< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الحائض /مسالة 41 از مسائل مربوط به مرأة حائض- احکام حائض-

 

مساله 41 از مسائل مربوط به مرأة حائض

يستحب للحائض أن تتنظف وتبدل القُطنة والخِرقة ، وتتوضأ في أوقات الصلوات اليومية ، بل كل صلاة موقتة ، وتقعد في مصلاها مستقبلة مشغولة بالتسبيح والتهليل والتحميد والصلاة على النبي وآله ( صلّى الله عليه وآله وسلّم ) وقراءة القرآن وإن كانت مكروهة في غير هذا الوقت ، والأولى اختيار التسبيحات الأربع ، وإن لم تتمكن وبين الاشتغال بالمذكورات ، ولا يبعد بدلية القيام إن كانت تتمكن من الجلوس ، والظاهر انتقاض هذا الوضوء بالنواقص المعهودة.[1] سیدطباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مستحب است برای فرد حائض که خودش را پاک و پاکیزه کند و پارچه ای را در محل خروج دم قرار بدهد تا پاک و محفوظ بماند و آنگاه وضو بگیرد در اوقات نماز یومیه. بلکه هر نمازی که موقت هست و در مصلای خودش بشیند روبه قبله و مشغول تسبیح و تهلیل و تحمید بشود و صلوات بفرستد و قرآن بخواند.

أقوال قدمای اصحاب و شرح و توضیح

درباره استحباب این مساله قدمای اصحاب، قدمای از فقهاء استحباب را صریحاً اعلام می کنند. شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه همین وضو و نشستن در ناحیه از مصلی، کلمه ناحیه را اضافه می کند و مشغول به ذکر.[2] و همینطور شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: یستحبُ . تصریح می کند به استحباب که مرأه در حال حیض خودش را پاکیزه کند و محل را شستشو کند و ببندد به یک پارچه پاکی و آنگاه وضو بگیرد و در مصلای خودش رو به قبله مشغول ذکر خدا بشود. می فرماید دلیل ما در این رابطه اجماع الفرقة است و أخبارهم.[3] هم اجماع فرقه اعلام می کند و هم اخبار که اشاره می کنیم. و همینطور محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید که مستحب است که وضو بگیرد و در مصلای خودش مشغول ذکر و تسبیح بشود.[4] همین محقق در شرایع می فرماید حکم الثامن: يستحب أن تتوضأ في وقت كل صلاة، وتجلس في مصلاها بمقدار زمان صلاتها، ذاكرة الله تعالى، ويكره لها الخضاب.[5] همین مطلب را بیان می کند. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این حکم که مرأة در وقت نماز در مصلای خودش بشیند و وضو بگیرد و رو به قبله بنشیند و مشغول به ذکر باشد می فرماید این حکم استحبابی مشهور است شهرتاًعظیمتاً تکاد حدّ الإجماع.[6] این فتواها و رأی متن را دیدید.

اما نصوص در مستحبات حائض

حال برویم سراغ نصوص و بعد هم رای بر وجوب را بررسی کنیم انشالله. باب 40 از ابواب حیض ح 3و4و5 شماره 1و2 را فعلاً با دید اغماض بنگرید. متن روایت اول: وعنه، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن عمار بن مروان، عن زيد الشحام قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: ينبغي للحائض أن تتوضأ عند وقت كل صلاة، ثم تستقبل القبلة وتذكر الله مقدار ما كانت تصلي. ورواهما الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب مثله.[7] صحیحه زید شحام است. صحیح هم صحیحه ای است که در آن ابن ابی عمیر راوی است. و عنه عن أبیه. این یعنی روایت اول را می بینیم که عن أبیه علی ابن ابراهیم مراد است چون در روایت اول اینچنین است. یعنی شیخ کلینی از علی ابن ابراهیم که صاحب تفسیر از عن أبیه که ابراهیم ابن هاشم است عن ابن ابی عمیر که محمدبن ابی عمیر صاحب 4400 روایت تقریباً است. عن عماربن مروان که توثیق خاص دارد عن زید شحام که از اجلاء اصحاب امام صادق علیه السلام است قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: ينبغي للحائض أن تتوضأ عند وقت كل صلاة، ثم تستقبل القبلة وتذكر الله مقدار ما كانت تصلي. سند صحیح و متن هم همان متنی بود که در فتوای سید طباطبایی یزدی بود. سزاوار است برای زن حائض که در وقت هر نماز وضو بگیرد و رو به قبله و مشغول ذکر خدا باشد، وقت و زمان هم برایش معین کرده. تا چه قدر؟ مقدار زمان المصلی. ان زن چه مقدار نمازش طول می کشد خدا می داند.

روایت دوم باسند صحیح. وعنه، عن أبيه، عن حماد بن عيسى، عن حريز، عن محمد بن مسلم قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الحائض تطهر يوم الجمعة وتذكر الله؟ قال: أما الطهر فلا، ولكنها توضأ في وقت الصلاة، ثم تستقبل القبلة وتذكر الله تعالى.[8] و عنه عن أبیه که ای عبارت معلوم است عن حماد ابن عیسی عن حریز عن محمدبن مسلم که فوق توثیق است قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الحائض تطهر يوم الجمعة وتذكر الله؟ قال: أما الطهر فلا، ولكنها توضأ في وقت الصلاة، ثم تستقبل القبلة وتذكر الله تعالى. سوال شد، حائض همچین کاری بکند؟ این طهر نیست یعنی طهارتی برایش حاصل نمی شود.

روایت سومی: وعن محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن ابن أبي عمير وحماد عن معاوية بن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: تتوضأ المرأة الحائض إذا أرادت أن تأكل، وإذا كان وقت الصلاة توضأت واستقبلت القبلة وهللت وكبرت وتلت القرآن وذكرت الله عز وجل.[9] عن محمد بن اسماعیل عن فضل ابن شاذان. محمدبن اسماعیل بزی که از اجلاء و ثقات و فضل ابن شاذان که نیشابوری و از اصحاب امام رضا علیه السلام و از ثقات عن ابن ابی عمیر که خوب است که اصحاب امام رضا از اصحاب امام موسی ابن جعفر نقل می کند و حماد عن معاویه ابن عمار بعد سه تا اصحاب امام از همدیگر نقل می کنند. اصحاب امام رضا از اصحاب امام موسی ابن جعفر و آنها از اصحاب امام صادق علیه السلام نقل می کنند قال: تتوضأ المرأة الحائض إذا أرادت أن تأكل، وإذا كان وقت الصلاة توضأت واستقبلت القبلة وهللت وكبرت وتلت القرآن وذكرت الله عز وجل. سه روایت سه سند صحیح و دلالت ها واضح و اصل قضیه ثابت شد. مسلک ما این بود که سه روایت با سند صحیح در حد استفاضه است. این مطلب که گفته شد مساله تا اینجا به اثبات رسید. نصوص که متواتر و سندهای درست و اجماع هم که هست.

 

اما قول به وجوب وضوء و نشستن رو به قبله برای حائض

اما در برابر این قول که استحباب بود قول دیگری داریم که اعلام می کند که وضو برای زن حائض و رو به قبله نشستن و ذکر گفتن وجوب دارد. شما اولاً ذهنتان را آماده کنید که چرا واجب است؟ خب می گوییم حکم شرعی است و در یک درجه پایین تر. در وقت طهر کل نماز واجب است و در وقتی که عذر دارد عبودیت یا عبادت در حد مختصری می تواند واجب باشد. این زمینه ذهنی را که آماده کردید می رویم به سراغ اقوال و ادله.

أقوال قول به وجوب و أدله آنها

در رأس کسانیکه قائل به وجوب هستند شیخ صدوق اول است. علی ابن بابویه قدس الله نفسه الزکیه اعلام می دارد که وضو برای زن حائض در وقت نماز واجب است که در مصلای خودش بنشیند و ذکر خدا بگوید.[10] اگر کسان دیگر که می توان نام برد شیخ کلینی قدس الله نفسه الزکیه است. عنوان می فرماید به باب (ما يجب على الحائض في أوقات الصلاة). به این مضمون. این وضو که حکمی است در اوقات صلات تحت عنوان وجوب اعلام می کند.[11] از این عنوان هم استفاده می شود که رای ایشان هم برجوب باشد. صاحب حدائق محدث بحرانی قدس الله نفسه الزکیه این وجوب را ترجیح می دهد که در نقل آمده است رجّحه صاحب الحدائق.[12]

أدله صاحبان این قول-قول به وجوب-

اما ادله ای که در این رابطه اقامه می شود اصلی ترین دلیل روایتی است که در کتاب فقه رضوی یا فقه الرضا علیه السلام آمده است. می فرماید: ولا تدخل الحائض المسجد إلا أن تكون مجتازة، ويجب عليها عند حضور كل صلاة أن تتوضأ وضوء الصلاة، وتجلس مستقبل القبلة وتذكر الله بمقدار صلاتها كل يوم.[13] این متن شبهه ندارد. متن صریح است بر وجوب. دلالت این حدیث کامل است و درباره سند این حدیث بحثی کردیم که نکته اصلی اش: اولاً شیخ صدوق به اینگونه احادیث اعتماد می کند. توثیق شیخ صدوق اعتبار دارد منتها د رجال چه گفتیم؟ موثقین مشهور و موثقین غیر مشهور. موثقین مشهور سه نفر هستند که شیخ کشی و شیخ نجاشی و شیخ. اما مویثقین غیر مشهور در رأس خود شیخ صدوق است و شیخ مفید است و همینطور تا سید مرتضی و تا محقق حلی که آن روز گفتم. شیخ صدوق ما که دقت کنیم به طور کل به روایات فقه الرضا اعتماد می کنند و فقهاء و محققین اشکالی که می کنند این است که ی فرمایند ممکن است این کتاب اصلاً روایت نباشد بلکه فتوای شیخ صدوق باشد و ما جواب را چه گفتیم؟ جوابش این بود که شیخ صدوق هم غیر از روایات از جای دیگری فتوا نمی آورد. فتوای او یک مصدر دارد و آن هم خودش اشکالی که می کنند این است که کتاب منسوب به امام رضا علیه السلام است و اما اثبات نسبت قطعی نیست. ما می گوییم عیبی ندارد اثبات هم قطعی نباشد ولی شیخ صدوق اعتماد می کند پس توثیق عملی شیخ صدوق است یک و بعد هم محدث بحرانی هم از بین محدثین فقه رضوی را تایید می کند. و بعد هم در استدلال فقها هم که بر می‌خوریم از خود شیخ صدوق که به این نفوس اعتماد و استدلال می‌کنند، فقهای دیگر هم به احادیث فقه رضوی استناد می‌کنند، استناد وجو دارد. حالا اگر یک اعتباری نبود چرا استناد کنند. اعتبار ضمنی استفاده می‌شود. بنابراین ما روایات فقه رضوی را برایش احترامی که قائل هستیم، بر اساس آن روحیه‌ی عاجزانه‌ی خود ما که نسبت به آقا امام رضا دارد حیثیت اضافی‌اش که برای ما جای خودش را دارد مضافاً بر ان خود این کتاب خالی از اعتبار نیست. مصدر اصلیِ فرد، حکم به وجوب همین روایت فقه الرضوی بود. مضافاً بر این گفته می شود آن نصوصی که تا الان خواندیم باب 40 که مخصوصاً صحیحه‌ی زید شهّام بود، آمده بود ينبغي للحائض أن تتوضأ عند وقت كل صلاة، در مسئله‌ی ينبغي یک توجهی بکنیم خالی از فائده نیست. در ابتدا گفته می‌شود ینبغی یک تعبیری است که هم بر وجوب و تطبیق می‌کند و هم بر استحباب. ولیکن با دقّتی که به عمل بیاید ینبغی که از سوی امام گفته شود و ارباب ذوق روایی، که بیان امام و احتمام امام را در حدّ استعداد خودش درک بکند می‌داند که ینبغی به وجوب بیشتر اشاره دارد تا به استحباب، نکته‌ی دیگر هم که گفته می شود این است که سه حدیث صحیح السند، درباره‌ی یک امر استحبابی مناسبتی ندارد، این سه تا حدیث صحیح و سند با این خصوصیت مناسبت یا قرینه‌ی تناسب حکم موضوع اعلام می‌کند که الزامی در کار باشد این ادلّه‌ی قائلین به وجوب کامل شد،

نظر سید الخوئی

اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که صحیح همان است که مشهور فرموده‌اند، مشهور فرمودند که مستحب است این وضوء در وقت صلاة مستحب است دلیل بر این مسئله این است که در باره‌ی استحباب، قدمای اصحاب، و حتی گفته شد که اجماع بر استحباب وجود دارد شیخ طوسی فرمود، اجماع است بر استحباب، اول فرمود یستحبّ بعد فرمود دلیلنا اجماع الفرقه، پس از اینکه اجماع بر استحباب گفته شود می‌رسیم به مدرک وجوب که حدیثی بود از فقه رضوی، بر اساس مسلک ایشان، فقه الرضوی اعتبارش ثابت نیست و ممکن است قول خود شیخ صدوق باشد ما که جمع بکنیم بین این دو قول می‌گوییم اعتبار از یک سو، نصوص دیگر یا اجماعی که بر استحباب داشته باشیم یجب را به معنای یلزمُ گاهی می‌تواند حل کند به خاطر اجماعی که در قبال آن وجود دارد. و بعد می‌فرماید که اما روایات، کلاً سه روایت را که گفتیم و روایت فقه الرضوی هم به طور خاصّ دلالت بر وجوب ندارند برای اینکه ما قرینه داریم بر استحباب، قرینه‌ی داخلیه در نصوص، و قرینه‌ی خارجیه، منظور از قرینه‌ی داخلی در اصطلاحات بحثی ما قرائنی است که در دل خود نصّ و متن آمده باشد. آن قرینه‌ی داخلیه است. قرینه‌ی خارجیه آن است که خارج از متون روایی یک مطلبی به عنوان قرینه وجود داشته باشد. می‌فرماید قرینه‌ی داخلیه این است که در خود نصوص آمده است که باید در اوقات نماز، یعنی در اول وقت وضوء بگیرد، مگر برای مرأةای که طاهر هم باشد اول وقت وضوء واجب است، به طریق اولی برای حائض واجب نیست. حکم حائض که بالاتر از حکم طاهر نیست، بنابراین قرینه‌ی داخلیه اعلام می‌کند که این حکم، حکم الزامی نیست، و اما قرینه‌ی خارجیه، این است که اگر واجب بود با ابتلائی که عمومیت دارد باید برای همه‌ی مکلّفین و در هر مقطع زمانی جیل بعد جیلٍ باید اعلام می‌شد و برای مردم وجوب واضح و روشن اعلام می‌شد تا حالا، پس معلوم است که وجوبی در کار نیست اگر وجوبی بود اعلام می‌شد مؤید در آخر هم نقل می‌کند به عنوان سیره که گویا سیره هم بر این است که واجب تلقی نمی‌کنند و وجوبی در کار نیست. نتیجتاً اعلام می‌شود که آنچه که در متن آمده است به عنوان مستحب درست است ولیکن یک چیزی اضافه می‌شود و آن این است که با این مدارک و با این نصوصی که داشتیم مستحب مؤکّد است.[14]

مستحب مؤکّد که می‌گوییم الاحوط لایدرک می‌گوییم هذا الاستحباب هم لا یدرک اگر کسی به قول ما عمل کند. والله هوالعالم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo