< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الحائض /بحث تحقیقی از احکام حائض و ششمین مورد از موارد مربوط مرأة حائض

 

بحث تکمیلی احکام حائض(حکم ششم)

السادس : الاجتبار من المسجدين. و المشاهد المشرفة كسائر المساجد، دون الرواق منها ، وإن كان الأحوط إلحاقه بها ، هذا مع عدم لزوم الهتك وإلاّ حرم. وإذا حاضت في المسجدين تتيمم وتخرج إلاّ إذا كان زمان الخروج أقل من زمان التيمم أو مساوياً.[1]

بحث تکمیلی درباره احکام حائض گفته شد که مورد ششم الاجتیاز عن المسجدین و المشاهد المشرفه کسائر المساجد دون الرواق منها ، گفته شد که اجتیاز مانعی ندارد می شود از مسجد عبور کرد که جواز عبور از مسجد به غیر از مسجدین محرمین که مسجد الحرام و مسجد النبی باشد مشکلی ندارد که نص آیه قرآن هم ﴿ عابری سبیل﴾ اشاره می کند که عابری سبیل اشکال ندارد .

عابری سبیل از نظر شیخ انصاری

اما دو خصوصیت باید در اینجا اضافه شود. 1- یک شیخ انصاری قدس الله نفسه الذکیه می فرماید که عبور و اجتیاز از مسجد در شکل عبور باشد یعنی مسجد دو تا در داشته باشد یک ورودی و یک خروجی ولی اگر یک دری دارد و برود و داخل مسجد یک دوری بزند و برگردد از آن دری که وارد شده است خالی از اشکال نیست. [2]

سوال: حاج آقا ببخشید اگر کسی وارد مسجد کوفه می شود مثلا زنی باشد حایض باشد برود مرقد حضرت مسلم آنجا بنشیند و بعد *** برگردد دوباره از همان دری که وارد شده خارج شود اشکال دارد؟ یک در هم ورود و هم خروج فقط رفته آنجا نشسته و برخواسته.

جواب: همین الان این مطلب را گفتیم. بر اساس فرمایش شیخ انصاری قدس الله نفسه الذکیة و تحلیل هم موافق با ایشان است که چه؟ که عبور صدق کند، عبور معنایش چطور صدق می کند؟ عابری سبیل، از یک دری وارد شود و از دری دیگر خارج شود . اما اگر از یک در وارد شد و یک گردش کاری داشت از آن در برگشت این را عابر نمی گویند عرفا صدق عبور اینجا محقق نیست.

سوال : اگر برود کفشش را بردارد و بیرون آید چه ؟ همان جایی که مسجد است برود بردارد و بیرون آید

جواب : اگر عرفا صدق کند عیبی ندارد از یک دری وارد شده است و از دری دیگر. نه یک در باشد مشکل دارد. ببینید نظر شیخ انصاری را . مطلب روشن است. عابری سبیل ورودشان به مسجد در صورتی که حائض باشد درست نیست مگر اینکه عابر باشد. شیخ انصاری می فرماید عابر این است که یک در ورودی داشته باشد و یک در خروجی، این صدق عابر می کند.

سوال : درب ورودی یک لنگه یا دو لنگه باشد فرقی می کند ؟

جواب : بله ، برایتان بگویم که برای جوان ها از این حرف ها گفته می شود ولی این حرف ها حرف فقهی نیست. در ورودی یک در هست و در خروجی یک در دیگر صدق عبور می کند اما اگر یک در دارد وارد می شود و یک دوری می زند از همان در خارج می شود شما این را عرف عابر می گویید؟ عابر نمی گویید متصرف می گویید. عابر سبیل. شیخ انصاری اینطور توجیه فرموده اند و تحلیل هم با این موافق است و مقتضای احتیاط هم همین است. ظاهرا در مسجدی که احرام می بندند مسجد شجره است. مسجد شجره درهای مختلفی دارد از یک در وارد می شوند آنهایی که مشکل دارند احرام می توانند ببندند و از در دیگر خارج می شوند که احتیاطا از آن دری که وارد شده اند از آن در خارج نشوند. گفتم هم رای خبره که شیخ انصاری هست و هم تحلیل و هم قدر متیقن صدق عرفی دیگر مقام هم مقام احتیاط است و قدر متیقن در عبادت ، بله قاعده مقداری سر و پا شکسته بود القدر المتیقن فی العبادات یرجع الی القدر المتیعن؛ عبادی است دیگر به خاطر اهمیت عبادت.

اجتیاز

بعد از اینکه این خصوصیت را در اجتیاز گفتیم خصوصیت دیگری را هم یاد آور شویم که در این متن نیامده است. خصوصیت دیگر این است که می فرماید این اجتیاز مکروه است، طوری نیست که عادی باشد انسان برود ، نه کراهت دارد، کراهتش را از کجا می گوییم؟ اولا محقق حلی قدس الله نفسه الذکیه می فرماید یکره الجواز.[3] جواز همان اجتیاز و عبور کردن است بقول مطلق، این قول مطلقی که در متن شرایع است ذهن شریف شما است چه گفته بودیم؟ متن شرایع متن مشهور است پس حداقل این مطلب مشهور است، یک کراهت و استحبابی که جان مایه و پشتوانه اش شهرت باشد برای کراهت و استحباب می تواند کفایت کند پس اولا فرمایش ایشان و بعد هم علامه حلی قدس الله نفسه الذکیه کتاب قواعد عین عبارت شرایع را می فرماید یکره الجواز؛ [4] این عبور در حال حیض مکروه است و بعد هم الان تحلیلش را هم اضافه می کنیم ان شاء الله . صاحب جواهر می فرماید این کراهت که اینجا گفته شد در این رابطه تصریح جماعة من الاصحاب.[5] خب یک جماعتی از اصحاب که تصریح کنند که کراهت دارد طبیعتا برای حکم به کراهت می شود کافی باشد نکته ای را هم اضافه فرموده باشند و آن این است که و مناسبتها للتعظیم و این کراهت مناسبت دارد با تعظیم؛ تعظیم مسجد که بیت الله است مناسبت دارد که باید با طهارت و پاکیزگی وارد مسجد شوند. مسئله کراهت و اینجا داشتیم و کامل بحث دیگری نداریم .

وضع و أخذ شی از مسجد

اما در احکام مساجد مطلب دیگری که داشتیم که به ادله و مستندش اضافه نکردیم وضع الشیء فی المساجد بود . وضع شیء فیها اذا استلزم الدخول درباره وضع شیء در مساجد اولا از لحاظ آراء و اقوال محقق حلی قدس الله نفسه الذکیه می فرماید: لا تضع فی المسجد شیئا و لها ان تاخذ ما فیه . [6] گرفتن چیزی از مسجد یجوز و گذاشتن چیزی در مسجد جایز نیست. می فرماید که نعم قاله الاصحاب ، این قول را اصحاب فرموده اند . پس چه شد؟ اگر یک امری را منسوب به اصحاب کنیم شهرة عظمیة کاد ان تبلغ حد الاجماع ؛ نسبت به اصحاب می دهد، چه کسی نسبت به اصحاب می دهد؟ محقق حلی .

سوال : *** ***

جواب : سید شرح داد که اگر مستلزم ورود باشد جایز نیست. اخذش را الان می گوییم. اگر مستلزم ورود نباشد مثلا از پنجره چیزی را پرت کند اشکالی ندارد. اگر مستلزم ورود نشود اشکال ندارد؛ سید طباطبایی می گوید اما سید الخویی می گوید که نخیر مستلزم ورود شود یا نشود در هر صورت وضع الشیء فی المساجد جایز نیست.

برای شما به عرض برسانم که شهرت و آراء اول گفته شود بعد نصوص . محقق حلی در معتبر فرمودند که این رای رای اصحاب است و اما در کنار محقق حلی، صاحب حدائق قدس الله نفسه الذکیه کتاب حدائق گفته نفی الخلاف . در این رابطه گفته اند لا خلاف فیه.[7] نفی خلاف کرده است که نفی خلاف هم در حد اتفاق است و پایین تر از اجماع ، قریب به اجماع است. اگر اینها را خوب رتبه بندی کنید نفی خلاف چیزی شبیه ما علیه الاصحاب می شود.

نصوص

تا به اینجا آراء را گفتیم و اما الان به نصوص مراجعه کنیم. بله اول به نصوص اشاره کنیم بعد متمماتی را هم برای شما بگوییم. نصوصی که در این رابطه گفته می شود

متن روایت اول: محمد بن علي بن الحسين في كتاب (العلل) عن أبيه، عن سعد بن عبد الله، عن يعقوب بن يزيد، عن حماد بن عيسى، عن حريز، عن زرارة، ومحمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام قال: الحائض والجنب لا يدخلان المسجد إلا مجتازين (إلى أن قال:) ويأخذان من المسجد ولا يضعان فيه شيئا، قال زرارة: قلت له فما بالهما يأخذان منه ولا يضعان فيه؟ قال: لأنهما لا يقدران على أخذ ما فيه إلا منه، ويقدران على وضع ما بيدهما في غيره .[8]

صحیحه زراره و محمد بن مسلم، سند را بخوانیم مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي كِتَابِ الْعِلَلِ شیخ صدوق قدس الله نفسه الذکیه عَنْ أَبِيهِ عن علی بن الحسین عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ که سعد بن عبد الله اهوازی هست از اجلا و ثقات عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ که توثیق خاص دارد عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى که از اصحاب اجماع است عن حریز که حریز بن عبد الله از اجلا و ثقات است عن زراره . عَنْ حَرِيزٍ عبد الله عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: الْحَائِضُ وَ الْجُنُبُ لَا يَدْخُلَانِ الْمَسْجِدَ إِلَّا مُجْتَازَيْنِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ يَأْخُذَانِ، این محل استشهاد است؛ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ لَا يَضَعَانِ فِيهِ شَيْئاً؛ خب این برای انسان سوالی به وجود می آورد و خود زراره هم سوال کرد . قَالَ زُرَارَةُ قُلْتُ لَهُ فَمَا بَالُهُمَا يَأْخُذَانِ مِنْهُ وَ لَا يَضَعَانِ فِيهِ ؛ اینها چه تقصیری دارند که بگیرند عیبی ندارد و اگر چیزی بگذارند جایز نباشد. قَالَ لِأَنَّهُمَا لَا يَقْدِرَانِ عَلَى أَخْذِ مَا فِيهِ إِلَّا مِنْهُ؛ منحصر است در موقع اخذ انحصار هم می شود تقریبا از سنخ ضرورت، راه دیگری ندارد و باید برود و بگیرد اما یضعان را می تواند در جای دیگر بگذارد. لِأَنَّهُمَا لَا يَقْدِرَانِ عَلَى أَخْذِ مَا فِيهِ إِلَّا مِنْهُ وَ يَقْدِرَانِ عَلَى وَضْعِ مَا بِيَدِهِمَا فِي غَيْرِهِ . و اما برای گذاشتن چیزی که در اختیار دارند می توانند در غیر مسجد بگذارند اضطرار نیست و از سنخ اضطرار نیست اما گرفتن از سنخ اضطرار است و برایشان جایز است . اگر به ذهن شریفتان سپرده باشید در بحث جنابت هم این را شرح دادیم ، یک نکته ای هم اضافه کردیم به یاد دارید؟ نکته چه بود؟ نکته این بود که لدی التحلیل نکته ای که وجود دارد این است که در صورت اخذ تصرف صدق نمی کند و در صورت وضع تصرف صدق می کند ، در حال جنابت تصرفی به مسجد کرده است، خب چیزی گذاشته است و بعد دارد تصرفی نیست بنابراین لدی التحلیل هم فرق است بین وضع و اخذ .

اشکال : در صدق عرفی، برای اخذ لازم نیست وارد شود.

جواب : نه خروج و دخول ، او عابری سبیل دیگر نیست می تواند بگیرد و فورا برگردد هم مشکلی ندارد.

این مطلب را تا به اینجا برای شما افاضل گفتیم. نعم روایت شماره 1 این باب را هم در این رابطه آورده اند که عین این مضمون را دارد ؛

متن روایت دوم: محمد بن يعقوب، عن أبي داود، عن الحسين بن سعيد، عن فضالة بن أيوب، عن عبد الله بن سنان، قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الجنب والحائض يتناولان من المسجد المتاع يكون فيه؟ قال: نعم ولكن لا يضعان في المسجد شيئا.[9] صحیحه عبد الله بن سنان. شیخ کلینی نقل می کند مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي دَاوُدَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ، سند مشکل ندارد عَنِ الْجُنُبِ وَ الْحَائِضِ يَتَنَاوَلَانِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْمَتَاعَ يَكُونُ فِيهِ قَالَ نَعَمْ وَ لَكِنْ لَا يَضَعَانِ فِي الْمَسْجِدِ شَيْئا . حکم از لحاظ سند مستحکم و دلالت هم صریح است.

متن روایت سوم: رواه علي بن إبراهيم في تفسيره مرسلا عن الصادق عليه السلام إلا أنه قال: يضعان فيه الشئ ولا يأخذان منه. فقلت: ما بالهما يضعان فيه ولا يأخذان منه؟ فقال: لأنهما يقدران على وضع الشئ فيه من غير دخول، ولا يقدران على أخذ ما فيه حتى يدخلا. [10] بله می فرماید روایتی دارد که یک مقدار این روایت ممکن است ظاهرش اختلافی داشته باشد چون مرسل هم هست با وصف ارسال توان معارضه با این دو تا روایتی که صحیح السند بودند و متنش کامل بودند نخواهد داشت. مطلب تا اینجا از حیث وضع درست است که وضع جایز نیست و اخذ اشکال ندارد ، مطلب تمام.

یک روایتی هم در باب 35 ابواب حیض آمده است که این روایت هم را اگر عنایت کنید که برای شما بخوانم از صحت تحکیم مسئله برای ما می تواند مفید باشد.

متن روایت چهارم: محمّد بن يعقوب ، عن محمّد بن يحيى ، عن أحمد بن محمّد ، عن حمّاد بن عيسى ، عن حريز ، عن زرارة ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : سألته : كيف صارت الحائض تأخذ ما في المسجد ولا تضع فيه ؟ قال : لأنّ الحائض تستطيع أن تضع ما في يدها في غيره ، ولا تستطيع أن تأخذ ما فيه إلاّ منه.[11] این هم صحیحه است ؛ سند را آشنا هستید مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ که قمی ها و مشایخ شیخ کلینی است عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام که می شناسید قَالَ: سَأَلْتُهُ كَيْفَ صَارَتِ الْحَائِضُ تَأْخُذُ مَا فِي الْمَسْجِدِ وَ لَا تَضَعُ فِيهِ قَالَ لِأَنَّ الْحَائِضَ تَسْتَطِيعُ أَنْ تَضَعَ مَا فِي يَدِهَا فِي غَيْرِهِ وَ لَا تَسْتَطِيعُ أَنْ تَأْخُذَ مَا فِيهِ إِلَّا مِنْهُ . سه تا روایت با سه تا سند صحیح ، اگر سه تا روایت با سه تا سند صحیح باشد چه می شود؟ مستفیض می شود.

در ابتدا کار گفتم که تمام تعارض را که نداشت از اعتبار خارج می شود. سریع رد شدم که خیلی به آن توجه نکنید که شما دنبالش رفتید. تا به اینجا مطلب کامل شد. احکام مساجد را که کامل کردیم رسیدیم به حکم دیگری که می فرماید نعم درباره سجده رسیدیم که آیا یجوز للحائض، مسئله اول را برای شما بخوانم بعد مسئله دوم را .

فرمود که و المشاهد المشرفة کسائر المساجد ادله اش را هم گفتیم و تحلیلش را هم دیروز گفتیم ؛ دون الرواق منها که رواق را عرفا جزء مشاهد مشرفه نمی داند . و ان کان الاحوط الحاق الرواق بها یعنی به مشاهد مشرفه هذا مع عدم لزوم الهتک این در صورتی است که هتک به حرم های مقدسه و مشاهد مشرفه به وجود نیاید و الا حرم . بعد می فرماید که و اذا حاضت المسجدین تیمم و تخرج الا اذا کان زمان الخروج اقل من زمان التیمم او مساویا ؛ اینها بحث فقهی ندارد ، بحث واقعی دارد . کسی که در مسجدین حائض شود باید فورا خارج شود . خب این حکمش که معلوم است دلیلش را که ظاهرا اشاره کرده باشیم.

هر موقع که انسان قدرت بر طهارت مائیه نداشته باشد جا برای طهارت ترابیه فراهم می شود ؛ اینجا وظیفه و حکم و مسئولیت بر عهده اش طهارت است ، طهارت مائیه را قدرت ندارد و منتقل می شود به طهارت ترابیه . تمام

سوال : این در صورتی است که *** *** قدرت بر غسل نداشته باشد؛ اما این در صورتی است که قاعده ***

جواب : من قاعده کلی گفتم ؛ قاعده برای پاکی و طهارت حائض نگفتم. هر کجا که وظیفه یک مکلف طهارت است اول طهارت مائیه است اگر طهارت مائیه ممکن نبود منتقل می شود به طهارت ترابیه ، الان حائض در مسجد که بلا اختیار به حادثه حیض برخورد کرده است وظیفه اش این است که باید آنجا طاهر باشد ، راه دیگری ندارد طهارت مائیه ممکن نیست علی الاقل شرع برایش یک طهارت فعلی اعلام می کند تا جمع بین حقین شود که هم قدرت بر طهارت کامل ندارد و هم در مسجد طهارتی داشته باشد تیمم کند؛ در صورتی که تیمم وقتش چه باشد؟ الا اذا کان زمان الخروج اقل من زمان التیمم ، که تیمم کند دیرتر در مسجد بماند مثلا دو دقیقه می تواند خارج شود اگر تیمم کند سه دقیقه طول می کشد اینجا تیمم جایز نیست؛ چرا؟ برای اینکه او یک دقیقه را اضافه نشسته است و می تواند در دو دقیقه خودش را از مسجد بیرون آورد. اگر وقت اقل نباشد اذا کانت زمان الخروج اکثر من زمان التیمم آن موقع تیمم کند که خروجش متیمم باشد ، در حال تیمم از مسجد خارج شده باشد. این مسئله را کامل کنیم. مشروع حکم شرع است.

اشکال : رجلی که نائم بود و خوابش برد و جنب شد حدیث آمده که آنجا تیمم کند، ولی برای خانم حائض که اصلا طهارت معنا ندارد وقتی از خون حیض پاک نشود .

جواب : ما تابع دستور شرع هستیم، از پیش خودمان شرع جدید نمی توانیم بیاوریم. حائض چطور می تواند وضو بگیرد؟ یک حکم شرع است، حائض که طاهر نیست چطور وضو بگیرد، یک حکم است. شرع در یک موقعیتی یک حکم موقتی برای حل یک مشکلی ارائه می کند، وضو می گیرد در مسجَد خودش، در مصلای خودش می نشیند ذکر می گوید. اینجا هم یک حکم است که حائض اگر بلا اختیار آمد و وارد حرم شد و حیض شد یک نوع طهارتی که حداقل حرمت حفظ شود انجام دهد، حداقل حرمت هم فلسفه اش تعظیم هست، به قول شما جوان ها فلسفه اش است، ما در فقه که فلسفه نمی گوییم، مصلحت می گوییم؛ مصلحتش و ملاکش هم تعظیم است. حداقل تعظیم این است که چه کند؟ که باید تیمم کند؛ تیمم در شرائطی است که، فاقد طهور چطور تیمم می کند، با سنگ هم تیمم می کند ؛ حکم شرعی که از سوی شرع می آید برای ما بگوید ما تابع دستور شرع هستیم و متعبدیم، تیممی را شرع برای ما اعلام کرده است ، نصا و تقریبا اجماعا اختلافی من ندیدم. برای حائض اینجا همانطوری که وضو دارای یک شرایطی است ، تیمم هم در این شرایط است، تیمم می کند، خود تیمم در هر شرایطی مخصوصا در صورت عدم وجدان ماء، نقش تطهیر را دارد؛ یک نوع تطهیر و طهارتی به وجود می آید که مناسبتی با حداقل خروج از مسجد الحرام را داشته باشد. بنابراین در این رابطه اشکالی که اگر کنید اشکال شما را جواب داده متن ان شاء الله و اشکالتان از اساس خیلی زمینه نداشته باشد. خدا به شما توفیق دهد.

سوال : ببخشید در مرفوعه هم آمده است و کسانی هم که      ، چون بعضی از آقایان می پرسند که کجا فرموده، در مرفوعه فرموده و کذلک الحائض .

جواب : دیروز اشاره کردیم که دلیلش نصا و حتی اجماعا یعنی ما مخالفی هم ندیدیم. نصا و اجماعا حکم این است ، بعد از اینکه نص و اجماع آمده باشد بر اینکه حائض اگر حیض شد در مسجد وظیفه اش خروج است دیگر در رابطه به این حکم تعبدا مطلب کامل است و ما بحثی نمی توانیم داشته باشیم. ذیل مرفوعه باب 15 روایت شماره 3 مراجعه کنید آنجا این مطلب آمده است که ان شاء الله برایتان مطلب مستند در ذهنتان جای بیافتد.

مسائل احکام حائض

مسئله شماره 1: إذا حاضت في أثناء الصلاة ولو قبل السلام بطلت، و إن شكت في ذلك صحت ، فإن تبين بعد ذلك ينكشف بطلانها ، ولا يجب عليها الفحص ، وكذا الكلام في سائر مبطلات الصلاة.[12]

إذا حاضت في أثناء الصلاة ولو قبل السلام بطلت، و إن شكت في ذلك صحت این مطلب اصولی و واضح. می فرماید که اگر مراة ای حائض در اثناء صلاة مبتلی به حیض شود و لو قبل از سلام باشد نمازش باطل است. چرا ؟ چون شرط صحت صلاة شرط واقعی طهارت است ، تماما عن طهور باید باشد این یکی از ضروریات فقه است و متسالم علیها هست و ان شکت فی ذلک صحت ، اگر شک کند در این وقوع حیض در اثناء صلاة صحت، نمازش صحیح است؛ چرا؟ بر اساس استصحاب و بر اساس عدم تبین، قاعده عدم تبین در شبهات موضوعیه . تا به اینجا گفتیم ، قبل از سلامش را یک توضیحی داده است سیدنا الاستاد اگر آن را هم اضافه کنیم بد نباشد هر چند لزومی هم نخواهد داشت و آن این است که قبل از سلام که می گوییم علی مبنی المشهور که سلام جزء نماز است اما اگر سلام را جزء نماز ندانیم و خروجی بدانیم آنجا دیگر باید احتیاط کنیم، حکم الزامی و قطعی نیست.

پس از این مطلب می فرماید که و فان تبین بعد ذلک ینکشف بطلانها . پس اگر بعد از اینکه شک داشت نماز را خواند و حکم به صحت کرد آن گاه کشف شد که نخیر در اثناء صلاة حیض برایش عارض شده باشد در این صورت چه می شود؟ ینکشف بطلانها .بطلان صلاة کشف می شود ، حکم بر بطلان واضح و روشن بر اساس قاعده اجزاء که حکم ظاهری که استصحاب و و قاعده بود تا وقتی که کشف خلاف نشده است اعتبار دارد. کشف خلاف که بشود ک ﴿کَسَرابٍ بِقیعَةٍ یَحسَبُهُ الظَّمئانُ مآءً﴾[13] دیگر نه موجب جعل حکم جدید هست و نه مفید جعل حکم مماثل یک وظیفه فعلی مکلف بوده طبق قاعده و قاعده هم تا جایی کارایی دارد که بر خلاف علم در نیاید، هر کجا قاعده و اصل بر خلاف علم قرار بگیرد از اعتبار می افتد قطعا و بلا شبهة و لا یجب علیها الفحص؛ که گفتیم و اشاره هم کردیم

و لا یجب علیها الفحص، فحص هم واجب نیست؛ چرا فحص واجب نیست؟ خب طبیعتا فحص در شبهات موضوعیه واجب نیست که کذا فی سائر مبطلات صلاة ؛ در همه مبطلات صلاة شبهه موضوعیه می شود و در شبهات موضوعیه فحص لازم نیست اگر استثنائش یادتان است بگویید ما هم خوشحال می شویم ؟

شاگردان : دیون

دیون، درست است خب یادتان است ؛ گفتیم که در شبهات موضوعیه فحص واجب نیست مگر در دو مورد که عبارت است از دیون و دماء و فروج بخاطر اهمیتی که دارد و به جهت اینکه اگر در دیون فحص نشود موجب مخالفت عملیه کثیره خواهد شد بنابراین در شبهات موضوعیه فحص لازم نیست مگر در این دو مورد مطلب تمام.

مساله دوم

مسئله شماره 2 : يجوز للحائض سجدة الشكر ، ويجب عليها سجدة التلاوة إذا استمعت بل أو سمعت [٩٠٧] آيتها ، ويجوز لها اجتياز غير المسجدين لكن يكره ، وكذا يجوز لها اجتياز المشاهد المشرفة. [14]

همینجا یک توضیح بیشتری بدهم که می فرماید وقت باقی نیست. در مسئله دوم وارد نشوید،

سوال : برای هتک حرم های مشرفه رواقش اگر موجب هتک حرم شود از رواق هم *** ***

جواب: برای شما بگویم هتک حرمت یعنی مشاهد مشرفه تعظیم دارد و من یعظم شعائر لله فانه من تقوی القلوب . تعظیم شعائر الهی از مسلمات هست و مشاهد مشرفه مسلم از شعائر است و تعظیمش لازم است ، اگر تعظیم در عرف متشرعه که رسم است که چگونه است؟ با وضو و با ادب و با خواند اذن دخول که اینها تعظیم است، این وضعش و شیوه اش است و وضعیت تعظیم هست اما اگر نه مثل کسی که اصلا بی اعتنا کفشش را از پایش بیرون نمی آورد نگاه نمی کند می رود وارد رواق و حرم شود اگر عقلی نداشته باشد که فارغ از ماجراست و اگر عقلی داشته باشد مردم به او می گویند که این هتاک است و بی ادب است و هتک می کند. این معنای هتک است. پس که معنای هتک را فهمیدیم طهارت خودش از آداب است و جزء آثار عملی تعظیم است، تعظیم یعنی با طهارت ، اگر کسی بدون طهارت وارد شود مثل کسی است که در حرم با کفش وارد شده است، یک نوع هتک به حساب می آید اگر هتک به حساب آمد چه می شود؟ در آن صورت حرمتش قطعی است رواق باشد یا [ حرم]

سوال: زن حائض چطور هتک می کند؟

جواب: خب هر زن حائض بدون طهارت است دیگر، بدون طهارت که وارد می شود یک نوع هتکی به حساب می آید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo