه به اسم مرد در آمد، مرد او را غسل دهد و اگر به اسم زن در آمد، زن او را غسل دهد.
تغسیل میت وجوب کفایی دارد و از آنجا که خنثی در حال حیات جواز نظر مثلا به مو برای مرد و زن دارد چون اگر مماثل باشد نگاه کردن اشکال ندارد و اگر جنس مخالف باشد، شک در تکلیف صورت میگیرد و برائت جاری میگردد، پس در حال ممات هم جواز نظر باقی است.