< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

99/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/تغسيل الميت /أدلة برای إعتبار المماثلة بین المغسل و المیت و آراء فقهاء

 

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله و سلام علی عباده الذین الصطفی والصلاة و السّلام علیک یا مولای یا أبا صالح المهدی (عج) و رحمة الله و برکاته

 

فصل في اعتبار المماثلة بين المغسل والميت

يجب المماثلة بين المغسل والميت في الذكورية والأنوثية ، فلا يجوز تغسيل الرجل للمرأة ولا العكس ولو كان من فوق اللباس ولم يلزم لمس أو نظر ، إلا في موارد : موارد : أحدها : الطفل الذي الذي لا يزيد سنه عن ثلاث سنين، فيجوز لكل منهما تغسيل مخالفه ولو مع التجرد ومع وجود المماثل ، وإن كان الأحوط الاقتصار على صورة فقد المماثل.... [1]

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه درباره‌ی غسل میّت می‌فرماید که تحت عنوان یک فصل مستقل، که واجب است مماثل بودن بین غاسل و میّت، اگر میّت در ذکوریت و أنوثیت مذکر باشد باید غاسل هم مذکر باشد. اگر میّت مونث باشد باید غاسل هم مونث باشد. مماثلت واجب است جایز نیست غسل دادن مرد برای زدن و همین‌طور عکس، هر چند از روی لباس هم باشد یعنی لباسش را هم بیرون نیاورد و هر چند مستلزم لمس بدن و نظر به بدن نامحرم هم صورت نگیرد، باز هم جایز نیست که غیر جنس مخالف خودش را غسل بدهد ولی مواردی استثنا شده است از جمله طفلی که سنش از سه سال بالاتر نباشد. در این صورت جایز است که مخالف جنس آن را غسل بدهد. طفل از جنس ذکور باشد از جنس عناث می تواند غسل بدهد و برعک

 

ادله برای اعتبار المماثلة بين المغسل والميت و آراء فقهاء

این حکمی که الان گفتیم اولاً برویم به سراغ اقوال، و ادلّه، اقوالی که در این رابطه داریم از جمله می توانیم به عنوان اجماع بیانی را از شیخ طائفه قدس الله نفسه الزکیه در این رابطه به عنوان اجماع ارائه بدهیم.

کلام شیخ طوسی

شیخ طائفه قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید إذا ماتت امرأة بين رجال لا نساء معهم و لا زوجها و لا أحد من ذوي أرحامها دفنت بغير غسل و لا تيمم، و ..... دليلنا: الأخبار المروية عن الأئمة (عليهم السلام) في هذا المعنى و إجماعهم عليها، و قد بينا القول في الرواية الشاذة في الكتابين المقدم ذكرهما.[2] ؛ این در حقیقت فرعی است از اشتراط مماثلت که مماثلت واجب است بین غاسل و میّت، لذا اگر یک زنی بین مردان از دنیا برود که زنی در انجا نباشد که آن زن فوت شده را غسل بدهد، و زوجش هم نباشد. از ارحامش هم کسی نباشد، باید بدون غسل دفن شود. غسل توسط غیر جنس یا به عبارت طلبگی، غسل توسط اجنبی جایز نیست. می‌فرماید دليلنا: الأخبار المروية عن الأئمة (عليهم السلام) في هذا المعنى و إجماعهم عليها، و قد بينا القول في الرواية الشاذة في الكتابين المقدم ذكرهما؛ در این باره هم نصوص و عبارات هست و هم اجماع علما هست در این مسئله، مورد اجماع هست که باید چه غسل توسط هم‌جنس یا محرم صورت بگیرد.

سوال و جواب

سوال می‌شود غسل یک زن اجنبی یا یک زنی که محرم نیست توسط یک مرد نامحرم منتهای به وسیله‌ی دستگاه هست، دستگاهی که نه نظر می‌شود نه لمس، اینجا چه می‌شود؟ آیا در این صورت این غسل جایز هست یا نیست؟ فرض کنیم دنیای پیشرفته الان دستگاه درست بکند و داخل اتاق قرار می دهد و با یک دکمه‌ای از بیرون شستشو می‌کند و نیتش را هم همان کسی که پشت دستگاه نشسته نیت می‌کند و کل این غسل تا به آخر انجام می‌گیرد. جواب: درباره‌ی این مسئله فقها گفته‌اند که این مسئله یک تعبّد است دیدیم که در متن آمده بود که جایز نیست فلا يجوز تغسيل الرجل للمرأة ولا العكس ولو كان من فوق اللباس ولم يلزم لمس أو نظر؛ مستلزم لمس جنس نباشد مستلزم نگاه هم نباشد، آن موقع دستگاه نبوده، فرض کردند یک آدمی با یک آفتابه از دور می‌ریزد و بعد از انکه از دور ریخت چشمهایش را هم می‌بندد نه لمس می‌کند و نه نگاه؛ که گفتند اگر لمس ونظر هم نباشد باز هم تعبداً تکلیف بر عهده‌ی کسی است که از غیر جنس باشد. از فرد مجانس همچین چیزی مقبول و مشروع نیست. در این رابطه اگر فلسفه و حکمت عدم جواز غیر مماثل یا وجوب مماثل را آن مطلب بدانیم که اجنبی لمس نکند یا نگاهش نیفتد اگر علت آن باشد و سبب یا به عبارت دیگر ملاک اگر آن باشد ممکن می‌شود در خود همان متن هم گفتیم که در صورتی جایز نیست که لمس و نظر اتفاق بیفتد و اگر لمس و نظر اتفاق نیفتد، لباس تنش هست نظر نمی‌شود و آب هم از دور می‌ریزد و دست نمی‌زند باید جایز باشد. بنابراین این مطلب گویا عدم جواز و اشتراط مماثلت یک حکم تعبدی است هر چند موجب لمس و نظر نشود باز هم جایز نیستم ممکن است لمس و نظر حکمت باشد ولی علت برای حکم نمی‌توانیم بگوییم که این است. و بعد هم اگر شما می‌خواهید حقوقی بحث کنید می‌گوییم این قانون است. اگر این قانون بشکند ممکن است یک تبعاتی برای خودش داشته باشد. بعد به قول شما ممکن است حاشیه پیدا کند. دیگر وقتی تبعات به وجود آمد و حاشیه پیدا کرد مماثلت از بین می‌رود. لذا علی الاقل رنگ و سبقه‌ی تعبد دیده می‌شود که بعضی از فقها هم اعلام می‌کنند که مسئله اینجا به شکل تعبد است. در صورتی که تعبد وجود داشت در اینجا دیگر باید اعلام بکنیم که احتیاط این است که به آن صورت هم غسل جایز نیست.

کلام محقق حلی و شهید

محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید؛ لا يغسل الرجل أجنبية و لا المرأة أجنبيا و هو إجماع أهل العلم؛ مرد نمی‌تواند زن اجنبی را غسل بدهد و زن نمی‌تواند مرد اجنبی را غسل بدهد و هو اجماعُ اهل العلم، این مطلب مورد اجماع هست. بنابراین مطلب نسبت به وجوب مماثلت تا اینجا در بیان شیخ و بیان محقق حلی اجماع دیده شد که مسئله مورد اجماع هست. شیخ طائفه این مسئله را مورد اجماع فرمود محقق حلی مورد اجماع، شهید هم می‌فرماید: و يشترط: المساواة في الذكورة و الأنوثة- مع الاختيار اتفاقا، لتحريم النظر- و إسلام الغاسل، إلّا في مواضع: أحدها: الزوجية، فلكل من الزوجين تغسيل صاحبه اختيارا في الأقوى؛[3] تا به اینجا مسئله معلوم شد، شرط است مساوات بین غاسل و میّت در ذکوریت و در انوثیت به اتّفاق یعنی در بین علما در این رابطه اختلافی وجود ندارد این مطلب را تا اینجا گفتیم. از لحاظ اقوال آمد در حدّ اجماع،

ادله برای اعتبار المماثلة بين المغسل والميت از نصوص و روایات

و اما نصوص باب را مراجعه کنید که در این رابطه چه بیانی دارد و چه مطلبی را می‌خواهد بفرماید. درباره‌ی روایاتی که در این باب آمده خوشبختانه دلیل اصلی را حتی می‌توانیم در این رابطه نصوص اعلام بکنیم که این نصوص در حدّ مستفیض یا نزدیک به تواتر است. کتاب وسائل، باب 21 از ابواب غسل میّت، در این باب سه تا روایت صحیحه به ترتیب 1و2و

متن صحیحه‌ی اول: محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن عبد الله بن علي الحلبي، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه سأله عن المرأة تموت في السفر وليس معها ذو محرم ولا نساء، قال: تدفن كما هي بثيابها، وعن الرجل يموت وليس معه إلا النساء ليس معهن رجال، قال: يدفن كما هو بثيابه. ورواه الشيخ عن المفيد، عن الصدوق، عن أبيه، عن محمد بن أحمد بن علي، عن عبد الله بن الصلت، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن الحلبي مثله إلا أنه قال في آخره: وليس معه ذو محرم ولا رجال.[4] صحیحه‌ی حلبی، محمد ابن علی ابن حسین، باسناده عن عبدالله ابن علی الحلبی، محمد ابن علی من الحسین که شیخ صدوق است که اسناد شیخ صدوق به حلبی که عبدالله ابن علی الحلبی سند صحیح است. در این صحیحه حلبی می‌گوید عن أبي عبد الله عليه السلام أنه سأله عن المرأة تموت في السفر وليس معها ذو محرم ولا نساء. هم جنس نیست جنس مخالف وجود دارد محرم هم نیست. اینجا مماثله نیست. مماثله که نبود، دو حکم است. 1. وجوب مماثله 2- حکم دوم اگر مماثله نبود، بدون غسل دفن باشد. امام فرمود قال: تدفن كما هي بثيابها؛ با همان لباس خودش دفنش کنید. وعن الرجل يموت وليس معه إلا النساء ليس معهن رجال، قال: يدفن كما هو بثيابه؛و عن الرجل یموت همان سوال منتها عکسش؛ آنجا مرأة تموت بود، وعن الرجل يموت وليس معه إلا النساء ليس معهن رجال، قال: يدفن كما هو بثيابه.؛ هم جنس نیست جنس مخالف است چه کند؟ قال: يدفن كما هو بثيابه، همان‌طوری که با جامعه‌ی خودش هست و از دنیا رفته، همان‌طوری او را به خاک بسپارید. همین روایت را به متن دیگر هم نقل کرده‌اند با یک زیادتی که در آخرش آمده است ولیس معهُ ذو محرمٍ ولا رجالٍ. دلالت روایت کامل و سندش هم گفتیم صحیح.

متن صحیحه دوم: وبإسناده عن عبد الله بن أبي يعفور أنه سأل أبا عبد الله عليه السلام عن الرجل يموت في السفر مع النساء ليس معهن رجل كيف يصنعن به؟ قال: يلففنه لفا في ثيابه و يدفنه ولا يغسلنه. محمد بن الحسن بإسناده عن علي بن الحسين، عن سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد عن الحسن بن محبوب، عن علي بن رئاب، عن محمد بن مروان، عن ابن أبي يعفور مثله.[5] باز هم صحیحه‌ی ابن ابی عفور هست، ابن ابی عفور همان عبد الله ابن ابی عفور هست به اسناده که برای شما گفته بودم که اگر به اسنادهی در روایت قبلی اسناده از هر فقیه و رجالی که بود، این به اسناده دوم ضمیرش ارجاع می‌شود به همان فردی که در ابتدای آن روایت قبلی بوده، آنجا محمد ابن علی ابن الحسین، شیخ صدوق بود. اینجا هم می‌فرماید وباسناده یعنی به اسناد همان شیخ صدوق. عن عبدالله ابن ابی عفور، اسناد شیخ صدوق به عبدالله ابن ابی عفور صحیح است. أنه سأل أبا عبد الله عليه السلام عن الرجل يموت في السفر مع النساء ليس معهن رجل كيف يصنعن به؟ یک عده بانوانی هستند، یک مردی که فرض کنید خدمتکار بوده و یک نفر بوده از دنیا رفته حالا این بانوان نسبت به خاکسپاری و غسل آن مرد چه کنند؟ قال: يلففنه لفا في ثيابه و يدفنه ولا يغسلنه؛ آن فرد را در همان لباسی که دارد بپیچاند به خاک سپارد و غسل ندهد غسل برایشان واجب نیست. در این عبارت آمده يلففنه لفا في ثيابه و يدفنه ولا يغسلنه؛ که این خانم‌ها نه غسل بدهند و نه کاری در جهت غسل داشته باشند و با همان لباس که از دنیا رفته به خاک بسپارند. متن صحیحه سوم: وبإسناده عن الحسين بن سعيد، عن فضالة، عن عبد الرحمان بن أبي عبد الله قال: سألته عن امرأة ماتت مع رجال، قال: تلف وتدفن ولا تغسل.[6] صحیحه‌ی عبدالرحمان ابن ابی عبدالله که از اجلا و ثقات هست و صحیحه هست منتها یک مشکل کوچکی دارد که برای شما می‌گویم. و باسناده، اسناد همین شیخ صدوق، عن الحسین ابن سعید ابن اهوازی، که صحیح هست عن عبدالرحمان بن ابی عبدالله که از اجلا و ثقات اصحاب امام هست. قال: سألته عن امرأة ماتت مع رجال؛ زنی فوت شده است بین مردان و زنی نیست که آن را غسل بدهد، چه بشود؟ قال: تلف وتدفن ولا تغسل. پیچانده بشود به همان لباسش و دفن بشود و غسل داده نشود. یک نقضی که در این سند دیده می‌شود این است که این روایت مضمره هست قال: سألته عن امرأة ماتت....؛ ولی از آنجا مضمره‌ی مثل عبدالرحمان ابن ابی عبدالله اشکالی نداشته باشد، لذا می‌گوییم که این هم معتبر است. در هر صورت روایات در حدّ استفاضه وجود دارد که اگر همجنس نباشد باید با لباسش پیچانده و به خاک سپرده بشود و جایی برای غسل وجود ندارد و غسل دیگر لازم نیست.

غسل دادن میت طفل-صغیرة- و استثناء در مساله

سید می‌فرماید يجب المماثلة بين المغسل والميت في الذكورية والأنوثية ، فلا يجوز تغسيل الرجل للمرأة ولا العكس ولو كان من فوق اللباس ولم يلزم لمس أو نظر ،. که ملازم نه واجب است غیر مماثل نمی‌تواند غسل بدهد باید مماثل باشد در ذکوریت و أنوثیت، بعد می‌فرماید که مواردی استثناء شده است، از جمله مواردی که استثناء شده است طفل هست، إلا في موارد :أحدها : الطفل الذي الذي لا يزيد سنه عن ثلاث سنين، فيجوز لكل منهما تغسيل مخالفه ولو مع التجرد ومع وجود المماثل ، وإن كان الأحوط الاقتصار على صورة فقد المماثل؛ طفلی که سنش از سه سال بیشتر نباشد، در این صورت می‌فرماید از این ذکور و اناث جایز است تغسیل مخالفش را، مثلاً طفل سه ساله هست یک زنی می‌تواند آن را غسل بدهد، طفل سه ساله‌ی پسری هست، و طفل سه ساله دختری هست می‌تواند آن را مرد غسل بدهد و در این رابطه اشکالی ندارد. در صورتی که این اشکال را در این رابطه دیدیم که رفع شده است باید بحث کنیم که این دو موردی که طفل دختربچه یا پسربچه باشد اما غسلش مماثلت لازم نداشته باشد؛ اولاً از لحاظ اقوال ببینیم

اقوال فقهاء پیرامون غسل میت طفل توسط غیر مماثل

در صورتی که این اشکال را در این رابطه دیدیم که رفع شده است باید بحث کنیم که این دو موردی که طفل دختربچه یا پسربچه باشد اما غسلش مماثلت لازم نداشته باشد؛ اولاً از لحاظ اقوال ببینیم، در اقوال فقها، شیخ طائفه قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید فإن كانت صبية لها ثلاث سنين فصاعدا فحكمها حكم النساء البالغات. فإن كان دون ذلك جاز للرجال تغسيلها عند عدم النساء. و الصبي إذا مات و له ثلاث سنين فصاعدا فحكمه حكم الرجال سواء، و إن كان دون ذلك جاز للأجنبيات غسله مجردا من ثيابه؛[7] اگر تا سه سال کامل باشد حکمش حکم زن‌های بالغ است. و اگر کمتر از سه سال باشد، و اگر پسربچه‌ای بمیرد، حکمش حکم رجال است. و اگر کمتر از سه سال بود حکمش استثنایی است یعنی می‌تواند زنی آن پسربچه را غسل بدهد و اشکالی در این رابطه وجود ندارد. مسئله درباره‌ی صبی و صبیه گفتیم که در کلام شیخ که جزء مستندات در فقه به حساب می‌آید، مضافاً بر این محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه در همان منبعی که قبلاً گفتم، می‌فرماید: و يجوز أن يغسل المرأة ابن ثلاث سنين مجردا اختيارا و اضطرارا زن می تواند پسربچه‌ای را که کمتر از سه سال هست، غسل بدهد و این اشکالی ندارد.[8] و صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه درباره‌ی صبی یعنی طفلی که سه سالش بیشتر نیست می‌فرماید: که این استثناء است که غسل صبی جایز است برای مرأة، هر چند این صبی أجنبی باشد، بلا خلافٍ بلکه اجماع در این محصل است.[9] که علامه‌ی حلی قدس الله نفسه الزکیه در کتاب تذکره، در همین بحث جواز و وجوب مماثلت می‌فرماید: وكذا للرجل غسل الصبية إجماعا منا، لكن اختلف علماؤنا، فالشيخان جوزا بنت ثلاث سنين مجردة، فإن كانت أكبر غسلوها في ثيابها؛ اما در مورد صبی و صبیه که جایز است به اجماع علماء، جایز است.[10] شهید قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که از مستثنیات نسبت به این حکم که مماثلت واجب نیست این است که من لم يزد سنّة على ثلاث سنين‌ يجوز للنساء تغسيله مجردا، لنص الصادق (عليه السلام)؛[11] این را هم شهید فرموده ولی مستند به روایتی که آمده است که الان اشاره می‌کنم. کلام شیخ را در این رابطه شنیدیم. رأی محقق حلی و رای و نظر شهید را هم در این رابطه یادآور شدیم.

نصوص پیرامون غسل طفل میت توسط غیر مماثل

اما به نص مراجعه کنید نصی که در این رابطه داریم، متن حدیث: محمد بن يعقوب، عن أبي علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن ابن فضال، عن يونس بن يعقوب، عن أبي النمير مولى الحرث بن المغيرة النصري قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: حدثني عن الصبي إلى كم تغسله النساء؟ فقال: إلى ثلاث سنين. ورواه الصدوق بإسناده عن أبي النمير، ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب. ورواه أيضا عن المفيد، عن الصدوق، عن محمد بن الحسن، عن أحمد بن إدريس، عن محمد بن أحمد بن يحيى، عن محمد بن عبد الحميد عن يونس بن يعقوب مثله.[12] روایت أبي النمير مولى الحرث بن المغيرة النصري، قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: حدثني عن الصبي إلى كم تغسله النساء؟ سوال کردند که طفل تا چند ساله باشد که زن‌ها بتوانند آن را غسل بدهند؟ فقال: إلى ثلاث سنين تا سه سال می‌تواند غسل بدهد. این روایت دلالتش کامل است

اشکال و جواب درباره راوی این حدیث

اما اشکالی که وجود دارد این است که می‌گوید ابن عمیر، توثیق ندارد. تمامی مشایخ این روایت را نقل می‌کنند و محقق حلّی و شهید هم به این روایت استناد می‌کنند و استناد آنها مضافاً بر اینکه می‌توانیم بگوییم عمل و فتوی اصحاب مطابق با این روایت و متن هست، روایت می‌شود معمول بها و از نظر سند هم اشکالی نداشته باشد. و یک امتیازی دیگری که وجود دارد یونس ابن عمیر که از اجلا و ثقات هست در صورتی که نقل بکند از این ابن عمیر می‌شود یک مدح، و در صورتی که مدح بود سند را ممدوح هم می‌شود بگوییم ولی آنچه که مهم هست در جهت اعتبار نقل مشایخ شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی نقل می‌کنند و فقها هم محقق حلی و شهید هم به این روایت استناد می‌کنند. و عمل اصحاب در این حدّ می‌تواند این سند را اعتبار بدهد و در جهت اعتباربخشی این مقدار عمل کافی باشد. علی الاقل این روایت به اضافه‌ی شهرت قریب به اجماع که اجماع هم گفته شد صاحب جواهر را نقل کردم که گفتم الاجماع محصلُ مدرک برای این حکم می‌تواند آن اجماع و این روایت مدرک کافی برای این حکم باشد.

سلامتی آقا امام زمان عج صلوات ختم کنید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo