< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله بیست و دوم کیفیت غسل و شرائط آن

مسئله بیست و دوم آخرین مسئله کیفیت غسل و شرائط آن، از فروعی که سید ذکر می کنند این است که می فرمایند: «اذا اغتسل المجنب فی شهر رمضان او صوم غیره او فی حال الاحرام ارتماساً نسیاناً لا یبطل صومه و لا غسله و ان کان متعمداً بطلا معاً» تا اینجا مسئله واضح است اگر شخص مجنبی در ماه رمضان غسل ارتماسی بکند یا کسی که محرم هست غسل ارتماسی بکند که از محرمات احرام ارتماس است روزه اش باطل نمی شود اگر نسیانا باشد در این مسئله اختلافی وجود ندارد و تکلیف متوجه مکلف نیست و حکم منجز نیست. مضافا بر اینکه حدیث رفع صحیحه حریز بن عبدالله کتاب خصال صدوق ابواب خصال نه گانه «رفع عن امتی تسعه اشیاء الخطأ و النسیان و ما اکرهوا علیه» نسیان امر دومی است که مورد رفع قرار گرفته و رفع هم در اصول بحث کردیم رسیدیم شاید به آنجا که منظور از رفع تکلیف است بر عهده مکلفی که مخالفتش از روی نسیان باشد تکلیفی نیست. صوم درست است. و اما اگر عمد باشد باطل است روزه باطل است و اشکال دارد. در این عبارت آمده است «و ان کان متعمداً بطلا» این را به صوم و احرام نبرید بلکه به صوم رمضان و صوم غیر رمضان ببرید که ظاهر عبارت می گوید که «بطلا» یعنی هم صوم و هم احرام، «و لکن لا یبطل احرامه و ان کان آثما» احرام باطل نیست هرچند اثم و گناهی بر عهده اش آمده. تا اینجا عبارت واضح است. «و ربما یقال لو نوی الغسل حال الخروج من الماء صحّ غسله و هو فی صوم رمضان مشکل لحرمه اتیان المفطر فیه بعد البطلان ایضاً فخروجه من الماء ایضا حرام کمکثه تحت الماء» می فرماید: قولی هست بر اینکه در موقع خارج شدن از زیر آب می شود غسل نیت کند. شما بگویید که چنین اتفاقی نمی شود جواب این است که ریزنگری عروه الوثقی مثال است فرض است اتفاق می افتد رفت زیر آب موقع خروج غسل نیت کند این غسلش ممکن است درست باشد. برای اینکه تا موقعی که زیر آب هست وارد آب که شد مفطر آمد روزه تمام شد شده یک آدم بدون روزه حالا در ما بقی غسل نیت می کند و غسلش درست است. البته براساس مبنای سید طباطبایی یزدی که ارتماس بقاءً هم محقق می شود. اما براساس مبنای سیدنا الاستاد ارتماس ایجاد العمل است بقاء در حال عمل ایجاد عمل نیست ارتماس آن است که انسان از بیرون آب وارد آب بشود و تمام بدنش داخل آب قرار بگیرد. اما اگر کسی آن را به اجبار داخل آب گذاشته آنجا قصد ارتماس کند سودی ندارد. بقاءً ارتماس نیست. برای اینکه در دید عرف ارتماس ایجاد العمل است یعنی کسی خودش را داخل آب قرار بدهد نه اینکه داخل آب بماند. در هر صورت این بحث مبنایی است آن هم درباره تشخیص موضوع هست فتوا هم نیست یک تحلیلی است که به اصطلاح برداشت و فهم فقهاء از ارتماس چه باشد. در صورتی که فهم فقهاء از یک معنا مثلاً از همین ارتماس اختلاف داشته باشد از اعتبار قطعی ساقط است. یکی از مدارکی که برای ما اعتبار دارد فهم فقهاء است منتها با یک شرط به شرط اینکه فهم متفقاً باشد که می دانیم اهل خبره هستند این گونه فهمیده اند لذا این حرف در اهل خبره هم می آید اگر اهل خبره اختلاف نظر داشتند از اعتبار و حجیت می افتد. شرط اعتبار قول اهل خبره این است که متفق القول باشد و یا اگر یک مورد اهل خبره داشتیم معارضی دیگری در کار نباشد. این مطلب که گفته شد می فرمایند: درباره خروج از آب در صوم غیر رمضان این قول گفته شد که می رود مکلف زیر آب روزه اش تمام است افطار شد و بعد دیگر زیر آب ماندن برایش حرام نیست چون یک روزه بود که زیر آب رفت افطار شد ماندن زیر آب حرام نیست می تواند آنجا نیت غسل کند به شرط اینکه روزه رمضان نباشد. برای اینکه روزه رمضان وضعیت خاصی دارد و آن این است که مفطر در روزه رمضان قابل رفع نیست یعنی برداشته نمی شود اگر کسی یک بار در ماه رمضان عمداً اب خورد و افطار کرد بعد از آن هر مقدار تکرار بکند آن مفطر و حرام است حرمتش هست ولو مفطریتش نباشد. خصوصیت ماه رمضان این است که مفطر استفاده اش تا آخر روز برای روزه دار حرام است نوبت اول مفطر هم هست و نوبت های بعدی حرام است. و اگر حرام بود قابلیت تقرب ندارد و غسل امکان ندارد. چون فعل حرام صلاحیت تقرب و محبوبیت ندارد. «و هو فی صوم رمضان مشکل لحرمه اتیان المفطر فیه بعد البطلان ایضاً فخروجه من الماء ایضا حرام کمکثه تحت الماء» که حرام است. «بل یمکن ان یقال ان الارتماس فعل واحدٌ مرکب من الغمس و الخروج فکله حرام» بلکه ممکن است ما بگوییم اصلا رفتن زیر آب ارتماس یک عمل است دیگر این گونه نیست که فرو رفتن زیر آب تا جایی که کل بدن زیر آب قرار بگیرد یک قسمت باشد خروج قسمت دیگر باشد این گونه نیست ورود زیر آب تا بیرون آمدن فعل واحد مرکب از غمس و خروج است یک عمل است. «فکله حرام» کل این بدنه حرام است و هیچ قسمتی از آن بدنه قابلیت برای تقرب ندارد. «و علیه یشکل فی غیر شهر رمضان ایضاً» در این صورت که یک عمل بود از ورود تا خروج همه یک عمل حرام بود در غیر رمضان هم مشکل است. چون عمل حرام است در ضمن عمل حرام عمل عبادی امکان ندارد. «نعم لو تاب ثم خرج بقصد الغسل صحّ» اگر آن آقا وقتی که رفت زیر آب روزه اش را که باطل کرد اگر توبه کند همان جا، توبه هم فقهاً قبول است گناهان گذشته اش پاک شد توبه که کرد اگر روزه غیر رمضان بود در آینده آن قسمت خروجی اش پاک است و توبه هم کرده غسل نیت کند اما اگر روزه رمضان بود توبه کند از گذشته ان شاء الله سبک دوش بشود خدا مغفرتش کند اما در قسمت خروج که جزء مفطر هست ماه رمضان مفطر همیشه حرام بود در ماه رمضان، حرمتش باقی است توبه حرمت خروج را رفع نمی کند توبه رفع گناه می کند نه رفع حرمت عمل آینده. عمل آینده که محرم هست با توبه مرتفع نمی شود. اما نتیجه این شد که ارتماس عمداً مبطل است و آن تصوراتی که سید احتمالات جزئی را که در اینجا اعلام فرمودند اولاً فرض بسیار نادر است و ثانیاً در مثل چنین موارد شک در صحت عمل داریم و شک در صحت عمل مساوی با عدم صحت است بنابراین حکم به صحت عمل صادر نمی شود و علی الاقل احوط این است که از این گونه غسل اگر انجام بدهد روی این گونه غسل حسابی باز نکند. هرچند در آن شرائط اگر آن قضیه پیش آمد و غسل کرد غسلش را بکند ولی ترتیب اثر دادن روی چنین غسلی حداقل خلاف احتیاط است برای اینکه شک در صحت اصل عمل است. یک وقتی شک در خصوصیت عمل است ممکن است اصاله الصحه یا قاعده فراغ جاری بشود و اما اگر شک در اصل صحت عمل باشد آنجا شک در اصل صحت عمل مساوی با عدم صحت است.

فصل فی مستحبات الغسل الجنابه

رسیدیم به مستحبات، «فصل فی مستحبات الغسل الجنابه» فصل در مستحبات است. یک نکته ای را ما از اینجا از کلمه مستحبات استفاده می کنیم بین اکثر مردم که توجه کامل ندارند مطلب از این قرار است که مستحب و مکروه یعنی هیچ، مستحب و مکروه عیب ندارد مستحب است عیب ندارد مکروه است. نخیر، عیب دارد و خیلی هم عیب دارد. نکته این است که مستحب و مکروه مطلوب شرع است طلب شرع است یک تبصره دارد تبصره اش این است که اگر عسر و حرج بود یا وقت نداشتید عیب ندارد مطلوب شرع است شرع لغو که بیان نمی کند مستحب یعنی هیچ و مکروه یعنی هیچ؟ اصلا بی اعتنایی به شرع است و سبک شمردن شرع است. لذا این نکته اصلی است که گفته می شود بعضی از فقهای نجف شاید بر این بودندکه مستحبات و مکروهات را در عمل مثل واجب در نظر می گرفتند. لذا مستحبات و مکروهات کار کوچکی نیست از یک سو، و از سوی دیگر مستحبات و مکروهات خیلی فوائد دارد. فوائد برای سلامت فوائد برای زندگی خوب فوائد برای آسایش روحی فوائد برای رشد برای بالا رفتن مقام و منزلت مثال ساده اش این است واجبات و محرمات یک سقف و دیوار و ستون است رنگ و روغن و تزئینات و گچ کاری ندارد مستحبات این است که یک خانه ای که می خواهید بنشیند بدون گچ و بدون سفید کاری می شود؟ که نمی نشینید معموره دین این تزیینات یک اتاق مستحبات و مکروهات آن است. چطوری خانه ای که اگر فقط گچ و خاک باشد دیوار دارد سقف دارد در هم دارد گچ و خاک است می نشیند کسی؟ پس معموره دین بدون مستحبات و مکروهات نمی شود.

 

استبراء از منی به بول

اما می فرماید: «فی مستحبات غسل الجنابه و هی امور احدها الاستبراء من المنی بالبول قبل الغسل»[1] یکی از این مستحبات استبراء از منی هست به وسیله بول قبل از غسل. درباره استبراء به بول قبل از منی تحقیق این است که از حد استحباب بالاست نصوصاً و تحلیلاً و فهماً من الفقهاء. اما در این رابطه دو تا متن را بگویم برای شما، بحث این است که استبراء به بول پس از منی امرش دائر است بین وجوب و استحباب. مشهور این است که مستحب است ولی خلاف مشهور این است که واجب است. این طرح بحث، اما قول به وجوب، شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اذا عزم الجنب علی التطهیر بالغسل فلیستبرأ بالبول لیخرج ما بقی من المنی فی مجاریه»[2] می فرماید اگر جنب عزم به غسل بکند باید استبراء کند بعد تحلیل هم می کند که «لیخرج ما بقی من المنی فی مجاریه» تا اینکه خارج بشود آن ذرات و رسوبات از منی که در مجرا باقی مانده که گفته باشیم بعد از خروج منی که لزوجت و چسبندگی دارد در مجرایی که نسبتاً طولانی است چیزی ذراتی بماند قاعدتاً حتی از لحاظ علمی می شود بگوییم که اگر استبراء به بول نکند هر موقعی که بول کند آن ذرات می آید بیرون، بیرون آمدن ذرات و باقی مانده منی هرچند اندک باشد موجب جنابت می شود این تحلیلی بود که شیخ مفید هم به آن اشاره فرمود. و اما شیخ طوسی می فرماید: «فاذا اراد الاغتسال وجب علیه ان کان رجلا الاستبراء بالبول»[3] این دیگر تصریح کرد که «وجب». یک نکته دیگر هم بگویم بعد از نصوص استفاده کنم شهید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و فی وجوب الاستبراء قولان الاحوط الوجوب»[4] شیخان و شهید و غیرهم مثل صاحب حدائق که وجوب را اعلام بکنند تحلیلی هم که برای شما گفته شد کار رونق می گیرد یعنی قول به وجوب در حدی می شود که ما به آن اعتماد کنیم. در نصوصی که مراجعه می کنیم صحیحه یا مصححه بزنطی، «قال سالت ابا الحسن الرضا علیه السلام عن غسل الجنابه فقال تغسل یدک الیمنی من المرفقین الی اصابعک و تبول ان قدرت علی البول»[5] قبل از غسل بول کنید دستور است. اطلاق این روایت دلالت دارد بر اینکه استبراء از منی یعنی استبراء به بول یک امر لازم و واجب باشد. در دلالتش ما بحثی نداشتیم سند هم درست بود منتها صریح نبود در حد ظهور بود. اما روایت دیگری داریم که در حد صریح است بکه عبارت است از موثقه احمد بن هلال، «قال سالته عن رجل اغتسل قبل ان یبول فکتب علیه السلام ان الغسل بعد البول» این دیگر بیان حکم است ترتیب را بیان می کند. «الا ان یکون ناسیاً»[6] مگر اینکه ناسی باشد و الا غسل بعد از بول است. دلالت هم کامل بود. این نصوص را که داریم مطلب تا اینجا کامل و دلالت هم کامل و نصوص دیگری هم در حد مویدات داریم اما در مقابل مشهور مخصوصا بین متاخرین این است که استبراء مستحب است و نصوصی در این رابطه در حد زیادی داریم که اگر کسی بلل مشتبهی ببیند بعد از غسل و استبراء نکرده باشد حمل بر منی کند استصحاباً، و اگر استبراء کرده باشد دیگر جایی برای حمل بر منی نیست و حمل بر وذی و ودی می شود و جنب نیست. از این نصوص استفاده شده است که استبراء مستحب باشد و الا می فرمودند که باید استبراء قبل از غسل صورت بگیرد. سیدنا الاستاد در این رابطه یک روایتی را دقیقاً مورد استناد قرار می دهد و براساس آن روایت گویا اعلام می کند که استبراء مستحب است روایت عبارت است از صحیحه محمد بن مسلم عن ابی جعفر علیه السلام «قال قال ابوجعفر علیه السلام من اغتسل و هو جنب قبل ان یبول ثم وجد بللاً فقد انتقض غسله»[7] می فرماید: این انتقاض کلمه انتقاض محل استشهاد ماست که گویا «انتقض غسله» معنایش این است که قبل از که بول کند غسل کرده، غسل بوده الان که بلل مشتبه می بیند غسل نقض می شود یعنی یک جنابت جدید است بنابراین غسل قبل از بول یعنی بدون استبراء غسل درستی است که انتقاض صدق می کند. اگر غسل درست نبود کلمه انتقاض بکار نمی رفت می فرمود «غسله غیر صحیح» فرمود که «قبل ان یبول ثم وجد بللا فقد انتقض غسله» غسل او منتقض شده است. لذا غسل بدون استبراء غسل است به شهادت این صحیحه که غسل حساب می شود اگر یک بلل مشتبهی ببیند که علامت منی در ان باشد آن غسل منتقض شده یک جنابت جدیدی آمده است. جمع بندی مسئله این است که هرچند رای مشهور این است و نهایت استدلال هم بیان سید بود اما احوط نه احوطی که بگوییم من حیث العمل احوط است باید بگوییم «الاولی و الاحوط» باید استبراء قبل از غسل انجام بگیرد که اولی و احوط است که موافق با شیخ مفید و شیخ طوسی و مستفاد از نصوص است و موثقه احمد بن هلال. بنابراین اولی از حیث دلیل است و احوط از حیث عمل. بنابراین احوط که این شد مخالفت هم در کار نیست رای احتیاطی مخالفت به حساب نمی آید و الله هو العالم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo