< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه پانزده و شانزدهم سوره نحل درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه شماره پانزده و شانزده سوره نحل ﴿وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾[1] [2]

ترجمه

ترجمه ظاهر این دو آیه شریفه این است که خدای متعال در روی زمین قله هایی و کوه های بلندی را آفریده است که کمک بگیرید و همین طور نهرهای جاری و راه های رفت و آمد تا راه را از پیش ببرید و علاماتی هست و این علامات چه باشد و نجم چه باشد که «هم یهتدون» هم معلوم بشود. اجمالا این جا دو نکته دیده می شود یک نکته ظاهری و یک نکته معرفتی و یا به اصطلاح مادی و محسوس و معنوی و غیر محسوس.

نیاز انسان به هدایت

آن آیه پانزده اشاره دارد که انسانی که نیاز به هدایت دارد انسان موجودی است که همیشه نیاز به هدایت دارد این یک مقدمه یادمان نرود انسان اگر خودش را بی نیاز از هدایت بداند افتاده است همیشه خودش را نیاز به هدایت بداند هدایت همیشه به انسان کمک کننده است و از سوی خدا هم هدایت به لطف خدا ارائه شده است «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»[3] هادی طریقت همیشه هست انسان موجود نیازمندی است نیازمندهای زیادی دارد یکی از نیازمندی های مهم انسان نیاز به هدایت است خود انسان به عنوان یک مکلف این قدر مطلب را باید درک بکند که جهان پر آشوب و راه های مختلف و طرق گوناگون و زرق و برق های رنگارنگ نیاز به هدایت دارد. اگر هدایت خدا در کار نباشد طبیعتاً انسان گمراه می شود و گرفتار. نیاز شدید به هدایت دارد. اگر انسان خودش را از هدایت بی نیاز بداند همان روز گرفتاری انسان است و روز افتادن اوست که او خود را بی نیاز بداند برای این مطلب به این نکته دقیق توجه کنید که انسان یک موجودی است ضعیف و هر قدر خودش را علامه دهر و استاد الفنون بداند نه یک موجود محتاج است محتاج به هدایت. خطرناک ترین نکته برای انسان این است که یک مقدار درس خواند یا یک مقدار تجربه کرد یا یک مقدار معلوماتی به دست آورد خودش را هدایت شده تلقی کند که دیگر تمام است من هدایت شدم، بسیار خطر بزرگی است. بنابراین انسان موجودی است نیازمند به هدایت. یک خطری که آدم را تهدید می کند که انسان یک مقدار تجربه یا یک مقدار علم پیدا کرده است من نیاز به هدایت دیگر ندارم بسیار خطری است. همین که بگویم نیاز به هدایت ندارم یعنی گمراه شدم. بعد قرآن هدایت ظاهری و هدایت معنوی را اعلام می کند هدایت ظاهری «وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» خداوند در این جهان نعمت هایی را آفریده پدیده هایی را آفریده از کوه های به سر فلک کشیده و نهرهای جاری و راه های هموار که این زندگی ظاهری را آدم ادامه بدهد و داخل چاه و چاله و دره و جاهای خطرناکی نرود راه ها این جوری از سوی خداوند برای انسان ارائه شده این هدایت ظاهری است. و اما هدایت معنوی، هدایت معنوی آیه دوم می فرماید: «وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» و علاماتی است برای هدایت انسان و مردم هدایت می شوند، این علامات چه باشد و این نجم کی باشد و نجم ثاقب کیست که به اینها هدایت می شوند این علامت و این نجم را خدا داده هدایت را از اینها بگیرد غیر از اینها اگر راه دیگر برود که «چندین چراغ دارد و بی راهه می رود، بگذار تا بیافتد و بیند سزای خویش» بگویید راه این است بی راهه نرود علامات داریم نجم داریم. «وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» این ظاهر آیه را دیدیم

مراجعه به تفاسیر

اما مراجعه کنیم به تفسیر که علامات چیه و نجم چیه؟ 1. تفسیر معتبر علمای مفسرین شیعه، 2. تفسیر معتبر و معروف علمای سنی. الان مراجعه می کنیم به تفسیر عیاشی، روایت عن المفضل بن صالح عن بعض اصحابه عن احدهما علیهما السلام «فی قوله وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» سوال شد از احد الصادقین امام صادق یا امام باقر که این «وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» چیست؟ «قال هو امیرالمومنین»[4] آنکه می تواند انسان را هدایت کند این آیه حتی می توانیم بگوییم که ارشاد است یعنی واقعا هدایت را غیر از امیرامومنین کی می تواند بشر را هدایت کند؟ که برای شما گفتم که کوفی عنان رئیس سازمان ملل بود به کل سران دنیا نامه نوشت که سران و زمامداران و روسای جمهور و پادشاهان اگر می خواهید مدیریت خوب مملکتی را بلد باشید به نامه علی بن ابی طالب به مالک اشتر مراجعه کنید که از آنجا بتوانید مملکت را خوب اداره کنید. واقعا هادی غیر از امیرالمومنین کی باشد، کوفی عنان کافر است یا مسلمان است من کار ندارم نفر اول سیاست دنیا بود و در سیاست استاد یک و یک بود و او می گوید نه دنیا باید سیاست مملکتی اش را از علی بن ابیطالب بگیرد او که شیعه نبود که بیاید بگوید به خاطر تقلید شما بگویم مسلمان هم شاید نبود می گوید علی بن ابیطالب را دستوراتش را در اداره مملکتی استفاده کنید. این است که امام صادق یا امام باقر می فرماید: «و بالنجم هم یهتدون» ستاره ای که بدرخشد و مردم به او هدایت بشوند کیه؟ امیرالمومنین است. روایت دوم عن معلی بن خنیس که معلی بن خنیس هم راوی معروفی است تقریبا خالی از اعتبار نیست عن ابی عبدالله علیه السلام «فی قوله و وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ قال النجم رسول الله و العلامات الاوصیاء بهم یهتدون» سوال این بود که در روایت اول گفتیم نجم امیرالمومنین است در روایت دوم گفتیم رسول الله، خیلی حرف خوبی است «انفسنا و انفسکم» رسول الله امیرالمومنین است از نظر روحی و امیرالمومنین رسول الله است فرقش نقطه تحت باء بسم الله است. روایت دیگری هم به همین مضمون عن ابی مخلد الخیاط «قال قلت لابی جعفر» این روایت از امام باقر است همین جوابی که داده شده است «قال النجم رسول الله و العلامات الاوصیا» و روایت بعدی عن محمد بن فضیل عن ابی الحسن علیه السلام «فی قول الله تعالی وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» امام جواب فرمود: «نحن العلامات و النجم رسول الله» و روایت بعدی عن ابی بصیر عن ابی عبدالله علیه السلام «فی قول الله وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ قال هم الائمه». اما کتاب شواهد التنزیل برای حاکم حسکانی در تفسیر همین آیه روایت اول «اخبرنا عن محمد بن عبدالله» دیگر اخبرنا طولانی است تا می رسد «حدثنی محمد ین بزید عن ابیه» تا می رسد «سالت اباجعفر علیه السلام عن قوله تعالی و بالنجم هم یهتدون قال النجم علی علیه السلام»[5] عجیب این است که روایت دیگری هم نقل می کند حسکانی از ابان بن تغلب که بعضی راوی هایی داریم که راوی های ما را ابناء عامه قبول دارند و از آن راوی ها روایت نقل می کنند از جمله ابان بن تغلب که از روات معتبر پیش سنی هاست. «قلت لابی جعفر علیه السلام محمد بن علی عن قول الله تعالی وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ قال النجم محمد و العلامات الاوصیاء علیهم السلام» این دو تا روایت به عنوان نمونه ذکر کردم روایات متعددی دارد روایت سوم را هم بگویم روایت سوم هم محمد زهری معنعنا عن ابی عبدالله علیه السلام « وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ قال النجم رسول الله و العلامات الوصی و به یهتدون». در روایت دیگر آمده است در تفسیر همین حسکانی «النجم رسول الله و العلامات الائمه من بعده علیهم السلام» که «وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» تحلیلاً و تفسیراً پیامبر و ائمه معصومین هستند به اینها هدایت صورت می گیرد. از این طریق می شود آدم به هدایت برسد یکی از راه هایی که آدم به سمت هدایت کشیده می شود که احساس بکند که الان هدایت شده است شکر دارد آن آیه قرآن است «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّالِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ»[6] هدایت را از خدا بداند و دید که الان هدایت شده شکر بکند. خدا ما را هدایت کرد آمدیم صراط مستقیم، صراط مستقیم نجم است و نجم امیرالمومنین است و نجم رسول الله است. امیرالمومنین که نفس رسول الله است کسی که طلبه شده است و اهل علم شده است شکر دارد یک هدایت الهی است کل ما و شما که اینجا هستیم چه تضمینی داشت که الان در یک شغل و یک وضعیت خاصی باشیم یک وضعی باشیم که زمین تا آسمان فرق داشته باشد استادنا العلامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه صحبت می کرد چون خیلی رابطه ما با ایشان نزدیک بود یکی از صحبت هایش این بود که بعد از دهها سال برادرم آمد از شوروی در عراق ظاهرا یا مهندس یا دکتر بود یک کسی هم روسی الاصل همراهش بود وضع هم طوری بود وضعیت عراق هم طوری بود هرچند عراق با روسیه خوب بود و عراق کمونیست بود بعد صدام که کمونیست بود و با روسیه رابطه اش خوب بود در عراق رفت و آمد داشت روس ها و شوری با عراق رابطه خوبی داشت آنجا می آمدند گفت برادرم آمد که آدم با سواد و مقام فرهنگی بالا شد پرس و جو که برادرم شیخ محمد علی اسم آقای شیخ صدرا محمد علی بود آنجا آمد و برادرم که ایستاده بود فرد روسی که امر طوری بود که با یک فرد نا آشنا و خارجی داخل اتاق برود و بنشیند زمینه نداشت سر خیابان ایستادیم برادرش را دید بعد از چهل سال شاید، برادرش را دیده آمد گفت سر خیابان ایستادیم سر پا چند ساعت یا چقدر ایستادیم سر پا صحبت کردیم گفت آن روسی که ایستاده بود در تمام آن مدت از اول به آخر دست به سینه و ادب و احترام تا آخر ایستاد سر پا با احترام و یک کلمه حرف هم نزد. چه تضمین داشت که شیخ صدرا برادر او باشد یا دانشمند شوروی باشد، دو تا برادر یکی می شود دانشجوی شوروی می شود یکی می شود شیخ صدرایی که قطعا وقتی که از دنیا رفت یعنی قلوب علماء و اهل علم آتش گرفته بود براساس تعبیر شاعرانه، یک عزایی بود یک مصیبتی بود وقتی آمد من آنجا بودم آقای خویی فرمود تخت روان گرفتید گفت نه، گفت برایش تخت روان بگیرید دستور داد آن چیزی که روی تابوت می گذارند و بلندی هست آن را به فارسی قدیم می گویند تخت روان، تخت روان گرفتند و تقدیس کردند. در وادی السلام دفنش کردند و پسر دایی آقای خویی به خود من گفت که در انتفاضه که وادی السلام را تانک های صدام یک مقدار زیر و رو کرد جسد شیخ صدرا سالم بیرون آمد بعد از ده پانزده سال یا حدود بیست سال. خب آنجا عراق است و زمان صدام بود که اگر ایران بود علم و اعلام می شد منتها خبرش را از پسر دایی آقای خویی بود شنیدم که از علمای نجف بود. «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّالِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ» اگر هدایت خدا نبود شیخ صدرا با آن فرد دو تایش دو برادرند از یک پدر و مادرند یکی می شود رفت و فرض کن دانشمند روسی و دیگری می شود علامه صدرا که شاید مبالغه نباشد که صدها مجتهد از جلسه درس ایشان بیرون آمدند. بنابراین رمز هدایت چه بود؟ علامه شیخ صدرا ولایی بود با امیرالمومنین ارتباطش را برقرار کرده بود راهش را پیدا کرده بود رفت به دامن امیرالمومنین شد که هادی طریقت و شریعت است و شد علامه شیخ صدرا. هر کسی هر روحانی هر طلبه ای بدون ولایت نمی شود علم و عمل و تقوایش بدون کمک گرفتن از مولی علی بن ابیطالب نمی شود علی بن ابیطالب افرادی را که برود در نجف رفته بودند در تاریخ چند تا داریم که رفته آنجا گرفتار شده و مستقیم گرفتاری اش را رفع کرده. یک تکه را بالواسطه از زندگینامه علامه مدرس افغانی که علامه مدرس افغانی که علامه دهر است الان در ادبیات دنیا نه ایران و عراق و پاکستان بلکه دنیایی که ادبیات دارد علامه مدرس الان هست اسمش و خطش و رای اش، علامه مدرس گفت به نجف که رفتم هیچی نداشتم لباس هم نداشتم و آب شرب هم در بازار پیدا نمی شد وادی السلام برای زیارت یا برای خوابیدن رفتم هیچی دیگر نداشتم وادی السلام بودم یک مرتبه بلند شدم دیدم یک افرادی که تشییع جنازه می کنند پارچه که آوردم برای کفن این پارچه اضافه آمده من که دید که لباس پاره و قد کوچک آن کفن اضافه را داد به من و گفت برای خودش لباس درست کن، خودش دیگر دست به دوخت و دوز داشت گفت رفتم این پارچه زیاد بود پیراهن و عمامه و عبا و قبا همه را از این قبا درست کردم آمدم بیرون انگار مرده زنده شده است خلاصه تشنه ام شده بود یک جایی آب می رفتم از این آب خوردم دیدم مزه اش بد است بعدا متوجه شدم که آب فاضلاب را خوردم. گفت ناراحت شدم پیش امیرالمومنین رفتم و گفتم یا امیرالمومنین من اینجا و این وضعیت و من که از جای دیگر نیامدم و پیش شما هستم ببین که وضعم به کجا رسیده. گفت شب خواب دیدم که امیرالمومنین به من فرمود که برو در خانه سید ابوالحسن اصفهانی را دق الباب کن که آن موقع علامه مدرس نبود آن موقع رفته بود درس بخواند گفت رفتم در خانه سید ابوالحسن اصفهانی در را دق الباب کردم خود آقا بیرون آمد بدون اینکه من حرفی بزنم گفت اتاقت کجا و تعیین شد این مبلغ هم شهریه ات و آن هم اتاقت بفرمایید در خدمت تان هستم امیرالمومنین دستور می دهد مستقیم که هوای کسانی که پناهنده من هست را داشته باشید. این است یکی از القابی که درباره امیرالمومنین می گویند عرب ها و نجفی ها «یا حامل الجار» ای کسی که همسایه خودت را حمایت می کنی، کسی که برود در کنار حضرت علی و پناه ببرد به حرم و علم و کرم امیرالمومنین که امیرالمومنین کسی را دست خالی برنمی گرداند اما شرطش یک کفن پوشی هست یک کمی صعوبت طریق دارد ولی آخرش خوب خوب است منتها باید طریق را تحمل کرد شک نکنید هدایت فقط راه امیرالمومنین است و لا غیر و هدایت هم قطعی است و دست آدم را می گیرد و دنیای آدم را درست می کند و آخرت آدم را درست می کند به شرط اینکه محکم بچسبیم. خدایا ولایت را در عمق روح ما نافذ و راسخ بفرما.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo