< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الحائض /أحدها-اولین مورد از مسائل مربوط به مرأة حائض-

 

بحث درباره احکام حائض

سید یزدی 11 حکم را ذکر می کند

گفته شد که سید طباطبایی یزدی قَدَّسَ الله نَفسَهُ الزَکیه یازده تا حکم برای حائض ذکر نموده اند: اول حرمت صلاه و صؤم که باید اجتناب بشود در حال حیض و مبادرت به صلاه یعنی اعتیان به صلاه حرمت دارد این مطلب را گفتیم و مدرک آن هم نصاً و اجماعاً برای شما یادآور شدیم اما بحث این است که سید الاستاد َقَدَّسَ الله نَفسَهُ الزَکیه کتاب التنقیح بحث را مفصل بررسی میکند یکی از نکته هایی که مورد بحث قرار میگیرد این است که اگر حائض مدت حیض را سپری کرد وانقطاع دم صورت گرفت انتهای مدت هم صورت گرفت آیا میتواند عبادتی انجام دهد که این را بحث کردیم.[1]

 

سه صورت عمل عبادی در زمان حیض

 

مطلب دیگری را میفرماید که اگر حائض عبادتی را در حال حیض انجام دهد سه صورت دارد صورت اول این است که فرد که در حال حیض است عبادت انجام میدهد به قصد امر جزمی، یعنی این الان عبادت است و الان وظیفه ماست گفته میشود مسلم است که اینگونه عبادت حرام است و باطل و شبهه ای در آن نیست ﴿قُلْ ءَاللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلىَ اللَّهِ تَفْترَون﴾[2]

معلوم و واضح است و بحثی در این وجود ندارد. یعنی بطلان قطعی است. اگر قائل به حرمت ذاتیه باشیم، دو تا حرمت وجود می گیرد هم حرمت ذاتیه هم حرمت تشریعیه. و صورت دوم این است که فرد حائض مبادرت کند به انجام صلاه منتها به صورت تعلیمی بدون قصد قربت، حائض بچه خودش را که تازه به تکلیف رسیده آموزش میدهد رکوع اینجوریه سجود اینجوریه ذکرش این هست. این چه می شود؟ میفرماید که این صورت از مسئله قطعاً اشکالی ندارد در این رابطه حرمتی و مانعی شرعاً دیده نمیشود و این کار، کار درستیه بلا شبهتین و بلا اشکالین. تا اینجا بحث نداشتیم صورت اول قطعاً باطل بود صورت دوم قطعاً صحیح است صورت سوم محل بحث است صورت سوم چیست؟ این است که فردی که در حال حیض است صلاه اتیان میکند این عبادت مخصوص را انجام میدهد رجاءاً یعنی به قصد رجاء مطلوبیت قصد حرمت نمیکند قصد امر نمیکند که تشریع بشود با تعلیم هم نیست که اشکالی نداشته باشد عبادت منتها رجاءاً به رجاء مطلوبیت شما اشکال نکنید که در حال حیض رجاء مطلوبیت جا ندارد چطوری رجاء مطلوبیت؟ این مسائل فرضی یک فردی آمد فرض کرد که او در حال حیض مشکل دارد و در حالی که نماز درحال حیض مشکل دارد مثل قبل از حیض شاید این را هم قبول کرد. خدا لطف خدا را چه دیدی شاید قبول کرد. ذهنش آمد به این طرف که یک رجاء اضافه کند و این نماز را بخواند اگر کسی یک نمازی را به قصد رجاء انجام داد حکمش چه میشود؟ درباره رجاء دو تا نکته را در نظر بگیریم و مطلب را جمعش کنیم.

دو نکته درباره رجاء

نکته اولی که درباره رجاء وجود دارد این است که هر عمل مشروع هر عملی که دارای حسن شرعی یا عقلانی باشد زمینه برای رجاء دارد و رجاء مطلوبیت، منافات ندارد با یک عبادت ثابت مشروع. این عبادت ثابت هم است شرعاً رجاء هم قصد میکنیم اشکالی ندارد پس رجاء مطلوبیت اولاً یک مطلبی است یک قاعده ای است که دارای قلمرو وسیعی است کار درستی هم است یک نوع حالت عبودیت است این اصل مسئله رجاء. نکته دومی که درباره رجاء وجود دارد در نظر بگیریم جواب مسئله هم داده میشود نکته دوم این است که رجاء جایی میشود محقق بشود که احتمال مطلوبیت و احتمال حسن و مصلحت وجود داشته باشد اما احتمال حرمت و احتمال منع شرعی در کار نباشد. اگر یک جایی ببینیم که احتمال حرمت شرعی در کار است زمینه برای رجاء فراهم نمیشود. این دو تا نکته رو که گرفتید جواب این صورت سوم داده شد که در مثل چنین موردی که احتمال حرمت بدهد جایی برای قصد رجاء وجود ندارد چون قصد رجاء مشروط است به این که احتمال مطلوبیت بدون احتمال مبغوضیت تمام.

حرمت صلات در حال حیض حرمت ذاتیه دارد یا حرمت تشریعیه

آیا صلاه در حال حیض حرمت ذاتیه دارد یا حرمت تشریعیه حرمت ذاتیه معناش اینه که خود عمل به حسب ذات حرام است مقبوضیت ذاتی دارد مثل شرب خمر که اگر کسی بداند یا نداند اون مفسده را دارد و ذاتاً دارای مفسده است و اما حرمت تشریعیه این است که اصل عمل به حسب ذات مفسده ندارد ولی مکلف براساس ذهن خودش استحساناً یا غیاثاً می گوید که این عمل شرعی و مشروع است در حالی که مشروع در واقع نیست عمل غیر مشروع را مشروع اعلام میکنند میشود حرمت تشریعی، حرمت تشریعی در حقیقت حرمت عارضی است حرمت ذاتی در حقیقت حرمت اصلی است معنای حرمت ذاتی و عارضی را که فهمیدیم ثمره بحث چه خواهد بود؟ اگر گفتیم که صلاه در حال حیض حرمت ذاتی دارد چه فرقی دارد با اون صورتی که بگیم صلاه در حال حیض حرمت تشریعی دارد؟

ثمره این بحث

شیخ انصاری قَدَّسَ الله نَفسَهُ الزَکیه ثمره رو اعلام میکند و میفرماید ثمره نزاع در مورد حرمت ذاتی و حرمت تشرعی این است که در صورتی که قائل به حرمت ذاتی بشویم جایی که شک بکنیم احتیاط جا ندارد چون حرمت ذاتی در کار است و اما اگرحرمت تشریعی گرفتیم اگر شک کردیم احتیاط زمینه دارد [3] بنابراین ثمره رو دیدیم بحث میکنیم در این رابطه دو قول وجود دارد قول معروف یا مشهور و غیر مشهور فرق بین معروف و مشهور را گفته بودم که قول مشهور این است که عبادت یا همین صلاه در حال حیض حرمت ذاتی ندارد و قول غیر مشهور که از جمعی از فقهاء میفرمایند که صلاه یا عبادت در حال حیض حرمت ذاتی دارد.

نظر مشهور و غیر مشهور

از طرفداران این قول بین مشهور میتوانیم به عنوان نمونه کسانی که میگویند حرمت ذاتی دارد از باب مثال صاحب جواهر و فقیه همدانی است. صاحب جواهر قَدَّسَ الله نَفسَهُ الزَکیه در کتاب خودش در ضمن بیان که اعلام میکند حرمت ذاتی وجود دارد میفرماید اگرکسی در حال حیض نماز بخواند بگوید نماز در این حال درست است دارای دو حرمت میشود حرمت ذاتی و حرمت تشریعی.[4] از این بیان به طور واضح استفاده میشود که ایشان حرمت ذاتی برای صلاه قبول دارد یعنی صلاه در حال حیض حرمت ذاتی دارد معلوم شد که میفرماید که اگر تشریع دارد دو تا حرمت میشود پس حرمت ذاتی را هم ایشان ضمناً اعلام میکند اما دلیلی در این رابطه ارائه نمیدهد منتها ما میخواهیم رأی فقها را در این رابطه حداقل بدست بیاریم جایی که دلیل هم گفته باشد دلیل هم ارائه کنیم. صاحب جواهر تقریباً به عنوان یک امر مسلم بدون استناد به دلیل حرمت ذاتی اعلام میکند که اگر تشریع شد دو تا حرمت، حرمت ذاتی و حرمت تشریعی و بین دو تا حرمت هم منافاتی وجود ندارد.

سوال: این ذاتی که میفرمایید برگردانند به این حرمت به این تشریع یا به اصل ذاتیه؟ خود تشریع ذاتی نیست؟

جواب: نه تشریع که ذاتی نمیشود تشریع در مقابل ذاتی تشریع که شد نتیجه اش میشه حرمت تشریعیه ذاتیه که بود به حسب ذات براساس ادله حرمتش حرمت ذاتیه است.

این مطلب را گرفتیم رأی ایشان را فهمیدیم اجمالاً که رأی شریف ایشان در این است که صلاه در حال حیض حرمت ذاتیه دارد. اما فقیه همدانی کتاب مصباح الفقیه رحمه الله علیه در همین بحث مربوط این حرمت ذاتی و حرمت تشریعی میفرماید که اخبار و نصوص اعلام میکند که حرمت، حرمت ذاتیه باشد نسبت به ادله به طور عمده دو تا دلیل و یک مؤید را ذکر میکند.[5] دلیل اول مجموعه روایات استظهار است. دو دسته از روایات دسته اول روایات استظهار روایات استظهار چه بود؟ باب 13 از ابواب حیض روایات استظهار آمده است که از روایت شماره 1 تا شماره 7 بگردید پیدا میکنید که دستور داده شده که فرد باید در حالت شک اگر قرار گرفت از جهت حیض بودن باید احتیاط کند و ترک کند عبادت را این دستور به ترک اعلام میدارد که حرمت ذاتیه بوده اگر حرمت ذاتیه نبود دلیلی وجهی برای این ترک نداشتیم این دسته اول که همون باب 13 از ابواب حیض بود تا حدیث شماره مثلاً 7 را من دیدم الان که میبینم روایت 8 و 9 و 10 هم اشاره ای به استظهار دارد که در کل این باب 13 این جمع از روایات، روایاتی است که دلالت بر استظهار دارد و مفاد استظهار هم اینه که باید حرمت، حرمت ذاتیه باشد دلیل دوم محقق فقیه همدانی عبارت است از صحیحه خلق بن همّاد کوفی. این حدیث سندش را که گفتم صحیحه است مرور کنیممحمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم. عن أبيه، وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد جميعا عن محمد بن خالد، ومحمد بن مسلم جميعا، عن خلف ابن حماد الكوفي " في حديث " قال: دخلت على أبي الحسن موسى بن جعفر عليه السلام بمنى فقلت له: إن رجلا من مواليك تزوج جارية، معصرا، لم تطمث، فلما افتضها سال الدم، فمكث سائلا لا ينقطع نحوا من عشرة أيام، وأن القوابل اختلفن في ذلك فقال بعضهن: دم الحيض، وقال بعضهن: دم العذرة، فما ينبغي لها أن تصنع؟ قال: فلتتق الله، فإن كان من دم الحيض فلتمسك عن الصلاة حتى ترى الطهر، وليمسك عنها بعلها، وإن كان من العذرة فلتتق الله ولتتوضأ ولتصل ويأتيها بعلها إن أحب ذلك. فقلت له: وكيف لهم أن يعلموا ما هو حتى يفعلوا ما ينبغي؟ قال: فالتفت يمينا وشمالا في الفسطاط مخافة أن يسمع كلامه أحد، قال: ثم نهد إلي فقال: يا خلف؟ سر الله فلا تذيعوه، ولا تعلموا هذا الخلق أصول دين الله، بل ارضوا لهم ما رضي الله لهم من ضلال، قال: ثم عقد بيده اليسرى تسعين، ثم قال: تستدخل القطنة ثم تدعها مليا ثم تخرجها إخراجا رقيقا، فإن كان الدم مطوقا في القطنة فهو من العذرة، وإن كان مستنقعا في القطنة فهو من الحيض، قال خلف: فاستخفني الفرح فبكيت، فلما سكن بكائي قال: ما أبكاك؟ قلت: جعلت فداك من كان يحسن هذا غيرك؟ قال فرفع يده إلى السماء وقال: إني والله ما أخبرك إلا عن رسول الله صلى الله عليه وآله عن جبرئيل، عن الله عز وجل.[6] محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن أبیه و عن عده من اصحابنا این سند دو تا سند دوخطی محمد بن یعقوب نقل از پدر بزرگوار از علی بن ابراهیم و از پدر بزرگوارش و بعد هم سند دوم عن عده من اصحابنا قبلا گفتم که عده من اصحابنا که بشود معتبر است و افرادش هم شناسایی شده است برایتان هم گفتم عن احمد بن محمد بن خالد که همان احمد بن محمد بن خالد برقی است که صاحب کتاب رجال است بحثی در آن نیست جمیعاً عن محمد بن خالد پدراحمد بن محمد که از اجلاء و ثقات است و محمد بن مسلم جمیعاً سند دو خطی هردو سند نقل میکند عن خلف بن حماد کوفی که خود خلف بن حماد کوفی از اصحاب امام کاظم(ع) است و توثیق خاص دارد سند صحیحه است اگر صحیحه اعلایی نگوییم حداقل صحیحه است صحیحه اعلایی چه بود؟ صحیحه اعلایی این بود که راوی ها از اصحاب اجماع و یا دارای دو تا توثیق. در این حدیث آمده است " قال: دخلت على أبي الحسن موسى بن جعفر عليه السلام بمنى فقلت له: إن رجلا من مواليك تزوج جارية، معصرا، لم تطمث تا آمد سوال شد از مورد شک در دم حیض خلاصه سوال درباره شک در دم حیض به سوال کار نداریم سوال معلومه امام در جواب فرمود: قال: فلتتق الله، فإن كان من دم الحيض فلتمسك عن الصلاة حتى ترى الطهر دستور میدهد امام درباره صلاه کسی که شک دارد باید تقوای الهی را رعایت کند و از خواندن نماز خودداری کند تا اینکه برایش ثابت بشود گویا گفته میشود که این متن تقریباً صریح است بر اینکه حرمت، حرمت ذاتیه باشد اگر حرمت ذاتیه نباشد تقوای الهی ترک صلاه تا وقتی که ثابت بشود معنا نخواهد داشت این دو تا دلیل را فقیه همدانی ارائه میکند یک مؤیدی هم میگوید مؤیدی که ایشان دارد این است که میفرماید درباره آرای فقها اگر مراجعه کنیم کلمات اصحاب هم یعنی همان عده ای که قائل به حرمت ذاتیه هستند مثل صاحب جواهر به کلمات اصحاب که مراجعه کنیم استفاده میشود که حرمت، حرمت ذاتیه باشد چون که احتیاط را رد کرده اند بعضی ها که احتیاط را اشکال میکنند رد در احتیاط یعنی قول به حرمت ذاتیه این وجه یعنی این مسلک که عبارت بود از مسلک قائل به حرمت ذاتیه گفته شد و استدلالش همین بود که به طور واضح عنایت فرمودید. اما مسلک متقابل که مسلک مشهور است مشهور چه بود؟ عدم حرمت ذاتیه.

کلام شیخ انصاری

در این رابطه شیخ انصاری قَدَّسَ الله نَفسَهُ الزَکیه میفرماید: که گفته شده است که حرمت ذاتی است یا تشریعی محل اختلاف است براساس اختلافی که در بیان روایات دیده میشود اما اقوی این است که حرمت، حرمت ذاتی نباشد چرا؟ للأصل و لظهورٍ نواهی و لروایت فضل بن شازان سه تا دلیل و للقول بالإحتیاط اتفاقاً چهار تا دلیل. [7] دلیل اول شیخ انصاری اصل بود للأصل در صورتی که شک محقق بشود بین حرمت ذاتی و حرمت عرضی اصل عدم حرمت ذاتی است چون حرمت ذاتی مقوله بیشتری می طلبد از نصوص آنچه که است چه ثابت شده؟ حرمت و ذاتی بودن یک مقوله اضافی می طلبد که مقتضای اصل نفی ذاتیت است پس مقتضای اصل و مقتضای ظهور نواهی نهی هایی که آمده است که دَعِی صَلاه اَیامَ اقرائک و غَیرُها این نواهی ظهور دارند به چه؟ می رمایند بما ذکرنا یعنی به عدم حرمت ذاتی ظهور بر مطلق ترک دارد نه ترک خاص، ترک خاص یعنی حرمت ذاتی مطلق ترک یعنی حرمت پس نواهی ظهور به ترک دارد این دلیل دوم ما بود.

سوال: این اصل قاعده فقیهی نمیشه اصل عدم امور ذاتی هستش این یک قاعده فقهی نمیشه؟

جواب: فرق بین قاعده فقهی و اصل این است که قاعده فقهی یک قاعده ای است که از مدارک معتبر فقهی استخراج شده باشد و مفادش حکم جزئی باشد اصل این است که بر اساس یک سیره عقلا یا براساس یک مبنای عقلایی به عنوان یک قانون در آمده باشد و قلمرو وسیع و کلی داشته باشد این فرق بین اصل و قاعده. این حداقل اش اینجا که شیخ میفرماید مقتضای اصل اصالت الإطلاق، اصالت الإطلاق کجا جاری میشود؟ جایی که یک قدر داری یک شرط اضافی و محتملی داری انجا با ان اصالت الإطلاق قید و شرط اضافی را پاک میکند مقتضای اطلاق اینه که منظور همین ترک مطلق است و حرمت ذاتی حرمت با وصف ذاتیه مقوله اضافی می طلبد که مقوله اضافی اثرات اطلاق نفی میکند

اما دلیل سوم ما که شیخ انصاری میفرماید عبارت است از روایت فضل بن شاذان. محمد بن علي بن الحسين في ( عيون الأخبار) وفي ( العلل ) باسانيده عن الفضل بن شاذان ، عن الرضا علیه السلام قال : إذا حاضت المرأة فلا تصوم ولا تصلي ، لأنها في حد نجاسةٍ ، فاحب الله أن لا يعبد إلا طاهرا ، ولأنه لا صوم لمن لا صلاة له.[8] محل استشهاد شیخ انصاری لأنها في حد نجاسةٍ ، فاحب الله أن لا يعبد إلا طاهرا ، ولأنه لا صوم لمن لا صلاة له عمل حرمت ذاتی ندارد مفسده ذاتی ندارد این فرد که الان حائض است فی حد نجاست و فاحب الله أن لا يعبد إلا طاهرا معلوم شد که از این بیان استفاده میشود که حرمت ذاتی در کار نیست حائض در حد نجاست است و خدا دوست ندارد عبادت بشود در غیر طهارتین این در دلیل سوم ایشان بود دلالت دارد بر این که حرمت، حرمت ذاتی نیست اما دلیل چهارم، دلیل چهارم همان مدرکی که گفتم برای شما کتاب مصباح الفقیه جلد 4 صفحه 130 تا 132 میفرماید که فقها اتفاق نظر داررند براین که مورد شک و اضطراب احیاط بکنندخود این وجوب احتیاط که بالاتفاق این احتیاط را اعلام میکند این وجوب احتیاط دلیل بر این است که حرمت، حرمت ذاتی نیست چون که اگر حرمت، حرمت ذاتی بود جایی برای احتیاط وجود نداشت فقها کلهم اعلام میکنند که مضطربه احتیاط بکند و خود این احتیاط شاهد بسیار محکم و متینی است نسبت به این که حرمت، حرمت ذاتیه نیست.

سوال: حتی غیر مشهور هم چنین اعلام میکنند چون غیر مشهور خلاف این فتوا را داشتند؟

جواب: سوالتان خوبه در احتیاط نسبت به مضطربه آنها هم اختلافی ندارند.

نظر سیدالخویی

سید الاستاد قَدَّسَ الله نَفسَهُ الزَکیه در همان منبعی که گفتم میفرماید روایاتی که آمده است درباره ترک صلاه مثل دَعِی صلاه ایّامِ أقرائک و غَیرُها. و غیرها همه این روایات لحن ارشادی به مانعیت دارد که حیض مانعیت دارد اصلاً دلالت بر حرمت ذاتی ندارد بنابراین روایات که دلالتی بر حرمت ذاتی نداشته باشد ما هیچ دلیلی بر حرمت ذاتی نداریم. [9] پس چه شد؟ دلیل تجزیه شد یک دلیل برحرمت ذاتی نداریم روایات، ارشادیه است تمام بعد هم میفرماید که احتیاطی که فقها میگویند شاهد بر این مدعا است که حرمت، حرمت ذاتیه نیست این مطلب تا به اینجا به اتمام رسید اما درباره خصوصیات صؤم در حال حیض یا در حال قبل از غسل چه حکمی و چه دستوری از سوی شرح داشته باشیم انشاءالله بعداً بحث کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo