< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الحائض /حکم سوم از احکام حائض و آراء فقهاء

 

حکم سوم از احکام حائض ( قرائت آیات سجده دار )

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الذکیه در کتاب عروة سومین حکم از احکام حائض قرائت آیات سجده را اعلام می فرمایند..

الثالث : قراءة آيات السجدة ، بل سورها على الأحوط .[1] در تتمه مساله قبلی دارد وكذا مس كتابة القرآن على التفصيل الذي مر في الوضوء .[2] در این مسئله دوتا بحث بلکه سه بحث داریم.

بحث اول ( مس کتابت قرآن)

بحث اول مس کتابت قرآن است که جزء محرمات یا جزء احکام الزامی سلبی درباره حائض هست. در حال حیض مس کتابت قرآن جایز نیست. طبق طرح بحث ما، ابتدائا آراء قدما را یاد آور شویم بعد مشهور و بعد ادله و بعد تفصیل.

نظر صاحب نظران

از قدما: شیخ مفید قدس الله نفسه الذکیه در کتاب مقنعه که یک جلد است می فرماید از مجموع احکام حائض این است که لا تمس القرآن.[3] لا تمس القرآن یعنی کتابت قرآن را مس نکند نه کل قرآن و جلد و اینها که منظور از لا تمس انصراف دارد یا ظاهرش همان مس کتابت قرآن است.

شیخ طوسی قدس الله نفسه الذکیه می فرماید: یحرم علیها مس کتابة القرآن که نسبت به این حکم تصریح دارند[4] و همینطور شیخ در نهایة می فرماید و لا تمس المصحف ، حکم را صریحاً اعلام می کنند.[5]

آراء قدما اصحاب گفته شد و ما آراء قدما را که مطرح می کنیم با آن خصوصیاتی که برای شما گفتیم خود رأی قدما مخصوصاً به عنوان یک مطلب مسلم کانما یک مدرک برای حکم به حساب می آید.

و اما مشهور. علامه حلی قدس الله نفسه الذکیه می فرماید یحرم عدة احکامٍ منها مس کتابة القرآن؛[6] اینها جزء محرمات به حساب می آید یعنی مس کتابت قرآن هم در حال حیض جزء محرمات است.

نمونه هایی از بیان قدما و مشهور داشتیم، اما تفصیل؛ در مقطع تفصیل یعنی در عصر تفصیل بحث، عصر تفصیل بحث عصر صاحب جواهر است، محور عصر تفصیل صاحب جواهر است. صاحب جواهر قدس الله نفسه الذکیه کتاب جواهر الکلام می فرماید لا یمس کتابة القرآن.[7]

به حضور شما بگویم که صاحب جواهر می فرماید که حکم همین است که در متن آمده یعنی متن شرایع که محقق حلی در این متن می فرماید که لا یمس، مس کتابت قرآن جایز نیست.[8] صاحب جواهر به ادله و مکانة و جایگاه این حکم، اشاره می کنند. می فرماید که حکم همین است شهرة کادت یکون اجماعا؛ این حکم در حد شهرتی است که نزدیک به اجماع است. شهرت نزدیک به اجماع چه شهرتی است؟

شاگردان : شهرت عظیمه؟

استاد : شهرت عظمیه هم اصطلاح درستی است. تعریفش چه بود یادتان هست؟ تعریف شهرت عظیمه یا شهرتی که کانت

شاگردان : اجماع تقریبی.

استاد: اجماع تقریبی اصطلاح ما نیست. برای شما بگویم شهرتی که کادت ان تکون اجماعا این است که تا فحص کامل انجام نشود به نظر مخالف بر نمی خورد. به طور کل تا فحص کامل به عمل نیاید نظر مخالف دیده نمی شود. این کادت ان تکون اجماعا.

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الذکیه می فرماید که این حکم یعنی مس کتابت قرآن در حال حیض جایز نیست، چرا؟ چون لا یجوز لغیر المتطهر؛ برای غیر متطهر جایز نیست که کتابت قرآن را مس کند و این مطلب را می فرماید که در موثقة ابی بصیر هم می توانیم به دست آوریم.[9] یک، این مطلب که غیر متطهر نمی تواند مس کتابت قرآن کند قریب به اجماع است یا نفی خلاف و از آیه قرآن هم که ﴿ لا یمسه الا المطهرون﴾ در سوره واقعه هست، می توانیم استفاده کنیم اما آن آیه طبق یک تفسیر مطهرون و مس یک معنای دیگری هم دارد که آن یک معنای معرفتی است. ﴿لا یمسه الا المطهرون﴾ الا المعصومون هست که لا یمسه یعنی عمق و معنا را درک نمی کند مگر اینکه متعلق ﴿ یطهرکم تطهیرا ﴾ باشد؛ آن یک معنای دیگری هم دارد که آن برای اهلش هست. شما هم اهل هستید البته منتها فعلاً بحث فقه هست نه بحث معرفت و عرفان. معنای ظاهر ﴿لا یمسه الا المطهرون﴾ مطهرون همین کسی است که متطهر باشد . در آن متطهر، مطهرون هم یک اشکالی است که خود مطهرون غیر از متطهر است؛ مطهرون آن هایی هستند که عصمت دارند، متطهر متوضی است، مطهر متوضی نیست. آن اشکال اینطوری دارد لذا به آیه ﴿ لا یمسه الا المطهرون﴾ استناد می شود اما دوتا اشکالی که دارد ما چه می گوییم؟ ما می گوییم دلیل نیست اما مؤید می تواند باشد.

با نفی خلاف و با آن تأیید موثقه ابی بصیر در این رابطه مطلب را کامل برای ما بیان می کند.

روایت: محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن حماد بن عيسى، عن الحسين بن المختار، عن أبي بصير قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عمن قرء في المصحف وهو على غير وضوء؟ قال: لا بأس ولا يمس الكتاب.[10] موثقه ابی بصیر ، سند را بخوانیم مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ که قمی ها و مشایخ شیخ کلینی هستند عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ که حسین بن سعید اهوازی هست عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى که از اصحاب اجماع هست عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ ، حسین بن مختار توثیق دارد، ثقة درباره او آمده است اما متأسفانه واقفی هست از آنجا که واقفی بود روایت طبیعتا موثقه می شود عَنْ أَبِي بَصِيرٍ. حسین بن مختار یک توثیقی در خود همین سند هم دارد، آن توثیق چیست؟ ‌

شاگردان : اصحاب اجماع از او نقل کرده اند.

استاد: الحمدلله خدا را شاکریم که شما اینقدر حضور در بحث دارید. اصحاب اجماع اگر بدون واسطه از یک راوی روایت نقل کنند قطعاً برای مروی عنه اعتبار ثبت می شود و دیگر حداقل معنای قد اجمع الکل علی تصحیحنا یصح عن جماعة (فلعلماء).

سند موثق است ابو بصیر: قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عمن قرء في المصحف وهو على غير وضوء؟ قال: لا بأس ولا يمس الكتاب َ. دوتا مطلب. اینکه ما می گفتیم امروز دو تا مطلب داریم یکی مس و یکی قرائت است. مس کتاب جایز نیست از این حدیث آن نکته هم استفاده شد که قرائتش جایز است، قرائت قرآن غیر طهارت جایز است اما مس کتاب جایز نیست.

این مطلب را تا اینجا گرفتیم و بعد از این بعد از مسئله مس کتاب طبق آن شیوه ای که در عروة نوشته شده است به قرائت آیات سجده می رسیم.

ادله حکم قرائت آیات سجده دار در حالت جنابت و حیض

ادله درباره قرائت آیات سجده ادله ای که وجود دارد عمدتاً نصوصی است باب 19 از ابواب جنابت، این ابواب مطالبی که مربوط به قرائت قرآن و قرائت آیات سجده می شود را بیان می کند.

دلیل اول: متن روایت: وفي كتاب (العلل) عن أبيه، عن سعد بن عبد الله، عن يعقوب بن يزيد، عن حماد بن عيسى، عن حريز، عن زرارة، عن أبي جعفر عليه السلام (في حديث) قال: قلت له: الحائض والجنب هل يقرآن من القران شيئا؟ قال: نعم ما شاءا الا السجدة ويذكر ان الله على كل حال.[11]

سند صحیحه هست، وَ فِي كِتَابِ الْعِلَلِ شیخ صدوق عَنْ أَبِيهِ باز هم شیخ صدوق عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ که این هم اهوازی و ثقه است و توثیق خاص دارد عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ که باز هم توثیق خاصی دارد عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى که همان حماد است عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي حَدِيثٍ قال: قلت له: الحائض والجنب هل يقرآن من القران شيئا؟ قال: نعم ما شاءا. حائض و جنب می تواند هر مقداری که بخواهد قرآن بخواند؛ الا السجدة ِ؛ فقط سوره یا آیه سجده را نمی تواند بخواند؛ ويذكر ان الله على كل حال. ذکر خدا می تواند بگوید.

شیخ طوسی هم به اسناد خودش از علی بن حسن بن فضال همین حدیث را نقل کرده است که دو خطی می شود و دو لایه می شود اعتبار سند بالا می گیرد. سند از لحاظ اعتبار کامل و نقل شیخ روی نقل شیخ صدوق به اعتبار افزوده می شود . متن واضح و صریح. سوره سجده جایی برای قرائت در حال حیض ندارد.

این روایت و این مستند ما بود. اما در خود معنای سجده می بینیم اجمال وجود دارد. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الذکیه می فرماید که همان منبع بالا که برای شما گفتم.[12] اجمالی که وجود دارد این است که آمده است که سجده قرائت نکند. سجده قرائت نکند یعنی چه؟ خود آیه سجده را قرائت نکند یا سوره سجده را قرائت نکند؛ اجمالی است. قاعده در اجمال چیست؟ طبیعتا قاعده در اجمال اکتفا به قدر متیقن است. قدر متیقن خود آیه سجده است؛ فرد در حال حیض نمی تواند آیه سجده را قرائت کند این قطعی است اما نسبت به سایر آیات سوره سجده از احتیاط که بگذریم مشمول عمومات می شود. عموماتی که در این رابطه وجود دارد طبیعتا عمومات قرائت قرآن ﴿فاقروا ما تیسر منه﴾ و از عمومات از قبیل جواز عبادت و عمومیت تعبد ؛ این عمومات که کلاً عمومات کتاب و سنت و دستور قرائت به قرآن که در نصوص آمده است به طور کل این عمومات می تواند جواز قرائت آیات سوره سجده را اعلام کند به استثنای خود آیه سجده.

تا این حد ما این مطلب را گرفتیم منتها مراجعه کنیم.

شاگردان : عمومات در حق حائض مضیق تر است از ﴿ فاقروا ما تیسر منه﴾ چون روایت داریم فرمودند که در حد محدودی آیات قرآن را قرائت کند. بعید نیست که این حکم عمومات مضیق که محصول فرایند *** بوده است در ***      *** . *** آنها مجاز است بخواند اما به شکل قرائتی که ثوابش کم است.

استاد : عمومات و مخصص ها زمانی ندارد. تقدم زمان و عصر در عام و خاص مؤثر نیست. کل نصوص را که جمع کنیم من حیث نصوص، آیات و روایات، عمومات و مخصصات و تخصیصاتش را در نظر می گیریم، زمان زمان قبل بوده یا زمان بعد بوده در بخش نامه های امروز دولت ها جای دارد اما در فقه و مذهب نصوص من حیث نصوص عام و خاصش رتبه زمانی ندارد، باید با هم سنجیده شوند و قضیه عام و خاص درباره شان باید تطبیق شود. بنابراین سید می فرماید ما اگر در این رابطه در همین رابطه - حالا طبق نظر شما هم می گوییم- که شما فرمودید یک عموماتی را از قبل داشتیم ، ﴿ فاقروا ﴾ اما ﴿فاقروا﴾ در کتاب الله است، در نصوص که به قرائت قرآن ترغیب شده است، عمومات. ترغیباتی که درباره قرائت قرآن در نصوص شده است که کتاب قرائت قرآن فصلی و فضیلتی دارد. کلاً این ترغیباتی که درباره قرائت قرآن شده است و خود آیه قرآن هم که عمومیت تعبیر عامش که مشخص و معلوم است. این عمومات بوده و محکم و ثبت شده. پس از این عمومات یک تخصیصی آمده ، تخصیص چیست؟ آیه سجده را نخوانید. این سجده فقط تخصیص درباره این جواز قرائت یا استحباب قرائت است؛ در اصول خواندید که اگر مخصص مجمل باشد در صورت مخصص مجمل به عموم عام مراجعه می شود. مخصص مجمل به اندازه قدر متیقن خودش اخذ می شود. این مطلب تا اینجا گفته شد.

دلیل دوم: اما محقق حلی قدس الله نفسه الذکیه که مطلب را کامل تر بیان می کند می فرماید که یحرم قرائة العظائم هذا مذهب علمائنا؛ اینها را داشته باشید، هذا مذهب علمنائنا. این هذا مذهب علمائنا نکته ای دارد که به اصطلاح یک رنگ اضافی به اجماع می دهد؛ اجماع هست منتها چه اجماعی؟ اجماعی که مربوط به مذهب می کند یعنی رأی مذهب این است؛ اجماعی که با یک رنگ براق و شفافی که می شود مذهب یعنی این. هذا مذهب علمائنا .

پس از این مطلب که مذهب علمائنا گفته شد، می فرماید و بما روی مستفیض؛ روایت در این رابطه در حد استفاضه است. روایت در حد استفاضه را جایش را برایتان گفتم. کجا بود؟ باب 19 از ابواب جنابت. آنجا که مراجعه کنید همان حدیث چهارم را که برای شما گفتم، محقق در معتبر می فرماید که این روایت مستفیض است. استفاضه چه بود؟ استفاضه در حدی است که موجب اطمینان شود، تواتر در حدی است که موجب علم شود. فرق بین استفاضه و تواتر فرق بین اطمینان و علم است. گرفتید، بسیار عالی. روایت در حد استفاضه است.

دلیل سوم و لثبوت التحریم للجنب و فی الحائض اولی؛ دلیل سوم ما هم اولویت است. این اولویت را ایشان هم قبول دارند و هم به آن حدیثی که دیروز اشاره کردیم در باب 22 حیض حدیث شماره 2 سعد بن یسار، اعظم آمده بود، من اغلظ بیخود نمی گویم؛ محقق حلی ترجمه کرده است او به اعظم و اغلظ. دیدید که چه شد؛ می فرماید لان حدثها اغلظ. اعظم معنایش اعظم که نیست، اعظم معنایش اغلظ است دیگر؛ بله دیروز آن را گفتیم و امروز رأی محقق حلی را می گوییم. فهم تخصصی محقق حلی این است که آن اعظم یعنی اغلظ. خب اولویت.

پس سه تا دلیل تا حال گفتیم و اما جواز را که می فرماید در نظر بگیریم، جواز قرائت از کجا استفاده می شود؛ جواز قرائت : یک اصل جواز است. ما در کل عبادات و به عبارت دیگر در کل مسائل عبادی آنچه رنگ عبودیت دارد اصل جواز است و تقریبا می شود بگوییم که این جواز اصل استحباب به معنای دوم است؛ استحباب به معنای اول چه بود؟ استحباب به معنای اول که از سوی شرع حکم استحباب اعلام شده باشد؛ استحباب به معنای دوم که عمل دارای رجحان باشد.

اصل این است که مقتضای اصل قرائت است و همینطور مقتضای عموم آیه ﴿ فاقروا ما تیسر منه﴾[13] . پس اصل لفظی، اصل به عنوان قاعده و اصل به معنای عموم. سه تا اصل شد. دوتایش را گفتم. اصل به معنای قاعده یعنی اصل و قاعده در عبادات جواز است مگر اینکه مانع و منعی به وجود آید، این قاعده بود و عموم هم چه بود؟ اصالة العموم در اصل قرائت بود ﴿فاقروا ما تیسر منه﴾ اصالة العموم بود. اصل عملی چه بود؟ اصل عملی اصل برائت از تحریم و حرمت بود؛ اصل برائت است، شک در حرمت می کنم اصل برائت است ***. سه تا اصل اینجا آمد بعد اصل و روایت مستفیض و نصوص کافی شد برای ما تا این مطلب را ما به طور قطع اعلام کنیم و حتی بگوییم مذهبنا که گفته شد اما صاحب جواهر می فرماید قرائت عظائم برای حائض در حال حیض جایز نیست اجماعا و نصا. [14] این مطلب را گفتیم تا اینجا تمام شد. اما چیزی که باقی ماند این بود. دو تا کراهت را گفته بودیم، یک کراهت را دیروز گفتیم و یک کراهت را امروز اشاره کنیم. یک کراهت چه بود؟ حمل قرآن را گفتیم که کراهت دارد؛ دلیل ما چه بود؟ دلیل ما نصی بود که باب 12 از ابواب وضو حدیث شماره 3 آمده بود که حدیثش را نگفتم به این دلیل امروز تکرارش می کنم.

متن روایت : وبإسناده عن علي بن الحسن بن فضال، عن جعفر بن محمد بن حكيم، وجعفر بن محمد بن أبي الصباح جميعا عن إبراهيم بن عبد الحميد، عن أبي الحسن عليه السلام قال: المصحف لا تمسه على غير طهر، ولا جنبا، ولا تمس خطه ولا تعلقه، إن الله تعالى يقول: لا يمسه إلا المطهرون.[15]

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ ، خب اسناد شیخ است دیگر می دانید این اسناد هم درست است ولی بنو فضالی است دیگر، شما متعصبید که می گویید آدمی که گمراه شد کل کارهایش دیگر خراب خراب است، اگر می گویید: خذوا بما رووا و دعوا ما رأوا ، خبرش اعتبار دارد. عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ که توثیق عام دارد وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الصَّبَّاحِ که توثیقی برایش نیافتم ولی خب جعفر بن محمد بن حکیم توثیق عام دارد. جَمِيعاً عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ امام الکاظم علیه السلام قال: المصحف لا تمسه على غير طهر، ولا جنبا، ولا تمس خطه ولا تعلقه،. این را کار داشتم که دیروز احاله کردم، دوستان روایت را جابجا گرفتند یعنی من جابجا گفتم و آنها جابجا گرفتند؛ اراده و حساسیت پیدا کردم که دیگر گیری در کار شما نباشد. إن الله تعالى يقول: لا يمسه إلا المطهرون ؛ در روایت به این آیه استناد شده است. کراهت از کجا فهمیدیم ؟ نهی آمده است که ولا تعلقه ظاهرش این است که اصلا حمل نکنید. و محقق حلی در همان مدرکی که در معتبر گفتم فرمودند که اصحاب از این روایت یا بگوییم از الزام این روایت اعراض کرده اند ، معرض عنهای مرتبه ای می شود، از یک مرتبه اش اعراض کرده اند که دیروز این را شرح ندادم. پس چرا این اعراض؟ نصوص دیگری که تجویز اعلام می کند؛ این را که آنجا قرار دهیم نتیجه اش مکروه می شود. شما هم که منبر رفتید بگویید کسانی که در حال جنب و حیض است قرآن با خودش برندارد مکروه است و درست نیست. این یک مطلب درباره کراهت بود.

مطلب دیگری را که بخواهم برای شما بگویم این است که صاحب جواهر می فرماید که روایت دیگری را شیخ صدوق نقل می کند که مراجعه کردیم شیخ صدوق در کتاب خصال، آدرس کامل خصال چیست؟ خصال چند گانه، در خصال سبعة شیخ صدوق در کتاب خصال باب خصال سبعة این روایت آمده است . سبعة لا یقروؤن القرآن

متن روایت : حدثنا حمزة بن محمد بن أحمد العلوي رضي الله عنه قال: أخبرني علي بن - إبراهيم بن هاشم، عن أبيه، عن عبد الله بن المغيرة، عن السكوني، عن جعفر بن محمد عن أبيه، عن آبائه، عن علي عليهم السلام قال: سبعة لا يقرؤون القرآن: الراكع والساجد وفي الكنيف وفي الحمام والجنب والنفساء والحائض.[16] ؛ خب اول سند را بخوانم، عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِم‌ ٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَة که عبد الله بن مغیره است که توثیق خاص دارد عَنِ السَّكُونِيِّ ‌ ، سکونی را هم که بارها برای شما گفته ام که از عامه است روایت می شود موثقه ؛ سند درست است، موثق است عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ جده امیر المومنین علیهم الصلاة و السلام؛ این سند است. متن چه بود؟ سَبْعَةٌ لَا يَقْرَؤُونَ الْقُرْآنَ؛ در هفت حالت انسان قرآن قرائت نکند؛ کجا؟ الرَّاكِعُ، در حال رکوع ذکر بگویید ولی قرآن قرائت نکنید؛ وَ السَّاجِدُ، در سجده ذکر بگویید قرآن نخوانید، کلمات قرآن را که ذکر است بگویید عیب ندارد اما به عنوان قرآن نه ، وَ فِي الْكَنِيفِ، در جای نامناسب زباله ای چیزی، جای نامناسبی قرآن نخوانید. وَ فِي الْحَمَّامِ ، در حمام هم قرآن نخوانید. تا اینجا چهار تا شد، سه تای دیگر است که محل استشهاد ما است، وَ الْجُنُبُ، وَ النُّفَسَاءُ، وَ الْحَائِضُ؛ این سه تا قرآن قرائت نکنند. سند درست است و بیان هم بیان مولانا امیر المومنین و دلالت هم کامل است.

سوال: استاد سند عامی نیست؟

جواب: چرا عامی؟

سوال: *** *** نوشته رضی الله عنهم. حمزة بن محمد و همینطور سکونی اینها عامی نیستند؟

جواب: سکونی ثقه است و توثیق دارد. سند موثقه است. عامی هم باشد که توثیق داشت موثقه می شود. شما که فاضل هستید دیگر.

سوال: استاد حمزة بن محمد دیگر چه؟

جواب: حمزة بن محمد نداشتیم.

سوال: عن *** حمزة بن محمد بن احمد العلوی رضی الله عنه

جواب: نه آن سند جدا است، دو خطی است. در خود خصال رفتید آن جدا است. از علی بن ابراهیم به بعد سند جدا می شود. آن را کار نداشته باشید. گاهی یک سند دو خطی می شود تا یک جایی می آید و بعد به خط دیگر می رود. نقل از علی بن ابراهیم بدون واسطه از طرف شیخ صدوق درست است. گاهی راوی هایی را نقل می کند که آن راوی ها از علی بن ابراهیم نقل می کنند، ما آن راوی ها را کنار انداختیم و به آنها کار نداریم. خب بحث رجال کار مشکلی است دیگر. آن خط را کار نداشته باشید. آنجا که علی بن ابراهیم هست آن را بگیرید.

شیخ صدوق نقلش از علی بن ابراهیم با واسطه و بدون واسطه مشکل ندارد. از شیخ کلینی که شاگر علی بن ابراهیم قمی است دیگر اینها در یک عصر هستند تقریبا. عن سکونی که ثقه شد. سند ثقه است. هفت نفر بود که نمی توانند قرآن بخوانند از جمله جنب و نفساء و حائض بود. لَا يَقْرَؤُونَ بیان مولا علی سلام الله تعالی علیه پس دلالت دارد بر اینکه قرآن خواندن در این حالت جایز نیست. این حدیث را با توجه به نصوصی که بر جواز صریحاً دلالت داشتند جمعش این است که این حمل بر کراهت شود لذا خود شیخ صدوق، گاهی من جمع می کنم و روایت را حمل بر کراهت می کنم ، ما چه کاره ایم، اعتبار رسمی که نداریم. یک مرتبه شیخ صدوق جمع می کند، خود شیخ صدوق این را حمل بر کراهت می کند و می فرماید که قرائت قرآن برای حایض در حال حیض غیر از آیات سجده یا سوره سجده کراهت دارد که درست هم هست و تناسب حکم و موضوع هم این مطلب را تأیید می کند. تناسبی که قرائت قرآن ﴿ لا یمسه الا المطهرون﴾ مناسبت شانی که قرآن دارد مناسبت حکم و موضوع، قرینه مناسبت حکم و موضوع هم تأیید می کند که باید در حال حیض از قرائت قرآن اجتناب کند و ذکر الله بگوید که بعدا اشاره می کنیم ان شاء الله.

تا به اینجا مطلب کامل شد. یک جواز قرائت قرآن نصا و شهرتا درست است. تحریم قرائت سجده نصا و اجماعا ثابت است و حمل قرآن طبق نص مکروه است که سید حتی تحریم اعلام کرده بود و این سه تا مطلب که با همدیگر در آمیخته بود از این بحث به دست آمد. بحث بعدی ان شاء الله مورد شماره چهار که ان شاء الله شنبه بحث کنیم. فردا تعطیل است برای شهادت امام عسکری.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo