< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:مسئله اول مکروه است کمک گرفتن از غیر در غسل

مسئله اول «یکره الاستعانه بالغیر فی المقدمات القریبه علی ما مرّ فی الوضو» می فرماید: مکروه است کمک گرفتن و تکیه کردن به غیر در مقدمات قریبه برای انجام غسل همان گونه که در بحث وضو این مطلب را بحث کردیم. مطلب در این رابطه از این قرار است که بحث کراهت است، در بحث کراهت درست مثل بحث استحباب یا مدرک نص و اجماع داریم که می شود کراهت شرعیه یا مرجوحیتی در کار است که می شود کراهت مرجوح.

کلام سید الخوئی در مدرک این کراهت

سیدنا الاستاد می فرماید: این مورد نصی ندارد هرچند در کتاب وسائل الشیعه جلد اول ابواب وضو باب چهل و هفت نصوصی داریم که می فرماید: نباید در وضو گرفتن کسی از شخص دیگری کمک بگیرد. یک روایت را بخوانم حسن بن علی الوشاء که سند معتبر است «قال دخلت علی الرضا علیه السلام» تا اینجا که آفتابه ای بود برای وضو گرفتن، کسی خواست کمک کند «فقلت له لم تنهانی ان اصب علی یدیک تکره ان اوجر» چرا من را نهی کردی که برای وضو گرفتن تان کمک کنم و آب بریزم دوست نداری که من اجر و مزدی به دست بیاوریم و ثوابی گیرم بیاید؟ «قال توجر انت و اوزر انا» تو اجر به دست بیاوری و من گناه بکنم؟ «فقلت و کیف ذلک قال اما سمعت الله عزوجل یقول فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا» سه تا روایت آمده است درباره کمک کردن به وضو و عدم تایید استعانت و کمک گرفتن در وضو. از آنجا که ملاک تقریباً محرز است که وضو و غسل از این جهت یک طهارت است طهارتی است که خود مکلف باید انجام بدهد و خودش نفسا باید انجام بدهد کمک گرفتن در وضو همان حکم را دارد که کمک گرفتن در غسل باشد. از باب اینکه ملاک احراز بشود می توانیم بگوییم که این کراهت شرعی است یک مکروهی است شرعاً، اما سیدنا الاستاد می فرماید: ما در همان باب وضو گفتیم آن روایات دلالتش کامل نیست هرچند از نظر سند با داشتن تعدد و وثاقت در اسناد اعتبار سندی اش محفوظ است ولی دلالتش کامل نیست. برای اینکه طبق همان شرحی که در خود آن نصوص آمده است استناد شده است به آیه قرآن که «لا یشرک بعباده ربه احدا» منظور این است که در نیت کسی را شریک نکند خالصا لله ابتغاء وجه الله باشد نه اینکه در عمل کمک نگیرد. می فرماید: در عمل کمک گرفتن یک امر طبیعی است بلکه اگر بگوییم کسی از دیگری کمک نگیرد یک چیز ناممکنی است هر کسی که وضو می گیرد غسل می کند بالاخره در مقدمات عمل از دیگران کمک گرفته است نمی شود یک فرد کل کارهایی که در مقدمات غسل دخل دارد لوله کشی آب و جریان آب و کل برنامه درست کردن حمام و همه این مقدمات را خود فرد درست کند. بنابراین تمامی اعمال و مقدمات بالاخره توسط غیر انجام می شود نه اینکه توسط خود آدم باشد حتی مقدمات قریبه شما می بینید در درست کردن دوش آب و باز کردن یک شیر که قریب به قریب است دیگر این مقدمات بعیده نیست نزدیک نزدیک است این هم کمک غیر بوده. یک کسی می آید همان لحظه در همان ساعتی که شما غسل می کنید شیر آب برایتان درست می کند فاصله زمانی هم نیست مقدمه قریبه هست شما می روید به فاصله چند دقیقه شیر آب را باز می کنید یا دوش باز می کنید و زیر آب می روید و غسل می کنید، مقدمه قریبه شد. بعیده باشد یا قریبه مقدمات امری است غیر قابل اجتناب. بنابراین مقدمات را نمی شود کل مقدمات را به عهده کسی دیگر نگذاشت، مقدمات توسط افراد دیگر یک امر طبیعی است لذا خود عمل باید توسط مکلف انجام بشود. مقدمات که همه اش دست در غیر باشد کمک است حتی کمک کردن تعاون علی البر است که یک امر خوبی هم هست فقط خود عمل و انجام عمل شریک نداشته باشد تا عمل نفس به حساب بیاید نه عمل غیر.[1]

تحقیق درباره مقدمات غسل و وضو

فرق صحت استناد و ارتباط

و اما تحقیق این است که درباره مقدمات یک مطلبی را قبلاً برای شما گفته بودیم که فرق است بین استناد و ارتباط، در مسئله ضمانات گفته بودیم که ضمان زمانی محقق می شود که صحت استناد داشته باشد اما ارتباط کافی نیست اگر ارتباط در کار باشد «کل شیء یرتبط بکل شیء» ارتباط سبب ضمان نمی شود. مثلاً یک چاقو ساز صنعتش است کارش است آن یک چاقو درست می کند فرد چاقوکشی بعد آن چاقو که درست می شود بازار عرضه می شود فروشنده آن را به فرد دیگری می فروشد شخص سوم و چهارمی به یک چاقوکش می فروشد این چاقوکش با آن چاقو فردی را به قتل می رساند، چاقو ساز ضامن نیست. البته ارتباط دارد گفتیم ارتباط ضمان درست نمی کند. اما استناد ضمان درست می کند، اگر کسی به دست کسی چاقو بدهد بگوید این را بزن خودش هواپیما سوار بشود برود خارج، فردای آن روز این فرد با چاقو می زند فاصله اش آنجاست و هیچ ارتباطی ندارد از نظر عملی ولی آن چاقو را داده و گفته بزن این پول هم به شما می دهم از نظر تحقیقی و عقلایی اینجا صحت استناد دارد آن فردی را که چاقو داده و تهییج کرده و پول هم داده برای قتل آن ضامن است. چون صحت استناد دارد. صحت استناد براساس فهم عرف و عقلاء است و آن صحت استناد هم در صورتی است که صحت قطعی باشد عقلاء تردید نداشته باشد اگر صحت استناد قطعی بود ضمانت در پی خواهد داشت. در مقدمات هم از آنجا که استناد و ارتباط مطرح هست لذا استناد را در عرف این گونه می گویند که اگر کسی بخواهد خودش وضو بگیرد ولی فرد دیگری با آفتابه آب روی دستش بریزد صحت استناد دارد به غیر، کمک گرفته از دیگری، اما اگر آبی درست کرده شیری درست کرده تهیه کرده آب را خودش شیر را باز کند آب جاری بشود این ارتباط است استناد نیست. لذا ارتباط بار تکلیف ندارد استناد بار تکلیف دارد. بنابراین همان طوری که در متن آمده است اگر مقدمات قریبه بود صحت استناد داشت که اگر شما مواردی را دیدید که صحت استناد داشت آنجا طبیعتا بار تکلیف دارد یعنی مکروه است و اگر صحت استناد نداشت یک ارتباطی است اشکالی نخواهد داشت. اما درباره دلالت بحث وضو بود و بحثش گذشت دلالت را سیدنا فرمودند که کامل نیست براساس همان دقت عقلی که خود ایشان دارند و دقت بی نظیری دارند فرمودند که دلالت کامل نیست ولی نظر ما این است که دقت خارج از حد متعارف در فقه جا ندارد و راه ندارد. ظاهر امر این است که در وضو به معنای کمک عملی آب روی دست نریزد مورد تصریح کرده که آب روی دست نریزد این کمک معلوم است که کمک عملی است. ما با دید عرفی و سطح پایینی که ما داریم این گونه می فهمیم و عرف و عقلاء هم این جوری می فهمند لذا شاید فهم فقهاء هم در این رابطه با ما باشد که از این نصوص عدم جواز استعانت از غیر را بفهمیم. در هر صورت نسبت به کراهت استعانت از غیر در وضو گرفتن آنچه در متن عروه آمده است درست و بلا اشکال دیده می شود و الله هو العالم.

مسئله دوم استبراء بول قبل از غسل شرط است

مسئله دوم: «الاستبراء بالبول قبل الغسل لیس شرطاً فی صحته» این مسئله را مفصل بحث کردیم اجمالش این بود که این استبراء شرط است لزوماً باید انجام بشود و مویداتی هم در این رابطه داریم از جمله برای تاکید مطلب یک روایتی در کتاب فقه رضوی آمده است که اگر استبراء بشود مجرا را از ذرات باقی مانده از منی پاک می کند و در نصوص معتبره دیگری هم دارد که اگر استبراء بشود که در صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام آمده است «لم یدع شیئا» چیزی را باقی نمی گذارد. پس از که از استبراء به بول بحث می شود در نهایت این دلیل یا این تعلیل را آورده اند که این تعلیل مویدی است برای آن فتوایی که قبلا اعلام شد می فرماید: «لان البول لم یدع شیئا»[2] باید استبراء به بول انجام بگیرد برای اینکه بول باقی نمی گذارد چیزی را که در مجرا باشد. یعنی اگر استبراء به بول انجام نگیرد در مجرا ذراتی از منی باقی مانده است و خروج منی هرچند در کمیت ناچیز باشد باعث جنابت می شود. لذا استبراء لازم است که شرحش را دادیم و بعد از که گفتیم استبراء لزوما قبل از غسل جنابت انجام بشود لذا این مسئله دوم را نیاز به بحث نداریم.

مطلب متفرع بر این مسئله

اما در مطلبی متفرع بر این استبراء بحثی داریم که سید می فرماید: «اذا اغتسل بعد الجنابه بالانزال ثم خرج منه رطوبه مشتبهه بین البول و المنی فمع عدم الاستبراء قبل الغسل بالبول یحکم علیها بانها منی فیجب الغسل و مع الاستبراء بالبول و عدم الاستبراء بالخرطات بعده یحکم بانه بول فیوجب الوضوء و مع عدم الامرین یجب الاحتیاط بالجمع بین الغسل و الوضو»[3] می فرماید: اگر کسی غسل جنابت انجام داد که آن جنابتش هم به توسط انزال باشد یعنی تنها به وسیله مواقعه نباشد که مواقعه ای شده است و انزال نشده. نه انزال باشد، آنگاه یک رطوبتی مشتبهی از او دیده شد که شک کرد این رطوبت بول هست یا منی، می فرماید: در صورتی که استبراء با بول نداشته باشد قبل از غسل حکم می شود که این رطوبت منی هست و غسل واجب است و با استبراء به بول و عدم استبراء به خرطات حکم می شود به بول است و موجب وضو، و با عدم امرین که نه استبراء بول و نه استبراء به خرطات اگر یک رطوبتی ببیند جمع بین امرین بکند احتیاطاً هم غسل و هم وضو. اما مسئله اول که با عدم استبراء غسل واجب است، از لحاظ اقوال قدمای اصحاب شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر بلل مشتبهی بعد از غسل دیده شود و مسبوق به استبراء به بول نباشد باید غسل را اعاده کند اگر مسبوق به استبراء باشد اشکالی در کار نیست و غسل ندارد، وضو بگیرد.[4] که ایشان در ابتداء فرمود «الاستبراء واجب» استبراء را واجب اعلام کرد قبل از غسل. آنگاه محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مسئله سه صورت دارد: صورت اول این است که نه استبراء به بول شده است و نه خرطات، در این صورت قطعا باید غسل را دوباره انجام بدهد. مسئله دوم می فرماید: غسل جنابت انجام داده بعد از انجام غسل رطوبتی دیده است مشتبه ولیکن استبراء به بول داشته و استبراء به خرطات نداشته، می فرماید: در این صورت فقط اکتفاء می کند به وضو. صورت سوم که هم استبراء به بول داشته است و هم استبراء به خرطات در این صورت می فرماید: اگر رطوبتی مشاهده کند نه وضو دارد و نه غسل، حمل بر ودی و وذی و مدی می شود.[5] این اقوال فقهاء تا مشهور که محقق حلی بود. اما خوشبختانه در این رابطه اولا اقوال و فتاوا در حد نزدیک به نفی خلاف یا اجماع است.

کلام صاحب جواهر

صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر کسی قبل از غسل استبراء به بول و خرطات داشته باشد بعد از غسل بللی ببیند اشکالی نیست که نه غسلی دارد و نه وضو. و اما اگر استبراء انجام نشده باشد در این جا باید بللی بیند بعد از غسل باید غسل را دوباره انجام بدهد. بعد می فرماید: «هذا مما لم اجد فیه خلافا فیه الا من الفقیه»[6] یعنی کتاب من لا یحضره الفقیه. از لحاظ اقوال مطلب نزدیک به اجماع است حداقل شهرت عظیمه که ممکن است به حد اجماع یا نفی خلاف برسد. از لحاظ اقوال تا این حد بود. اما خوشبختانه در این رابطه نصوص زیادی داریم که اجمالا بگویم نصوصی که در این باره آمده است کتاب وسائل جلد اول باب سی و شش از ابواب جنابت نصوص قطعاً در حد استفاضه است اگر نگوییم در حد تواتر، با اسناد صحیح که می شود بگوییم نزدیک به هفت روایت صحیح و موثق داریم. اگر ما پنج شش تا روایت صحیح یا موثق داشتیم نزدیک به تواتر است. چیزی که گفته بودیم فرق بین تواتر و استفاضه را که استفاضه یعنی اطمینان و تواتر یعنی علم. یعنی مفاد استفاضه اطمینان است و مفاد تواتر علم است. فرق بین استفاضه و تواتر فرق بین علم و اطمینان است. اما یک چیزی نکته ای ظریفی بود و آن اینکه روایات کثرت طرق دارد در جمع این کثرت دو سه تا روایت معتبر است ولی اگر در جمع روایات که پنج شش تا هست پنج تا روایت معتبری است این پنج تا روایت معتبر در عین حالی که عددش پنج تا باشد اگر پنج تا معتبر بود مفید علم می شود. برای یک محقق پنج تا روایت معتبر مفید علم عادی است اگر مفید علم شد پس در حد تواتر است. بنابراین نصوصی که در این باب داریم نصوص بسیار خوب، یک تعارضی هم گفته می شود در حد ابتدائی که آن بسیار به سادگی حل کنیم منتها قاعده دارد که در ضمن حل آن تعارض به دست ما می آید که ان شاء الله فردا ادامه بدهیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo