< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:فصل فی مستحبات الغسل

بحث و تحقیق درباره مستحبات غسل جنابت بود. مطلب این بود که گفتیم مستحبات و مکروهات جزء مطلوب شرع است امر و نهی هست و مصلحت هم دارد فوائد هم دارد باید انجام بشود منتها از باب لطف و تفضل شرع مسامحه می کند که اگر برایتان سخت بود و مشکل داشتید می توانید انجام ندهید. تا وقتی که در وضعیت عادی باشید باید مستحبات و مکروهات را انجام بدهید. این را سوال کردند که شما گفتید تا عسر و حرج نباشد انجام بدهید که این عسر و حرج در واجبات هم همین است واجبات و محرمات هم تا مرز عسر و حرج است. گفتم اگر عسر و حرج یعنی مستحبات یک مقدار برای آدم دشوار باشد کار و زندگی اش نرسد یا یک کمی بر انسان فشار وارد کند طبیعتاً این فشار فشاری است متناسب به مستحب نه متناسب به وجوب که عسر و حرج متناسب به وجوب فرق می کند. یعنی از باب مثال یک وقتی یک امر مستحبی آدم را وقتش را می گیرد تا جایی که به درس اش نرسد یا تا جایی که نتواند سر موقع به وظیفه زندگی عمل کند اینجاها می تواند مستحبات را تخفیف بدهد یا نیمه نصفه بگذارد. و اما این گونه سختی ها و دشواری ها در واجبات و محرمات نیست در واجبات و محرمات تا مرز حرج قطعی است. سوال دوم این بود که استبراء را که بحث کردیم ادله و تحلیل و اقوال و احوط آن هم با بیان شهید که فرمود «فی وجوب الاستبراء قولان احوطهما الوجوب» پس گفتیم احوط وجوب است. سوال شد که روایات را که بحث کردیم روایات گویا تعارض داشت روایاتی که دال بر استحباب هست یا تعرض نکردید، که بنده به طور اجمال تعرض کردم گفتم عمدتاً آن روایاتی که آمده است که اگر کسی بدون استبراء غسل کند آنگاه بللی ببیند حمل بر جنابت می شود. از اینجا استفاده می شود که استبراء مستحب با غسل است و در جمع این روایات یک روایت صحیحه که کلمه انتقاض داشت آن دلالتش واضح تر است برای اینکه نقض غسل می شود معنایش این است که پس غسل بدون استبراء شده است که بلل بعد نقض می کند غسل را. این را که سید فرمودند.

در تعارض نص و ظاهر نص مقدم است

و جواب اینها این شد که اینها ظهور دارد اما روایتی که ما خواندیم تصریح داشت که «البول قبل الغسل» پس از که به این نکته توجه کنیم که روایات دو دسته بشود یک دسته تصریح و یک دسته ظهور طبیعتا اخذ به صریح می کنیم و ظهور را نادیده می گیریم تقدم صریح بر ظهور مثل تقدم نص بر ظاهر است. و در این رابطه اقوال مخصوصا قول شیخ مفید که بسیار تحلیلی بود که بول شود تا اینکه «لیخرج ما بقی من المنی فی مجاریه» همان حرفی که تحلیلی گفتیم یا ارشادی گفته شده بود. لذا حرف ما این شد که اگر استبراء نکند احتمال اینکه بعد از غسل که بول کند در مجاری ذراتی از منی مانده باشد و خودش متوجه نشود اما از نظر علمی ممکن است کشف بشود که رسوبات و ذراتی از منی در مجاری مانده باشد بعد از غسل توسط بول بیرون بیاید که جنابت است.

سوال:

پاسخ: دقت عقلی نیست بلکه دقت در تحلیل و توجه به موضوع حکم است. موضوع حکم را همیشه باید محرزاً در نظر بگیریم موضوع همیشه از هاله ابهام بیرون بیاید تصفیه موضوع حکم با توجه و تحلیل عقلی دقت عقلی نیست.

مورد بعدی مستحب غسل الیدین

«الثانی غسل الیدین ثلاثاً الی المرفقین او الی نصف الذراع او الی الزندین من غیر فرق بین الارتماس و الترتیب»[1] مورد دوم از موارد مستحب غسل الیدین است ثلاث مرات تا مرفقین. در این رابطه که غسل الیدین آمده است ابتداء اقوال فقهاء مورد توجه قرار بگیرد آنگاه نصوص.

نکته: اجماع معتبر معتبر است

درباره غسل الیدین محقق حلی می فرماید: «غسل الیدین ثلاثاً اجماع الاصحاب»[2] در این رابطه اصحاب اجماع دارند. اجماعی را که در معتبر بربخورید اجماع معتبر معتبر است. برای اینکه اصل فتوای محقق حلی مطابق با مشهور است ولی جایی که اجماع بگوید دیگر اجماع است. این امر اول بود که «غسل الیدین من المرفقین» و اما شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و ینبغی للجنب ان لا یدخل فی الاناء حتی یغسلها ثلاثاً»[3] این هم متنی بود صریح از شیخ مفید.

نصوص غسل الیدین

اما درباره نصوص مراجعه کنیم نسبت به غسل الیدین، حدیث اول صحیحه حلبی است سوال از وضو هست امام صادق در جواب می فرماید: «قال غسل الیدین واحده من حدث البول و اثنتان من غسل الغائط و ثلاث من الجنابه».[4] روایت دوم روایت حریز است از امام باقر علیه السلام آمده است از بیان امام علیه السلام که می فرماید: «یغسل الرجل یده من النوم مره و من الغائط و البول مرتین و من الجنابه ثلاثاً»[5] روایت بعدی مرسله صدوق است، محمد بن علی بن الحسین «قال قال الصادق علیه السلام» که «روی» نیست «قال قال الصادق» اگر متن این گونه بود این سند معتبر است «اغسل یدک من البول مره و من الغائط مرتین و من الجنابه ثلاث».[6] و اما در ادامه سید فرمود: «غسل الیدین ثلاثاً الی المرفقین» ببینیم مرفقین نصی دارد روایتی دارد؟ روایت مرفقین عبارت است از روایت صحیحه یعقوب بن یقطین، محمد بن الحسن شیخ طوسی باسناده عن الحسین بن سعید که همان حسین بن سعید اهوازی است اسناد شیخ هم به ایشان درست است عن یعقوب بن یقطین که برادر علی بن یقطین که از اجلاء و ثقات است عن ابی الحسن علیه السلام «قال سالته عن غسل الجنابه قال الجنب یغتسل یبدء فیغسل یدیه الی المرفقین»[7] سند درست است متن هم صریح است. و صحیحه بزنطی که در ذیل این روایت از ابی الحسن که امام رضا علیه السلام است که بزنطی از اصحاب امام رضا هست. «فقال تغسل یدک الیمنی من المرفقین»[8]

روایت غسل نصف ذراع

و اما «الی نصف الذراع» در متن آورده است که «غسل الیدین ثلاثا الی المرفقین و الی نصف الذراع و الی الزندین» اینها را نصوص اش را پیدا بکنیم تا نص را پیدا نکنیم حکم به استحباب مجوز ندارد. درباره نصف ذراع محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن رجاله عن یونس عنهم علیهم السلام «قال اذا اردت غسل المیت ثم اغسل یدیه ثلاث مرات کما یغسل الانسان من الجنابه الی نصف الذراع»[9] این روایت ذیلش دلالت دارد بر اینکه نصف ذراع در جنابت مطلوبیت دارد که باید قبل از غسل شسته بشود. اما سند هرچند علی بن ابراهیم و شیخ کلینی این روایت را نقل می کند ولی «عن رجاله» که رجال ابراهیم بن هاشم است تحقیقی اخیرا نوشته شده است به عنوان یک کتاب مستقلی درباره ابراهیم بن هاشم، ابراهیم بن هاشم که محل بحث بود و تحقیقی که انجام شده است دیگر تردیدی درباره صحت ابراهیم بن هاشم وجود ندارد. اما «عن رجاله» که آمده است سند می شود مجهول. هرچند مجهول است ولی باز هم اعتبار دارد. هم شیخ کلینی نقل می کند و هم علی بن ابراهیم نقل می کند صاحب تفسیر و ثانیا مستحبات است در ادله مستحبات مشهور این است که تسامح وجود دارد. بنابراین در این جهت هم ما مشکل نداریم.

اما غسل زندین و روایت آن

نکته بعدی می فرماید: «او الی الزندین» این را هم باید روایتش را پیدا بکنیم صحیحه محمد بن مسلم از احد الصادقین علیهما السلام که می فرماید: «قال سالته عن غسل الجنابه فقال تبدء بکفیک فتغسلهما»[10] که «کفیک» تا زند است تصریح دارد که «تغسل کفیک». و صحیحه زراره «سالت اباعبدالله علیه السلام عن غسل الجنابه فقال تبدء فتغسل کفیک»[11] دلالت واضح است که تا زند باید شستشو بشود. حدیث بزنطی که می فرماید: «سالت ابا الحسن الرضا علیه السلام عن غسل الجنابه فقال تغسل یدک الیمنی من المرفقین»[12] تا به اینجا مطلب کامل شد. یک نکته ای باقی مانده و آن این است که عدم فرقی بین ارتماس و ترتیب وجود ندارد. چون این نصوصی که داشتیم قبل از غسل جنابت اختصاص به غسل ترتیبی ندارد جزء ترتیب نیست جزء مقدمات غسل است. غسل ترتیبی باشد یا ارتماسی. بنابراین عدم فرق بین ارتماس و ترتیب از جهت اطلاق نصوص است. هرچند یک اشعاری وجود داشته باشد که مربوط به ترتیبی بشود ولی اطلاق آن اشعار را پاک می کند. براساس اطلاق غسل ارتماسی باشد یا ترتیبی باید این عمل مقدمتاً انجام بگیرد.

دو قسم مستحب

این نصوص دال بر استحباب این موارد کامل بشود آنگاه شرح بدهیم که چرا این را حمل بر استحباب می کنیم؟ مستحبات به طور کل دو قسم است: 1. مستحب شرعی، 2. مستحب راجح. درباره مستحبات شرعی که الان بحث می کنیم کار اول ما من حیث الاستدلال این است که نصوص باب را بگردیم اگر روایاتی بتوانیم پیدا بکنیم براساس آن نصوص استحباب شرعی اعلام کنیم. وانگهی اگر قاعده تسامح را در نظر بگیریم که مشهور است روایت هرچند سندش درست نباشد باید به آن اعتماد کنیم و استحباب شرعی اعلام کنیم به شرط اینکه دلالتش کامل باشد. دلالت که کامل نبود قاعده تسامح کاری را نمی تواند از پیش ببرد. قاعده تسامح فقط درباره سند می تواند نقش ایفاء بکند. وانگهی اگر قاعده تسامح را در نظر گرفتیم مطلب دیگری هم برمی خوریم و آن این است که اقوال فقهاء، فقهاء یک وقتی به عنوان نفی خلاف یا نزدیک به اجماع یک امر مستحب اعلام می کند اینجا ما چه کنیم؟ این گونه استحباب آیا استحباب شرعی است یا استحباب راجح است؟ سیدنا الاستاد می فرماید: اگر ما بتوانیم توسعه بدهیم روایات ضعیف را تا جایی که اقوال فقهاء را هم از این دسته قرار بدهیم که اقوال فقهاء هم در حقیقت در حد یک روایت غیر معتبر می شود با توجه به آن نکته هایی که گفتیم که گفته می شود شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی اینها فتوا و حکمی را اعلام نمی کنند مگر برگرفته از روایت که اگر این فقهاء مجموعاً یک امر مستحبی اعلام بکنند در حقیقت می شود یک نوع نقل معنای روایت. نقل معنای روایت که شد پس ملحق می شود به مستحب شرعی. بنابراین ما مستحب شرعی را با روایاتی که سند معتبر ندارد و اقوال فقهاء که در حد قابل توجه باشد می توانیم به عنوان مستحب شرعی براساس قاعده تسامح اعلام بکنیم. شرط دوم ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo